روز دوم خرداد ماه به بهانه این روز و پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات، عکسی از محمد حسین مهدویان کارگردان آثاری ارزشمندی نظیر آخرین روزهای زمستان، ایستاده در غبار، ماجرای نیمروز و لاتاری، با رئیس دولت اصلاحات سید محمد خاتمی منتشر شده است. این عکس را سجاد پهلوانزاده در صفحه خود منتشر کرده است.
عکس مذکور در فضای مجازی فوق العاده بحث انگیز شد و مخالفان و موافقان فراوانی درباره این عکس و حضور محمد حسین مهدویان، در کنار رئیس دولت اصلاحات منتشر کردند. مشابه این واکنشهای زمانی اتفاق افتاد که نرگس آبیار در بنیاد باران حاضر شد و بابت ساخت فیلم شیار ۱۴۳ توسط خاتمی تقدیر شد. نخستین بحثی که درباره عکس فوق مطرح میشود این است که آیا این عکس، قدیمی است یا به تازگی گرفته شده؟ به توجه به ظاهر حبیب خزائیفر(آهنگساز) و چهره سجاد پهلوان زاده، تصدیق میکند، که این عکس در روزهای اخیر گرفته شده است.
در تحلیل این عکس باید به این مسئله اشاره کرد، خیل وسیعی از بازیگران و سلبریتیها علاقهدارند با رئیس دولت اصلاحات در یک قاب بایستند یا خطبه عقدشان توسط او جاری شود. رئیس دولت اصلاحات نمادی از تعارض و ایستادگی در مقابل گفتمان جمهوری اسلامی است و عکس گرفتن با او و انتشار آن در فضای مجازی، پیوستگی چهرههای سرشناس با گفتمان مخالفخوان را پررنگ تر خواهد کرد. اما پرسش مهم این است که محمد خاتمی چه پیوند گفتمانی با محمد حسین مهدویان دارد؟ اگر گفتمان محمد خاتمی با دولت اصلاحات ادامه پیدا میکرد، آیا حیات سینمای دفاع مقدس امکان امتداد داشت؟
در این میان میتوان به صدها مصاحبه و گفتههای مرحوم سیف الله داد رئیس سازمان سینمایی دولت اصلاحات (معاونت سینمایی) مخاطبان را ارجاع که به دلیل سیاستهای کلان بینالمللی و شکل خاص رابطه سیاسی با دولت صدام حسین، قبل از سقوط، وزارت ارشاد حاضر به صدور هیچ پروانه ساخت فیلم دفاع مقدسی نبود و تنها یک فیلم با حمایت بدنه اصلاحات به نام دوئل(احمدرضا درویش) ساخته شد که این فیلم با توجه به تم ضد جنگ اثر، با دو فیلم تبلیغاتی، آخرین روزهای زمستان و ایستاده در غبار مهدویان در تعارض ۱۸۰ درجهای گفتمانی قرار دارد.
پس با استناد به تاریخ میتوان استنتاج کرد، اگر دولت خاتمی امتداد مییافت، مهدویان امکان درخششی با دو فیلم دفاع مقدسی را نداشت و دولت اصلاحات به فیلمهای نظیر ایستاده در غبار و آخرین روزهای زمستان پروانه ساخت و نمایش و امکان حضور در جشنواره فیلم فجر را نمیداد. تصور کنید با ارزیابی خروجی دولت اصلاحات ساختن فیلمی مثل ماجرای نیمروز به اندازه یک درصد هم امکان نداشت. مهدویان چون سن و سال کمی دارد تاریخ فیلمسازی در آن روزگار را تجربه نکرده است با اینکه اشراف خوبی به تاریخ دارد. پس بدون هیچ بغض سیاسی باید به این مسئله اشاره کرده افرادی که سینما و فضاهای مرتبط با آن را در هشت سال دولت اصلاحات تجربه کردهاند به این عکس و خنده خاتمی خواهند خندید. عکس گرفتن مهدویان با خاتمی، شبیه تقدیر بنیاد باران، وابسته به محمد خاتمی از فیلم شیار ۱۴۳ است. یعنی دولتی که به صورت رسمی فیلمسازان را از ساخت فیلم جنگی و دفاع مقدسی منع کرده بود، راس الخیمهاش، از فیلم شیار ۱۴۳ تقدیر میکند.
