شنبه ۳۱ شهریور ۱۳۹۷ - ۱۲:۰۳

طالب‌زاده: ستاره‌های واقعی، دوست‌داشتنی هستند نه سلبریتی ظاهری!/ رسانه ملی نباید اجازه بدهد هرکسی که پول دارد هرچیزی را تبلیغ کند/ درستکار: برخی از مدیران نمی‌گذارند موثرها کار کنند!

نادر طالب‌زاده -  رضا درستکار

سینماپرس: نادر طالب‌زاده گفت: به اعتقاد بنده یا یک کاری ساخته نشود بهتر است تا فسادانگیز و شائبه‌برانگیز باشد. من مخالف انگیزه‌های صرف مادی در آثار فرهنگی و هنری هستم و کاملا موافق محتوا هستم. رسانه‌ملی نباید اجازه بدهد هرکسی که پول دارد هر چیزی می‌خواهد تبلیغ کند. چرا که فکر و اندیشه بسیار گران‌قیمت است و هرچه بیشتر فکر کنیم بهتر است.

به گزارش سینماپرس؛ یکی از نکاتی که چندی است مورد بررسی رسانه‌ها قرار گرفته فضای مذهبی تلویزیون و باورها و مفاهیمی که در گذشته به مخاطب خود انتقال می‌داد و حالا بضاعتش در تعمیق معنوی طراز پایین و محدودی به خود گرفته است. شاید عامل مهم این نزول محتوایی به دخل و تصرف‌های سلطه‌گرایانه اسپانسرها و استفاده بیش از حد و بدون مطالعه از سلبریتی‌ها باشد. امروز تلویزیون برای القای مفاهیم ارزشی و مذهبی و دینی حرف ماندگار ندارد و به یکسری محتواهای سطحی و زودگذر درباره سبک زندگی و دین‌مداری و اخلاق بسنده می‌کنند. هیچ خلاقیت رسانه‌ای، تفکر و تأملی روی پرداخت‌های هنری انجام نمی‌شود و حتی برای دیده شدن آثار فاخر هم کاری نمی‌کنند. در بخش اول میزگرد با نادرطالب‌زاده و رضا درستکار به مباحثی همچون فعالیت‌های قبل از انقلاب تلویزیون در عرصه دینی، مفهوم و تعریف مشخص سینما و فیلم دینی، جهانی شدن آثار ماندگار مذهبی و معنوی، عدم کارآمدی و پویایی مدیران غیرمتخصص در صداوسیما و آثار نازل تلویزیون که راه را برای خلق محتواهای ناملموس و منحرف باز می‌کنند، اشاره شد. در بخش دوم طالب‌زاده و درستکار درباره چگونه آثار ماندگار باید جهانی بشوند، اسپانسرهای تلویزیونی، سلبریتی‌ها و قبح‌زدایی‌هایی که به واسطه چند برنامه و یا فیلم در جامعه شکل می‌گیرد مباحث ادامه پیدا کرد. در ادامه مشروح این میزگرد را می‌توانید بخوانید:

برخی از مدیران نمی‌گذارند موثرها کار کنند!

*موضوع جهانی شدن آثار ماندگار یکی از حلقه‌های مفقوده‌ای است که فیلمساز سال‌ها اندیشه می‌کند و تلاش برای بهترین پرداخت‌های هنری،‌ فرهنگی، تاریخی و اندیشه‌ای دارد و اتفاقاً کار فاخر هم ساخته می‌شود اما فاخر دیده نمی‌شود. به نظرشما این آثار ماندگار و فاخر چگونه باید در عرصه‌های جهانی و مجامع بین‌المللی عرضه شوند؟

رضا درستکار: مشکل ما این است که فضا را بایستی برای افراد موثر فراهم کنیم که این کار را انجام نداده و نمی‌دهیم. یادم می‌آید رسول ملاقلی‌پور مشغول ساخت «مزرعه پدری» بود که فریاد می‌زد و می‌گفت: اصلاً اثر جنگی نمی‌سازم و آنقدر فشار آوردند که شاید یکی از عوامل روحی و روانی که بعدها در فوت ایشان هم موثر بود به این نوع اتفاقات برمی‌گشت. وقتی موثر را دست و پا بسته می‌کنید، می‌توان حدس زد که چه اتفاقی برای این شخصیت بزرگ بوجود می‌آید. ممکن است برخی از آن‌ها اهل مماشات هم باشند ولی عمدتاً کنار نمی‌آیند. برخی از مدیران ما نه هنرمندشناس هستند و نه باغبان خوبی برای نگه‌داشتن این شخصیت‌ها، خلاقیت‌ها و آثار فاخر هنری‌شان هستند. به همین‌خاطر این موثرها رفته رفته از بین می‌روند. چرا اصلاً باید یکسری انسان‌های کوچک و طراز پایین در منطقه تصمیم‌گیری برنامه‌سازی و فیلمسازی کشور خصوصاً در رسانه‌ملی حضور داشته باشند؟

فکر می‌کردند من مختار هستم...

