یکشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۷ - ۱۶:۱۰

تبلیغ نالوکسان مهناز افشار، چه ارتباطی به پرونده همسرش دارد؟

مهناز افشار در نشست خبری پویش «بد سرپرست تنهاترست»

سینماپرس: اگر او را از روی پست‌هایش قضاوت کنیم، درخواهیم یافت واکنش‌های مهناز افشار در فضای مجازی و طی طریقی که در پیش گرفته کاملا شبیه امیر تتلو است و باید منتظر ماند تا در شرایط حادتری در ‌گام‌های بعدی، پست‌ها و توییت‌های رادیکال‌تری را منتشر کند که غیرمنتظره‌تر از حمایت از دختران خیابان انقلاب، «حب الایران یجمعنا» و تبلیغ تزریق نالوکسان، است.

چرا مهناز افشار به جای آنکه روی پرده سینما بازیگر توانایی جلوه کند، بیشتر به یک کنشگر (از نوع مخرب) اجتماعی تبدیل شده است؟ چرا به جای تمرکز در حوزه سینما، حواشی فراوانی با انتشار توییت و پست‌های اینستاگرامی‌اش بوجود می‌آورد. این همه حاشیه سازی چه دلایل فرامتنی دارد؟ در ادامه متن، دلایل فعالیت‌های فرامتنی مهناز افشار را ارزیابی خواهیم کرد و پاسخ حجم وسیعی از سئوالات را می‌توانیم در این تحلیل جستجو کنیم.

 اول: مردم و کاربران فضای مجازی به نگرش و رویکردهای سلبریتی‌ها  آشنا هستند. روند و رفتارشناسی آن‌ها در رسانه‌ها بارها مورد ارزیابی قرار گرفته و عمل معارضی که منتج به هر تشنج اجتماعی شود، از جمله خروجی‌های سلبریتی‌ها محسوب می‌شود.

اگر به رفتارشناسی دقیقی از سلبریتی‌ها رسیده باشیم، مهناز افشار اخیرا تلاش می‌کند، دست به اقداماتی بزند که پیامد سوء برایش داشته باشد. از سوی دیگر حملات مجازی به مهناز افشار کاملا اثر معکوس دارد و بیشتر او را مطرح می‌کند. چرا او دست به چنین اقداماتی می‌زند؟

سیکل آثار سینمایی که سلبریتی‌های از جنس مهناز افشار در آن حضور دارند، چون محتوای هنری و اصالت سینمایی ندارد، رفتارهای فرامتنی آنان را مطرح ‌تر می‌کند و در سینما و تئاتر از سلبریتی‌هایی استفاده می‌کنند که هیاهوی فرامتنی سیاسی- اجتماعی پررنگی دارند.

بازیگرانی مثل افشار می‌دانند که گاهی دیدن آثار سینمایی آنان برای مردم جنبه اجباری پیدا می‌کند و به دلیل عدم نمایش  آثار هنری درجه یک سینمایی در سطح جهان و انحصار فیلمفارسی از دهه شصت تاکنون، دنبال کنندگان مدیوم‌های نمایشی به آثار این طیف از سلبریتی‌ها مراجعه می‌کنند. ویدئوی زیر روایتی از تنفر مردمی به دلیل اجبار دیدن آثار چنین هنرمندانی است. به هر حال در یک سیکل هنری و تکراری مردم دائما با چند چهره مشخص مواجه هستند و همین مسئله به تنفر مردمی می‌انجامد و افشار این تجربه را روی صحنه تئاتر به صراحت بیان می‌کند.

ویدئو زیر اثبات می‌کند مخاطبان حداقلی سلبریتی‌ها که در سینما و تئاتر آثارشان را دنبال می‌کنند از آنان متنفرند و امثال مهناز افشار این نفرت را عمیقا درک می‌کنند. آنان از سوی جامعه به صورت نامحسوس طرد شده‌اند. کل جمعیت مخاطبان سینما و تئاتر حداکثر مخاطبش از  ۲ میلیون نفر (پنج درصدی) تجاوز نمی‌کند و تجربه این تنفر طبیعی است.

علم روانشناسی ثابت می‌کند، این حجم از طرد شدگی اجتماعی به تدریج تبدیل به جامعه ستیزی می‌شود. در واقع تاثیر روانی مستقیم مخاطب هدف را از زبان خود افشار می‌شنویم. وقتی چنین افرادی که فریب شهرت ظاهری خود را خورده‌اند، در اثر استقبال حداقلی و دیدن تنفر مردم، نوعی از جامعه ستیزی در آنان شکل حادی پیدا می‌کند و در نتیجه سلبریتی‌هایی نظیر افشار برای خودنمایی و مواجه با این تنفر اجتماعی حاد و در حال گسترش، دست به اقدامات غیرمتعارف در فضای مجازی می‌زنند.

