دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹ - ۱۸:۴۵

مژگان ربانی:

با این مدل بازی که جدیداً طرفدار هم پیدا کرده و برخی نامش را رئالیسم جادویی گذاشته‌اند ارتباط نمی‌گیرم!

مژگان ربانی

سینماپرس: مژگان ربانی را هنوز به نام اشرف سریال «معمای شاه» می‌شناسند اما نظرات، باورها و کم‌کاری‌هایش که ریشه در عدم‌توجه برخی از کارگردان‌ها دارد، خواندنی است.

به گزارش سینماپرس، بسیاری از مردم در کوچه و خیابان هنوز "اشرف" صدایش می‌زنند؛ نقشِ سختی که میان کاراکترهای «معمای شاه» بیشتر به چشم خورد، البته از بازیگرِ این نقش کارهای خوب و ارزشمند دیگری همچون "کلاه پهلوی" و "کیف انگلیسی" هم سراغ داریم که نقش توران و ملیحه را در سریال‌های مرحوم سیدضیاءالدین درّی ایفا کرد.

مژگان ربانی فارغ‌التحصیل رشته مترجمی زبان فرانسه و مدرسه عالی بازیگری حوزه هنری که بعدها به سوره تغییر نام داد از سال ۱۳۷۶ با گذراندن کلاس‌های تئاتر و بازیگری به دنیای هنر راه یافت. او حتی در جریان گفت‌وگو بارها نام "میکائیل شهرستانی" و "داریوش ارجمند" را می‌آورد و از آن‌ها به‌عنوان اساتیدش یاد می‌کند و خوشحال است که در سریال "معمای شاه" توانست با یکی از اساتیدش همبازی شود، زیرا میکائیل شهرستانی در این مجموعه تلویزیونی نقش تیمور بختیار را داشت.

اولین تجربه‌های تئاتری او به همکاری با کارگردانانی چون میکائیل شهرستانی،  آزیتا حاجیان و جلال‌الدین دری برمی‌گردد. "زیر پوست ‌شهر" رخشان بنی‌اعتماد، "آبی" حمید لبخنده، "ناف" محمد شیروانی، "شکلات" افشین شرکت، "تب" رضا کریمی، "خاکستری" مهرداد میرفلاح، "ستاره است" فریدون جیرانی، "باغ فردوس ۵ بعدازظهر" سیارک شایقی، "عاشق" افشین شرکت، "شیرین" عباس کیارستمی، "خورشید" فرهاد سلیمانی، "شادونه ‌و شبح سیاه" احمد علی‌پور و "قاتل اهلی" مسعود کیمیایی جزو کارهای سینمایی مژگان ربانی به‌شمار می‌رود.

او در تلویزیون بیشتر حضور در سریال‌های فاخر و نقش‌های ماندگار را پیش گرفت، چرا که در کارنامه‌اش نام‌های ماندگاری همچون سریال‌های "کیف انگلیسی" و "کلاه پهلوی" مرحوم سیدضیاءالدین دری، "حلقه وصل" علیرضا فرید، "کلیه سپید" مهرداد رایانی مخصوص، "تنها در تاریکی" مسعود رشیدی، "تا غروب" محمد بنایی، "قصه‌های شهرک" بابک محمدی، "بازیگر" رضا صفدری، "مشقق عشق" بهرام بهرامیان، "روز حسرت" سیروس مقدم، "معمای شاه" محمد رضا ورزی و… از جمله فعالیت‌های این خانم بازیگر به‌شمار می‌رود.

مژگان ربانی با "زیر پوست شهر" رخشان بنی‌اعتماد وارد دنیای تصویر شد و با سریال‌های تلویزیونی مثل "کیف انگلیسی"، "کلاه پهلوی" و نقش اشرفِ "معمای شاه" بیشتر شناخته شد. البته نامِ سریال خانگی "رقص روی شیشه" در کارنامه‌اش وجود دارد که قرار بود نقش مریم را در این مجموعه ایفا کند که به دلایل توقف این کار، نتوانست مقابل دوربین مهدی گلستانه ظاهر شود.  

