امیر هوشنگ زند از هشت سالگی و از سال ۱۳۴۰ وارد حرفه دوبله شد. او در دوبله نخستین انیمیشن، پسر دریا حضور داشت. زند فارغ التحصیل مدرسه لندن و هم چنین مدرک فیلمسازیاش را از انستیتوی هنر سان فرانسیسکو دریافت کرده است. به زعم بسیاری از کارشناسان، دوبله فیلم «پالپ فیلکشن» به کارگردانی کوئینتین تارانتینو، یکی از ده شاهکار تاریخ دوبله ایران است که مدیریت دوبلاژ آن به عهده امیر زند بود. او در مقام مدیر دوبلاژ سریالها متفاوتی را با کیفیتی قابل اعتنایی نظیر خانه پوشانی، لیست سیاه و بریکینگ بد را در شبکه نمایش خانگی دوبله کرد. بخش نخست گفتگو با زند به حواشی جدایی او از انجمن گویندگان جوان و همکاری با گویندگانی که در تهران با شبکه GEM همکاری میکردند اختصاص داشت و در بخش دوم درخواهیم یافت دوبله درجه یک ایرانی، چرا در احتضار به سر میبرد. این مصاحبه بیتردید بدون سانسورترین گفتگوی امیر زند است.
*یکی از دلایل انشعاب شما از انجمن به مسئله سینا زند مربوط نمیشود؟ چون در دوبله نوجوانگو نداریم اما سینا نوجوانگوی فوق العادهای است و به عنوان یک گوینده جوان بارها نادیده گرفته شد.
کودکگو هم نداریم، تمام خانمها هستند که دارند جای پسر بچهها حرف میزنند. سینا آخرین کودکی بود که از ۷ سالگی وارد این حرفه شد، یعنی به محض اینکه مقطع اول دبستان را تمام کردم او را آوردم که شغل پدرش را یاد بگیرد که به دردش هم خورد.
* سینا سال ۹۱ از ایران خارج میشود و به مالزی میرود با شبکه GEM همکاری میکند، رفتن سینا برای شما گران تمام نشد؟
نه تجربۀ خوبی برای او بود، به نوعی او را تشویق هم کردم که اگر میشود برو.
*آنهایی هم که با شما کار میکردند سیناهایی بودند که دلشان نمیخواست از ایران بروند ولی فضای کار نداشتند.
قضیه سینا کاملا فرق میکند، به سینا هم به خاطر من بیمهری شد. حتی یک لیست زمان آقای قنبری تهیه کردند. آن زمان من با بچههای بیرون از انجمن کار نمیکردم، ولی به واسطۀ اینکه من همیشه با سیاست انجمن در قبال تلویزیون مخالف بودم، همیشه یک جبههگیریهایی علیه من وجود داشت که در یک دوره حتی نام من و سینا در لیست گویندگان که به آنها برای گویندگی تلفن میکنند، از قلم افتاده بود، دیگر از این بیمهری و توهین بیشتر نمیشد!
*شما گفتید این دوبله برای کشور ما منافعی دارد، من احساس کردم بچههایی که به GEM میروند این منافع را با خودشان میبرند.
