حمید خرمی/ تنگه ابوقُریب را می بایست به عنوان یکی از جمله آثار متفاوت امسال جشنواره فیلم فجر معرفی نمود؛ اثری متفاوت نه به آن جهت که کارگردان پابرهنه در بهشت (محصول سال ۱۳۸۴ هجری شمسی) خود را از پرسه در مه (محصول سال ۱۳۸۸ هجری شمسی) ارتقاع سطح داده و به وادی جدیدی از فیلم سازی کشانده است؛ بلکه اثری متفاوت به لحاظ بهره گیری از تکنیک سینما و تجلی مولفه های تصویری از برای ترسیم واقعی جنگ.
تنگه ابوقُریب اثبات کننده ی جمله ی ما می توانیم در عرصه ی صنعت سینمای ایران است. فیلمی که با تصاویر کاملا حرفه ای و کادربندی های سینمایی خود، در کنار دکوپاژ مناسب و آرایش های واقعی کاراکترها، از طراحی صحنه و بالاخص طراح جلوههای بصری و جلوه های ویژه میدانی بهره ای مناسب برده و قطعاً می تواند یک استاندارد جدید ساختاری را برای تولید آثار سینمایی در ژانر دفاع مقدس تعریف نماید.
اگر چه تنگه ابوقُریب با بهرهگیری از تکنیکهای روز فیلم سازی، سینمای دفاع مقدس را هرچه باورپذیرتر نموده، با این همه از لحاظ محتوای سینمایی، به شدت دچار فقدان محتوا و لکنت کلام تا به آن حدی است که حِس لال بودن را به مخاطب خود منتقل می سازد که اگر چه این نیز می تواند به عنوان شیوه ای از فیلم سازی مورد توجه واقع شود، اما در واقع ابهاماتی چند را از برای چرایی تولید چنین اثری، آن هم در شرایط امروز فرهنگی و سینمایی کشور، در اذهان ایجاد نموده و نکاتی ویژه را یادآور میشود:
۱- تنگه ابوقُریب قطعاً تمام بضاعت سینمایی شخصیتی همچون بهرام توکلی به عنوان کارگردان آسمان زرد کمعمق (محصول سال ۱۳۹۱ هجری شمسی) است؛ کارگردانی که مرور کارنامه ی هنری او به وضوح از بیگانه (محصول سال ۱۳۹۲ هجری شمسی) بودن اش نسبت به مفاهیم و معانی دفاع مقدس حکایت داشته و اوج فهم و شناخت او از جامعهسازی اسلامی و به طور کُل تصوراتش از ماهیت وجودی جمهوری اسلامی در فیلمی سراسر بیانیهای همچون من دیه گو مارادونا هستم (محصول سال ۱۳۹۲ هجری شمسی) منعکس می گردد. پس با شناخت کامل از این پیشینه، می بایست نهایت تقدیر از چنین سینماگری داشت که رویکرد سینمایی خود را به یکباره دچار تحول ژانر ساخته و در نهایت تلاش، سینمای خود را معطوف به تولید اثری این چنین توانمند (از لحاظ شکل سینمایی) نموده است.
۲- تقدیر از تنگه ابوقُریب، قطعاً با تقدیر از سعید ملکان نیز همراه خواهد بود. تهیه کننده ای که تقریباً سه سال کوچکتر از کارگردان اثر است، اما یک سال زودتر از او در عرصه ی سینمای دفاع مقدس حضور پیدا کرده و با تهیهکنندگی اثری به کارگردانی سرکار خانم منیره قیدی، توانست عموم علاقهمندان سینما را غافلگیر سازد و وجهه ای جدید از خود را در پس ابد و یک روز (محصول سال ۱۳۹۴ هجری شمسی) به نمایش گذاشته و ویلاییها (محصول سال ۱۳۹۵ هجری شمسی) را به عنوان یکی از آثار برجسته ژانر دفاع مقدس در حافظه ی مخاطبان خود ثبت و ضبط نماید.
۳- جدای تمامی توفیقات فَنی تنگه ابوقُریب و وجاهت ساختاری این اثر، می بایست بر لُکنت ویژه و نارسایی شدید محتوایی این اثر سینمایی اعتراف کرد و توجه داشت که این اثر سینمایی، با وجود تمام برجستگی های قابل تقدیر فراوان خود، از لحاظ محتوی سینمایی دچار خِلل و نارسایی بسیاری می باشد و بعضا آنقدر از محتوی تُهی است و یا تُهی شده است که تنها با دیالوگ طنز خود، می تواند دکتر نَنه ی صدام را عامل جنگ معرفی سازد و بَس!
۴- عدم تبیین موقعیت مکانی و دقیق تنگه ابوقُریب موضوعی است که به صورتی برجسته ماهیت اثر را به عنوان فیلمی سینمایی برای بازسازی تاریخ با چالش جدی مواجه ساخته و این در حالی است که نپرداختن اثر به چرایی این همه اضطراب و تلفات در مقطع پایانی جنگ و آن هم در تیرماه سال ۱۳۶۷ هجری شمسی، ابهامات و تردیدهای بسیاری را در ذهن مخاطب ایرانی ایجاد میکند.
