شنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۴:۴۰

سرمایه‌سالاری در فرهنگ و هنر؛

وقتی دست پنهان، صنعت سینما را می‌چرخاند!

سالن سینما؛ گیشه؛ فروش بلیط؛ کرونا

سینماپرس: در سینمای ایران اصالت با سرمایه است، این حرفی است که تلویحاً یکی از اصلی‌ترین اعضای شورای پروانه ساخت سینمایی بر زبان آورده است و اگر سخن دقیقی باشد، ریشه تنزل کیفی و محتوایی آثار این سال‌های سینمای ایران تا حدودی مشخص می‌شود

به گزارش سینماپرس، درباره سرمایه‌سالاری در فرهنگ و هنر پیش از این بارها سخن گفته‌ایم و باید مواضع فریدون جیرانی عضو شورای پروانه ساخت را در این باره اعترافی صادقانه به مسئله‌ای دانست که هیچ یک از مدیران سینمایی جسارت و جرئت بیان آن را نداشتند، اما واقعیت همان چیزی است که جیرانی بر زبان آورده است.


وقتی می‌گوییم فرهنگ در کشورمان تن به مناسبات سرمایه‌سالارانه داده و دولت تمام تلاشش را کرده تا بدون شعار، اما در عمل همین شرایط حاکم باشد، معنایش این می‌شود که عضو شورای پروانه ساخت سینمایی به صراحت می‌گوید: «این منطق سرمایه‌داری است که ما به یک اینفلوئنسر اینستاگرامی پروانه کارگردانی بدهیم»، جیرانی البته بیراه نمی‌گوید. مناسبات فرهنگی در ایران خیلی وقت است که خودش را به دست سرمایه سپرده است، البته باید اذعان کنیم آنقدر که در ایران مناسبات سرمایه‌سالارانه اقتضائات خود را بر سینما تحمیل کرده در سرمایه‌دارترین کشورهای غربی نتوانسته خود را سوار کند.


وقتی دست پنهان بازار فرهنگ را می‌چرخاند!


آدام اسمیت در اقتصاد سرمایه‌داری یا همان اقتصاد بازار آزاد یک نام بزرگ است. کسی که مدعی شده در اقتصاد یک دست پنهان وجود دارد که آن را سامان می‌دهد. این نظریه البته در خود کشورهای سرمایه‌داری سال‌هاست با چالش جدی روبه‌رو بوده و دولت‌ها دهه‌هاست متوجه شده‌اند باید در برخی شئون دخالت کنند و نمی‌توانند همه چیز را به دست پنهان بسپارند، اما در ایران غرب‌گراها هنوز سر از لاک نظریه‌هایی که در غرب رو به اضمحلال رفته درنیاورده‌اند و همین عقب‌ماندگی‌های تئوریک که به همه جا سرایت کرده سبب شده تا فرهنگ و هنر نیز دستخوش افت کیفی شود.


با روی کار آمدن دولت حسن روحانی در معاونت هنری وزارت ارشاد، مردی سکان امور را به دست گرفت که اصلی‌ترین شعارش اقتصاد هنر بود؛ شعاری که در وهله اول دلربا و فریبنده به نظر می‌رسد، به ویژه اینکه هنرمندان معمولاً با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می‌کنند و چرخه اقتصادی در هنر می‌تواند عبارتی جذاب باشد. علی مرادخانی مردی ریشه‌دار در میان مدیران فرهنگی جمهوری اسلامی بود و از دهه ۶۰ در وزارت ارشاد فعال بود. خوبی مرادخانی این بود که بدون تعارف و بسیار علنی فرهنگ و هنر را به سمت تجاری شدن پیش برد تا جایی که مهم‌ترین سالن هنری کشور یعنی تالار وحدت را مدتی به یک شرکت خودروسازی اجاره داده بود، کمی این‌سوتر در سازمان سینمایی شعارها تا این اندازه پررنگ نبود، اما رویه‌ها و رویکردها دقیقاً همانی بود که در معاونت هنری جریان داشت. وقتی انتظامی مرد کم‌حرف و سیاستمدار دولت غرب‌گرای روحانی از معاونت مطبوعاتی به سازمان سینمایی کوچ کرد، گویی همه چیز برای غلبه سرمایه‌داری بر سینما مهیا شده بود. سینمای ایران در این دوران با سرعتی تصاعدی به سمت ابتذال حرکت کرد تا کار سینما مانند اواخر دهه ۵۰ تقریباً یکسره شود.