جالب است بدانید آنقدر فیلم‌های ماندگار مذهبی و تاریخی در ذهن‌ها باقی می‌ماند و مورد تحسین اذهان عمومی است که با یک ته‌ چهره فریبرز عرب‌نیا که عراقی‌ها چنین استنباطی از چهره بنده داشتند، آنقدر مورد محبت و تمجید در راهپیمایی اربعین قرار گرفتم که توصیف‌کردنی نیست. یا در طول مسیر تصویر فریبرز عرب‌نیا در قامت مختار نصب شده بود و چند موکب هم به این نام فعالیت می‌کرد. این‌ها اثرگذاری حوزه نمایشی و کارهای فرهنگی را نشان می‌دهد. یا مجموعه یوسف پیامبر در ۹۰ کشور پخش شده و خانم کتایون ریاحی را کشورهای مسلمان یکی از سلبریتی‌های مهم می‌دانند.

مدیران برگزیده اندازه موثرها نیستند

حالا محصول بوجود می‌آید نگه‌داری از محصول اهمیت دارد که ما در اینجا با مشکل و گرفتاری مواجه هستیم. چرا که برخی از مدیران هستند که این کارها به آن‌ها سپرده شده اما نه اندازه این کارها هستند و نه ارزش این کارها را می‌دانند. به چشم خودم دیدم خارجی‌ها فیلمی از مجید مجیدی را می‌خواستند و نمایندگان ایرانی ما همه پسته می‌خوردند و عین خیالشان نبود. حتی به خودشان زحمت ندادند کارت دعوت بدهند به این متقاضی فیلم، حداقل بتواند یک بار این فیلم را ببیند. متأسفانه این مدیران که برگزیده می‌شوند، اندازه موثر نیستند یا درکی از مدیوم ندارند و یا نمی‌توانند از این آثار بایستی چگونه نگه‌داری و برای توسعه بیشتر، در مجامع مختلف داخلی و بین‌المللی عرضه‌اش کنند.

تلویزیون از جامعه فاصله گرفته است

متأسفانه کسانی انتخاب می‌شوند که تخصصی ندارند اما با فلان شخصیت یک ارتباط فامیلی دارند و یا قاعده تجارت و اقتصاد را می‌دانند. خیلی بد است برخی از شبکه‌های ماهواره‌ای که محتوای خیلی نازلی دارند و با چند نفر و بدون محتوا فعالیت می‌کنند، آبشخورشان در ایران است. این‌ها همه به فاصله گرفتن تلویزیون از جامعه و مردم برمی‌گردد که انگار صداوسیما راه خودش را می‌رود و مردم هم از مدیوم‌هایی غیر از تلویزیون بهره می‌برند. آنقدر برنامه‌های تلویزیون بی‌محتوا، ضعیف و نازل شده‌اند که نمی‌توان بار دوم و سوم به آن‌ها مراجعه می‌کرد، چون سطح نازلی دارند و کسی را که به عنوان مدیر آن بخش مربوطه انتخاب می‌کنند هیچ اراده و اختیاری ندارد و از همه‌جا به او می‌گویند چه کاری انجام دهد. این‌ها همه بر روی کمیت و کیفیت کار تأثیر می‌گذارد.

برخی از طرح حقیقت‌های «بشارت منجی» در تلویزیون می‌ترسند

*آقای طالب‌زاده! شما مجموعه «بشارت منجی» که یک اثر ماندگار و فاخر بود را ساختید اما نه در تلویزیون کنداکتور مناسبی برایش قائل شدند و نه تبلیغات خوبی هم به این سریال اختصاص دادند. اما شنیده‌ام کارهایی برای جهانی شدن این اثر انجام دادید. مدیران ما چطور باید در مسیر جهانی شدن یک اثر ماندگار و فاخر قدم بردارند؟