۵- تنگه ابوقُریب حتی در بکارگیری از نخ نما شدهترین تکنیک سینمایی (یعنی آغاز روایت تصویری با نوشتهای در ابتدای اثر برای ایجاد ذهنیت در مخاطب) نتوانسته استفاده ی محتوی کند. در این اثر نه تنها به چرایی و چگونگی ماجرای قبول قطعنامه ۵۹۸ توسط جمهوری اسلامی ایران در ۲۷ تیر ۱۳۶۷ هجری شمسی اشارهای ندارد؛ بلکه بر پیشبینی امام خمینی رحمت الله مبنی بر عدم پایبندی رژیم بعث بر تعهدات خود و آمادگی رهبری کشور و... کوچکترین اشاره ای نمی کند و حمله ی مجدد صدام به همراه قوای بسیار به ایران در تاریخ ۳۰ تیر ۱۳۶۷ هجری شمسی را آسیب شناسی نکرده و کوچکترین ذهنیتی در رابطه با ابعاد کلان این تجاوز مجدد در ذهن مخاطب سینمایی خود ایجاد نمی نماید.
۶- تنگه ابوقُریب به سبب عدم حضور و عوامل تولید خود در فضای دفاع مقدس و شناخت دقیق آنها از شرایط، دچار اشکالات بسیار زیاد فنی و نظامی است؛ اشکالات زیادی از جمله حضور و بکارگیری هلیکوپتری همچون میل ۱۲ ( MIL V-۱۲) که تنها ۴ پنج سال اخیر است که خریداری شده و در سیستم نظامی کشور بکارگیری می شود، تا تصویرسازی تخیلات هالیوودی گرته برداری شده از فیلمی همانند ستیغ هک سای مل گیبسون، از تیر و تَرکش و تِرکاندن تانک و نفربر و...؛ اشکالات فنی بسیاری که قطعاً با دید اغماض می توان به بخش عمده ای از آن نگریست و به دلیل خوش ساخت بودن اثر، با دید تسامح از آنها عبور کرد.
۷- تنگه ابوقُریب می تواند به نوعی پاسخی برای کسانی باشد که امروزه مدعی جنگ طلبی ایران اسلامی در طول دفاع مقدس و کِش دار شدن هشت ساله جنگ تحمیلی هستند؛ مدعیانی که ادامه جنگ بعد از عملیات بیتالمقدس در ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ هجری شمسی و آزادسازی خرمشهر سوم خردادماه ۱۳۶۱ هجری شمسی را خطای رهبری و عامل تداوم کُشت و کُشتار مردم ایران معرفی می سازند و اکنون با تنگه ابوقُریب شاید به این پاسخ برسند که قطعاً جنگ نمی توانست در سال ۱۳۶۱ هجری شمسی به پایان برسد. البته باید توجه داشت که این امر با محتوای الکن و غیر شفاف، در پس ادعای اثر مبنی بر امضای صلح دائمی میان ایران و عراق (آن هم نه به صورت نمود تصویری بلکه در قالب نوشته ی پایان فیلم) به نوعی ویژه خنثی سازی می شود و این درحالی است که اصولا دیپلماسی تحمیلی به رهبری نظام، اسباب نوشیدن جام زهر را در قالب برجام آن سال ها، یعنی قطعنامه ۵۹۸ فراهم کرد و در عین حال ما نه پنج روز، بلکه تا مدت ها پس از پذیرش یک طرفه ۵۹۸، همچنان با رژیم بعث در حالت آتش بس بودیم و ...
۸- تنگه ابوقُریب به شدت متاثر از سینمای روشنفکری است؛ سینمایی که نمی خواهد و نمی تواند باور کند که نهضت عاشورا الهام بخش تاسیس جمهوری اسلامی و حماسه بزرگ دفاع مقدس باشد و همین شور و شعور دینی است که به ملت ایران، اندیشهی خردمندانه و انگیزه ی صادقانه بخشیده است و شراف ملی این ملت را مستحکم و استوار ساخته و از این جهت دفاع هشت ساله ملت ایران، نه تنها رنگ و بوی کربلا داشت و از تمامی رزمندگان، نوایی جُز ذکر و یاد اهل بیت علیهم السلام به گوش نمی رسید؛ بلکه اکثریت نشان و علامت های ملی و حتی پرچم مقدس جمهوری اسلامی نیز ذیل پرچم و عنوان الله و در سایه ی پرچم های منقش به الگوها اسلامی تعریف و تبیین می شد. موضوعی که در تنگه ابوقُریب اصلاً موضوعیت ندارد و تنها در سکانسی محدود از پادگان دوکوهه و بر سر دَر ورودی یک مجتمع، آنهم در قالب پرچم ایران و تصویری تک فریمی از امام بر روی پارچه خلاصه می شود و نه تنها اجتماع رزمندگان حول حسینه ی دوکوهه و... را مورد توجه قرار نمیدهد.