مناسبات بازار حرف اول را می‌زند


حالا فریدون جیرانی پس از جنجال‌هایی که اعطای مجوز کارگردانی به یک اینفلوئنسر به پا کرد، تعارف را کنار گذاشته و به صراحت از پادشاهی سرمایه بر سینما سخن گفته است.


جیرانی در پاسخ به این سؤال مهر که چرا باید برای یک چهره اینستاگرامی پروانه کارگردانی صادر شود، می‌گوید: «عده‌ای معترض هستند که اگر این فرد توانسته مجوز بگیرد، ما چرا پشت در مانده‌ایم. واقعیت، اما این است از زمانی که من در این شورا هستم، هیچ دستیار کارگردانی پشت سد صدور مجوز کارگردانی نمانده است. تلاش ما در شورا و تلاش شخص آقای طباطبایی‌نژاد این بوده است که جوان‌ها مشکلی برای ورود به عرصه کارگردانی نداشته باشند، اما اینکه این فرد خاص می‌تواند وارد شود و فرد دیگری نمی‌تواند، این دیگر مربوط به مناسبات بازار است.»


وی در توضیح این نکته عنوان می‌کند: «وقتی ما در مناسبات بازار، بخش خصوصی را حاکم می‌کنیم، یکی از تبعاتش همین است. شما نمی‌توانید بخش خصوصی را مجبور کنید که با جیرانی نوعی کار کند. بخش خصوصی خودش کارگردان و سرمایه‌گذارش را پیدا می‌کند. من نمی‌توانم بخش خصوصی را مجبور کنم برود سراغ فلان دستیار کارگردانی که برای ورود به این عرصه محق‌تر است.»


شورای پروانه ساخت باید تعطیل شود!


جالب است که عضو شورای پروانه ساخت سازمان سینمایی به صراحت می‌گوید که از اساس اعتقادی به فلسفه وجودی این شورا ندارد و معلوم نیست وقتی وی به این شورا اعتقاد ندارد چرا سازمان سینمایی زیر بار عضویت او رفته است.


جیرانی می‌گوید: «از نظر شخص بنده، شورای پروانه ساخت از اساس اشتباه است و باید تعطیل شود. این شورا در خودش، تناقض دارد. فیلمسازان جوانی در این شورا منتظر دریافت پروانه ساخت هستند و این واقعیت است. شورای پروانه ساخت درون خودش تناقض دارد و همیشه هم مخالف آن بوده‌ام، اما به قانون احترام می‌گذارم و به سهم خودم تلاش می‌کنم در این شورا که حضور دارم، کاری کنم که جوانان کمتر با مشکل مجوز مواجه شوند.»


به گفته جیرانی اگر ما طالب آزادی و دموکراسی هستیم، باید بدانیم که در دموکراسی کسی نمی‌گوید که «فلانی قبلاً در زندگی‌اش چه کار کرده است؟»! نمی‌شود در اقتصاد نگاه‌مان سرمایه‌داری باشد و در فرهنگ بخواهیم نگاه چپ داشته باشیم! مناسبات سرمایه‌داری با خودش، تهیه‌کننده، کارگردان و سرمایه‌گذار می‌آورد. نمی‌شود انتظار دیگری از آن داشت یا باید به سال‌های دهه ۶۰ بازگردیم که اقتصاد در اختیار دولت بود و همه چیز کنترل می‌شد. در آن فضا می‌شد من نوعی بگویم تو فیلم بساز و دیگری فیلم نسازد، اما وقتی وارد مناسبات سرمایه‌داری شدیم، دیگر این مناسبات بازار آزاد است که همه چیز را هدایت می‌کند. مناسبات بازار آزاد با خودش نمی‌گوید که فریدون جیرانی پشت خط مانده است به او کار بدهیم، بلکه به دنبال کسی می‌گردد که یا سرمایه داشته باشد یا بتواند اثری بسازد که در بازار فروش تضمین‌شده داشته باشد. این‌ها تناقض‌هایی است که ما با آن‌ها زندگی می‌کنیم. واقعاً هم نمی‌دانم با این تناقض‌ها چه می‌توان کرد، اما واقعی است و وجود دارد.

*جوان

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.