الیویه مگاتون فیلمساز فرانسوی با نام اولیویه فونتانا در ششم اوت ۱۹۶۵ متولد شد. او نویسنده، کارگردان و تدوینگر فرانسوی است که بیشتر برای کارگردانی فیلمهای «آژیر قرمز» (۲۰۰۲)، «مأمور انتقال ۳» (۲۰۰۸)، «کلمبیانا» (۲۰۱۱) و قسمتهای دوم و سوم اکشن/ تریلر «ربودهشده» (۲۰۱۲ و ۲۰۱۴) شناخته میشود.
او ۲۰ سال بعد از روزی به دنیا آمد که بمبهای اتمی بر شهر هیروشیما فرود آمدند و برای همین نام هنری «مگاتون» را برای خود برگزید که از همزمانی تولدش با سالروز این فاجعه جهانی خبر میدهد. او در حومه شهر پاریس بزرگ شد و پس از کسب دیپلم روانشناسی، فعالیتهای هنریاش را آغاز کرد و برای مدتی یک هنرمند دیوارنگار بود. در واقع آشنایی مگاتون با موزیکویدیوسازی به نام ژانبابتیست موندینو بود که راه ورودش به سینما را هموار کرد. وی فیلمسازی را با ساخت فیلم کوتاهی به نام «No Way ou le coeur du phoenix» در سال ۱۹۹۱ آغاز کرد. او که مجموعهای تلویزیونی با عنوان «یک رقص، یک ترانه» (۱۹۹۷) را ساخت و دستآخر در سال ۲۰۰۰ موفق شد اولین فیلم بلند سینماییاش تریلرِ جنایی-علمیخیالی «خروج» را جلوی دوربین ببرد.
تماشاگران ایرانی شما را با فیلمهای «مأمور انتقال۳»، «ربودهشده ۲و۳» و حتی «کلمبیانا» میشناسند و اغلبشان این فیلمها را از تلویزیون ایران تماشا کردهاند. از شهرتتان در ایران اطلاع داشتید؟
نه، اصلاً درباره این چیزها نمیدانستم. خیلی جالب است.
چهطور شد جذب فیلمهای اکشن شدید؟
من کارم را با نقاشی آغاز کردم و به نقاشی روی دیوار (گرفیتی) هم علاقه دارم. من در حومه پاریس متولد شد و صنعت فیلمسازی را بهتدریج کشف کردم. یک روز کسی به من گفت که تو باید داستان بنویسی. من هم این کار را کردم. بعدش اولین فیلم کوتاهم را ساختم و سپس بعدی و بعدی تا اینکه به پانزده فیلم رسیدم. در نهایت پس از ده سال ساختن فیلم کوتاه، فیلمنامه اولین فیلم بلندم را نوشتم و آن را جلوی دوربین بردم. فیلم کوچکی با نام «خروج» که درباره یک قاتل زنجیرهای است. دومین فیلمم «آژیر قرمز» بود که آن را به زبان انگلیسی ساختم چون در فرانسه هیچ پولی برای ساختن فیلمهای اکشن و تریلر صرف نمیشود، بهخصوص که به زبان فرانسه باشد. این فیلم در سال ۲۰۰۲ روی پرده سینماها رفت و بعد از آن همه فکر میکنند من اکشنساز خوبی هستم! و من نمیدانم چرا؛ چون فیلم من چند فصل اکشن بزرگ دارد، همه من را متخصص فیلمهای اکشن تلقی میکنند.
از کارگاهتان با موضوع ژانر اکشن بگویید. چنین کارگاهی را در سایر جشنوارهها و رویدادهای سینمایی هم برگزار کرده بودید؟
واقعاً برایم جالب است که ساختن فیلمهای اکشن برای عموم مردم و تماشاگران کار سادهای به نظر میرسد؛ و این نشان میدهد که آنها اصلاً چیزی در این خصوص نمیدانند. من دو سال پیش متوجه شدم که ما میتوانیم در بعضی از جشنوارهها و رویدادها با موضوع ژانر اکشن و فیلمهایش مسترکلاس برگزار کنیم.
کدام فیلمهای اکشنتان را دوست دارید؟
من فیلمهایم را دوست ندارم! میدانم خیلی سخت است که بچههای خودتان را دوست نداشته باشید، اما گاهیوقتها شما از آنها متنفرید!
این اولین حضورتان در ایران و جشنواره جهانی فیلم فجر است؟
بله… و شیفته حالوهوای این جشنواره هستم چون مثل جشنوارههای بینالمللی استانبول و مکزیک خیلی ارگانیگ و طبیعی به نظر میرسد با تمام خطاهای انسانی. این در حالی است که بعضی از جشنوارهها این طور نیستند و منم از آنها خوشم نمیآید. اما وقتی شما وارد تهران میشوید با جامعه و شهری فوقالعاده ارگانیک روبهرو میشوید که البته برای من کمی بیش از حد آلوده است. اما همه چیزهایی که در خیابانها میبینید کاملاً انسانی و طبیعیاند؛ حتی ساختمانهای قدیمی که از چندین و چند دهه قبل باقی ماندهاند هم روح خودشان را دارند و داستانهای متفاوتی برای بازگو کردن.
توصیهای برای کارگردانان جوان دارید؟
فراموش نکنید که هر چیزی ممکن است. خودخواه نباشید و تمام تلاشتان را به کار بگیرید تا با آدمهای دور و برتان کار کنید؛ یعنی باید با دوستان و آدمهای پیرامونتان دائم همکاری کنید و فیلم بسازید. با خودتان نگویید میخواهم بهترین باشم و اصلاً اهمیتی نمیدهم که به عموم تماشاگران و هر آدم دیگری. شما برای دیگران هم فیلم میسازید، هر گروه یا دسته یا تعدادی که باشد، بالأخره برای دیگران فیلم میسازید.
ارسال نظر