محمدرسول محمدی/ جشنواره سی و ششم فیلم فجر هم به پایان رسید، جشنواره ای که با اقدامات مدیران سینمایی می توان آن را از جهات مختلف استثنایی بر شمرد! جشنواره ای که نمودی بارز از تلاش ویژه مدیران سینمایی برای ماندن بر مسند قدرت است، موضوعی که توجه به آن، دلایل بخش عمده ای از اتفاقات و تصمیمات پشت پرده را نمایان می سازد.
مدیران فعلی سازمان سینمایی برای بقا در قدرت، حساست زدایی از جشنواره فیلم فجر و خنثی سازی آن را به هر نحو ممکن در دستور کار قرار دادند. همین است که می توان جشنواره امسال را یخ زده اطلاق نمود و موارد بی شماری از این دست را برشمرد.
اولین گام در این مسیر با محدود کردن جشنواره به ۲۲ فیلم سینمایی و حذف تمامی بخش های جنبی از آن رقم خورد. هدف از این اقدام محدود کردن فیلم ها، حذف تمامی فیلم های مساله ساز و مدیریت آسان تر افکار خواص و عوام در مورد عملکرد یک ساله مدیریت سینما بود. البته جالب است که در همین تعداد محدود نیز چندین فیلم به شدت مساله دار و حتی ضد نظام و با رویکرد براندازی نیز وجود داشت!
در گام دوم برای شکستن شاخ رسانه ها، برج میلاد را از کاربری به عنوان کاخ جشنواره حذف نمودند، شاید در ابتدا شعار صرفه جویی اقتصادی برای این تصمیم، خواص فریبی خوبی بود، ولی ابراهیم داروغه زاده دبیر جشنواره فیلم فجر در مصاحبه ای عنوان کرد که برج میلاد را به صورت رایگان دراختیار جشنواره قرار می دادند! موضوعی که از واقعیت پنهان در تغییر محل برگزاری جشنواره برای اهالی رسانه و اهالی سینما و جداسازی آنها پرده برداشت.
در گام بعدی چیدمان فیلم ها در سینمای رسانه ها با قرعه کشی انجام شد، تا در هیچ زمینه ای حساسیتی ایجاد نگردد!
در ادامه تعداد سالن های نمایش فیلم برای مردم در سطح شهر نسبت به کلیه جشنواره های گذشته کاهش یافت و سیستم جمع آوری آرای مردمی جشنواره به شکلی تغییر نمود که ظاهری جذاب و مبتنی بر تکنولوژی روز پیدا کند، هرچند در باطن بر ابهامات گذشته می افزود!
همه آنچه بر سر سیاست گذاری در جشنواره سی و ششم آوار شده به همین جا ختم نمی شود و می توان شرح مفصلی بر سیاست های انحرافی مدیران سینمایی مبتنی بر محور کمرنگ کردن جشنواره نوشت که در این مقال نمی گنجد.
در نهایت اعلام نامزدهای جشنواره فیلم فجر و ترکیب آنها نیز نشان از همان سیاست محافظه کاری دولت دوازدهم داشت، نامزدهایی که فاصله ۲۴ ساعته اعلام آنها تا اختتامیه، نمی توانست جریانی در رسانه ها ایجاد کند!
دقیقا در ادامه همین سیاست، اختتامیه و اهدای جوایز جشنواره سی و ششم تبدیل شد به تقسیم هوشمندانه غنائم بین جریان متمایل به ارزش های انقلاب و جریان اپوزیسیون! ترسیم یک فرآیند خواص فریبانه موجه!
به طور کلی در این دوره از جشنواره می توان تلاش برای خواص فریبی را بوضوح مشاهده نمود، مدل رفتاری که باعث تحقق ببلشویی از تصمیمات نابخردانه و نامتوازن در مدیریت جشنواره فیلم فجر شده است.
