چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۸:۳۹

گفتگو با یک مدرس و فیلمساز باسابقه انیمیشن

هرمز حقیقی: فیلمنامه نویس انیمیشن نداریم/ استاد شدن این روزها ارزان شده است/ بیکار در منزل نشسته‌ام!

هرمز حقیقی*

سینماپرس: صابر اله دادیان/ «هرمز حقیقی» نویسنده، مدرس دانشگاه و فیلمساز باسابقه انیمیشن ایران در گفتگویی با خبرنگار سینماپرس گفت: متأسفانه این روزها در حوزه هنر دانشگاهی استاد شدن بسیار ارزان شده است. استاد شدن درجه ای نبود که بتوان به آسانی حتی به آن فکر کرد چه بخواهی به آن برسی. این روند تسهیل شدن استاد، افت شدید سواد و درک هنری دانشجو و دانشگاه را در عرصه هنر بویژه انیمیشن به همراه دارد.

به تازگی دو کتاب جامع آموزشی در حوزه انیمیشن توسط «هرمز حقیقی» در حوزه هنری به چاپ رسیده است، این رخداد بهانه ای شد که ساعاتی را با ایشان در باب سینمای انیمیشن، آموزش این رشته و معضلات آن به گفتگو بنشینیم. حاصل این گفتگو، خلاصه ای از تلاش ها، تجربه ها و مسیرهای پر فراز و نشیبی شده است که وی در طول بیش از ۵۰ سال فعالیت هنری اش پشت سر گذاشته است. از دوران مسئولیتش در گروه انیمیشن صدا و سیما، تا دوران درخشان تدریس در مرکز فرهنگی هنری صبا. اما چیزی که بیش از همه در این گفتگو خود را در خلال کلام «حقیقی» بروز می دهد، امید به آینده، روحیه خستگی ناپذیر و دلسوزی این استاد هنرمند در قبال انیمیشن کشور و نسل جوان است.

«حقیقی» در طی ۹ سال اقامت خود در آمریکا موفق به اخذ بیش از ۵ مدرک عالی دانشگاهی در سطوح مختلف و تخصصی هنر شده و همزمان در رشته های گرافیک و نقاشی کسب تجربه کرده است. وی یک سال پیش از انقلاب اسلامی به کشور خود بازمی گردد و در همان سال در واحد انیمیشن صدا و سیما استخدام شده و مشغول به کار حرفه ای می شود. بعد از انقلاب و پس از واژگونی رژیم طاغوتی و تغییر فضای فرهنگی کشور، «حقیقی» تنها کسی بود که کارهای انقلابی  مراجعه شده به واحد انیمیشن را انجام می داد. از جمله فعالیت های انقلابی «هرمز حقیقی» در ماه ها و سال های ابتدایی انقلاب می توان به طراحی و متحرک سازی آرم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، آرم ارتش جمهوری اسلامی و ... اشاره کرد. وی حدود صد میان پرده کوتاه تلویزیونی و انیمیشن در این دوره به تولید می رساند. بعد از این دوره« هرمز حقیقی» مسئول واحد انیمیشن شبکه دو سیما شده و در تعامل با مدیران سازمان، طرحی ارائه می دهد که در نهایت منجر به، به وجود آمدن مرکز فرهنگی هنری صبا می شود.

با این مقدمه ، گفتگوی خود را با «هرمز حقیقی» آغاز می کنیم. شخصی که می توان با مرور آثار و فعالیت های او در عرصه انیمیشن، فراز و نشیب های مختلف انیمیشن پس از انقلاب را دنبال کرد و مهمتر از همه، خط سیری را در مرکز فرهنگی هنری صبا پی گرفت که از آغاز تا اوج گیری آن و سپس تغییرهای گوناگون در سیاست های مرکز که موجب رفتن اساتید و نیروهای جوان و مستعد از صبا شده است، شامل آن می شود.

