یکشنبه ۹ شهریور ۱۳۹۳ - ۱۱:۵۴

گفتگوی سینماپرس با یک آهنگساز خلاق

موسی پور: باید مردم را به شنیدن موسیقی خوب عادت دهیم/ بیاییم از پیشرفت همدیگر خوشحال شویم

آرمان موسی پور در نشست خبری فیلم «آذر ،شهدخت،پرویز و دیگران » در جشنواره فیلم فجر

سینماپرس: نازنین شادپی/ در تمام دنیا موسیقی تعلیم داده می شود اما در کشور ما نوعی سرگرمی است. در کشور ما موسیقی کلاسیک و موسیقی خوب خیلی کم شنیده می شود و باید مردم را به شنیدن موسیقی خوب عادت دهیم.

آرمان موسی پور از جمله آهنگسازانی است که در اغلب کارهای موسیقایی خود بی نقص ظاهر می شود. موسی پور در ساخت موسیقی متن فیلم های سینمایی و سریال های تلویزیونی از جمله آهنگسازانی است که خلاقیت نشان می دهد. به عنوان مثال برای فیلم «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» شخصیت پردازی موسیقایی کرد، بدان معنا که برای هر شخصیت یک ساز جدا معرفی کرده است. موسی پور در سریال «سه، پنج، دو» موسیقی ای خلق کرده که در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل بارها از تلویزیون پخش شد. این نشان از آگاهی و علم کافی موسی پور به موسیقی و نیاز موسیقایی مخاطب دارد.

به دلیل موفقیت موسی پور در ساخت آثار موسیقایی با وی گفتگویی انجام داده ایم که در ادامه از نظر می گذرانید:

اصلی ترین معضل در ساخت موفق یک موسیقی فیلم را در چه می بینید؟ کارگردانان، مدیران یا اساسأ محدودیت‌های فرهنگی؟

فکر می کنم هم در فرهنگ ما ریشه دارد و هم مدیران ما خیلی موسیقی را نمی شناسند. اما کارگردانان چنین نیستند چرا که اتفاقا گاهی اوقات توجه زیاد کارگردان باعث خراب شدن موسیقی و سبب عدم ایجاد تحول می شود. موسیقی متن یعنی یکسری صداهای موسیقایی که حالات و قصه یک فیلم را روایت کند اما میبینیم که امکانات و استانداردهای سینمای ما در حد کمی است و تنها در در حدی است که فقط بتوانیم یک موسیقی عادی خلق کنیم.
 موسیقی ما به مانند موسیقی فیلم های هالیوودی و اروپایی پیشرفت نداشته اما نسبت به وضعیت خودش در گذشته پیشرفت کرده است. با وجود آهنگسازان و موزیسن های حرفه ای و کاربلدی که داریم، امکاناتی که در اختیار ما قرار داده می شود خیلی کم است و نباید موسیقی فیلم هایمان را با موسیقی فیلم های هالیوودی یا اروپایی مقایسه کنیم چرا که امکانات و استانداردها به شدت با هم متفاوت است.
ما در ایران ارکستری که برای ساخت موسیقی فیلم طراحی شده باشد نداریم. استودیویی که بتواند یک ارکستر را در خود جای دهد نداریم. بودجه هایی هم که برای این کار تخصیص داده می شود آن قدر نیست که بتوان از ارکستر استفاده کرد. البته قبول دارم که هر از چند گاهی آثار فاخری ساخته می شود اما متاسفانه همیشه یکسری محدودیت ها وجود دارد که سب می شود ماندگاری مداوم نباشد. البته از سوی دیگر هم موسیقی فیلم از سوی مردم جدی گرفته نمی شود چرا که اصلا موسیقی را نمی شناسند. وقتی یک موسیقی هم جدی گرفته نشود سبب می شود آهنگساز بعد از مدتی دچار بی انگیزگی شود. درکشور ما به موسیقی پاپ بیشتر توجه می شود اما باید توجه داشت که این موسیقی خیلی قابل شنیدن نیست.

فکر می کنید ساخت موسیقی سفارشی چقدر به موسیقی فیلم لطمه وارد می کند؟

آثار سفارشی در همه جای دنیا وجود دارد و موزیسین هم باید کار را بروی آن تصویر خاص انجام دهد. کارهای خیلی خوبی هم داشته ایم که ماندگار شده است. موسیقی ما از سوی مردم، مسئولین و کسانی که با آن در ارتباط هستند جدی گرفته نمی شود. من معتقد هستم یک آهنگساز باید کارش را انجام دهد حتی اگر سفارشی باشد. ارگان ها دخالتی هم در ساخت اثر نمی کنند فقط می خواهند اثری را ساخته باشند، ضربه را خودمان به خودمان وارد می کنیم چرا که کارمان را جدی نمی گیریم. من معتقد هستم حتی اگر قرار است برای یک فیلم کوتاه موسیقی بسازیم باید هر کاری که از دست مان بر می آید را انجام دهیم چرا که بالاخره کارهای ما روزی نقد می شوند. باید کارمان را درست انجام دهیم و از کار خودمان فرار نکنیم.