نادر طالب‌زاده: در وهله اول بدانید که هدف کار «بشارت منجی» فراگیری پخش در خارج از ایران بود. با توجه به همین نکته مجموعه در دکور حضرت مریم(ع) فیلمبرداری شد. چرا که به دنبال مقاصد دیگر می‌توانستیم یک دکور جدید از معبد سلیمان بسازیم یا لوکیشنی در کوچه پس کوچه‌های اورشلیم داشته باشیم. ما می‌خواستیم با ساخت مجموعه «بشارت منجی» در خارج از کشور محافل گفتمان درباره مسیحیت و شبهاتی که وجود دارد رونق بگیرد. چرا که روایاتی از قرآن کریم و انجیل برنابا در «بشارت منجی» درباره مسیحیت مطرح شد که عمدتاً از محتوای آن آگاهی نداشتند، به همین خاطر در غرب و برخی از کشورهای دیگر مورد توجه قرار گرفت. اما در تلویزیون خوب دیده نشد، چون در وهله اول به انتخابات و فتنه ۸۸ برخورد کرد و اصلاً سلیقه مسئولین پخش، سلیقه حرفه‌ای نبود که به موقع این مجموعه را روی آنتن ببرند. بنابراین در وهله اول خوب دیده نشد اما سال بعد ساعت خوبی در شبکه یک بازپخش شد. شاید یکی از دلایلی که خیلی همچون مجموعه‌های دیگر مورد بحث اذهان عمومی نیست و خیلی صحنه‌ها و سکانس‌هایش در ذهن مردم باقی نمانده به میزگرد تخصصی برگردد که هیچ‌گاه رسانه‌ملی برای «بشارت منجی» برگزار نکرد. به تعبیری برخی از مدیران هراس داشتند تا موضوع این سریال در تلویزیون باز شود.

جریانی ایجاد شد که چرا آنقدر فیلم‌های بابانوئلی ساخته می‌شود

*چرا ترسیدند؟

نادر طالب‌زاده: یادم می‌آید دورانی بود که تلویزیون قبل از کریسمس فیلم‌های بابانوئلی زیاد پخش می‌کرد و صدای همه درآمده بود که چرا آنقدر رسانه‌ملی خودش را وقف کریسمس کرده است؟ از ترس آن جریانی که به واسطه پخش بابانوئل‌های سریالی، موضوع حضرت مسیح(ع) که برگرفته از آیات و روایات قرآن کریم بود را هم پخش نکردند. وقتی اعتراض‌ها درباره فیلم‌های بابانوئلی در تلویزیون بالا رفت، فکر کردند درباره مسیحیت نباید صحبت کرد. یعنی یک برنامه ۵ دقیقه‌ای نگذاشتند ساخته شود که مردم آگاهی پیدا کنند ماجرای «بشارت منجی» از چه قرار بود و درباره حضرت مسیح(ع) چه شبهه‌هایی وجود دارد. ولی برای یک فیلم آپارتمانی ۱۰ شب برنامه هم می‌گذارند که هیچ ربطی به انقلاب اسلامی ندارد. همان‌موقع به فکر افتادم خودم کاری انجام بدهم و بعد از نمایش در جشنواره فجر، یک جشنواره ایتالیایی از ما خواست که «بشارت منجی» را برای مقامات واتیکان ارسال کنیم تا آن‌ها این مجموعه را ببینند. قبل از این اتفاق، سریال «بشارت منجی» را به ۸۵ دقیقه شبه سینمایی تبدیل کرده بودم و این سریال رهسپار تورنتو و دانشگاه ارتباطات واتیکان شد. «بشارت منجی» را در سه سالن نمایش دادند که یک سالن کشیش‌ها خصوصی این فیلم را دادند،‌ در سالن دیگر یکسری کشیش دیگر حضور داشتند که ما هم به همراه هیئت ایرانی در آن سالن حضور داشتیم و یک سالن هم تلفیقی از افراد عمومی و خصوصی این فیلم را به تماشا نشستند. رئیس دانشکده ارتباطات واتیکان آن روز به نکته جالبی اشاره کرد که این فیلم را تحویل گرفتیم به خاطر اینکه تفاوت مسیحیت و اسلام را به خوبی نشان داد. یک هدیه‌ای هم به «بشارت منجی» اهداء‌کردند که تنها فیلم ایرانی بود در واتیکان به نمایش درآمد. 

