یکشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۸ - ۰۹:۳۳

مدیران خواب زده و قهر مردم با سینما/۵

فهیم: خنثی زدگی، بیماری این روزهای سینمای ایران است/ چرا فیلمسازها تصویری نکبت بار و دروغین از جامعه ایران را نمایش می دهند؟

آرش فهیم در نشست مطبوعاتی ششمین جایزه سینمایی «ققنوس»

سینماپرس: آرش فهیم عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران در پی ادامه رکود و افت فاحش فروش سینمای ایران که منجر به نامه نگاری مدیران پردیس های سینمایی و درخواست آن ها برای یک اقدام عاجلانه از سوی مدیران سینمایی شد، اظهار داشت: خنثی زدگی، بیماری این روزهای سینمای ایران است. این معضل باعث شده تا هم رسانه ها و منتقدان نسبت به اکثریت آثار سینمایی ایران بی توجه و بی تفاوت باشند و هم اینکه علاقه مندان به سینما انگیزه چندانی برای دیدن این فیلم ها پیدا نکنند. سینمای ما با مسائل روز جامعه مماس نیست، این هم یکی از از ضعف های مدیریت فرهنگی و سینمایی است از سازمان سینمایی حداقل انتظار می رود تا زمینه را برای پیوند و نزدیکی سینماگران با جنبه های مختلف فرهنگی و اجتماعی کشور آشنا کند.

خبرنگار فرهنگی روزنامه کیهان در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: متأسفانه مدتی است که ویترین سینمای ایران از جذابیت خالی شده است و آثاری پرده سینماها را تصرف کرده اند که قدرت موج آفرینی و کشاندن مردم به سینما را ندارند.  

وی ادامه داد: یکی از عوامل اصلی پرفروش شدن فیلم ها، تبلیغ مردمی و دهان به دهان است. اغلب مردم وقتی از تماشای فیلمی در سینما لذت می برند، دیدن آن را به دیگران هم سفارش می کنند و حتی خودشان برای بار دوم و سوم و ... به دیدن فیلم می روند. هنوز فراموش نکرده ایم که در سال های قبل، گاهی با افرادی روبرو می شدیم که ۱۰ بار و حتی بیشتر برای دیدن یک فیلم به سینما می رفتند. اما فیلم های سال های اخیر ما فاقد چنین گرما و جاذبه ای بوده اند و کمتر کسی را می بینیم که برای تماشای فیلمی، چند بار به سینما رفته باشد. به ویژه فیلم هایی که در یکی ۲ ماه اخیر روی پرده رفته اند، موجب سرخوش شدن مخاطب نمی شوند و در نتیجه نمی بینیم که مردم تماشای آن ها را به یکدیگر پیشنهاد بدهند.  

فهیم با بیان اینکه عامل مهم دیگری که بر افزایش فروش فیلم ها تأثیر می گذارد، فضاسازی و بازخوردهای رسانه ای فیلم هاست اظهار داشت: اگر مقایسه کنیم، بین بازتاب رسانه ای فیلم ها و فروش آن ها نسبت نزدیکی دیده می شود. به این معنی که به طور آشکار می بینیم فیلم هایی که رسانه ها درباره آن ها محتوای بیشتری تولید کردند و منتقدان به بحث و چالش با آن ها پرداختند، فروش بالاتری داشته اند. همچنان که برخی از فیلم های اکران شده در چهار، پنج ماه اول سال واجد این مهم بوده و به خاطر ویژگی های محتوایی و تکنیکی خاص خود، نظر رسانه ها و منتقدان را جلب می کردند. اما آثاری که در هفته های اخیر روی پرده رفته اند، در رسانه ها بازتاب چندانی نیافته و منتقدان و میزهای نقد تلویزیون نیز مباحثی درباره این فیلم ها نداشته اند.  در نتیجه، فضایی برای جلب توجه افکار عمومی نسبت به این فیلم ها ایجاد نشده است.

این روزنامه نگار فرهنگی تأکید کرد: وقتی سطح شناخت فیلمسازها از مردم، فرهنگ بومی و چالش های اجتماعی مملکت خود تا حدی پایین است که حتی نمی توانند تصویری نزدیک به واقعی از اقشار مختلف مردم نشان دهند، نتیجه اش این است که جامعه نیز استقبالی از فیلم هایشان نمی کند.  به طور مثال، داستان یکی از فیلم هایی که اخیرا اکران شد تماماً در یک خانه قدیمی و در جنوب شهر می گذرد. اما دریغ از اندکی باورپذیری! گویی فیلمساز موجوداتی از کره ای دیگر را به تصویر کشیده است نه مردم طبقه فقیر جنوب تهران را! وقتی فیلمسازها تصویری نکبت بار و دروغین از طبقه مستضعف جامعه ایران را نمایش می دهند و به جای بازنمایی واقعی رنج ها و دردهای این مردم، آن ها را تحقیر می کنند، نباید انتظار داشته باشند که این مردم هم برای تماشای این فیلم ها صف بکشند! تحقیر ملت ایران در فیلم های سینمایی کاری ناپسند است و مدیران باید جلوی این اتفاق را بگیرند.

فهیم متذکر شد: بسیار دردناک است در سرزمینی چون ایران با این همه سوژه و موضوع داغ و جذاب تاریخی، سیاسی و اجتماعی اما اکثریت فیلم های روی پرده هیچ نشانی از این موضوعات ندارند و محتوایی بی درد و بی دغدغه دارند.  گویی فیلمسازان این کشور در فضایی ایزوله و جدا از جامعه ما زندگی می کنند! حماسه شکار پهپاد فوق پیشرفته آمریکا کجای سینمای ماست؟ اتفاقاتی چون هپکو و بیکاری کارگرها به خاطر خصوصی سازی غیراصولی چه جایگاهی در فیلم های ما دارد؟ جریان امروز مبارزه با مفاسد اقتصادی، یک اتفاق بزرگ و مهم در تاریخ معاصر ایران است، اما چرا هیچ فیلمی درباره آن ساخته نمی شود؟ به جای فیلم ساختن درباره این گونه مسائل، برخی از فیلمسازها تا حدی افول کرده و پس رفته داشته اند که آثارشان از حد فیلمفارسی هم پایین تررفته و بیشتر به کاباره هایی پر از آهنگ ها و ترانه های سخیف تبدیل شده است!  

وی در پایان این گفتگو افزود: یکی دیگر از عوامل رکود سینما، ضعف در مهندسی اکران است. به این معنا که همه فیلم هایی که پرفروش به نظر می رسند در همان چند ماه اول سال روی پرده می روند و برای باقی ایام سال، فیلم دندان گیری باقی نمی ماند.  به همین دلیل هم معمولاً فروش سینماها در نیمه دوم سال به شدت افت می کند. همچنین نیمه دوم سال، با آفتی به نام «فیلمسوزی» مواجه می شویم. چون مسئولان سینمایی، در فصل پاییز و زمستان حجم گسترده ای از آثار را وارد چرخه اکران می کنند که اغلب آن ها فاقد قدرت جذب مخاطب هستند. بهترین روش این است که فیلم هایی که ظرفیت پرفروش شدن را دارند در تمام طول سال پخش شوند و در هر نوبت اکران، حداقل یک فیلم پرجاذبه حضور داشته باشد.

اخبار مرتبط

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.