به گزارش سینماپرس، محسن مهدیان، فعال رسانه ای در کانال تلگرامی خود نوشت: صدای فلوت ش خیابان را پر کرده است. خانمی میان سال که ایستاده می نوازد و به بلندگوی دستی و پایه نت هم مجهز است. خانم ها کمتر سراغ سازبادی می روند، اما او صدای سازش خوشست و عابران هم احسان و استقبال می کنند.
این روزها موسیقی خیابانی تکثیر شده است. در خستگی و هیاهوی روز و شلوغی ذهن ها، موسیقی خیابانی یک حس خوب و مطبوع است. احتمالا شما هم زیاد دیده و برای این خوشی ناخوانده، دست به جیب هم شده اید.
اما ماجرا برای من خیلی هم دلپذیر نیست.
اول اینکه آنچه اینروزها موسیقی را خیابانی کرده است اگرنگوئیم فقرست، بیکاریست نه هنر. پس عمق این نواها درد ست نه سرور.
مهمتر اما فالش ها خوانی هاست؛ آنهم نه در نواها، بلکه خوانش ناهنجار از زمینه های فرهنگی و سیاسی اش.
سوال اینست که آیا موسیقی خیابانی هم شامل مقررات سدمعبر است؟ چرا شهرداری با این موارد برخورد نمی کند؟ اگر همین خانم کنار پیاده راه سبزی بساط کند، امنیت دارد؟
اشتباه نکنید؛ نگران سدمعبر نیستم. حتا نگران تبعیض هم نیستم؛ مساله مهمتری در میانست.
برای اینکه عکس بگیرم باید اجازه می گرفتم. نزدیک شدم و از همین دغدغه سوال کردم. پاسخ این بود که "اتفاقن دیدند اما مانع نشدند و به مکان دیگری راهنمائی شدم. "
مساله اینجاست که می شود باپیرمرد جوراب فروش برخورد کرد اما با خانم نوازنده نه. چرا؟
چون؛
ما امروز با "پدیده هائی تابوشکنانه" مواجهیم که در "فضاهای غیررسمی" رشد می کند و "احساسات مردم" را درگیر می سازد و "مصونیت اجتماعی" پیدا می کند.
چنین پدیده هائی از مهمترین مسائل دامنگیر کشورست؛ شبکه های اجتماعی، حجاب و موسیقی خیابانی و ...
پدیده هائی که فارغ از قرائت رسمی حاکمیت، رشد اجتماعی می کند و چون به احساسات آنها گره می خورد، مواجهه با آنها سخت می شود.
اما چه باید کرد؟
این دست موضوعات تاوقتی مردمی است، نگران کننده نیست. مسائلی که مردمی شود، به گذر زمان به رشد تجربه ها می کشد و اصلاح می شوند. اشکال زمانی پیدا می شود که خناسان برآن سوار شوند. لذا راه مواجهه با این پدیده ها نظارت پذیرکردن است نه پاک کردن.
همین موسیقی خیابانی را ملاحظه کنید؛ فرض کنید هنوز که دست دختران خیابان انقلاب، بدان نرسیده است، نوازنده های خیابانی شناسنامه دار شوند؛ ماجرا تفاوت نمی کند؟ از یک تهدید فرصت نساخته ایم؟
ارسال نظر