چهارشنبه ۹ مهر ۱۳۹۳ - ۱۲:۱۵

به مناسبت برپایی جشنواره فیلم کودک اصفهان

مدیریت«پت و مت»ی سینمای کودک؛ یک گام به پیش، سه گام به پس!

کارتون پت و مت

سینماپرس: محمد تقی فهیم/ دقیقا با راه اندازی مجدد سینمایی تحت عنوان کانونی در اواخر دهه ۶۰ همه چیز در مدار دیگری قرار گرفت. مدیران مدعی استراتژیست بودن اما در واقع پت و مت ی این دوره چنان در دایره «خود کشیده» اسیر بودند که نمی دانستند اتفاقا اولین قربانی این جریان سینمایی خودشان خواهند بود.

نگارنده در جریان نیست، اما از طریق خبرها چنین برداشت می کند که قرار است امسال در جشنواره کودک و نوجوان اصفهان اتفاقی منجر به پیشرفت رخ دهد، خدا کند. مثلا همین که روزهای برگزاری جشنواره کاهش یافته و چند روز بی حاصل بخور و بخواب و دورهمی دوستان کم شده، خودش نمونه ای از این اتفاق است و ... علی ایحال  برای قضاوت درباره آثار این دوره و حاشیه های جشنواره باید صبر کرد و دید که تلاش برای تولید فیلم کودک به چه نتیجه ای رسیده است. فعلا از موضوع و محتوای ریز فیلم های موجود اطلاعی وجود ندارد ولی از ترکیب انتخابی دوستان برای گزینش پرکردن جدول نمایش فیلم های داخلی همچنان بوی واقع گرایی صرف و تلخی به مشام می رسد و ... صبر می کنیم.

واقعیت قضیه این است که این شاخه سینما و جشنواره اش، طی سال های سپری شده، بیش از دیگر جنبه ها و گرایش های سینمای ما متکی به مدیریت ها بوده است، در حالی که می باید برعکس می بود. چون دراینجا سینما با بیش از ۲۰ میلیون تماشاگر بالقوه روبرو است که درصورت وجود فیلم خوب برای آنها، اساسا مشکل کل سینمای ایران از بابت مخاطب حل می شد (و خواهد شد). یعنی دنیا این جوری است. اما همین سینمای با این ظرفیت تماشاگر در دسترس، به دلیل سو مدیریت، اساسا فید شده است، باز هم برخلاف جریان حاکم بر سینمای دنیا. چون که ما در اینجا به جای جاری و حاکم کردن سینمایی «پت و مت»ی، با مدیریتی «پت و مت»ی روبرو بوده ایم، مدیریتی که همواره به هم ریخته و خراب کرده است تا شاید تصادفا و بی هدف، همه چیز الا بختکی درست شود (که نمی شود).

جریان حاکم برتولید فیلم کودک و نوجوان در دهه اول بنیانگذاری سینمای نوین ایران، راه خودش را بدرستی پیدا کرد، چنانکه علیرغم عقب ماندگی اش از دنیا، (و اقتدا به الگوهای اروپای شرقی و سوسیالیستی) حداقل با عنصر خیال و فانتزی بیگانه نبود و حتی از تنوع لازم برخوردار بود، هم فیلم قصه گوی قهرمان پرداز داشت و هم فیلم هایی پر از خیال و با دستمایه های افسانه ای و نیز فیلم واقع گرایانه هم درحد طرفداران این سینما داشت. بی تردید اگر مدیریت وقت به وظیفه اصلی اش که حمایت از زیرساخت ها و نظارت قانونی در زمینه های مورد نظر انقلاب ادامه می داد، سینمای کودک و نوجوان نیز مسیر طبیعی خودش را برای حیات و موجودیت طی می کرد. چنین سینمایی ناچار می شد برای ماندن به تجربه جهانی بی توجه نباشد و به تماشاگر دهن کجی نکند، اما مدیریت «پت و مت»ی وارد مداخله مستقیم شد تا به منظور بهره برداری های سیاسی و جناحی، با اعمال سلیقه های بزرگسالانه و اخمو، این سینما را قربانی امیال خود کند.

دقیقا با راه اندازی مجدد سینمایی تحت عنوان کانونی در اواخر دهه ۶۰ همه چیز در مدار دیگری قرار گرفت. مدیران مدعی استراتژیست بودن اما در واقع پت و مت ی این دوره چنان در دایره «خود کشیده» اسیر بودند که نمی دانستند اتفاقا اولین قربانی این جریان سینمایی خودشان خواهند بود چرا که شاکله ی این رویکرد را گرایش شبه روشنفکرانه ای تشکیل می داد که دریافت یک جایزه جهانی را به شادی و غرور میلیون ها کودک و نوجوان این دیار ترجیح می داد.