یوسف اسلام، سریال امام علی(ع) را انگلیسی می‌خواست ببیند؛ اما نداشتیم

کار خوبی در بخش بین‌الملل سیمافیلم انجام شد فیلم را به زبان انگلیسی و اسپانیولی دوبله کردند. بعد از مدتی یک ۹ قسمتی ۳۰ دقیقه‌ای تدوین کردم که دوبله اسپانیولی آن برای پخش از هیسپان‌تی‌وی آماده می‌شود. دوبله انگلیسی آن‌ هم آماده شده که تلویزیون‌ها و کشورهای مختلف خواستند ارسال کنیم. جالب است که دوبله اسپانیولی «بشارت منجی» از دوبله فارسی هم بهتر و دقیق‌تر انجام شده است. حالا شما به وظیفه مدیران در قبال نگه‌داری و عرضه جهانی آثار فاخر و ماندگار اشاره می‌کنید اما واقعاً هیچ‌کسی غیر از خودمان دلسوز این فیلم‌ نبود تا بهتر عرضه شود. حتی اعزام این فیلم به واتیکان و موفقیت آن در رسانه‌ملی و بسیاری از رسانه‌های دیگر جز المنار منعکس نشد. یک بار کسی از ما سوال نکرد که چه خبر از دانشگاه ارتباطات واتیکان؟ اینجا متوجه می‌شویم در بخش بین‌الملل کم کاری شدیدی داریم. چرا برای ملک سلیمان کاری نکردند؟ چرا سریال مریم مقدس (ع) را در غرب نمایش ندادند؟ فکر می‌کنید همین کار سریال امام علی(ع) را نمی‌توان در غرب به نمایش درآورد؟ کسی به این نکته فکر نکرده که بر روی آن تمرکزی داشته باشیم. یک بار با یوسف اسلام در لندن جلسه‌ای داشتم به من گفت من خیلی دوست دارم این فیلم امام علی(ع) را به انگلیسی ببینم؛ دارید؟ نداشتیم. این صحبت برای ۱۶ سال پیش است.

فیلم‌هایمان را برای محافل گفتگوی ادیان هم اعزام نکردیم

*چرا این اتفاق می‌افتد؟ در صورتی که هالیوود آنقدر که برای کشورهای دیگر فیلم می‌سازد برای مردم آمریکا کار تولید نمی‌کند و جامعه دیگران را تغذیه می‌کند. آیا مقصر این اتفاقات فقط مدیران هستند و یا اصلاً ساز و کاری برای تحقق این مهم نداریم؟

نادر طالب‌زاده: بگذارید این تجربه مسیح و نسخه اسپانیایی‌اش به جایی برسد و از شبکه هیسپان‌تی‌وی هم روی آنتن برود آن موقع در این باره صحبت کنیم بهتر است. اما در عین حال آنقدر می‌دانم که می‌توانیم در کنار نگاه صرف جشنواره‌ای حداقل فیلم‌های فاخر دینی‌مان را برای گفتگو در محافل گفتمان ادیان به کشورهای مختلف اعزام کنیم. این محافل و صدها محفل دیگر در غرب تریبون بسیار مهمی هستند اما عمده مدیران ما از این محافل خبری ندارند. البته در حال حاضر خودمان ۱۰ اثر را به کشورهای مختلف پیشنهاد داده‌ایم تا با اعزام‌شان محفل‌های گفتگوی ادیان رونق بگیرند.

هیچ خلاقیتی برای مانور فرهنگی در خارج از کشور نداریم

*ما این همه نهاد فرهنگی داریم که وظیفه‌شان سازماندهی صادرات فرهنگی به خارج از کشور است. اما انگار از سبک و روش رفتار با این فیلمسازان چیزی نمی‌دانند. نظر شما در این باره چیست؟

نادر طالب‌زاده: یادم می‌آید یک سالی برای ساخت مستند به مرکز اسلامی لندن رفته بودم تا آن ماجرای پشتیبانی‌های انگلیس به صدام برای ساخت بمب‌های شیمیایی را به تصویر بکشم. آن روزها بنرهای تبلیغاتی در لندن نصب کرده‌اند که فیلم سیب سمیرا مخملباف به نمایش درمی‌آید. با خودم گفتم می‌توانستیم سریال امام علی(ع) را هم با زیرنویس آنجا به نمایش درآوریم یا همان سال‌ها مریم مقدس(ع) هم ساخته شده بود این فیلم هم در سطح گسترده‌تری اکران می‌شد. اما خلاقیتی نبود که بتواند نگاه جامعه بین‌المللی را معطوف آثار فاخر و ماندگار مذهبی و تاریخی ایران کند. چرا که می‌بینیم ده‌ها مرکز و شخصیت‌هایی مثل احمد دیدت واعظین بزرگ آمریکایی از چنین خوراک‌هایی استقبال می‌کنند ولی ما با آن‌ها ارتباط برقرار نکردیم؛ چون نسبت به حوزه تبلیغ بین‌الملل دین آگاهی نداریم.