وقتی GEM کارهایش را به مالزی منتقل کرد، تعدادی از جوانانی که جزء انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم بودند جذب این شبکه شدند و رفتند. آقایان (علی. ع)، (م) و گویندههای دیگری رفتند و جذب آنها شدند. در صورتی که اگر شرایط مساعدتر بود، این اتفاق نمیافتاد. البته یک چیزی هم وجود دارد، کلاً در ایران دستمزدها برای دوبله خیلی خوب نیست، یعنی اصلاً قابل قیاس با سایر کشورها نیست حتی ترکیه، در صورتی که کیفیت دوبله ما خیلی بالاست. دوبله ما در دهه ۴۰ شماره ۱ دوبلۀ دنیا بود. این را ما نگفتیم و خودمان چنین لقبی به خودمان ندادیم که آقای کدخدازاده (مدیریت سابق امور دوبلاژ) دائما میگفتند که چطور شد به چنین نتیجهای رسیدید! آقای کدخدازاده خیلی از دوبلورها خوشش نمیآمد. از طرفی دوبله متمرکز اصلاً چیزِ خوبی نیست اما او با چند نفر بده بستان داشت و به آنها نزدیک بود، ایشان میگفت اینکه گفتند دوبله دنیا شماره ۱ دنیا بود از کجا آمده!؟ من همانجا برایش توضیح دادم در آن زمان (دهه چهل و پنجاه) کمپانیها در ایران نمایندگی داشتند و برای سرکشی و نظارت فیلمها، گاهی میآمدند و اینها فقط ایران نمیآمدند، فرانسه و مصر و سایر کشورها هم میرفتند. آنها هم گفتند و آنها مقایسه میکردند میگفتند اینها با دستگاههایِ دستساز خیلی بدوی، چگونه این دوبلههای درخشان را انجام میدهند!؟ یعنی واقعاً چیزی از دنیا کم نداشتیم، ولی دستمزدها اصلاً قابل قیاس نیست، قیمتی که من برای دوبله از اسپانیا سال ۲۰۰۰ هزار داشتم، صد هزار دلار برای دوبله یک فیلم سینمایی بود.
* در سال ۹۷ چقدر دوبله یک فیلم سینمایی در ایران چقدر تمام میشود؟
خیلی بخواهد زیاد باشد میانگین ۳۵۰۰ تا ۳۷۰۰، حالا ممکن است چند تا هنرپیشه درجه را بیاورند ممکن است به ۵، ۶ میلیون هم برسد این دیگر سطح بالای آن محسوب میشود اما با قیمت های رسمی در دوبله دنیا قابل قیاس نیست.
* حقوق یک دوبلور جوان که از ۹صبح تا ۹ شب برای گفتن چند جمله در استودیو مینشیند از ۷۰ بیشتر نمیشود. این جوان باید در چند دوبله حضور داشته باشد که حقوقش به ۱ میلیون تومان برسد؟
اصلاً حرفش را نزنید، تازه کسانی که جذب تلویزیون شدند یک مدت باید برای تلویزیون بیگاری کنند. اجازه ندارند چند سال بیرون کار کنند و در تلویزیون هم حسابی از آنها کار میکِشند.
*اگر بخواهیم مدیریت امور دوبلاژ را بعد از آقای کدخدازاده بررسی کنیم، کسانی که وارد این بخش شدند آیا واقعاً تخصص کافی در حوزۀ دوبله داشتند؟
تنها کسی که خیلی به دوبله علاقه داشت و برای پیشکسوتان دوبله خیلی احترام قائل بود آقای میلانی بود. آقای میلانی یک دوره آمد، ولی چون با مدیریت آن زمان نتوانست کنار بیاید، استعفا داد و رفت بعد دوباره سال ۸۹، ۹۰ (دقیق یادم نیست) از ایشان دعوت کردند. زمانی که او مدیریت امور دوبلاژ را بر عهده گرفتند، من با تلویزیون کار نمیکردم. دوران آقای بزرگی بود که به من پیشنهاد داده شد تا به یک گروه ۹، ۱۰ نفره از دانشجویان نیجریهای که میخواستند دوبله یاد بگیرند و آموزش ببینند، آموزش بدهم و یک مدت کوتاه برای آنها دوره آموزشی گذاشته بودند. از من دعوت کردند تا به آنها تدریس کنم. یک هفته به من وقت دادند تا یک برنامه تهیه کنم، گفتم چرا زودتر این کار را نکردید!؟ گویا ابتدا با آقای تهامی هماهنگ کرده بودند، آقای تهامی (ابولحسن) هم به دلایلی نتوانسته بودند بروند و بعد به من پیشنهاد کردند. من رفتم یک برنامۀ ۴۵ روزه هم عملی و هم تئوری برای آنها درست کردم و در برنامه شما و سیما کارِ ما با این دوستان پخش شد، چقدر بچههای بااستعدادی بودند و چقدر زبانشان شیرین و خوش آهنگ است و خیلی کاربرد داشت و خروجی کارشان خیلی خوب انجام شد.