تعارض گفتمانی که میان مهدویان و محمد خاتمی وجود دارد چند صد سال نوری است. آثار مهدویان یک چیز میگوید و اثر سیاسی خاتمی چیز دیگری. مگر اینکه مهدویان در ارائه گفتمان سینماییاش با مخاطبان صادق نباشد. با توجه به توسعه گفتگوی تمدنها در دوره اصلاحات، فیلم لاتاری با این پایان عملگرایانهاش برای کشتن به حق یک شیخ اماراتی هوسباز حاشیه خلیج فارس، آیا امکان ساخت پیدا میکرد؟ دولت راستگرای حسن روحانی که ادعای اصلاح طلبی دارد، با اما و اگرهای فراوانی به این فیلم پروانه ساخت داد و تعمدا در جشنواره فجر آنرا نادیده گرفت. اما نکته مهمتر این است که شکل رسمی قاچاق دختران ایرانی به کشورهای حاشیه خلیج در دوران خاتمی به شکل عجیبی پررنگ شد و تبدیل به گفتمان اعتراضی مخالفان دولت اصلاحات شد. حتی مستند «فقر و فحشاء» مسعود ده نمکی در آن مقطع تاریخی که در رابطه با قاچاق دختران ایرانی ساخته شد توقیف شد. حالا مهدویان با دیدگاه رادیکالتری نسبت به ده نمکی فیلمی در این رابطه ساخته است. سازنده فیلمی عملگرایانه درباره قاچاق دختران ایرانی، در کنار کسی ایستاده، لبخند میزند و عکس میگیرد که نسبت به قاچاق دختران ایرانی هیچ واکنش سیاسی نشان نداد در حالیکه سکان قدرت اجرایی کشور را در دست داشت.
پیکر ناصر ملک مطیعی بازیگر قدیمی سینما امروز تشییع شد و از لحظه انتشار خبر دوباره همان دعوای قدیمی میان گروههای موافق و مخالف، چپ و راست، شکل گرفت که چه کسی ناصر ملک مطیعی را ممنوع الکار کرد؟
آخرین فیلمی که ملک مطیعی در آن بازی کرد فیلمی به نام «نقش و نگار» است که اگر سال ساخت آن در ویکی پدیا، ۱۳۹۲ ثبت شده است. یعنی مرحوم ملک مطیعی مجوز حضور در فیلم سینمایی نقش و نگار را از تنها معاونت سینمایی اصولگرای پس از انقلاب (جواد شمقدری) دریافت کرده است. مستقل از دعواهای دو گروه درباره روایتهای ممنوع الکاری مرحوم ملک مطیعی، چرا وزارت ارشاد دولتهای خاتمی و هاشمی زمینه حضور ملک مطیعی را در سینما فراهم نکردند؟ مگر همین وزارت ارشاد آقای خاتمی نبود که پس از «برزخیها»، ایشان را ممنوع الکار کرد!؟ حتی بازیگرانی نظیر اصغر سمسارزاده را هم ممنوع الکار کردند. سمسار زاده در ابتدای دهه هفتاد پس از حضور علی لاریجانی در تلویزیون اجازه حضور درنمایشهای تلویزیونی را پیدا کرد. تصور این اتفاقات خیلی دشوار است که ایرج قادری پس از ساختن فیلمی علیه کارتل مواد مخدر اشرف پهلوی، توسط وزارت ارشاد خاتمی، در دهه شصت، ممنوع الکار میشود و در دوران معاونت سینمایی عزت الله ضرغامی، اجازه فعالیت در سینما را پیدا میکند.