*آقای حقیقی لطفا کمی راجع به دو کتاب اخیرتان توضیح دهید که به زودی وارد بازار انیمیشن می شوند، موضوع و عنوان کتاب ها چیست و با چه انتشاراتی همکاری کردید؟

این دو کتاب، به نام های( از طراحی تا کارگردانی) و (خصوصیات فیلمنامه انیمیشن و فنون نوشتاری) به چاپ رسیده اند و چند وقت پیش هم در مراسمی از آن ها رونمایی شد. اما به دلایلی که یکی از آنها مشخص نبودن قیمت روی جلد است هنوز آماده عرضه در بازار نیستند، که امیدوارم این روند زودتر  طی شود و کتاب ها در دسترس علاقه مندان و دانشجویان قرار بگیرد. در ارتباط با انتشار این دو کتاب  هم با حوزه هنری همکاری کردم و شما می توانید  در سایت حوزه اطلاعات بیشتر و دقیق تری کسب کنید.

*اگر امکان دارد کمی راجع به مباحث این دو کتاب و نحوه شکل گیری آن ها توضیح دهید.

کتاب از طراحی تا کارگردانی، در حدود ۳۰۰ صفحه است و شامل تمام جزئیات تجربه های گوناگون من در ارتباط با ساخت فیلم انیمیشن است که  در طول این ۴۰ سال فعالیت به دست آورده ام. تجربیاتی مانند تدریس انیمیشن و رشته های هنری مرتبط دیگر در سطوح مختلف دانشگاهی نیز شامل مباحث این کتاب می شود. اما کتاب دوم که در ارتباط با فیلمنامه انیمیشن است، کتابی است که لزوم آن به نظر من در کشور ما و در میان فیلمسازان انیمیشن بسیار احساس می شود. چراکه من معتقدم تا به الان که ما در حال گفتگو راجع به این کتاب هستیم، در تمام کشور فیلمنامه نویس متخصص انیمیشن نداریم! من معتقدم فیلمنامه نویس انیمیشن جدا از مباحث مربوط به نوشتن، باید خصوصیات بسیار دیگری را راجع به انیمیشن بداند تا بتواند به طور تخصصی فیلمنامه ای برای همه ظرفیت های فیلم انیمیشن بنویسد.

فیلم انیمیشن باید دارای شاخصه هایی باشد که یکی از آن ها، معرفی هویت است. فیلمی که یک فیلمساز ایرانی آن را تولید می کند باید دارای زبان تصویری باشد که در عین حال که بین المللی است نشان دهنده هویت ایرانی هم باشد. پیدا کردن این راهکار مهم بر عهده فیلمنامه نویس انیمیشن است. فیلمنامه نویس این راهکار را در فیلمنامه به کارگردان منتقل می کند و کارگردان باید راهکارهای اجرایی آن را پیدا کرده و به تولید برساند. در همه این مراحل نقش فیلمنامه نویس بسیار مهم و حیاتی است و باید بداند که مولفه های فیلم انیمیشن با فیلم رئال متفاوت است.

*پس شما معتقدید که اولین اصل در سینمای انیمیشن تصویر است که آن هم باید از ابتدا و در مراحل اولیه فیلمنامه شکل خود را پیدا کرده و در مراحل بعدی بصری تر شود. اصلی که شاید در سینمای رئال نمایشی بودن باشد و یا در تئاتر این اصالت با گفتار و دیالوگ باشد.

بله همینطور است. خیلی اوقات از شاخصه های مهم یک انیمیشن خوب کم بودن دیالوگ در آن است و یا گاهی نبودن دیالوگ و گفتار. این ها همه نقش تصویر و اصالت آن را در انیمیشن نشان می دهد. فیلم انیمیشن احتیاجی به دیالوگ ندارد. همانطور که می تواند احتیاجی به موسیقی هم نداشته باشد. انیمیشن احتیاجی بجز تصویر ندارد. تصویر می تواند به تنهایی در خلال حرکت که لازمه انیمیشن و ماهیت آن است انتقال دهنده پیام فیلم باشد، بدون آنکه گنگ یا نامفهوم باشد. اما شما می توانید برای جذابیت بیشتر فیلمتان و همه گیر شدن آن و ارتباط بیشتر اثر با مخاطب در قشر ها و سنین مختلف از موسیقی، دیالوگ و ... کمک بگیرید. یکی از آخرین کمک دهنده ها در این موارد استفاده کردن از راوی است.

*چیزی که در این چند سال اخیر آن را در بسیاری از انیمیشن های تلویزیون به عنوان اولین اصل مشاهده می کنیم! یعنی به جای آنکه تصویر گویای مطلب و پیام فیلم باشد، همه چیز بر گردن راوی و گوینده فیلم است و همه چیز را عیان توضیح می دهد.