۹- تنگه ابوقُریب به صورت ویژه ای دفاع از وطن را جایگزین دفاع از اسلام ساخته و رزمندگان را فاقد هر گونه عرق مذهبی و حتی همراهی کوچکترین سیمبل و المان دینی معرفی می سازد و در تصویرگری خود از کوچکترین سربَند منقش به نام اهل بیت و ... پرهیز نموده و در کنار تکثر شخصیت های قهرمان و معرفی ایشان به شیوه ی فیلم های روشنفکری، که از دیگر آسیب های جدی اثر برای ارائه ی محتوایی کارآمد محسوب می شود؛ حتی در اوج تشنگی نیز هیچ رزمنده و قهرمانی در داستان فیلم را به یاد لبان خُشک امام حسین علیه السلام نمی اندازد.
۱۰- ایرادات محتوایی تنگه ابوقُریب بسیار است و شاید در یک جمله بتوان گفت بی محتوایی این اثر از تعریف دفاع مقدس بارز است و این همه در حالی است که باید توجه داشت تنگه ابوقُریب به عنوان یک اثر غیرخصوصی، در ابعاد محتوایی خود اصولاً اجازه نداشت تا با صرف بودجه های فرهنگی از جیب بیت المال، جریان جنگ تحمیلی و واقعیات ملموس دفاع مقدس را به نفع ژانر متداول جنگی عوض کند و فیلمی هالیوودی را به عنوان دفاع مقدس به خورد مخاطب سینمایی دهد و به اسم فیلمهای بازسازی تاریخ، تنها تاریخ نگاری اثر را محدود به نوشته ی اول و نوشته ی آخر اثر سازد و تنها با بهره گیری از کپشنی از اسامی متبرک شهدا که نسبتی فرامتنی به فیلم دارد، خود را به احساسات ارزشی مردم سنجاق نماید.
۱۱- البته همانگونه که پیشتر اشاره شد، اصولا خَلق اثری محتوایی در باب دفاع مقدس از کارگردانی همچون بهرام توکلی، با آن کارنامه ی سینمایی، توقعی بیجا است و همیت ایشان از برای تولید همین مقدار نیز می بایست با تشویق بسیار و تقدیر سرشاری همراه باشد. اما در اینجا روی سخن با مالک و متولی اثر، یعنی سازمان هنری رسانه ای اوج است؛ سازمانی که به واسطه ی ریاست و حضور برجسته جوانی پرشور در مصدر ریاست خود، تقریبا در حال تجمیع تمامی مجموعه های فرهنگی و سینمایی، آن هم در بدنه ی اصلی ترین نهاد ارزشی کشور بوده و در این میان، انحراف مسیر این سازمان در اتخاذ رویکرد تکنیکی و به تبع آن فروکاست تولیدات سینمای به سطح تکنیکال را می بایست از مصادیق بارز نفوذ فرهنگی در جامعه و در نهادهای پاسدار انقلاب اسلامی قلمداد و آسیب شناسی ویژه نمود.
۱۲- باید توجه داشت که روایت های سینمایی ارائه شده در ژانر استراتژیک دفاع مقدس چند سالی است که این ژانر را به وادی خطرناک و کیانبراندازی انداخته و به مسیر نوعی وهم انگاری کشانده است و نوع مدیریت عقیمساز هنری و تجلیل وارونه از مرزداران هویت و فرهنگ کشور و... نوید چشم اندازی فراتر از آنچه که بر پرده ی نقره ای سینمای کشور عیان است، حداقل برای سال های حاکمیت جریان بنفش در عرصه ی سینمایی کشور، نمی دهد. در این شرایط است که مجموع نگاه های دغدغه مند متوجه اقدام شایسته نهادهای پاسدار انقلاب اسلامی است؛ نهادهایی که در قالب سازمان هنری رسانه ای اوج بایستی بتوانند به خوبی ارزش های دفاع مقدس را تبیین و به مخاطب مسلمان در سراسر جهان و بالاخص در ایران اسلامی عرضه دارد.
۱۳- بنابر تعریفی رایج؛ هُنر اشتیاقی است که در دایره تجسم محصور شده است. از این جهت مدیریت هنری میبایست به چنان فهم و بلوغی رسیده باشد که تشخیص دهد که در هنر نه اشتیاق بیتجسمی وجود دارد و نه تجسم بی اشتیاقی و در این دایره، اصالت از آن نیروی انسانی است که اشتیاق دارد و تجسم می بخشد و مبتنی بر این اصل است که مدیر هنری اطرافیان خود را شکل داده و ساحت سازمانی خود را از حیث وجود مشتاقانی که توانایی هنری لازم از برای آفرینش های هنری ندارند، پاک می سازد و به همان نسبت برائت خود را از هنرمندان بی اشتیاق نسبت به مبانی انقلاب اسلامی ابراز می دارد؛ هنرمندان متظاهری که در شرایط رکود اقتصادی حاکم بر فضای کشور، ممکن است از ساده لوحی مدیر هنری استفاده نموده و به اتلاف سرمایه های پاسداری از انقلاب اسلامی از برای ساخت آثاری مجعول و یا تهی سازی دفاع مقدس از مبانی ارزشی اسلامی مبادرت ورزند.
نظرات