درست به همین دلیل است که امسال رکورد اهدای سیمرغ ها می شکند و تا می توانند سیمرغ می دهند، یعنی اصالت جایزه سیمرغ در جشنواره ۲۲ فیلمی امسال می شود کشک!
در کارگردانی، فیلمنامه، بازیگری دو سیمرغ داده شد! جوایز خلق الساعه بخش های حذف شده فیلم اول و هنروتجربه هم در ناباوری خود دریافت کنندگان به آنها داده شد! اتفاقاتی عجیب که نتیجه آن راضی شدن همه جریانات است!
هرچند در همین میانه نیز هر دو سیمرغ فیلمنامه که مبتنی بر نگاه محتوایی جشنواره است[۱] به آثار مساله دار «مغزهای کوچک زنگ زده» و «کامیون» داده شد و رکورد داری فیلم «تنگه ابوقریب» در دریافت سیمرغ و یا سیمرغ بهترین کارگردانی برای «به وقت شام» و یا جایزه نگاه ملی به «سرو زیر آب» پوشش مناسبی می شود در این خبط بزرگ در انتخاب و تبیین رویکرد محتوایی جشنواره! و البته در کنار آنها ابراز ارادت به فیلم «عرق سرد» به عنوان اثری خط گرفته از جریانات معاند نظام با سه سیمرغ نیز قابل اشاره است!
اما باز هم همین ترکیب مناسب است تا مدیران سینمایی در هر جمعی بتوانند از عملکرد خود دفاع کنند، در جمع انقلابیون از رویکرد انقلابی خود بگویند و در جمع اپوزیسیون عملکرد خود را بستایند و در مجموع بر مسند قدرت بمانند!
اما باید به مدیر محترم سازمان سینمایی و مشاوران ایشان گفت که تاریخ ثابت کرده چنین مدیریت هایی داوم نخواهد یافت و بعد از مدتی همه جریانات از چنین رویکردی اعلام انزجار خواهد نمود!
جناب آقای حیدریان؛ بر خلاف اظهارات شما در اختتامیه جشنواره، امسال سینمای اجتماعی از سیاه نمایی فاصله نگرفته است، تولیدات دفاع مقدس با فقدان محتوا مواجه اند و اتفاقا تولید شدن همین آثار هم ربطی به مدیریت سینما ندارد، اتفاقا دیدن آثار کمدی به خاطر شوخی های اروتیکشان باعث خجالت خانواده ها می شود و اثری از نقش مدیریتی سینما در تولیداتی با مضمون مقاومت دیده نمی شود! و در مقابل جشنواره سی و ششم نمودی بارز از سینمای اروتیک شده است و نمادهای سکس از پنهان به آشکار رسیده و در برخی آثار بیداد می کند و حریم های گذشته را درنوردیده است!
امروز مدیریت سینما راه را اشتباه می رود و حتی برای رهایی از تصمیم غلط حذف فیلم های اول از جشنواره فیلم فجر، تصمیم غلط راه اندازی جشنواره مستقل فیلم اولی را می گیرد، بسان کسی که پس از زمین خوردن ادامه راه را سینه خیز طی می کند!
امروز مدیریت سینما درگیر یک بلبشوی تصمیم گیری و روان پریشی عجیب است، امروز خواص فریبی در سینما بیداد می کند و مدیران تنها برای بقا در مدیریت سیاست بازی می کنند!
صد افسوس که هیچ هدف گذاری و نگاه استراتژیک برای نیل به سینمای آرمانی انقلاب اسلامی در مدیریت سینما وجود ندارد و نگاه ارزشی و انقلابی بدل به حلقه مفقوده مدیریت سینمای کشور گردیده است!
پی نوشت:
[۱] اگر تصور می کنید محتوای آثار در اهدای جوایز مهم نبوده، به سخنان صدرعاملی از اعضای هیات داوری در برنامه هفت مراجعه کنید که صراحتا گفت چون داوران با محتوای یک فیلم مشکل داشتند کلا از گردونه انتخاب ها حذف شد!
نظرات