اتفاقی که حامیان دولت آن را به برخورد سیاسی با دولت و تلاش در جهت تخریب آن مرتبط دانستند و طبق معمول برای مظلومنمایی، این انتقادات را به مخالفت با کلیت هنر تئاتر معادل کردند و چشم خود را بر وضع موجود بستند. اما حالا منتقدان این رویکرد رسانهای، این روزها به واسطهی اجرای ضعیف و پرانتقاد جشنوارهی تئاتر فجر، لااقل در خلوت خود، میتوانند قضاوت کنند که آیا شکوههای رسانههای انقلاب، از روی غرض ورزی سیاسی بوده یا به واسطهی دلسوزی.
به گزارش رجانیوز، جشنوارهی سی و سوم تئاتر فجر، از همان آغازین روزهایش، هیچ نشانی از یک جشنوارهی زنده و پویا نداشت. چنانکه نه نامی از اثری شاخص بر سر زبانها بود و نه اثری از گروههایی پر نشاط که بخواهند نمایشی را به روی صحنه ببرند. حتی پیش از اینها، از بیتوجهیهای ساده و کپی برداریهای بدون نظارت در طراحی پوستر جشنواره هم که به دلیل انتقادات تغییر کرد، میشد حدس زد که در جشنوارهی امسال، برگزاری و مدیریت اجرایی از نظم و دقت برخوردار نخواهد بود. اما تیر خلاص به جشنوارهی تئاتر فجر امسال، نزاع و استعفایی بود که یک ماه مانده به آغاز جشنواره، از جانب مدیر کل هنرهای نمایشی (حسین طاهری) به معاونت امور هنری تقدیم شد و تداوم روزهای بلاتکلیفی این دولت در حوزهی تئاتر را نوید داد.
پوستر عجیب و غریب جشنواره تئاتر فجر که در پی انتقادات گسترده تغییر یافت
از طرفی هم حذف تالار وحدت و سایر سالنهای نمایش تئاتر شهر (غیر از سالن اصلی و چهارسو) نشان داد که گویی جشنوارهای که لقب بزرگترین جشنوارهی تئاتر ایران را یدک میکشد، بدون توجه به کیفیت اجرایی و کیفیت آثار برگزار شده است. انگار که بالاجبار جشنوارهای باید برگزار شود تا مدیران فرهنگی نام فجر انقلاب را باری به هر جهت از سر باز کنند.
به عبارت بهتر، روح جشنوارهی تئاتر فجر امسال، با دیدن آثار و سیستم کلی برگزاری، این خطابه را از جانب مدیران فرهنگی دولت به مخاطب علاقهمند به تئاتر دارد که «ما ماموریم و معذور». که اگر علاقه و اعتقادی به اهمیت نام «فجر» و دههی فجر بود، افراد برگزار کننده، یا این جشنواره کم فروغ را برگزار نمیکردند، یا خود را به هر آب و آتشی میزدند که هم در نحوهی اجرائیات و هم در کیفیت مطلوب آثار، کیفیت جشنوارهای را که به صورت ظاهر مابانه و سفارشی لفظ «بین المللی» را با خود یدک میکشد، حفظ کند. جشنوارهای که قرار بوده تا بزرگترین و معتبرترین جشنوارهی تئاتر و نمایش ایران باشد، حال به بیکیفیتترین جشنوارهی نمایشی در سالهای اخیر تبدیل شده است. آن هم در شرایطی که مروری بر جشنوارههایی مثل جشنوارهی تئاتر مقاومت و تئاتر دانشجویی در دورههای اخیر، به وضوح حکایت از یک پیشرفت کیفی چشمگیر دارد.
تئاتر «بیرون پشت در»
اما در کنار این معضلات مدیریتی، مروری بر آثار جشنوارهی تئاتر امسال نشان میدهد که تبعات عدم تفکیک هنر ارزشی و غیر ارزشی که چندی پیش از جانب رئیسجمهور بیان شد، حالا نتیجهی خود را در محتوای سی و سومین دورهی بزرگترین جشنوارهی تئاتر ایران عیان کرده است. محتوایی که نه متناسب نام «فجر انقلاب اسلامی» است و نه محتوایی است که بتوان آن را به جامعهی ایران تطبیق داد. البته این انطباق، صرفاً برای گفتن بایدهای مورد نیاز جامعه نیست که اهمیت دارد، بلکه در فهم مخاطب از تماشای اثر است که اهمیت مییابد. چه بسیار نمایشهایی که در این جشنواره به عنوان آثار مهم مورد استقبال قرار گرفتند، اما همچون مصرف دخانیات، التذاذ آنی را برای تماشاچی پدید آوردند؛ حال آنکه وقتی تماشاچی از در سالن نمایش خارج میشود، هیچ مسئله یا دغدغهای برای او و جامعهای که قرار است دوباره به آن برگردد، دیده و فهمیده نمیشود. به طور مثال، نمایش «بیرون پشت در» که در روز اول جشنواره در تالار حافظ به روی صحنه رفت، اگر چه در تلاش بود فرمی اکسپرسیونیستی را به نمایش گذارد، اما در شناخت از مفهوم جنگ و انطباق آن با جامعهی ایران، در تلاش بود تا مفهومی را انتقال دهد که پیشزمینههای آن در جامعه ما وجود ندارد.