دقیقأ؛ امروز که دیگر به اسم تکنیک های جدید چیزهایی را در قالب انیمیشن تولید می کنند که با اولین اصول انیمیشن در تضاد است. مانند فیکس انیمیشن که تمام روایت قصه بر عهده راوی داستان است و هر چند ثانیه هم تصویری بی کیفیت بر صفحه نقش می بندد. ما در قبال هنر انیمیشن و تعاریفی که دارد مسئول هستیم و نمی توانیم به هر قیمتی فیلم تولید کنیم. انیمیشن یعنی جان بخشی، یعنی به وجود آوردن زندگی. و این پویا نمایی به جز با حرکت تصویر ممکن نیست.

هرمز حقیقی*

*امثال تکنیک هایی چون فیکس فریم، فتو انیمیشن و ... چه جایگاهی در تکنیک های گوناگون انیمیشن دارند و در رسانه های خارج از کشور چقدر بر روی آن ها تکیه می کنند؟

من در کتاب «از طراحی تا کارگردانی» در بخشی، انواع تکنیک های انیمیشن را بررسی کرده ام و به تفصیل توضیح داده ام. برای آن ها از نمونه های خارجی و داخلی مثال آورده ام. در این بخش من چیزی در حدود ۶۰ تکنیک گوناگون را معرفی کرده ام.

در نموداری که در کتاب کشیده شده شما تقسیمات مختلف تکنیک های انیمیشن را می بینید و بعد می توانید زیرشاخه های آن ها را نیز در همان نمودار شناسایی کنید. مثلا در تقسیمات انیمیشن با دوربین و بدون دوربین شما با تکنیک های مختلفی همچون، سه بعدی و دو بعدی در بخش با دوربین روبرو اید که هر کدام به زیر شاخه های دیگری چون زیر دوربین، روبروی دوربین و ... تقسیم می شوند.

 یا به عنوان مثال در زیر شاخه انیمیشن عروسکی که خود در ذیل انیمیشن سه بعدی قرار می گیرد شما عروسک های مفصلی دارید، عروسک های آویزان، عروسک های مقوایی، عروسک های تن پوش، عروسک های ابری، خمیری و ... از دیگر تقسیمات انیمیشن عروسکی هستند که همه آن ها در کتاب جداگانه ای که مربوط به انیمیشن عروسکی است آورده شده اند. در مجموع شما در این سه کتاب هیچ کمبودی در زمینه انیمیشن چه در مباحث تئوری و چه تولیدی احساس نمی کنید. یعنی از مراحل اولیه نوشتن فیلمنامه  انیمیشن تا آخرین مراحل تولید در همه سبک های انیمیشن که شما تصور کنید در مجموع این سه کتاب آورده شده است.

*چه دغدغه ای شما را برای نوشتن این کتاب ها و جمع آوری و ثبت تمام تجربیات ۴۰ ساله تان ترغیب کرد؟

ببینید دغده ها همیشه وجود دارند و جزوی از کار و حرفه شما هستند اما مهمترین چیزی که محرک من بوده است که شاید بتوان آن را یک انگیزه درونی نامید این است که من خواسته ام تا در هر مرحله ای از زندگی و کارم برای انیمیشن و جامعه ام مفید باشم. من به دنبال این هدف بوده ام. چه در زمانی که در صبا و یا گروه انیمیشن صدا و سیما مسئولیت داشته ام، چه در زمان تدریسم در صبا و چه اکنون  که جمع آوری همه تجربیاتم در قالب این سه کتاب بوده است همین هدف و دغدغه مفید بودن محرک اصلی من بوده است. من حتی در راستای این هدف از شاگردان خودم در زمان تدریس هم به نفع این سه کتاب چیزهایی آموختم.

* من بسیار مایلم نظر شما را در ارتباط با آموزش انیمیشن در مقاطع مختلف و شکل های گوناگون آموزشی در کشور هم بدانم. چه در سطح دانشگاه چه کلاس های آزاد هنری و یا کتب آموزشی.