این مسئله صرفا شامل حال مهناز افشار نمی‌شود و نمونه‌های هالیوودی مشابه هم دارد. در دهه نود «وینونا رایدر» به جنون جامعه ستیزی مبتلا شد و به صورت علنی از فروشگاه‌ها زنجیره‌ای در مقابل دوربین‌های حفاظتی اقدام به دزدی می‌کرد تا او را دستگیر کنند. در آنزمان صفحات مجازی وجود نداشت و گرنه رایدر هم اقدام مشابهی نظیر کنش‌ها و اظهار نظرهای اخیر مهناز افشاربرای گریز از تنفر عمومی دنبال می‌کرد.  

دوم: می‌توان دلایل دیگری را برای ظن جنون اجتماعی مهناز افشار  استنتاج کرد.   آشنایی و ازدواج او با «یاسین رامین» و پرونده در جریان شوهرش، نوعی اضطراب و استرس را در افشار بوجود آورده، پرونده‌ای که همچنان به رای دادگاه منجر  نشده است. افشار در دو گفتگوی مختلف با برنامه آپاراتچی و برنامه سینمایی فیلم نت (در گفتگو با فریدون جیرانی) به این مسئله اشاره می‌کند. او در این دو گفت‌وگو روی مسئله ازدواجش و حواشی مربوط به همسرش چندین بار اشاره دارد و کاملا مشخص است که نمی‌تواند حواشی منتج از اتفاقات مربوط  به پرونده همسرش را به خوبی توجیه و حجم وسیعی از واکنش‌های اجتماعی را در فضای مجازی نمی‌تواند مدیریت کند. در نتیجه از منظر تاکتیکی بهترین دفاع برای افشار، حمله است. این حملات دو نتیجه برای او به ارمغان خواهد آورد. نخست اینکه موضوع پرونده مربوط به همسرش از درجه اعتبار ساقط می‌شود و اگر این پرونده به محکومیت رامین منجر شود، مهناز افشار توجیه خوبی برای استدلال‌های پیدا می‌کند تا محکومیت احتمالی را نسبت به فعالیت‌های اجتماعی (ضد اجتماعی) خودش نسبت دهد.

سوم: طردشدگی تدریجی از سوی جامعه به مجموعه‌ ترس‌های افشار دامن می‌زند و بخشی از واکنش‌هایش ریشه در  این مسئله دارد  و او مجبور به ضد واکنش‌های مختلفی می‌شود، اما همین حواشی منجر می‌شود که دستمزد یک بازیگر زن ۴۲ ساله به مرز یک میلیارد تومان در ماه برسد.

اگر او را از روی پست‌هایش قضاوت کنیم، درخواهیم یافت واکنش‌های مهناز افشار در فضای مجازی و طی طریقی که در پیش گرفته کاملا شبیه امیر تتلو  است و باید منتظر ماند تا در شرایط حادتری در ‌گام‌های بعدی، پست‌ها و توییت‌های رادیکال‌تری را منتشر کند که غیرمنتظره‌تر از حمایت از دختران خیابان انقلاب، «حب الایران یجمعنا» و تبلیغ تزریق نالوکسان، است. این پیش‌بینی تصویر واضحی از فعالیت‌های این سلبریتی‌ در آینده می‌دهد. بررسی مجموعه‌ توییت‌های اخیر نشان می‌دهد در هر صورت کاملا مشخص است که تعادلی در انتشار این توییت وجود ندارد و ضرب و ضریب رادیکالی موضع‌گیری بازیگر «آتش‌بس» به شکل حادتری افزایش خواهد یافت.

حالت چهارم: همکاری با بابک زنجانی، محکومی که سرنوشت او در شرایط کنونی مشخص است ما را به سوی  فیلم «هیچ کجا، هیچ‌کس» راهنمایی می‌کند. پس از آن فیلم «بیگانه» بهرام توکلی، بازهم با سرمایه‌گذاری بابک زنجانی ساخته شد و  مهناز افشار در هر دو اثر بازی کرد و بعد هم ازدواج با یاسین که هفت ماه به اتهام اختلاف حساب در زندان بود. طبیعی است که اگر پرونده رامین به سرانجام خوشی برای او منجر شود و افشار  بتواند از حجم وسیع انتقادات رهایی یابد، هیچگاه نمی‌تواند به این دست پرسش‌ها پاسخ دهد که بازیگر میلیاردی پروژه‌های میلیاردی که به افرادی نظیر بابک زنجانی نسبت داده می‌شود، چگونه در پروسه انتخاب چنین پروژه‌هایی رتبه نخست را داراست؟ در واقع تابلو کنشگری غیرمتعقلانه افشار، فرافکنی مجازی مناسبی است که در مقابل این پرسش‌های قرار نگیرد و بعد از پروژه نالوکسان، رویه تتلویی مهناز افشار ادامه خواهد داشت.

*مشرق

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.