*چرا دوبلۀ ایران دیگر بهترین دوبله نیست؟
چه بگویم؟ البته واضح است آن زمان اینقدر فیلم زیاد نبود، سریال تا این حد زیاد نبود. برای دوبلۀ فیلم وقت گذاشته میشد، ممکن بود هفته برای دوبله یک فیلم وقت بگذارند. آن اوایل خیلی طول میکشید تا یک فیلم دوبله شود. به هرحال برای دوبله فیلم خیلی وقت گذاشته میشد. شاید یک دلیل این بوده که کیفیتِ خوبی داشته و یک دلیلش سرعت کار و حجم زیادِ فیلم است که گویندگان مرتب باید این طرف و آن طرف بروند. شاید این سرعتِ زیاد کار و عجلهای که در انجام کارهاست باعث شده کیفیت کار پایین باشد.
* ولی باز با این حال از داخل آنها لیست سیاه درمیآید یک سریالی با کیفیتِ ترازِ دوبلۀ ایران.
یک دلیل دیگر مدیران دوبلاژند، آنطور که باید و شاید روی دیالوگِ فیلم وقت نمیگذارند. یادم است خدا رحمت کند آقای شرافت را، آقای شرافت هیچ وقت نمیگفت من باید بروم خانه سینک بزنم - سینگ زدن یعنی هماهنگ کردنِ دیالوگها و گفتار فیلم با لب، به این میگویند سینگ یعنی همزمان و هماهنگ کردن دیالوگها- آقای شرافت میگفتند میروم دیالوگ بنویسم یا مدیر دوبلاژهای خیلی قدیمی و پیشکسوت همیشه میگفتند میروم دیالوگ بنویسم. چون فیلم ترجمه میشود و میآید زیر دست مدیر دوبلاژ. مدیر دوبلاژ موظف است روی ترجمه کار کنند. شاید یک دلیل بیکفیت بودن دوبلهها این است که بعضی از مدیر دوبلاژها شاید حتی نمیدانند موضوع فیلم چیست! همین طور دیالوگ را میگذارند زیر بغلشان و ۴ تا خط هم علامتِ هماهنگی و سینگ میزنند و فیلم را میآورند. الان تعداد مدیر دوبلاژهای انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم شاید بیشتر از گویندگان است، یعنی همه مدیر دوبلاژ شدند! اما مدیر دوبلاژی یک ضوابطی دارد.
* دانستن زبان انگلیسی یا زبان دیگری.
در اساسنامه نیست ولی باید باشد، باید موظف شوند حداقل باید به یک زبان خارجی مسلط باشند، به یک فرهنگ خارجی آشنا باشند و آن را بشناسند اما متاسفانه اینگونه نیست. الان ما تمام امکانات را داریم که بتوانیم دوبلۀ خوب ارائه بدهیم هم دستگاههای خوب داریم، استودیوهای خوب داریم و دیگر به لحاظ فنی بهانه نداریم، نیروی انسانی خوب داریم و میتوانیم دوبله خوب انجام بدهیم. اما مشکل دیگری که وجود دارد و میتواینم به آن اشاره کنیم، انگیزه است. بعضیها جذب این کار شدند ولی انگیزه و استعدادِ لازم را ندارند، بنا به دلایلی در فیلمها حضور دارند و این کمی تولید اشکال میکند.
* توقف اکران فیلم خارجی در دهه ۶۰ به سینمای ما خیلی لطمه وارد کرد.
خیلی.
* انوار رئیس سازمان سینمایی وقت رفت پشت میزش نشست و گفت: شما کمونیستها میخواهید با این فیلمها تبلیغ کمونیسم کنید و ما اجازه نمیدهیم این کار را بکنید.