موضوع آموزش به طور جدی در کشور به مسئله ای حاد تبدیل شده.  در کنار انیمیشن مباحث پایه ای چون مبانی هنر و ... هم به همین معضل دچار هستند. من نمی دانم در این وضع چرا دانشگاه های هنری ما یک مرتبه در مقطع فوق لیسانس انیمیشن دانشجو می گیرند. در صورتی که هنوز مشخص نیست اساتیدی که در سطح لیسانس این رشته تدریس می کنند از صلاحیت برخوردار هستند یا خیر. رشته ای همچون فیلمسازی انیمیشن از ابتدا درست پایه گذاری نشده است. وقتی در خارج از کشور شما وارد دانشگاه می شوید، یکسری دروس کلی را طی می کنید، که به آن به زبان و فرهنگ ما کارشناسی یا لیسانس می گویند. بعد از  آن شما در مقطع بعدی فقط دروس تخصصی را می گذرانید. ما با پدیده ای در رشته های هنری روبرو هستیم که دانشجو با طی کردن دوره لیسانس به یکباره حتی استاد دانشگاه می شود!

متأسفانه این روزها در حوزه  هنر دانشگاهی استاد شدن بسیار ارزان شده است. من حقیقتا با دیدن بعضی دانشگاه ها و دیدن به اصطلاح استاد دانشگاه ها ناراحت می شوم. تأسفم  هم به حال دانشجوی آینده است. هنگامی که اساتید دانشگاهی امروز را با روزگار دانشجویی خود مقایسه می کنم متأثر می شوم. چراکه استاد شدن درجه ای نبود که بتوان به آسانی حتی به آن فکر کرد چه بخواهی به آن برسی. این روند تسهیل شدن استاد افت شدید سواد و درک هنری دانشجو و دانشگاه را به همراه دارد. برای من بسیار پیش آمده است که بی سوادی را در اساتید دانشگاهی این رشته ببینم. نکته اصلی این است که این استاد با چه مواد و مصالح آموزشی بر کرسی استادی نشسته است؟ و از چه اندوخته و تجربه ای می خواهد دانشجو پرورش دهد در حالی که حتی یک فریم هم تولید نکرده است. این ها نکته هایی است که در سیستم آموزشی ما به شدت معضل است.

*می توان همین قصور آموزشی را در دیگر رشته های مرتب هم مشاهده کرد. مثلا سینما در شاخه های مهمی چون کارگردانی و یا فیلمنامه نویسی هیچ گاه از مسائل بنیادی هنری، بررسی و آموزش داده نمی شوند. تنها تکنیک سینما است که آموزش داده می شود. نه از فلسفه سینما و ارتباط سینما با جامعه، عقاید، تاریخ و ... بحثی در میان است و نه حتی از روش های ارتقاء بیان هنری در فیلم یا فیلم نامه و تنها چیزی که اساتید بر روی آن شناخت دارند تکنیک هایی است با که به کار نگرفتن آن اصلا سینما به وجود نمی آید و الزاما یادگیری و به کارگیری آن بیان هنری ایجاد نخواهد کرد.

حق با شماست  در هنر  کلیات مفاهیم یکی است. و این دانشجو است که باید راه خودش را به تنهایی پیدا کند و می فهمد که باید متفاوت باشد و خلاف جریان رودخانه شنا کند. این هنگامی است که دانشجو در مسیر هنرمندشدن قرار می گیرد. و این روندی است که باید خارج از دانشگاه اتفاق بیوفتد و دانشجو باید به آن به عنوان یک مسیر برای تعالی شخصی خود نگاه کند. ابتدا باید خودش را بشناسد، خودش را بفهمد، هنر را بشناسد و درک درستی از موقعیت زمان و مکان خود داشته باشد. بعد از این دانشجو به شناختی دست پیدا می کند که می تواند بفهمد باید کار دیگری بکند و این یعنی هنر. اگر غیر از این پروسه را متصور باشید باید سالانه حداقل ۲۰ درصد خروجی های دانشگاه های هنری ما هنرمند بار آمده باشند. اما آیا واقعا اینطور است؟ ما در هر نسل در رشته های مختلف هنری مگر چند هنرمند تعلیم یافته و پرورش یافته سراغ داریم؟

*به عقیده شما این مسیر آموزشی غلطی که در رشته دانشگاهی انیمیشن وجود دارد از کجا نشأت می گیرد؟ آیا سیاست گزاری دروس انیمیشن مشکل دارد و یا ایراد از اساتید و یا در کل نظام آموزشی است؟