سریال، صدا و سیما، تلویزیون، سینما، شبکه نمایش خانگی،

به سراغ مژگان ربانی بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون رفتیم و با او درباره نقش‌ها، دغدغه‌ها، نظرات و نقش‌های مورد علاقه‌اش به گفت‌وگو نشستیم و او با صراحت به تمام سؤالات ما پاسخ داد که مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

سلیقه کارگردان‌ها نیستم

* بعد از حضور در نقشی مثل "اشرف" و حتی کارهای خوبِ دیگری که در کارنامه‌تان وجود دارد، انتظار می‌رفت پُرکارتر باشید اما این روزها نام شما در تیتراژ سریال و یا فیلم سینمایی‌ای دیده نمی‌شود. دلیلش چیست؟

در درجه اول سطح محتوایی کارها را نمی‌پسندم؛ در وهله بعدی کارگردانی که هم من او را به عنوان کارگردان تأیید کنم و هم او مرا به عنوان بازیگر بپسندد،  به سراغ من نیامده‌ است.  فعلاً این فضا فراهم نشده که نقش جدیدی بپذیرم. سلیقه کارگردان‌ها یک مقداری متفاوت‌تر از گذشته شده و همه دنبال یک جنس بازیگری‌اند که من در آن جنس بازی، پرورش پیدا نکرده‌ام. تقریباً با آن شکل و شمایلِ کلاسیک سازگاری دارم و با این مدل بازی که جدیداً طرفدار هم پیدا کرده است ارتباط نمی‌گیرم. همین مدلی که برخی نامش را رئالیسم جادویی گذاشته‌اند!

الان سلیقه کارگردان‌ها نیستم؛ سلیقه امروز کارگردان شده کسانی که خودشان را بازی می‌کنند یا نزدیک‌ترین گزینه به نقش‌اند، در حالی که من آموزش دیده‌ام که بازیگر باید به نقش نزدیک شود و نقش را از آن خودش کند، به این دلیل است که مخاطب به اشتباه فکر می‌کند آقای ارجمند مالک‌اشتر است و نقش‌های منفی که در آن‌ها خوش درخشیده‌اند را فراموش می‌کند یا مژگان ربانی اشرف است و خودش هم آدم منفی و بدی است و قابلیت نقش مثبت ندارد برای همین به او نقش منفی می‌دهند و الی آخر.

ما به عنوان بازیگر یاد گرفتیم احساساتمان را در چهره‌مان بروز می‌دهیم همان سبکِ کلاسیک و حسّی در بازیگری؛ الان مدلی از بازیگری مُد شده که بدون احساسات و سطحی ایفای نقش می‌کنند. این سبک بازی من نیست و قاعدتاً کارگردان‌هایی که این سبک را کار می‌کنند سراغ من نمی‌آیند.  

مردم نقشِ منفورِ اشرف را دوست داشتند

* خانم ربانی! مردم با بازیگر اشرف چه در جریان پخش "معمای شاه" و چه این روزها چه برخوردی دارند؛ اصطلاحاً شما را به نام این کاراکتر صدا می‌زنند؟

مردم همیشه دوستانه و خوشایند برخورد کرده‌اند و این انگیزه بازیگر را دو چندان می‌کند کارهای بهتر ارائه دهد. کاراکتر "اشرف" منفی و منفور بود اما هرکس مرا دید، تحسین و تشویقم کرد. به من می‌گفتند خیلی خوب بازی کردی و بهترین بازیگر آن سریال تو بودی! اما حقیقتاً آن سریال بازیگران خوبی مثل استادم میکائیل شهرستانی و یا محمدعلی نجفی که نقش "قوام السلطنه" را بازی می‌کرد، داشت. این هوش و درایتِ مردم را در تماشای فیلم نشان می‌داد که حتی نقش منفی را هم می‌پسندیدند. چون برایشان نقش و کار خوب اهمیت دارد و هرچه زوایای آن نقش و کاراکتر پیچیده‌تر باشد مخاطب پیگیرانه‌تر دنبالش می‌کند.   