* وقتی فیلم آمریکایی را ممنوع کردند فیلمهای سایر کشورها در دهه شصت نمایش داده میشد، ولی مدیریت وقت آن زمان با این مساله مخالف داشت، مخصوصاً آقای انوار.
اصلاً یک نوع نگاهِ از بالا به پایینی به ما داشت و این نگاه اِعمال میشد. به هر حال، کسانی، در این عرصه داشتند فعالیت میکردند و فیلم دوبله میکردند. بیشتر فیلمهای آن موقع هم کمونیستی بود که مجبور بودیم تا حدودی یک مقدار آن تندیاش را از آن بگیریم، خیلی جاها میگفتند مثلاً پرچم سرخ را دربیاورید. میگفتیم چَشم. فلان جای فیلم ستاره سرخ است سرباز و انقلابی بودند میجنگیدند، میگفتند دربیاورید. میگفتیم: چشم. بعد یکبار یکی از فیلمهایی که ما دوبله کردیم روسی بود.
اصلاً آن را رد کرده بودند، هر اشکالی را که گرفته بودند برطرف کردیم، جملهها را عوض کردیم، سانسورش کردیم، همه کار کردیم چون روی آن یک سرمایهگذاری شده بود. من خیلی به مدیر کل مراجعه کردم تا یک روز وقت گرفتم که آقای انوار را ببینم. نشسته بودم که آقای انوار وارد اتاق شد. من بلند شدم و سلام کردم. او جواب سلام من را نداد و رفت پشت میزش نشست و گفت: شما کمونیستها میخواهید با این فیلمها تبلیغ کمونیسم کنید و ما اجازه نمیدهیم این کار را بکنید. به من خیلی برخورد. آن زمان هم سی و یک، سی دو سال هم بیشتر سنم نبود. گفتم اولاً تو باید جواب سلام بدهی. ثانیاً تو از کجا میدانی من کمونیستم؟ مگر میتوانیم از جای دیگر فیلم بیاوریم؟ مجبوریم همین چیزهایی که موجود است را دوبله کنیم و به شما نشان بدهیم. یک چیزی گفت و من هم یک دَری وَری گفتم و گفتم مردک حرف دهانت را بفهم... که یک آقای افضلی نامی بود، مردم خوبی بود، خیلی مودبانه از من خواست از اتاق بیرون بروم و از آقای انوار هم خیری به ما نرسید. خیلی اذیت شدیم، از سوی معاون وزیر آن زمان وقتی با چنین برخوردی مواجه میشوید، کارِ دیگری نمیتوانید بکنید!
*وزیر وقت ارشاد آن زمان گفتند ویدیو امالفساد است و ممنوع است و آنجا ما اولین طعمِ ورشکستگی را چشیدیم
*فیلمهای روسی و کره شمالی در آن زمان خیلی خوب در سینما دیده میشد.
بله دختر گلفروش رکورد شکاند و با بلیط ۱۰ تومانی رکورد زد. فیلم سیاه و سفیدی بود و رنگی هم نبود. این فیلم را آقای اعتمادی وارد کرد. او فیلم کرهای از کره شمالی وارد کرد و آورد، معرفِ سینمای کره آقای اعتمادی بود. ما سالها فیلم میگرفتیم و میآوردیم دوبله میکردیم، یعنی آقای اعتمادی این کار را میکرد من هم کنارشان دوبله میکردم و استودیو را هم با هم ایجاد کرده بودیم. این فیلمها در استودیوی ما دوبله میشد و بعد هم مجبور شدیم آن استودیو را با اینکه سرمایۀ زیادی صرف آن کرده بودیم بهم بزنیم، چون فیلمهای ویدیو دوبله میکردیم، وزیر وقت ارشاد آن زمان گفتند ویدیو امالفساد است و ممنوع. در آن مقطع ما اولین طعمِ ورشکستگی را چشیدیم. ولی بعد باز ادامه دادیم تا سر داریم، سر میشکنیم و هنوز هم داریم سر میشکنیم.
