به گزارش سینماپرس، در سکانسی از فیلم عرق سرد، وقتی گوشی لیلی رشیدی زنگ میزند، او با عصبانیت زیر لب «ای ی ی بمیری» میگوید و بلافاصله تلفن را برمیدارد و میگوید: «قربونت برم...»
این سکانس، حال و روز سینمای ایران است. حال و روزی که غرق دروغ و ریا شده. پر از لبخند تصنعی و اداهای ایوبی وار که حال همه ما خوب است و ما خوبیم و همه با مهربانیم و...
رفتارهایی که همهمان میدانیم تقلبی است، کاذب است، دم خروس است که بیرون زده. سینمایی که فریدون جیرانی هم آن را رو به موت میخواند.
حالا توی این سینما کسی پیدا میشود به نام ابراهیم حاتمیکیا که توی چشمهایت نگاه میکند و حرفش را میزند. درست مثل بچه های جنگ، بی تعارف، قرص و محکم.
خب چه تعجبی دارد اگر از حرفهای او ناراحت میشوند؟ چه تعجبی اگر او را طلبکار بدانند؟
سینمای ایران آدمهایی را دوست دارد که توی صورتت لبخند بزنند و بگویند سینمای نفتی و ارگانی بد است و استقلال خوب است، و بلافاصله توی خصوصی از تو پول بخواهند تا توی رسانهشان به تو حمله نکنند! همین قدر مزورانه و منافقانه.
سینمای ایران عاشق کسی است که وقیحانه به وقت شام را با نمره یک از پنج بنوازد و بعد در برابر اعتراض حاتمیکیا مزورانه بگوید من سرم جلوی شما پایین است!
این سینما از اوجِ انقلابی بد میگوید ولی عاشق محمد امامیِ مفسد اقتصادی است که هرچند با وثیقه از زندان آزاد شده، ولی علیه فساد اقتصادی فیلم میسازد!
حاتمیکیای صادق و اوجِ انقلابی توی این سینما جایی ندارند. حق با شماست آقایان!
*علی مرادخانی
نظرات