ترک‌های سکولار اجازه نمی‌دهند حقایق انجیل برنابا افشا شود

*یک نکته‌ای وجود دارد که برخی اعتقاد داشتند فیلمسازان ایرانی، چون پرداخت اسلامی در آثار ماندگار مذهبی و دینی خودشان دارند نمی‌توانند توفیق چندانی در عرصه‌های بروز و ظهور بین‌المللی داشته باشند؛ این استدلال را قبول دارید؟

نادر طالب‌زاده: مرجع دیگری نداریم الّا اسلام. هم جذابیت دارد و هم جامع و کامل است. مثلاً در کار «بشارت منجی» لازم بود موضوع انجیل برنابا هم مطرح شود. چرا که انجیل برنابا از سال ۲۰۰۰ ترک‌های سکولار آن را در موزه آنکارا مبحوس کرده‌اند و نمی‌گذارند به دست محققین مسیحی برسد. برخی اذعان دارند این‌ها یک معامله‌ای با اسرائیل کرده‌اند که اجازه نمی‌دهند حقایق این منبع تاریخی افشا شود. این خودش یک توطئه است چون آنجا درباره حقیقت مسیح و پیام اصلی مسیحیت بحث شده و متأسفانه جمهوری اسلامی هم در مقابل این اتفاق کاملاً سکوت کرده است. چند بار با خودم فکر کردم اردوغان (رئیس‌جمهور ترکیه) به ایران بیاید یک بار از او سوال کنم که چرا این انجیل برنابا که در موزه آنکارا نگه داشته‌اند و در اختیار اساتید و محققان مسیحی قرار نمی‌دهند؟ بنابراین محور، اسلام است که این آثار را جذاب می‌کند.

ماجرای خاخامی که درباره مسیحیت حرفی برای گفتن نداشت

یادم می‌آید به چند برنامه تلویزیونی و رادیویی در جریان سفر به آمریکا (سال ۲۰۰۶) دعوت شدم. چرا که فواد ایزدی(کارشناس آمریکا) در یک دانشگاهی در شهر آستین بودیم با یک پروفسوری درباره ۱۱ سپتامبر گفتگو می‌کردم. فواد ایزدی چون منطقه را به خوبی می‌شناخت به یکی از مراکز مسیحی گفته بود که فلانی همراه ماست که یک فیلم مسیحی ساخته و آن‌ها خواسته بودند با بنده صحبت کنند. گفتم صحبت می‌کنم به شرطی که اول فیلم را با هم بببینیم. یک برنامه رادیویی در شبکه فاکس بود که یک پنل تخصصی با حضور یک خاخام، اوانجلیست، رئیس دانشگاه و بنده تشکیل شد. جالب است خاخام یهودی حرفی درباره مسیحیت نداشت و در همان دقایق ابتدایی بحث ترجیح داد سکوت کند. زیرا حرف‌های بی‌ربطی می‌زد و مثلاً می‌گفت قرار است احمدی‌نژاد با بمب اتم اسرائیل را نابود کند و من می‌گفتم ما می‌خواهیم درباره مسیح(ع) صحبت کنیم یا احمدی‌نژاد؟ خاخام بعد از یک گفتمان کوتاه کاملاً از بحث کناره گرفت؛ چون من گفتم به روایت قرآن کاهنان یهود بودند که حضرت عیسی(ع) را به صلیب کشیدند و البته به فضل الهی مسیح(ع) نجات پیدا کرد. بعد از آن ما سه نفر صحبت کردیم و بحث آن‌ها این بود ما مسلمانان منتظر بازگشت حضرت مسیح بودیم؟ در آن نشست تخصصی هم گفتم که علت اصلی ساخت «بشارت منجی» این بود که به مسیحیان بگوییم در این قسمت پیامبر واحدی داریم و پیامش یک مقداری متفاوت است. البته کشیش و اوانجلیست خوشحال بودند که چنین فیلمی ساخته شده است.