* اگر اکران فیلم خارجی ادامه پیدا میکرد چه؟
خیلی خوب بود، اصلاً چه معنی دارد در آن زمان یک عده خیلی کوچک برای ۴۰، ۵۰ میلیون جمعیت تصمیم بگیرند از بنیاد فارابی و تهیه کنندگان سینمای ایران که فیلم خارجی ممنوع و در سینماها اکران نشود!؟ چرا؟ و این باعث افتِ کیفیت فیلمها هم شد وقتی رقابتی وجود نداشته باشد این اتفاقات میافتد چه بسا سیرِ صعودیِ سینمای ایران به سوی کمال. شاید اگر کنار فیلم ایرانی، فیلم خارجی هم اکران میشد، رشد سینمای ایران سریعتر اتفاق میافتاد. متاسفانه این اتفاق نیفتاد و فرهنگ سینما رفتن از بین رفت. من یادم است حتماً پنجشنبهها با دوستانم میرفتیم سینما و یک فیلم خوب میدیدیم و این روند میتوانست ادامه پیدا کند. اکران ها فیلمهای خارجی حتی در دوران جنگ، بیشتر به مردم روحیه میداد و فیلمهای خیلی خوبی وجود داشت و مردم استقبال میکردند. ولی طوری شد که مردم با سینما قهر کردند، سینما را به عنوان یک تفریحی که حتماً باید انجام بدهند دیگر نمیدیدند. در صورتی که خیلی سینما رفتن در آن زمان ارزان بود الان شاید برای برخی از اقشار جامعه گران باشد که با خانواده بروند فیلم ببینند.
* بعد از دستگیری tinymovies دادسرای فرهنگ و رسانه با شما تماس گرفت و شما را احضار کردند، دلیلش چه بود؟ آیا شما هم با تاینی مووی همکاری داشتید؟
خیلی برای من عجیب بود که چرا من!؟ داستان tinymovies، یک چیزی شبیه GEM بود. بعد از چند سال فعالیت فهمیدند، چه اتفاقی دارد میافتد... در صورتی که مسئولین امر حتماً میدانستند، این اتفاق دارد میافتد و این فیلمها دارد در یک استودیوی بخصوصی دوبله میشود. این فیلمها در آن استودیو دوبله میشود و بلافاصله در tinymovies پخش میشود. آن هم با دوبلۀ اختصاصی، لیستِ گویندگان آن را هم مینوشتند. خیلی برای من عجیب بود، این کار دو سال داشت انجام میشد، خیلی هم با افتخار مدیر دوبلاژ و عوامل دوبله را که از اعضای انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم هستند را درج میکرد. حالا چگونه ممکن است چنین داستانی دو سال ادامه پیدا کند و هیچ اتفاقی هم نیفتد!؟ میدانید تاینی مویی فیلمها را بدون سانسور پخش میکرد و این خیلی عجیب بود، جاهایی که صحنهدار بودند را دوبله نمیکردند، ولی زیرنویس میگذاشتند و همچنان با افتخار مینوشتند دوبلۀ اختصاصی tinymovies و وقتی جلوی آن را گرفتند و باصطلاح گَندش درآمد یک عده را احضار کردند.