با کمی جستجو درخواهیم یافت مهدویان به واسطه چهره هایی وابسته به اصولگرایان مثل احسان محمد حسنی، حبیب والینژاد و سید محمود رضوی که علی الظاهر وابسته به جریان مقابل اصلاح طلبان هستند میتواند در حوزه سینما فعالیت کند، اما عکس پیروزی دوم خرداد را با وزیر ارشاد دهه شصت میگیرد که بیش از صدها هنرمند و بازیگر سینما را به گواه مستند «سیاه و سفید» تار و مار کرد.
اصولگرایان کدام بازیگر را پس از انقلاب ممنوع الکار کردهاند؟
نکته جالب اینجاست که وزارت ارشاد خاتمی چهرهای مثل رسول توکلی که در فیلم های ارزشی و دفاع مقدسی بازی میکرد اما با ایرج قادری و محمد علی فردین رابطه خوبی داشت هم ممنوع الکار میکند و پرسش مهم این است که اصولگرایان کدام بازیگر را پس از انقلاب ممنوع الکار کردهاند؟ هیچ کس حاضر نیست با محمد باقر قالیباف که ویرانه سینما آزادی را آباد تحویل داد و زیر ساختهای نمایشی فراوانی را ساخت یک عکس خشک و خالی بگیرد. آنوقت سمبل ممنوعیت در دهه شصت و کسی که هنرمندان فراوانی را آواره کشورهای مختلف و به مخالفان سیاسی این کشور تبدیل کرده میشود سمبل رهایی بخشی و حریت سیاسی هنرمندان!
اگر ساختمان بنیاد سینمایی فارابی که در اوایل انقلاب به پرویز صیاد تعلق داشت، وزارت ارشاد وقت، بیهوده غصب نکرده بودند، امروز پرویز صیاد در صف مخالفان نظام و انقلاب نبود. مهندس محمد علی نجفی (کارگردان سریال سربداران) که به خاتمی ارادت دارد و فیلم زاگرس را به خاطر عرض ارادتش ساخته است، چون اهل دروغ گفتن نیست میتواند گواهی دهد. کما اینکه سالها قبل مصاحبهای کرد و این مسئله را با رسانهها در میان گذاشت.
یک بار هم در مشرق این موضوع خاص را با گواهی شفاهی محمدحسین فرح بخش (مهمترین شاهد جنایتهای دهه شصت) منتشر کردیم که قهرمان سینه سترگ سینمای ایران، جمشید هاشمپور در میان خروارها برف در کنار ساختمان وزارت ارشاد میایستاد تا معاونت سینمایی جناب خاتمی از ماشینش با کفشهای سوپر واکسزده، پیاده شود و در میان برف سنگین تهران پس از حداقل دو ساعت انتظار، هاشمپور او را دنبال کند، التماس کند، بگوید" خرج زندگیام را از طریق پول معلمی همسرم میگذارنم، منو شرمنده زن و بچم نکن. "
چهار سال التماس کرد تا ممنوع الکاریش را بردارند (از سال ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۷) . در نهایت جناب فخرالدین انوار دستور دادند با سر تراشیده و در شمایل قهرمانی نمیتوانی بازی کنی که عاقبت چهار سال التماس در سرما و گرما به حضور در فیلم روز باشکوه کیانوش عیاری منجر شد. چرا خاتمی با جمشید هاشمپور عکس نمیگیرد؟ آگاهان به تاریخ میدانند که هنرمندان فراوانی قربانی ممنوعیت او و زیر دستانش شدند تا جنبش دوم خرداد شکل بگیرد و به کارگردان جوان کشورمان محمد حسین مهدویان باید توصیه کرد اگر برای هنرمندان قبل از خودتان ذرهای احترام قائل هستید، عکس گرفتن با عامل ممنوعیت و آوارگی صد ها هنرمند افتخار نیست. تاریخ «نازیسم جنبش دوم خرداد» و وزیر ارشاد دهه شصت را در آینده، دقیقتر قضاوت خواهد کرد.
*مشرق
ارسال نظر