دربدنه این سینمای دل خوش کنک، آقایان سکویی پیدا کرده بودند که با صدور بیانیه های سیاسی – اجتماعی درقالب سینما و چراغ سبز دریافت جوایزمحافل خاص، مملکت تازه انقلاب کرده را مبتلابه انواع پلشتی، بی سوادی، نقایص و آسیب اجتماعی نشان دهند وبا زیرسئوال بردن اعتبار اینجا، برای خود اعتبار جهانی درست کنند. آش چنان شور شده بود که هرکجا می رفتی و بودی، حرف اصلی جماعت سینما و خصوصا جوانان تازه وارد، جایزه بود و مبالغ نقدی جشنواره ها و ایام مفرح خارج رفتن، از بالای مدیریت تا پایین (که فیلمساز باشد) در جستجوی ایده و موضوعاتی بودند که با محوریت یک کودک یا نوجوان، «منگلی نمایی» کنند تا به گوشه ای از دنیا مسافرت کنند،   حتی اگر آنجا کلکته باشد و ...  چنین شد که فیلم های «مشق شب»ی، «آب، باد، خاک»ی، «نیاز»ی (که از جمله فیلم های مورد علاقه نگارنده است)، «تبر»ی، «ماهی»ای، «خمره»ای، «کیسه برنج»ی، «شاخ گاو»ی، «گال»ی، «چکمه»ای «بادکنک سفید»ی  و ... که هرکدام  البته ارزش های خودش را داشت و می توانست برای مخاطبان خاص خودش «غمخواری» به بارآورد، تحت عنوان سینمای کودک، از سروروی این سینما باریدن گرفت تا آنجا که فیلم های «الو الو من جوجوام»ی تبدیل به عنوانی تحقیرآمیز از سوی حتی مدیران شد. متاسفانه مدیریت های وقت، مسرور از اینکه جوایز این سینما از صد به هزار می رسد، در پوست خود نمی گنجیدند و به موازاتش، تدبیر ترغیب و تشویق فیلمسازان  را به دستمایه قرار دادن محتوای مورد علاقه خارجی ها، پیشه می ساختند، غافل از اینکه برشاخه نشسته اند و دارند بن می برند.   دریک کلام : ساختمانی را تخریب کردند که برج جایگزین شده اش، به این سادگی ها آلترناتیوی نخواهد داشت.

این وضعیت را پدید آوردند : حاصل فهرست بیش از ۲۵۰ فیلم کودک و نوجوان ساخته شده پس از انقلاب، تعدادی تندیس و لوح و جایزه نقدی از فستیوال ها و محافل جهانی است. (مبارک دریافت کنندگانش).

 اما پرسش جدی این است که سینمای ایران در برابر این دریافت، چه چیزی را از کف داد؟ وسیله ی موثر فرهنگ سازی را، استعدادهای بی شمار فیلمسازی برای مردم را، امکان توسعه زیر ساخت های سینمایی را، به انزوا راندن نویسندگان توانمند کودک را، سالن های پر از تماشاگر را و بالاخره زمان سوزی برای بنای سینمای انقلاب را، و صد البته همه را.

چنان شالوده ای ریختند که در ۱۰ سال اخیر حتی سردرگمی نظری و تئوریک هم کاملا مشهود و برجسته بود. در زمینه های فکری – اندیشه ای، هر دوره نشست ها و جلسات بی نتیجه ای برگزار می شد که جز ایجاد اغتشاش و انشعاب و تزلزل در فیلمسازان ثمری به بار نمی آورد، چرا که این رویکردها درآستانه جشنواره بدون پژوهش لازم و شناسایی افراد مناسب، عمیق، دارای کودک درون، باورمند به نقش و ارزش تماشاگر و اعتقادات اینجایی برگزار می شد  و پس از خاتمه نشست ها همه چیز می شد شعار : «نخود نخود هرکه رود خانه خود» . اگر چه بازی مفرح چند روزه ای با شب نشینی های به یاد ماندنی  زیر سی و سه پل از خاطر هیچ مهمانی نمی رود، ولی این هیاهو و جنجال ها هیچ وقت خروجی ای به نفع سینمای کودک و نوجوان نداشت. داشت؟ لطفا مروری بر خروجی بازتاب یافته نشست ها و جلسات مذکور داشته باشید و با کارشناسان و مجریان آن آشنا شوید و بر سئوالات و طرح موضوعات تامل بفرمایید تا ببینید که قضیه چقدر جدی بوده است. نتیجه همواره ی این سال ها، یک گام به پیش، سه گام به پس.