البته ریختند داخل آن استودیو و جلوی کار آنها را گرفتند ولی ۲۴ ساعت فقط تعطیل بود و اتفاق خاصی برای کسی رخ نداد. بین کسانی که دادسرای فرهنگ و رسانه احضار کردند، یکی من بودم که نه ته پیاز بودم و نه سر پیازم. خودم اعتراضِ شدید به این موضوع داشتم و مدام اعتراضم را بیان میکردم؛ من برای چه؟ در خیابان جمهوری بودم و خیلی هم کار داشتم، یکدفعه از آن خطهایی که شماره نمیافتد به من زنگ زدند و با لحنی بدی از من خواستند که فردا ساعت ۱ بیایید دادگاه فرهنگ و رسانه! من خیلی پای تلفن عصبانی شدم و گفتم کاری نکردم و گفت: اگر نیایید برای شما بد میشود. من هم گفتم طلا که پاک است چه منتش به خاک است! من فردا نمیآیم، خداحافظ. بعداً فهمیدم دو تا از بچههای جوانی که خارج از انجمن کار میکنند آنها را هم خواستهاند، گفتم حالا که این دو نفر را هم خواستند، نگذارم اینها تنها بروند و یک پیشکسوت هم با آنها برود و خودم هم کنجکاو شده بودم که ببینم داستان چیست. من رفتم و دو دوست جوان من هم آنجا بودند. در را باز کردم و ما رفتیم داخل نشستیم، تا ما را برای بازجویی صدا کنند، تلفن زنگ خورد آن مسئولی که آنجا نشسته بود گفت آقای زند حاج آقا با شما کار دارند؟ تلفن را گرفتم یک آقای خیلی خوشمشربی بود، با خنده و شوخی گفت آقای زند شما که گفتید نمیآیم؟ گفتم دیدم این همکاران جوانِ من هستند، من هم باشم! گفت نه نیازی نیست شما برو، اگر نیازی شد خبرت میکنیم. یعنی خودشان فهمیدند من اصلاً نباید آنجا حضور پیدا میکردم اصلاً کاری نکرده بودم.
میخواهم عنوان کنم استودیویی که دوبلههای تاینی مووی در آنجا انجام میشد، نه تنها با آن برخوردی نشد، نه تنها تذکری داده نشد، بلکه عواملی که آن فیلمها کار کرده بودند، انگار جایزهشان این بود که به کارشان ادامه بدهند بدونِ حتی یک تذکر. من ماندهام با این سیاستهای یک بام و دو هوا. اصلاً چطور میشود اینطوری ادامه پیدا کند!؟ یک عده از یک کارِ غیرقانونی حسابی منتفع شوند و از آنها نپرسند که چه کسی این فیلمها را به شما سفارش داده است؟ tinymovies بالاخره یک عاملی داشت و گویا با آن عامل هم یک برخوردی کردند، ولی همه را رها کردند و اصلاً هیچ.
اگر اینطور است ما میتوانیم برویم کار کنیم؟ اگر قرار باشد حتی تذکری هم در کار نباشد پس همه میتوانند بروند با کانالهای ماهوارهای و شبکههای غیرمجاز کار کنند!؟ این واقعاً برایم سوال است.
مثلاً به درستی وزارت ارشاد یک بخشنامهای داده است که شرکتهای اینترنتی که فیلم و سریال دوبله میکنند، بدون خریدِ حقِ پخش فیلم ها، اثری را دوبله نکنند. ارشاد به درستی چنین بخشنامهای داد که اینها موظف شدند حق پخشها را بخرند مثلاً شرکت آینه جادو کاملاً رعایت کرده و میدانم و خیلی وقت است فیلم دوبله نمیکنند تا بتوانند از این مرحله عبور کنند و رویالیتی را بخرند. یک شرکت دیگری هم به تازگی از طرف ایرانسل وارد گود شده است، اپلیکیشنی معروف به لنز ایرانسل و دارند کار میکنند بدون رعایت این بخشنامه ارشاد.
چپ و راست فیلم و سریال کار میکنند و تعدادش هم خیلی زیاد است با قیمت خیلی خیلی پایین. یعنی کاری که من در بیرون از انجمن گویندگان شروع کردم، تا جوانان بیرون کار کنند و قیمتها را به سطح منطقی و ایدهآل برسانیم. تمام این سالها با این همکاران زحمت کشیدیم، اما اپلیکیشن لنز که متعلق به ایرانسل است، یک مناقصه برگزار کرد و در این مناقصه کمترین قیمت برنده شد تا فیلمها را دوبله کنند. آقایی که در مناقصه لنز ایرانسل برنده شد از GEM به ایران برگشته است و در این مناقصه برنده شد، با قیمت بسیار پایین. اولاً من ماندم مسئولین ایرانسل و مسئولین این اپلیکیشن لنز چطور فکر کردند چنین چیزی را به مناقصه بگذارند!؟ چون کارِ دوبله مناقصهبردار نیست، آنها بیایند یک تحقیق کوچک بکنند میفهمند حداقلی یک فیلم یا سریال را میشود با چقدر دوبله کرد؟ یک برآورد بگیرند و سوال کنند ولی متاسفانه این آقا با کمترین قیمت در این مناقصه ظاهراً برنده شد، چون قیمت خیلی پایین است و به زحمتی که این بچهها کشیدند آسیب وارد میکند. متاسفانه خیلی از بچههایی که من با آنها کار کردم دارند با آنها کار میکنند، دارند این فیلمها را با قیمت نازل انجام میدهند.