افتخار می‌کنم به اساتیدی مثل میکائیل شهرستانی و داریوش ارجمند

* از نظر شما بهترین بازیگر این سریال چه کسی بود؟

خیلی‌ها خوب بازی کردند و واقعاً ایفای نقش شخصیت‌های تاریخی، کار دشواری است. محمدعلی نجفی را در نقش احمد قوام و میکائیل شهرستانی را در نقش تیمور بختیار بسیار دوست داشتم. آقای شهرستانی استاد من بودند و افتخار می‌کنم روزگاری در کلاس‌های ایشان تکنیک‌های مربوط به بازی "بدن" و "بیان" را آموختم. آن موقع که در دانشگاه سوره، تئاتر می‌خواندم در کلاس‌های ایشان و اساتید دیگری همچون داریوش ارجمند حضور داشتم. ناگفته نماند که سعید نیک‌پور هم مثلِ خیلی از کارهای دیگرش، بسیار فوق‌العاده و هنرمندانه، نقش "دکتر احمد وزیری" را ایفا کرد.  

آقای ورزی مرا دید گفت نقش اشرف به شما می‌آید

*  چطور شد که نقش "اشرف" را به شما پیشنهاد کردند؟

من قرار نبود اشرف را بازی کنم. من را به عنوان بازیگر یکی از نقش‌های درباری معرفی کردند. وقتی آقای ورزی کارگردان سریال اولین بار مرا دیدند به من گفتند فیزیک و صدای‌تان می‌خورد نقشِ اشرف را به شما بدهم. همان موقع این اتفاق نیفتاد؛ یک هفته بعد این قضیه جدّی‌تر شد. به هر حال نقش سخت و دشواری بود و تا آن روز به طور جدّی کسی این نقش را بازی نکرده بود. خوشحال شدم که قرار است چنین نقشِ مهمی را من بازی کنم.  

آشِ شور برای سلامتی ضرر دارد!

* از خاطره‌بازی بگذریم به عنوان یک هنرمند که مخاطب دقیق‌تری است بفرمایید چرا سریال‌های تلویزیون آن جذابیت و دلپذیری گذشته را ندارد و مخاطب می‌تواند تک و توک سریال‌هایی را ببیند که منتظر قسمت بعدی‌اش بماند؟

اگر من در موقعیتی بودم که می‌خواستم برای مردمم، محتوا تولید کنم نمی‌پرسیدم ذائقه مردم چیست؟ شاید مردم از آش شور خوش‌شان بیاید اما دلیل نمی‌شود این آش را برایشان درست کنیم. چون شوری برای قلب ضرر دارد و یا فشار خون را بالا می‌برد. پس من سعی می‌کنم چیزی تولید کنم که سلامت باشد. این مثال در بخش وسیع‌ترِ فرهنگی مصداق دارد که استراتژی پایین به بالا ندارند. مدیران باید متخصصینی را به‌کار بگیرند که محتوایی تولید کنند که فرهنگ اجتماع را بالا ببرد.  

سریال‌های خانگی افتضاح‌اند

* در کارنامه‌تان نامِ "رقص روی شیشه" سریال خانگی هم دیده می‌شود. نظرتان درباره سریال‌های خانگی چیست؟

قبل از اظهارنظر درباره سریال‌های خانگی باید بگویم که تا زمانِ ایفای نقش کاراکتر مریم در "رقص روی شیشه" فرا برسد با توقفِ این سریال روبرو شدیم. در مجموع وضعیت خوبی را در سریال‌های خانگی شاهد نیستیم و از نظرمن همه سریال‌های خانگی که تا الان دیده‌ام افتضاح‌اند. برای اینکه مخاطب‌محورند تا محتوامحور! یعنی همه استراتژی کار را براساس آن قرار می‌دهند که مخاطب بپسندد و اصلاً برای ارتقای فرهنگ و بالا رفتن محتوای آثار هنری، دغدغه ندارند.