تئاتر «رویای پائیزی»
از دیگر سو، فرمهای نمایشی مطرح در نمایشها نیز یا کپی برداری از نمونههای خارجی (کپی برداری عین عین صحنه و اجرا بازیگر از نمونهی خارجی) همان اثرند یا در تلاشاند تا ادای نمونههای خارجی را اجرا کنند. نمایش «مکبث» که در سالن حافظ اجرا شد، را می توان جزو مطرحترین اثار امسال در این بخش دانست. داستانی کلاسیک از شکسپیر که به نظر میرسد تنها روایت متفاوت و تجربی و فرمگرایی آن، عوامل سازنده را برای تولید در جشنوارهی تئاتر فجر دور هم جمع کرده است و فرم بد و بیتناسب نمایش، آن را در سیاههی آثاری قرار میدهد که اصلاً مخاطب را در معادلات تولید خود لحاظ نمیکنند و فرصت درست فهم مخاطب از نمایش را به او نمیدهند. بلکه فرعون مأبانه مخاطب را تشنهی خود نگه میدارد تا خود را بیشتر به شهرت برساند. بدین ترتیب، مخاطب حتی از لذت بصری و سرگرم کنندهی هنر تئاتر هم محروم میماند و لذا نه لذتی میماند، نه فهمی و نه تعاملی بین متن، اجرا و مخاطب. اتفاقی که برای نمایش «رویای پاییزی» هم افتاد و عدم جذابیت و همراهی مخاطب با اجرا، باعث خنده و خروج تماشاگران از سالن شد.
تئاتر «بیرون پشت در»
در نتیجهی چنین روندی، خوشحالی تماشاگران جشنوارهی تئاتر فجر امسال معمولاً مختص پایان هر اجراست؛ یعنی این خوشحالی به جای آنکه از متن نمایش باشد، از این است که از سالن نمایش خلاص شده و ناراحت از اینکه از نظر زمانی و اقتصادی هزینهای را متقبل. از این رو جشنواره امسال با رویکرد اجرایی «باری به هر جهت» نه تنها به اعتلای فرهنگ نمایش کمکی نکرده، بلکه در تخریب تصور مخاطب از تئاتر و نمایش به عنوان هنر و یا رسانه و حتی فرصتی برای فهم، لذت و با هم بودن پیشرو بوده است. در نهایت نیز، نبود دغدغهی متعهدانه و اعتقاد به نام «فجر انقلاب» و مهیا نکردن زیرساختهای مناسب از جانب مدیران مسئولان و هنرمندانی که سیاست زدگی را با صحنهی هنر اشتباه گرفتهاند، همه و همه راهی نمیبرد جز نابودی هنر نمایش و تئاتر ایران.
اما این چند سطر پرانتقاد، حکایت کاملی از جشنوارهی تئاتر فجر سی و سوم نیست؛ چرا که جدای از همه ضعفهای جشنواره امسال، تماشای نمایشهای خیابانی که عمدتاً توسط گروههای کوچک شهرستانی با حداقل امکانات و با دغدغه و متعهدانه تولید شدهاند، در حیاط اصلی تئاتر شهر در کنار مردم، اثبات میکند که که اگر امیدی هم به بهود اوضاع تئاتر ایران باشد، این امید از جانب خود مردم خلق خواهد شد. چنانکه با اوضاع و احوال کنونی تئاتر، پربیراه نیست اگر گفته شود که محوطهی جلوی تئاتر شهر، خیلی بیشتر از سالنهای پرتفاخر بزرگترین مرکز تئاتر ایران، قلب تئاتر کشور است؛ محوطهای که مخاطبی بسیار بالاتر از سالنهای نمایش را با خود همراه کرده، تعامل با تماشاگر را در دستور کار خود قرار داده و پیامی متناسب با قالب و فرم نمایش خیابانی انتقال میدهد.
تئاتر خیابانی «نبش کوچه بن بست» کاری از شهرستان ملایر
به این ترتیب، حالا چند قدم آن سوتر از ساختمان تئاتر شهر و فرسنگها دورتر از جدالهای مدیران تئاتر و اداهای شبهروشنفکرانهی برخی هنرمندان پر مدعا، میتوان امید را در چشمان دخترک گل فروشی دید که دقایقی بسیار شاد را در کنار جمعیتی بالغ بر هزار نفر، به تماشای نمایش خیابانی جذاب به نام «نبش کوچه بن بست» سپری میکند. انگار که در جشنوارهی امسال، بسیاری به اشتباه پشت صفهای طولانی برای داخل شدن به سالنهای نمایش ایستادهاند؛ چرا که آثار برتر جشنوارهی سی و سوم تئاتر فجر، نمایشهای خیابانی بودند نه تئاترهای صحنهای.
ارسال نظر