*سوال من از لنز و ایرانسل این است شما اصلاً یک ذره به کیفیت هم فکر میکنید؟ شاید بشود گفت نوعی خیانت به فرهنگ این مملکت است و خیانت به دوبلاژ این مملکت است که برای آن زحمت کشیده شده است، از هر کسی از سر راه میآید یک فیلم بدهیم دستش برود دوبله کند!
سوال من از لنز و ایرانسل این است شما اصلاً یک ذره به کیفیت هم فکر میکنید؟ این کار کیفیت میخواهد و این کار، کارِ فرهنگی است و کاری نیست که دست هر کسی بدهیم و شما مسئولید. مگر اینکه بخواهید از یک چیزی متنفع شوید که این در یک کارِ فرهنگی درست نیست. شاید بشود گفت نوعی خیانت به فرهنگ این مملکت است و خیانت به دوبلاژ این مملکت است که برای آن زحمت کشیده شده است، از هر کسی از سر راه میآید یک فیلم بدهیم دستش برود دوبله کند! دیگر تا این حد نزول پیدا کرده است و این یک بَلوشویی در عرصۀ دوبلاژ کشور به وجود آورده است و هر کسی برای خودش یک سازی میزند و هر کسی برای خودش فیلم دوبله میکند. یک سریال ۴ بار در جاهای مختلف دوبله میشود! و فکر میکنم که ارشاد باید به این داستان ورود پیدا کند و به نظر من نوعی سوءاستفاده است که لنز دارد از این بچههای جوان میکند و سوءاستفاده افراد دیگر.
*این سریال به بدترین شکل ممکن ضدآمریکایی است و رئیس جمهور آمریکا هیولایی است که از دستانش خون میچکد، پوسترش این است، میخواهید این را چه کنید؟ چه اندیشهای است که باید به این در رسانۀ ملی اضافه شود؟
* شما گفتید چند جا یک سریال دوبله میشود به نظر شما خانه پوشالی که در شبکه نمایش خانگی با کیفیت خوبی توسط شما دوبله شد که این تایید کیفیت را همکارانی تایید میکرد که در آن سریال بودند و با شما کار کردند. بعضی از دوستان کارشناس دیگر میگفتند خانه پوشالی با دوبله امیر زند خیلی کیفیتِ بهتری داشت، چرا همان دوبله را تلویزیون پخش نمیکند و این همه تحریف در سریالی که خودش ضدآمریکایی است جای تعجب دارد.
من خودم ماندم! وقتی شنیدم خانه پوشالی را تلویزیون (شبکه نمایش) میخواهند دوبله کند خیلی ناراحت شدم. ما دو سیزن آن را دوبله کرده بودیم با مترجمش تماس گرفتند (که برای من ترجمه کرده بودم). او از دوستان عزیزم هست، آقای امیر عزتی که در فلاند زندگی میکند. به او گفتند که ما میخواهیم این سریال را دوبله کنیم. لطفاً ترجمهها را برای ما بفرستید، امیر عزتی با من تماس گرفت گفت جریان چیست؟ میخواهند دوبله کنند! گفتم: عجب! خودت میدانی، گفت: من که چنین کاری نمیکنم یعنی حاضر بودند به او پول هم بدهند و امیر عزتی منتفع میشد، ولی قبول نکرد.