من فکر  می کنم دلیل عمده آن یک مسئله است و مسائل دیگر همه ذیل آن قرار می گیرند. من این جمله را خیلی جاها به کار برده ام، که کار دست کاردان نیست. این نبودن کار دست کاردان مثل یک سنت شده است، مانند تابویی که قرار نیست هیچ وقت بشکند. این تعبیر در بیشتر سیستم های جریان ساز مملکت یک باید شده است. شما هرکجا که در نظام تولید و آموزش بروید می بینید که کار دست کاردان نیست. و این است که می بینیم نتیجه ای که باید حاصل نمی شود. یادتان باشد ما در فضای انیمیشن صحبت می کنیم. شما ببینید الان کسانی که برنامه ریز این رشته چه در تولید و چه در آموزش هستند چه کسانی هستند؟

امیدوارم صحبت من را حمل بر تعریف نکنید، این یک واقعیت است. بنده با تمام بک گراندی که در تجربه و تحصیلاتم دارم، سوادی که دارم ، روابط شغلی و دوستانی که دارم، که همه شاگردان من بوده اند و اکنون هر کدام شرکتی تأسیس کرده و دارند کار می کنند، با تمام این تفاسیر، بنده هرمز حقیقی، با داشتن دکترای افتخاری در هنر، بیکار در منزلم نشستم! پس چه کسانی هستند که دارند کار می کنند؟ چه کسانی مدیریت می کنند و چه کسانی سیاست گذاری می کنند؟ در صورتی که من اکنون می توانم یک دانشکده هنری را هم در ارتباط با مسائل مدیریتی و هماهنگی   و هم در ارتباط با تمامیت تدریس هنر مدیریت و رهبری کنم. این خیلی ادعای بزرگی است، من یک نظام بزرگ آموزشی هنر هستم که می توانم این کار را عملی کنم، منتهی آنطور که باید و لازم است در رشته موسیقی تخصص ندارم هر چند چند ساز را می نوازم ولی از علم تدریس آن چیزی نمی دانم. صحبت من اینجا است که چرا فردی مانند من نباید در سیستم جایی داشته باشد تا نسل جوان بتواند از تجربه و سواد و علم من بهره مند شود؟ پس ضعف کجا است؟ آنجا که کار دست کاردان نیست.

*چطور است که این همه تجربه و علم در شما منتج به تولید فیلم در این چند ساله اخیر نشده است؟ چون خبر دارم که چندین سال است که شما فیلم نساخته اید و بیشتر وقت خود را صرف انتشارات کرده اید؟

من آخرین فیلمی که ساخته ام مربوط به شش سال پیش بود، با همکاری استودیو صبا، فیلمی با نام مرغ ماهیخوار و خرچنگ. بعد از این کار شرایط و موقعیتی برای تولید نداشتم و تمرکزم را بر روی نوشتن کتاب گذاشتم. مسائل گوناگونی باعث می شود که شما شرایط تولید نداشته باشید. بودجه در دسترس نبود. مکان تولید نداشتم و ...

*مسئله اصلی همین جا است که شما خودتان نخواسته اید یا امکانات و بودجه در اختیارتان گذاشته نشد؟ اگر اینطور است چگونه امکانات و بودجه برای تولید  طولانی ترین سریال انیمیشنی ایران در همین مقطع وجود داشته است؟

ببینید این ها همان مسئه هایی است که راجع به آن ها صحبت کردیم. من کاری که شما از آن صحبت می فرمایید را ندیده ام و نمی توانم قضاوت کنم. اما قاعده اینگونه است که این تولیدات نمی توانند از کیفیت خوبی برخوردار باشند. نمی توانند مطلوب باشند. نمی توانند بین المللی باشند. و نمی تواند های دیگر که من در قبال یک فیلم خوب قائل هستم.

*بعید می دانم تولیدات مطلوبی در این زمینه و با این شرایط داشته باشیم. مگر چند کار جشنواره ای که در بخش خصوصی توسط عده ای هنرمند تولید شده باشند.