چه فرقی بین سریال‌های خانگی ما و مزخرفِ ترکیه‌ای‌ها وجود دارد؟

یکسری لاکچری‌بازی‌های فیک و غیرواقعی نه تموّلِ واقعی، بستر و درون‌مایه اصلی این سریال‌ها قرار گرفته است. به گونه‌ای در نمایش‌خانگی، لاکچری‌بازی نشان می‌دهند که مردم قشرِ ثروتمند را لعن و نفرین می‌کنند. در حالی که ثروتمندان و متموّلینی داریم که پول و درآمدشان را در جهت کمک به مردم قرار می‌دهند. اینجا است که می‌گویم چه فرقی وجود دارد بین سریال‌های خانگی ایرانی و سریال‌های مزخرف ترکیه!

یکی از مشکلات دیگر هم این است که همه‌چیز را سرمایه‌گذارها، حامیان مالی و تهیه‌کنندگان تعیین می‌کنند و حتی فیلمنامه را برای هنرپیشه می‌نویسند. می‌گویند فلان بازیگر باشد و برای او نقش می‌نویسند؛ کاری که غیر از اصولِ حرفه‌ای سریال‌سازی است و باید فیلمنامه نوشته شود و براساس آن به سراغ انتخاب بازیگر بروند.

فقط عده‌ای می‌آیند و دستمزد نجومی می‌گیرند

همه این آدرس‌های اشتباه موجود در ساخت سریال‌های خانگی، این واقعیت را به همگان نشان می‌دهد که اینجا تولید محتوا اتفاق نمی‌افتد. عده‌ای دور هم جمع‌اند تا هرچه پرزرق و برق‌تر بدونِ محتوا، مخاطب را فقط سرگرم کنند و عده‌ای هم دستمزد نجومی بگیرند. به همین خاطر می‌بینیم ۱۰ قسمت جلو می‌رود با نهایت بی‌احترامی به مخاطب، یا کار متوقف می‌شود و یا به دلیل درآمدزایی و سودآوری بیشتر، می‌گویند فصل دیگری در راه است.  

کسی اینجا به فکر مخاطب نیست

در پشتِ ساخت سریال‌های خانگی قصد فرهنگی وجود ندارد، چون عده‌ای سرمایه‌گذار و تهیه‌کننده فقط به سودآوری خودشان می‌اندیشند نه ذائقه و ارتقای فرهنگی جامعه؛ این نابسامانی فرهنگی به نویسنده‌های ما هم تسرّی پیدا کرده و آن‌ها هم می‌گویند چه بنویسیم که بیننده خوشش بیاید. و این رفته رفته به کارگردان‌ها هم برسد و آن‌ها هم بگویند این کار را بسازیم دیده شویم. از بازیگر هم بپرسید که چرا در این کارِ ضعیف نمایش‌خانگی ایفای نقش کرده است، می‌گوید مرده‌شورم و می‌خواستم پول دربیاورم. این رفتارها هیچ‌کدام برای مخاطب راهگشا نیست. می‌توانیم به واقع بگوییم در اینجا کسی به فکرِ مخاطب نیست.  

بازیگران نباید اجرا را بازی کنند!

