به گزارش سینماپرس، «ابراهیم حاتمی کیا» استاد مسلمی در سینمای ایران است اما اکشن کار خوبی نیست. فیلم اکشن خوب، بر محور اکشن هایش حرکت نمی کند. بلکه درام پر احساس و شخصیت پردازی درست است که می تواند علاوه بر اکشن مخاطب را در طول فیلم بر روی صندلی ها به قول مصطلح میخ کند. فیلمی که در آن احساس شود قرار است تنها با زد و خورد و ابزارهای بزرگ و پرقدرت مخاطب را مسحور کند، قبل از همه چیز بازی را باخته است. درام و شخصیت های قوی همیشه می توانند عیب های اکشن های ضعیف را برطرف کنند. امر به وقت شام ابراهیم حاتمی کیا درگیر شخصیت پردازی های ضعیفی است که اکشن ضعیف و پرزحمت آن را تنها بیشتر نمایان می کنند.
مهمترین ویژگی یک داستان اکشن این مهم است که داستان فیلم به گوشه ای رها نشود و فیلم خالی از هرگونه منطقی در ورطه اکشن بیافتد. به وقت شام اما از هر لحظه ای مرتبط و بی ارتباط سعی می کند لحظات اکشن خلق کند. حتی در لانگ شات هم منطقی پیدا نمی کنی که چطور یک ماشین ضد گلوله داعشی باید روی تپه ای که اطراف آن را جمعیت در بر گرفته اند، حضور داشته باشد. اما ابراهیم حاتمی کیا می پسندد خارج از منطق داستان صحنه ای اکشن به فضای ابتدایی فیلمش اضافه کند. اکشن هایی که دکوپاژهای متفاوت نسبت به جریان اصلی دکوپاژهای فیلم دارند و تمام آن ها دوست دارند شبیه آنتاگونیست های فیلم، سر طرف مقابل را قطع کنند. نمونه درست اکشن منطبق با داستان و دکوپاژ را می توان در صحنه معروف تونل فیلم بادیگارد حاتمی کیا ملاحظه کرد. دوربین در حال ادای وظیفه خودش است و داستان در مسیر درست خودش در حال پیشروی است و خالی از هر حس سانتیمانتالی اکشن اتفاق می افتد.
حاتمی کیا این روزها خشن شده است، حق هم دارد، اما از کارگردان حرفه ای چون او انتظار می رود بیش از اینکه با جریان احساسی به ساخت فیلمی مشغول شود، چون قدیم، خونسردی حرفه ای خود را حفظ کرده و به ساز و کار اتفاق های فیلمش منطقی بیاندیشد. غیر از این حتی او هم محکوم به تفکر داعشی در فیلمسازی است.
*سجاد مهرگان
نظرات