نگارنده طی سه سال مدیریت تیم میرعلایی برفارابی (متولی جشنواره) حضور نداشتم ولی پارسال که دری به تخته خورد و به جشنواره رسیدم، همه چیز از مباحث گرفته تا نوع اجرا و حتی بسیاری از آدم ها، همانی بودند که در۱۰ دوره قبل بود و دیده بودم (البته با تغییراتی در رنگ و لعاب و متاسفانه خالی بودن جای تعدادی از صاحب نظران اندیشمند و برجسته). حالا در نظر بگیرید در دنیا چه تحولاتی صورت گرفته و چه تغییراتی در سینمای جهان به وقوع پیوسته است و آن وقت ما هنوز تا پارسال، اصلی ترین مباحث نظری مورد بحث جشنواره فاقد فیلم مان را، تعیین، تشخیص و پیدا کردن جایگاه «فیلم هایی برای کودک، درباره کودک یا به بهانه کودک» تشکیل می داد (و حتما می دهد). عجب! آنهم در شرایط و وضعیتی که در همین ایام، کودک و نوجوان های مهمان و شرکت جسته در این رویداد، با انواع دستگاه های جدید کامپیوتری همچون لب تاپ، تبلت، آی پت و گوشی های با هاردی  پر از بازی و فیلم های مهیج وجلوه های ویژه خیره کننده و آکنده از داستان های پر فراز و فرود و حسی و ... مات حرف های کهنه ی آدم هایی ثابت با سئوالات کلیشه ای و چهره های درهم و کم نشاطی بودند که می خواستند تکلیف فیلم برای کودک را مشخص کنند، آقایانی  که بی اغراق برخی شان اساسا کودک  دوران جدید و کودکی هایشان را درک نمی کنند.

هیچ چاره ای نیست آقایان! یک بار همه چیز را به هم بریزید. مخالفتی با حضور با تجربه ها در مناصب کلیدی و مهم جشنواره نیست اما تغییر جدی در ترکیب هیات های مختلف موثر در جشنواره لازم است. این احتمال بعیدی است که فرد و فیلمسازی که خود درافکار و هنر جدی غرق است، آثارش حتی گروه سنی بزرگسال را به وجد نمی آورد یا فرد و صاحب نظری که همواره دلمشغولی هایش سینمای تند اجتماعی بوده است یا فلان منتقدی که غرق روزمرگی، اجرای پروژه و حضور تلویزیونی  و از این قبیل است بتوانند متخصصان صاحب صلاحیتی برای تمیز و تشخیص نیاز کودک امروز باشد.

نشاندن حتی ژورنالیست های خلاق هم علی رغم حمایت از جشنواره بر جایگاه ارزیاب و تحلیل گر سینمای کودک توجیه پذیر نیست. سپردن امور سینمای کودک به افرادی که چگونگی سروکار با کودک را نمی شناسد هم عین اشتباه فاحش است حتی اگر چنین شخصی یک خبرگزاری یا شبکه ای را دربست دراختیار جشنواره قرار دهد. وجود جشنواره کودک کاملا قابل دفاع، ولی «جشنواره بازی» دیگر برتابیده نمی شود. به هم بریزید، خیلی بهتر از سال ها هدر دادن زمان و بودجه و استعداد و هنر و وجود تماشاگر است. یکبار از آنچه بوده و تکرار می شود دوری کنید و متقابلا بدون قبیله گرایی و اعمال سلیقه و نظر شخصی،   به آدم ها، فضاسازی، اجرا، مباحث، مهمانان، متخصصان، کارشناسان و تبلیغات جدیدی روی بیاورید، از کاربلدان و مشاوران و مجریان دیگری بهره ببرید، روانشاسان و متخصصان کودک را جدی بگیرید، نظریه پردازان و اساتید دین و تربیت اسلامی را به صحنه دعوت کنید. دست اندرکاران و هنرمندان خلاق در امر فانتزی را تحقیر نکنید، (حتی برصدر بنشانید). تریبون ها را به جای دراختیار آدم های تکراری به مدرسان و معلم هایی بسپارید که با کودکان پیر شده اند و ... خلاصه یک بار تغییر جدی در ترکیب حاضرین موثر در ساختار این رویداد به وجود بیاورید و نتیجه فکری – اجرایی این تغییر را درقالب محتوا اجرایی کنید،   احتمال قریب به یقین، ضرر و خسرانش خیلی کمتر از استمرار این تکرارها خواهد بود.

 

نظرات

  • سينماگر ۱۳۹۳/۰۷/۱۴ - ۰۳:۲۶
    0 0
    اتفاقاً من امسال در جشنواره تمام آثار را ديدم. يكي از ديگري بيهوده تر و بيحاصل تر، از فيلمي كه يك هفته پيش توليد داشته و بيست روزه فيلمبرداري شده و به زور با بازي بچه و فاميل كارگردان كه كارمند فارابي است و نقش‌آفريني آقاي تهيه كننده گرفته كه از فارابي هم حمايت دريافت كردند...... تا فيلم دست پرورده‌ي يكي از اعضاي شوراي حمايت آموزش و پرورش كه با كثيف كاري و پشتيباني فارابي به جشنواره آمده بودند. ايكاش دبير جشنواره اينقدر از متفاوت بودن جشنواره امسال نمي‌گفت. نمي دانم اينها كجا سير مي‌كنند؟ بجاي اين هزينه‌ي گزاف چند ميلياردي بهتر نبود ار توليد و پخش آثار سينماي كودك حمايت مي‌كردند؟ يعني اين موضوع ساده به ذهنشان نرسيده؟ عجبا!!

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.