* نظرتان درباره حضور بازیگرها در مقام مجری تلویزیون چیست؟

هر بازیگری تربیت می‌شود روی صحنه برود؛ حالا این صحنه، صحنه فیلمبرداری فیلم ‌و سریال، صحنه تبلیغ آگهی،  صحنه اجرای تلویزیونی یا صحنه برگزار کردن یک مراسم است.  این کار منافاتی ندارد اما اگر بازیگری وارد صحنه اجرا می‌شود باید آن را با قواعدِ درست خودش پیش ببرد. نه اینکه اجرا را بازی کند و یا بازی را اجرا کند. این دو با هم متفاوت‌اند اما نمی‌توان به آن‌ها خرده گرفت. اینکه برخی بدون سابقه بازیگری و داشتنِ سواد و دانش، مجری می‌شوند، نمی‌توانند ادعا کنند که بازیگران مجری نشوند! چه کسی شما را برای صحنه تربیت کرده است؟

سریال، صدا و سیما، تلویزیون، سینما، شبکه نمایش خانگی،

با خودم عهد کردم با نابازیگر همبازی نشوم

* با توضیحاتی که در سؤالات گذشته دادید فعلاً مشغول به کاری نیستید؟

چند کاری پیشنهاد شده نپذیرفته‌ام، چون با معیارهایی که در ذهنم وجود دارد همخوانی نداشته است. هم تله‌فیلم و هم سریال پیشنهاد شد؛ یکی از دلایلی که بازی نکردم و از جایی به بعد با خودم عهد کردم این است که اگر کنارم نابازیگر باشد، به هیچ عنوان در آن پروژه بازی نمی‌کنم.

* به کدام شخصیت‌ها علاقه‌مندید و یا دوست دارید روزی شما آن‌ها را در قالب نقش،  بازی کنید؟

بی‌نظیر بوتو سیاستمدار پاکستانی،  پروین اعتصامی شاعر معاصر و عایشه همسر پیامبر اسلام.  

دلایل علاقه به نقش منفی داستان‌ها

* بیشتر دوست دارید بازیگر شخصیت‌های منفی داستان‌های تلویزیونی و یا سینمایی باشید یا مثبت؟

فکر می‌کنم با هر بازیگری که صحبت کنید به شما بگوید ـ البته اگر بازیگر باشد، منظورم این است با بسترهای تربیتی و پرورشی در تئاتر و اصول علمی وارد صحنه بازیگری شده باشد ـ که نقش مثبت نقش تختی است و جایی برای رخ نشان‌دادن ندارد. تقریباً در تلویزیون ما مثبت‌ها فقط مثبت‌اند و منفی‌ها فقط منفی. در حالی که نقش‌های مثبت و منفی شخصیت‌های چندگانه‌ای دارند که اگر این طور پرداخته شود فرقی نمی‌کند. اگر فقط صرفاً مثل تلویزیون ایران و فیلم‌های ایرانی درنظر بگیریم که بازیگر نقش مثبت خداست و بازیگر نقش منفی شیطان! با همه این اوصاف، بازیگر دوست دارد کارهای پیچیده و سخت و چند لایه را تجربه کند که این اتفاق با کاراکترهای منفی داستان می‌افتد.  

چند بار به آقای میرباقری پیغام داده‌ام

* با این تجربه‌های تاریخی چرا تا به حال با آقای داود میرباقری کاری نداشتید؟

خیلی دوست دارم اما پیشنهاد نشده است. چند بار پیغام دادم و از آقای عبدالله اسکندری چهره‌پرداز معروف درخواست کردم مرا به ایشان معرفی کنند اما تا به امروز این افتخار نصیبم نشده است.  

از رئیس صداوسیما تقدیرنامه گرفتم اما بیکارم

* دلخوری هم دارید؟

دلخوری داشتم جوان‌تر که بودم اما الان از درجه اهمیت خارج شده برایم، اما از صداوسیما گله‌مندم که از بازیگران مسئول و بی‌حاشیه و حرفه‌ای استفاده نمی‌کند و در حقیقت با این که مثلاً آقای علی عسکری رئیس صداوسیما به من تقدیرنامه می‌دهد و برای بازی نقش اشرف تحسینم می‌کند، اما هیچ حمایتی از طرف تلویزیون نمی‌شوم و سال‌ها بیکار می‌مانم.

 برایم سؤال است چرا کسانی در این حرفه قدرت دارند که اصلاً نسبت به ارزش‌ها و اصول این حرفه دغدغه ندارند.