ولی کارهای جشنواره ای و بخش خصوصی راهی به تلویزیون ندارند و می توانیم بگوییم اثر تولیدی تلویزیونی مطلوبی در کشور نداریم و نمی توانیم داشته باشیم، مادامی که این شرایط کار دست کاردان نبودن در سیستم حکم فرما باشد. همان کسی که در قدیم شاگر من بوده است و من از میزان سواد و تجربه او آگاهم اکنون مسئول یک تشکیلاتی است و با بودجه ای چشم گیر مشغول ساختن فیلمش است. اما نتیجه آنگونه که باید نیست. آنگونه که من به آن سینمای انیمیشن می گویم نیست و نخواهد بود. این گونه تولیدات فقط هستند. یعنی اثر گذاری برابر با صفر دارند و یک بار مصرف هستند.

چرا باید تمام کمپانی های بزرگ فیلمسازی دنیا قسمت اعظمی از تولیدات و نیروی انسانی خبره خود را صرف ساخت فیلم های انیمیشن کنند. برای این که می دانند با تولید خوب، هم بودجه بیش از انتظار بازمی گردد، هم اثر بخشی و نتیجه بسیار بالا است؛ در درجه اول فیلم نامه این فیلم ها فیلمنامه هایی است که زبان بین المللی دارد، دست نویسنده برای تخیل باز است. برای مثال فیلم های والت دیزنی، تماما از فرهنگی دیگر است، کاراکترها از فرهنگی دیگر هستند، دیالوگ ها همچنین و... ولی می بینیم که هیچ کس در دنیا نیست که این فیلم ها را ندیده باشد و با آن ها ارتباط برقرار نکرده باشد! هرکسی در هر لباسی و با هر دین و آیینی عاشق این کارتون ها است. و آن ها را بعضا برای بار صدم هم می بینند و از آن ها لذت می برند. در صورتی که هیچ چیز از آن ربطی به فرهنگ ما یا دیگر فرهنگ های متعدد جهان ندارد. چرا؟ به خاطر اینکه درست ساخته شده اند. تمام مسائل روانی مخاطب در فیلم پیشبینی و مطرح شده است.

هرمز حقیقی*

*بگذارید موقتا به مرکز صبا برگردیم و آن را دنبال کنیم. شما در دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ در صبا کلاس های آموزشی داشتید؛آن دوره مقطعی بود که بسیاری از نوجوانان و حتی کودکان علاقه مند برای یادگیری این حرفه و هنر وارد این کلاس ها شدند. پیش از آنکه هنوز هنرستانی برای انیمیشن اختصاص یابد. بعد از آن دوره، دانش آموختگان حرفه انیمیشن را به طور علمی و عملی فرا گرفتند و عملا وارد عرصه شدند. من بسیاری را سراغ دارم که بعد از آن دوره ها حتی بدون دنبال کردن رشته انیمیشن در دانشگاه به کار مشغول شدند و اکنون صاحب استودیو ها و شرکت های مستقل تولیدی هستند. آن فضای آموزشی چرا ادامه پیدا نکرد و گسترش نیافت؟

 باید بگویم حقیقتا یکی از مقاطع عمر من که برایم بسیار لذت بخش و بسیار دلنشین بوده است همین دوره تقریبا ده ساله است که شما از آن نام بردید. آن دوران برای من به عنوان یک مدرس زیبا ترین، مفیدترین و موثر ترین دوران تدریس من بوده است. این کلاس ها فضایی کاملا صمیمی داشت و هر نتیجه و تلاشی که در این کلاس ها صورت می گرفت حاصل این صمیمیت بین بچه ها و بین من و شاگردان بود. آن ها دست من را برای مدیریت و پیش برد کلاس ها به شیوه خودم باز گذاشته بودند، این دوره یکی از نکات مثبتش این بود که مباحث تئوری و عملی با هم پیش می رفت. به کلاس دوربینی داده بودند که برای شاگردان این امکان فراهم بود که درس خود را در هر تکنیکی مقابل دوربین ببرند و فیلم بسازند. و فیلم را می دیدند، و این دیدن و تجربه کردن در یک محیط آموزش خیلی به آن ها هیجان و نشاط می داد،  و بچه ها را امیدوار می کرد به آنکه می توانند فیلم بسازند.