تلویزیون لس‌آنجلس و ارتباط زنده با امام‌جمعه‌های واشنگتن

یک بار هم یک تلویزیون لس آنجلسی بنده را دعوت کرد؛ یادم می‌آید «بشارت منجی» به مرکز اطبای ایرانی در لس‌آنجلس رفت و پزشکان ایرانی از این فیلم استقبال بی‌نظیری داشتند. چند دقیقه آنجا صحبت کردم مرحوم رضا بدیعی بنده را آنجا دیدند و از من خواستند به برنامه قریب افشار در شبکه لس‌آنجلس بروم. من هم پذیرفتم و به مانیتورینگ صداوسیما تماس گرفتم  تا این برنامه زنده را ضبط کند. بعدها جالب است که آقای ضرغامی گفته بود با چه جرأتی به شبکه لس‌آنجلسی رفتی و من گفتم اتفاقاً به مانیتورینگ سازمان هم تماس گرفتم تا این برنامه را ضبط کند تا همه ببینید. قسمت‌هایی از فیلم را در تلویزیون لس‌آنجلس نشان دهند و با انطباق آیات قرآن درباره مسیحیت صجبت کردم. رضا بدیعی فیلم را دوست داشت و همواره روی آنتن از این فیلم تمجید می‌کرد. یک اتفاق جالبی افتاد، همزمان آن روز باید در واشنگتن برای امام جماعت‌های مساجد واشنگتن، ویرجینیا و مریلند که «بشارت منجی» را می‌بینند نیز صحبت کنم اما یادم رفته بود. اگر از لس‌آنجلس هم می‌خواستم بروم نیاز به یک پرواز ۷ ساعته داشت که اصلاً نمی‌رسیدم به همین خاطر از قریب افشار خواستم یک زمان ۴۵ دقیقه‌ای بدهد تا به صورت ویدئو کنفرانس با این امام‌جمعه‌ها صحبت کنم. قریب افشار هم گفت اینجا رسانه‌ است و شما می‌توانید از همین برنامه زنده با این امام جمعه‌ها صحبت کنید. بعدها فهمیدم به قریب افشار خرده گرفته بودند و به من گفت نمی‌دانستم شما از مبلغان جمهوری اسلامی هستید. البته گفت که نترسیدم از این اعتراضات و هجمه‌ها، چون بیشتر منافقین اعتراض می‌کردند. من قبول کردم به این برنامه بروم، چون اگر ما آنجا حرف نزنیم، کجا باید حرف بزنیم؟ البته نمی‌دانستم قریب افشار شومن قبل از انقلاب است و همسرش هم خواننده است. به همین خاطر شرط گذاشتم از اول برنامه تا جایی که من روی آنتن هستم تبلیغات پخش نکنند و بعد از اینکه من رفتم هرچه خواستند انجام دهند.

بگذارید ما را با محصولات‌مان بشناسند

*آقای درستکار! مشخص شد که ما پتانسیل‌های بین‌المللی شدن داریم ولی فقط صرف داخل کشور خوراک تهیه‌ می‌کنیم. حتی آثار را به زبان‌های دیگر دوبله نکرده‌ایم؛ مقصر این عقب‌ماندگی‌ها مدیران هستند و یا عوامل دیگر؟

رضا درستکار: انصافاً هیچ کاری نشده است. من یک روشی دارم، وقتی انتقاد می‌کنم اگر پنج دلیل محکم برای اثبات و یا رد آن کار و یا اتفاق نداشته باشم سابقه رسانه‌ای‌ام را زیر سوال نمی‌برم. ما مارکت برای هیچ کاری درست نکردیم و این بخش کاملا مغفول مانده است. توصیه‌ می‌کنم کسی کار تجاری و اقتصادی می‌کند وارد این عرصه بشود. ما ۴۰ سال کار کردیم چیزی بیرون نیامد فقط یکسری بی‌محتوایی‌های تلویزیون بیرون رفته است. تلویزیون به جای فریاد زدن و شعار دادن، اجازه دهد محصولات فرهنگی و هنری ایرانی دیده شود. متأسفانه حضور بین‌المللی ما به چند حضور محفلی خلاصه می‌شود که یک عده فقط رفته‌اند و بستنی خورده‌اند.

تلویزیون قدر محصولات خودش را هم نمی‌داند

*تلویزیون دوست دارد برای سبک زندگی کار کند اما هیچ خلاقیت رسانه‌ای ندارد...

رضا درستکار: چون به جای استفاده از متفکرین، اتکا به شومن و سلبریتی دارند و نتوانسته‌اند هیچ اغنای محتوایی ایجاد کنند. امروز مخاطب هر کانالی از تلویزیون را جستجو می‌کند بی‌محتوایی و بی‌رمقی می‌بیند. به همین خاطر به سراغ دیگر رسانه‌ها، ماهواره و یا فضای مجازی می‌رود. متأسفانه تلویزیون قدر محصولات خودش را هم نمی‌داند برای ۵ سری پایتخت بنده را دعوت کردند تا درباره ابعاد تخصصی سریال صحبت کنم. من قانع شدم در این مقطع حساس کنونی «پایتخت» سریال خوبی بوده است. چون موضوع بسیار مهمی که سیاست‌های کلی کشور را درگیر خود کرده با زبانی مناسب و تأثیرگذار به منازل آورده است. بعد از مدتی این برنامه ساعت دو بامداد پخش شد. واقعاً حالم بد شد که تلویزیون آنقدر نسبت به محصولات خودش هم کم اهمیت است.

