به گزارش سینماپرس، محمدرضا لطفی منتقد و کارگردان سینما طی یادداشتی به نقد و بررسی فیلم سینمایی «اتاق تاریک» به کارگردانی روح الله حجازی پرداخت.
در این یادداشت چنین آمده است:
«اتاق تاریک» آخرین ساخته روح الله حجازی از آن دست فیلم هایی است که از یک سوژه عالی و درجه یک بهره مند است و دست بر روی موضوعی به شدت مهم در جامعه امروز می گذارد.
فیلم بر خلاف بسیاری از آثار حاضر در جشنواره در همان سکانس ابتدایی و پیش از تیتراژ شروع به استارت خوردن و زدن چک می کند ... فیلم تا ۱۰ دقیقه اول نوید یک اثر درخشان و نفس گیر را می دهد ... کودکی که ظاهرا مورد تعرض جنسی قرار گرفته است، زن و شوهری که مرد از زن کوچکتر است و در زندگی به روزمرگی و سردی افتاده اند...خانواده ای که خودشان بحران های روحی عمیقی دارند و چند زیرمتن دیگر که تازه همگی آنها در همان دقیقه به مخاطب عرضه می شود. اما ...
اما افسوس که فیلم در همان دقیقه ۱۰ می ماند و دیگر جلو نمی رود. اغراق نیست اگر بگویم فیلم در همان دقیقه ۱۰ نه تنها برای تماشاگر، که ظاهرا برای فیلمساز هم تمام می شود و بقیه همه تبدیل می شود خرده داستان هایی که از قضا هیچ کمکی هم به پیشبرد داستان نمی کند و همه چیز رها می شود.
این وضعیت تا دقیقه ۵۰ همچنان باقی می ماند و فیلمی که با یک تاش بسیار خوب از شخصیت ها چک داستانی را از پرده به سوی تماشاگر پرتاب کرده است به دلیل همان توقف، در پایان نیمه اول فیلم تبدیل می گردد به فیلمی که نه شخصیت ها در آن عمیق تر شده اند و نه جهان فیلم برای مخاطب بازگشایی شده است ... این زن و مرد چه آدم هایی هستند؟ برای چه چیزی مشکل دارند؟ دلیل اختلاف سنی برای چیست؟ چرا همه دعوا می کنند بی دلیل؟ ... اصلا چرا همه چیز در حد یک تاش باقی مانده است؟
و این جهان ناقص در دقیقه ۵۰ یک دنده عوض می کند و ما در هم در جریان احتمال تعرض به پسرشان قرار می گیریم ... این کنش و تغییر موقعیت حداقل برای چند دقیقه به تماشاگر این نوید را می دهد که لابد دیگر قرار است قطار قصه فیلم به راه بی افتد اما باز هم اتفاقی رخ نمی دهد و همه چیز کند و بی کنش پیش می رود و ما با جهانی شبه روشنفکر طرف هستیم که یکی مترجم فرانسه است و یکی پیانو می زند و دیگری هم پسری است که زنی بزرگتر از خود دارد و بقیه هم هستند که باشند ... این فضا به قدری معلق مانده که حتی ایجاد سوءظن به دختر همسایه و تعلیقی که قرار است فیلم در مخاطب ایجاد کند هم دیگر تبدیل به نوشدارو پس از مرگ سهراب می گردد و اثر خود را نمی گذارد و در انتها هم که یک پایان خوش روشنفکری شکل می گیرد که از موضوع هشدار تعرض به کودکان به پیام قضاوت نکردن آدم ها از روی ظاهر می رسیم و تازه همین هم به این شکل است که در ۱۰ دقیقه پایانی دوباره موتور قصه راه می افتد و تعلیق و نتیجه گیری و پایان و تنبیه و همه این چیزها بصورت فشرده اعمال می گردد.
«اتاق تاریک» قرار است یک فیلم اجتماعی باشد، حرف های بسیار خوبی هم در کیسه خود دارد و بسیار هم می توانست موفق عمل کند و تبدیل به اثری درخشان و ماندگار شود ... اما فیلم در عمل سقوط می کند و تبدیل به مصلح اجتماعی می شود ... مشکلی که بسیاری از فیلم های اجتماعی ما به آن دچار هستند و نباید فراموش کرد که فیلم اجتماعی با مصلح اجتماعی بودن متفاوت است و فرق می کند.
ارسال نظر