جالب است که بچه های آن دوره هنوز هم مانند شما با من ارتباط دارند. من گاها با بعضی از اساتید دانشگاه که صحبت می کنم آن ها می گویند، تو چقدر حوصله داری و چرا این قدر وقت می گزاری و مثلا فلان مشکل دانشجو به ما چه ارتباط دارد و ...! غافل از اینکه این ارتباطات ریشه عمیقی با بیان هنری و فهم هنر در دانشجو دارد و بخشی از روند صحیح آموزش هنر است که فراموش شده است. این کلاس ها ادامه داشت تا این که مدیریت عوض شد و با آمدن مدیر بعدی همه چیز نابود شد و بسیاری از جریان های سازنده و درست که تازه شکل گرفته بود از بین رفت. بعضی واحد های تولیدی تعطیل شدند، کلاس های آموزشی از بین رفت و منجر شد بسیاری از جوانان با استعداد و حتی نابغه انیمیشن از کشور رفتند و خیلی ها همانجا ماندند و دیگر تصمیم به بازگشت ندارند. این در حالی بود که در دوره قبل هر کسی که در آن کلاس های آموزشی دوره می دید در صبا استخدام می شد و ما داشتیم به ظرفیت های فوق العاد ای در جذب نیروی انسانی مستعد دست می یافتیم.

*استاد سیاست مرکز صبا در آن زمان چه بود و شما چه آینده ای را برای آن پیش بینی می کردید؟

این روند از جایی شروع شد که ما در گروه انیمیشن سازمان صدا و سیما کار می کردیم. ما طرحی را به اتفاق دوستان به سازمان ارائه دادیم که در نهایت منجر به به وجود آمدن مرکز صبا شد. هنگامی که به صبا آمدیم تنها ۱۵ نفر بودیم و در میان ما ۵ نفر بودیم که حرفه ای انیمیشن کار می کردیم و دغدغه آن را داشتیم. در زمان نه چندان زیادی این تعداد کارمند متخصص صبا به ۹۵ نفر رسید و از یک ساختمان کوچک ما ۳ ساختمان و مجموعه بزرگ را در اختیار گرفتیم و توانستیم فیلم سینمایی با کیفیت بسیار عالی در صبا تولید کنیم. من اطمینان دارم نه از روی رویا و آرزو، بلکه با طراحی علمی و با تکیه بر نیروی انسانی، در آن دوره می توانستیم ظرف چند سال به تولید یک اثر سینمایی دو بعدی در سطح کارهای والت دیزنی برسیم.

اما با عوض شدن این سیستم و قطع همه جریان های مثبت، من که کارمند بازنشسته سازمان در صبا بودم دیگر نتوانستم و نخواستم که همکاری کنم و از آن جا بیرون آمدم. این رشته سر دراز دارد و اگر بخواهیم راجع به مسیر سعودی و سقوطی مرکز صبا صحبت کنیم خود جلسه جداگانه و متمرکزی در این باره می طلبد.

*خیلی ممنون از این که وقت شریفتان را در اختیار من و خبرگزاری سینما پرس قرار دادید. امیدوارم باز هم شاهد تولیدات بسیار زیبا و موفق شما در عرصه انیمیشن کشور باشیم.

من هم امیدوارم نسل جوان و پویای ما خودش به دنبال تشخیص راه درست و اصیل آموزشی باشد و همیشه کیفیت و هنر را مد نظر داشته باشد و اسیر بازی های گوناگون زمانه در عرصه های مختلف نشود

نظرات

  • ۱۳۹۳/۱۱/۰۸ - ۱۳:۰۵
    3 0
    استاد هرمز حقیقی عزیز ضمن عرض احترام و سرور بابت دیدار شما و احترام بسیار برای تلاش هایتان.. نکته ای کوچک درباره استادن انیمیشن لازم به ذکر است و آن اینکه تعداد زیادی از این اساتید دکترا در این رشته گرفته اند و خون دلها خورده اند و کلاس های خوبی نیز دارند. و دانشجویانی که پس از فارغ التحصیلی در جشنواره های مختلف داخلی و خارجی جایره می گیرند و به نوعی افتخار آموزش انیمیشن در ایران هستند.. شاید همه را به یک چشم دیدن درست نباشد...ارادت بسیار.. یکی از اساتید انیمشن
  • شاگرد ۱۳۹۳/۱۱/۰۹ - ۱۶:۵۳
    2 0
    انشالا استاد حقیقی صد و بیست سال زنده باشند و سایشون بالای سر انیمیشن و هنر مملکت ما باشه...قدر استاد حقیقی و امثال ایشون رو هیچ وقت ندونستن متاسفانه

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.