وقتی شنیدم داستان اینگونه است، با شبکۀ موسسه هنر اول صحبت کردیم یک رایزنی کردیم که من بروم با شبکه نمایش صحبت کنم و به آنها بگویم دوبله آن وجود دارد. شما از این دوبله استفاده کنید، جاهایی که میخواهید در دیالوگها یک ممیزی داشته باشد من آنها را برای شما انجام میدهم، چرا میخواهید زیر بارِ این هزینۀ گزاف بروید؟ ضمن اینکه چه چیزی از فیلم را میخواهید تغییر بدهید؟ این سریال به بدترین شکل ممکن ضدآمریکایی است و رئیس جمهور آمریکا هیولایی است که از دستانش خون میچکد، پوسترش این است، میخواهید این را چه کنید؟ چه اندیشهای است که باید به این در رسانۀ ملی اضافه شود؟
رفتم با آقای حسامپور که رئیس تامین برنامه شبکه نمایش است صحبت کردم، گفتم میشود این کارها را کرد، گفت البته ما با ۴ استاد دانشگاه هماهنگ کردیم که روی دیالوگهای این فیلم کار کنند! ۴ تا! دکتری علوم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و غیره ... گفتم آخر میخواهید چه چیزی از این فیلم را تغییر بدهید؟ نیازی ندارد، یک جاهایی غیراخلاقی است و باید سانسور شود. آقای حسامپور گفت صحبت میکنیم و خبر میدهیم ولی نهایتاً کارِ خودشان را کردند یعنی فیلم دوبله شد و طبعاً وقتی اینقدر در آن دخل و تصرف میشود، دوبلۀ خوبی به دست نمیآید. ضمن اینکه در دوبلۀ ما دخل و تصرفی وجود ندارد، کلاً فیلمهایی که من دوبله میکنم خیلی کم مجبور میشوم دیالوگها را دستکاری کنم و تغییر بدهیم مگر ناسزا یا دشنامی در آن باشد و خیلی کم پیش میآید، به دلایل سیاسی یک چیزی را تغییر بدهم، در خانۀ پوشالی هم خیلی کم اتفاق افتاد. به هر حال کیفیت دوبلۀ ما به مراتب بهتر بود.
* آقای طهماسب آن روزها دردوبله شما حضور پیدا کردند و در دوبله تلویزیون هم بودند، خیلی جالب است.
این را از آقای طهماسب بپرسید. خیلی با او تماس گرفتم که حتماً بروند صحبت کنند نه اینکه او را تهدید کنند ولی به هر حال آدم را در رودربایستی و آمپاس قرار میدهند، آنقدر تماس میگیرند که ناچار شده است که برود ولی خودش هم اصلاً راضی نبود و خیلی ناراضی بود که اتفاق اینگونه دارد میافتد. دوبلۀ ما خیلی خوب بود.
*حرف پایانی شما.
این بَلبوشویی در دوبله از زمانی هست که اپلیکیشن لنز ایرانسل آمد و این اتفاقات و این قیمت شکنیها رخ داد. خیلی وقت است، قصد دارم یک تشکیلاتِ منسجمی درست شود که ما بتوانیم هماهنگیهایی میان گویندگانی که خارج از انجمن کار میکنند، ایجاد کنیم که از این اتفاقات رخ ندهد به طور رسمی دارای یک هویت شوند و چون هنوز هم که هنوز است بعد از چند سالی که انجمن گویندگان به اینها میگویند «گویندگان زیرزمینی» که من میگویم اینها نه تنها زیرزمین نیستند بلکه نخواهیم بگوییم در اوج هستند و در اوج بودن خیلی گزافه گویی است، شاید در مورد چند نفر بشود گفت در اوج هستند ولی خیلی در طبقاتِ بالای آسمان خراش هستند و این اتفاق باید بیفتد که ما یک تشکیلاتی درست کنیم که این اتفاق انشاءالله حتماً بیفتد؛ درواقع حرف آخر من این بود و خوش باشید.
*تسنیم
ارسال نظر