قرار نبود مدیران صحبت کنند اما گوی سبقت را از خلاق‌ها گرفتند

*مدیران سازمان صداوسیما می‌گویند پول نداریم و اوضاع اقتصاد اجازه نمی‌دهد سریال فاخر و ماندگار بسازند اما به یک باره می‌بینیم سریال‌های آپارتمانی بی‌محتوایی ساخته می‌شود با هزینه‌های هنگفت ولی کارهای فاخر، ماندگار و تأثیرگذار که پتانسیل جهانی شدن دارند، کماکان بایستی منتظر برآورد بودجه باشند. چرا این اتفاق می‌افتد؟

نادر طالب‌زاده: من فکر می‌کنم این موضوع برمی‌گردد به سلیقه معاونت سیما که آن‌ها باید تشخیص بدهند، حتی برای تصویب فیلمنامه و گرفتن پروانه ساخت لابی می‌کنند. این معضلاتی است که به مدیریت کلی سازمان صداوسیما برمی‌گردد که اندیشمند باشد. در دوره رئیس سابق سیمافیلم پیشنهاد دادم تلویزیون نیاز دارد ماهی یک بار تهیه‌کنندگان، کارگردان، نویسنده و اهالی برجسته فکری تلویزیون را دور هم جمع کند و ساعتی را به بحث بنشیند. در آغاز راه خوب پیش رفت و این گردهمایی را «رسالت رسانه» نام گذاشتند و در ادامه به «افق رسانه» تبدیل شد. یکی از نکاتی که پافشاری می‌کردیم این بود که مدیران در این گردهمایی صحبت نکنند و بگذارند اهالی تخصص و مجریان فنی آثار در این گفتمان شرکت کنند. اما رفته رفته این گردهمایی‌ها محفلی شد برای گفتگوهای طولانی مدیران که اصلاً قرار نبود صحبت کنند. متأسفانه ایده‌ها را خراب می‌کنند و من یاد گرفته‌ام ایده هم داشته باشم برای خودم نگه دارم. 

چرا تلویزیون را محدود و بسته نگه می‌دارید؟

* وقتی خوراک مطلوب ارائه نشود مسیر برای قبح‌زدایی هموار می‌شود و سریال‌هایی با مضمون بی‌محتوا و شائبه‌برانگیز تولید می‌شود. نظر شما در این باره چیست؟

رضا درستکار: اشکالی ندارد سریال آپارتمانی ساخته شود اما آن مدیر مربوطه اجازه ندهد از اهداف تعیین‌شده عدول شود. خیلی زشت است نتوانیم اغنا بوجود بیاوریم. تلویزیون و مدیران به روز نیستند و دانش روز را ندارند و تلویزیون دنیا را رصد نمی‌کنند. اگر به مسائل رسانه‌ای روز اشراف داشته باشند و از نیروهای متخصص استفاده کنند حتما در رویه‌ها و روش‌ها تغییراتی بوجود می‌آید و تلویزیون را محدود و بسته نگه نمی‌دارند. این جمله رویایی شده که حضرت امام(ره) در روز اول انقلاب فرمودند: تلویزیون می‌تواند دانشگاه باشد؛ امروز با این روند نمی‌تواند زایشگاه هم باشد.

چرا که هر چه از این تلویزیون تراوش می‌شود حالت دفعی دارد تا جذبی! تلویزیونی که روزگاری منشأ حفظ ساختارهای کشور و همگرایی بوده امروز حفره‌های زیاد قابل نقد دارد. شاید یکی از راه‌های حل برون‌رفت از این مشکلات، ورود منتقدین باشد که رسانه‌ملی خیلی اجازه عرض‌اندام به این قشر را نمی‌دهد، چون انتقاد را تاب نمی‌آورد.

اسپانسر چه کاره هست؟

*شاید مسبب بخش عمده‌ای از این بی‌محتوایی‌ها،‌ دخل و تصرف محتوایی اسپانسرها باشد...