سریال، صدا و سیما، تلویزیون، سینما، شبکه نمایش خانگی،

ملیحه سریال "کیف انگلیسی" یا اشرف "معمای شاه"؟

* کدام از کاراکترهای تاریخی‌تان را بیشتر دوست دارید؛ ملیحه "کیف انگلیسی"، توران "کلاه پهلوی" یا اشرف "معمای شاه"؟

راستش برای همه عمرم ملیحه سریال "کیف انگلیسی" جایگاه ویژه‌ای دارد، چون اولین بار نقشی را بازی کردم که دور از خودم بود. اما اشرف "معمای شاه" به دلیل پیچیدگی‌ها، سختی‌ها و رنج‌هایی که کشیدم این نقش درست از آب دربیاید، جذابیت دیگری برایم دارد.  

برخی با وقاحت به من گفتند چرا در "معمای شاه" بازی کردی؟

* برخی از بازیگران سریال "معمای شاه" می‌گفتند بعد از این کار، برخی آن‌ها را بایکوت کردند؛ این اتفاق برای شما هم افتاد؟

من همیشه صادقانه و با صراحت صحبت می‌کنم. قبل از "معمای شاه" هیچ‌وقت پُرکار نبودم که خیلی پیشنهاد داشته باشم. شاید بهترین پیشنهاد زندگی بازیگری‌ام، اشرف بوده است. همین‌قدری که قبلاً پیشنهاد می‌شد بعد از "معمای شاه" هم پیشنهاد می‌شود. اما چیزی که از برخی همکارانم دیدم خیلی رفتار غریب و زشتی بود، بوی رفتارهای منافق‌گونه و دورویی می‌دهد.

 تلویزیون باید کسانی که هم از توبره می‌خورند و هم از آخور را حذف کند

البته بازی در نقش اشرف، سخت‌گیرترم کرد. اما با همکارانی پس از آن برخورد کردم که همه زندگی‌شان، شهرتشان و ارتزاقشان از تلویزیون است اما با کمال وقاحت به من می‌گویند چرا در معمای شاه بازی کردی؟ در حقیقت من هیچ‌موقع بازیگر پرکار یا پرپیشنهاد یا سلبریتی نبوده‌ام اما کارگردانان و تهیه‌کنندگانی را دیده‌ام که در این سیستم قرار دارند اما منافق و دو رو هستند، از نظر من تلویزیون باید این اشخاص را که هم از توبره می‌خورند و هم از آخور، حذف کند.

دوست داشتم در "قهوه تلخ" باشم

*  طنز هم پیشنهاد شود بازی می‌کنید؟

قبلاً پیشنهاد شده و برخلاف چهره جدّی که دارم و در واقع جدّی هم هستم، دوست داشتم طنز بازی کنم. در زمان خودش شوخی و بداهه‌گویی را دارم اما تا به امروز فرصت داده نشد طنز بازی کنم. بعضی وقت‌ها که "قهوه تلخ" مهران مدیری را می‌دیدم دوست داشتم یکی از آن نقش‌ها را بازی می‌کردم. یا کاری که سیدجواد رضویان در "چهار دیواری" داشتند آن کار را هم دوست داشتم.  

کسی از من دعوت نکرد

* یکی از موضوعات دیگری که موردِ سؤال است؛ چرا در هیچ برنامه پربیننده و گفت‌وگو محورِ تلویزیونی حضور پیدا نکردید؟

از من دعوت نکردند شاید بازیگر محسوب نمی‌شدم! اتفاقاً از دو نفر از گردانندگان برنامه‌ها که از دوستان و همکاران قدیمی‌ام به شمار می‌روند درخواست هم کرده‌ام اما حتماً واجد شرایط نیستم. من هم مثل سایر بازیگران دوست دارم مردم با من آشنا بشوند و تأثیرگذار باشم.

*تسنیم

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.