اغلب ما فقط موسیقی می سازیم و می خواهیم رفع تکلیف کرده باشیم در حالی که همین بی دقتی سبب می شود موسیقی ضربه بخورد و آن وقت است که فکر می کنیم آسیب های وارد شده به موسیقی به دلیل کارهای سفارشی است در حالی که ما خودمان موسیقی را خدشه دار می کنیم چرا که برای کارمان فرصت و انرژی کافی نمی گذاریم.

فکر می کنید اثر سفارشی قدرت ماندگاری در تاریخ را دارد؟

صد در صد. ما خیلی آثار سفارشی داریم که در دنیا به ثبت رسیده اند. مثل کارهای میکل آنژ که در زمینه مجسمه سازی  انجام داده است. در موسیقی هم همین طور است، وقتی یک آهنگساز کار خود را بلد باشد، می تواند اثر سفارشی خلق کند که در تاریخ ماندگار شود. در موسیقی ما به دلیل نگاهی که به موسیقی وجود دارد، این اتفاق کمتر رخ می دهد، چرا که مردم ما به موسیقی به چشم یک سرگرمی نگاه می کنند. مردم ما ساده نگر شده اند چرا که تعلیم داده نشده اند. در تمام دنیا موسیقی تعلیم داده می شود اما در کشور ما نوعی سرگرمی است.

ما فقط یک ارکستر داریم و کسانی که برای دیدن از این کنسرت می روند، آدم های خاصی هستند که در تکرار چنین کنسرت هایی هم وجود دارند و کمتر آدم جدیدی به جمع آن ها اضافه می شود. چرا که در کشور ما اکثر کنسرت ها پاپ هستند. در کشور ما موسیقی کلاسیک و موسیقی خوب خیلی کم شنیده می شود. باید مردم را به شنیدن موسیقی خوب عادت دهیم.

اصلی ترین معضل موسیقی در این چند سال اخیر چیست؟

نگاه اشتباه به موسیقی و آهنگساز اصلی ترین معضل این هنر است چرا که خیلی کم پیش آمده از آدم های اطراف انرژی بگیریم. ما برای خلق یک اثر انرژی صرف می کنیم اما آن انرژی به ما برگردانده نمی شود. در اصل هنر ما دیده نمی شود چرا که توجهی به هنر نمی شود. اگر چیزی از موسیقی فیلم در ایران مانده چیزی است که حفظ اش کرده ایم نه چیزی که از ما حمایت کرده باشند.

من به عنوان یک آهنگساز وظیفه خودم می دانم که کار را انجام دهم. من نمی توانم خودم را با آهنگسازی که از ۵ سالگی در بهترین کشورهای دنیا و زیر نظر بهترین آهنگسازان برجسته دنیا آموزش دیده و موسیقی را در فرهنگ اش به او آموخته اند مقایسه کنم. چرا که آن فرد از تلویزیون موسیقی خوب شنیده است. اما من باید برای گذراندن زندگی ام سالی ۱۴ کار بسازم. دیدگاه ها و امکانات خیلی متفاوت است. آهنگساز در ایران هیجانی ندارد چرا که کارش دیده نمی شود. آهنگسازی در ایران شغلی برای کسب درآمد شده است نه حرفه.

مسئله دیگر هم یک فرهنگ اشتباهی که در کشور ما باب شده است و آن هم اینکه از پیشرفت دیگران خوشحال نمی شویم. اکثر کارها بر اساس رابطه انجام می شود. ما در ایران موسیقی فیلم را با منطق دنبال نمی کنیم با حس دنبال می کنیم در صورتیکه موسیقی منطق دارد. کسی که موسیقی فیلم می سازد باید بداند موسیقی شخصیت پردازی، موسیقی توصیف حالات و ... چیست؟ برای همین است که موسیقی در خیلی از جاها شنیده نمی شود اگر هم شنیده شود از تصویر بیرون می زند و فیلم را نابود می کند. مردم ما باید با موسیقی آشنا شوند که البته این کار سال ها زمان می برد.

فکر می کنید می توان موسیقی را در شرایط فعلی و با رعایت استانداردها بومی کرد؟

قطعا میشود این کار را انجام داد، این اتفاق در اکثر کشورهای جهان تاکنون رخ داده است اما واقعیت این است که ما با آن ها خیلی فاصله داریم. در زمانی هنر نزد ایرانیان بود اما باید پذیرفت که امکانات امروزی ما نسبت به دیگر کشورها خیلی پائین است. این اتفاق می افتد اما زمان زیادی می برد. به عنوان مثال رفتار آدم ها در زمانی است که مترو در کشور ساخته شد تا الان که چند سال از آن می گذرد چقدر تغییر کرده است؟ باید فرهنگ سازی شود و طبیعی است که زمان زیادی می برد. سال ها بعد این هنر نقد می شود. سالها بعد این دوره از تاریخ کشور ما نقد خواهد شد. ما هنرمندان بزرگی داریم که سرمایه های این کشور هستند اما خانه نشین شده اند و کسی سراغی از آن ها نمی گیرد. باید برای بومی کردن موسیقی مان باید فرهنگ سازی کنیم و از سرمایه های بزرگ موسیقی که در قید حیات هستند بهره بگیریم.

 

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.