نادر طالب‌زاده: اصلاً نباید این طور باشد؟ اصلاً اسپانسر چه کاره هست؟ به اعتقاد بنده یا یک کاری ساخته نشود بهتر است تا فسادانگیز و شائبه‌برانگیز باشد. من مخالف انگیزه‌های صرف مادی در آثار فرهنگی و هنری هستم و کاملا موافق محتوا هستم. رسانه‌ملی نباید اجازه بدهد هرکسی که پول دارد هر چیزی می‌خواهد تبلیغ کند. چرا که فکر و اندیشه بسیار گران‌قیمت است و هرچه بیشتر فکر کنیم بهتر است. مهم اینجاست که بنشینیم فکر کنیم در آستانه چهل‌سالگی انقلاب کجای کار رسانه نبود. خیلی ایران قابلیت دارد و مردم ما متین و صبور هستند. به گونه‌ای که با یک برنامه خوب تلویزیونی می‌توانند این مردم را جذب کنند.

ستاره‌های واقعی، دوست‌داشتنی هستند نه سلبریتی ظاهری!

*یکی از نقاط ضعف امروز تلویزیون اتکای بیش از حد به سلبریتی‌هاست. انگار خط قرمزهای گذشته از بین رفته‌اند و درهای سازمان صداوسیما به روی سلبریتی‌ها باز شده است....

نادر طالب‌زاده: برای من جذابیت ندارد. اصلاً با کلمه سلبریتی مشکل دارم. استندآپ کمدی چیست؟ یک چیزهای بی خودی جا افتاده است. البته اینکه ستاره به کاری دعوت شود هیچ ایرادی ندارد، چون مردم هم به این نوع شخصیت‌ها علاقه دارند اما دلیل نمی‌شود محور باشند. در دوره قبل از انقلاب که درس می‌خواندم یک شب "نیکلاس ری" را دعوت کردند که واقعاً اسطوره‌ای بود. یکی از بچه‌ها سوال کرد که شما خالق خیلی از شخصیت‌ها بوده‌اید این‌ها در زندگی چطور بودند؟ این‌ها در زندگی واقعی ستاره بودند. اگر این را نشان بدهیم خوب است. یا "رابین ویلیامز" کمدین معروف که وقتی بازی می‌کرد به او ظلم می‌شد آنقدر به ذات هنرمند بود. آدم‌های واقعی جذاب همیشه دوست‌داشتنی هستند. نه اینکه خانم پرفروش می‌شود، چون زیباست و یا حرف عمیق مصنوعی زده است. جالب است بدانید خیلی‌ها هم دیده نمی‌شوند و یا نویسندگانی داریم که مردم نمی‌شناسند ولی اگر روی آنتن بیایند آنقدر جذاب می‌شود که مردم نمی‌خواهند تلویزیون را خاموش کنند.

نباید بگذاریم سلبریتی‌ها جای متفکرین را بگیرند

*اگر در پایان صحبتی دارید بفرمایید.

رضا درستکار: سلبریتی‌هایی که بر روی ظاهرشان مانور دارند، مظاهری از خداوند هستند و قابل احترام اما وقتی به عنوان الگو و اسطوره در جامعه بدل می‌شوند، اشتباه است. سلبریتی‌هایی هستند که خوب حرف می‌زنند، خوب فکر می‌کنند ولی در حاشیه‌اند. واقعاً با این نوع الگوسازی‌ها می‌دانید چه بر الگو و اسطوره در جامعه می‌آید؟ خیلی علاقه‌مند بودم به «خندوانه» اما بعداً تبدیل شد به اجرای بسیار کاریکاتوری و مستهجن که مجری بیشتر از فرهیختگی طنز به دنبال لودگی است؛ به همین خاطر دیگر این برنامه را دنبال نکردم. در کنار ارجحیت رسانه‌ملی به کمیت به جای کیفیت همیشه هم نتیجه نظرسنجی را ۸۵ درصد رضایتمندی اعلام می‌کنند که واقعاً زیر سوال است. چرا که هیچ بسته مرغوبی به مردم ارائه نکردید که انتظار این درصد بالا رضایتمندی را داشته باشید؟ کیفیت اصل است و در تلویزیون ایران کمیت را اصل گذاشتند و این غلط است. فضا و فرصت را برای اهل فکر فراهم نمی‌کنند و بیش از حد به سلبریتی‌ها اتکا دارند. البته با سلبریتی‌ها جنگ نداریم اما به این معنی نیست که اهل فکر را از تلویزیون بیرون کنند. متأسفم که فیلمسازان ما هنوز نتوانسته‌اند یک کاری همچون الرساله مصطفی عقاد بسازند که هر سال در تلویزیون بازپخش شود برای مخاطب تازگی دارد.

*تسنیم

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.