دوشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۰:۵۳

یادداشت وارده

نگاهی عمیق‌تر به نشانه‌های نهفته در دل یک مجموعه تلویزیونی/ «کیمیا» انقلاب است و «انقلاب» کیمیا!

آزیتا حاجیان و مهراوه شریفی نیا در ریال کیمیا

سینماپرس: فارغ از مباحث ساختاری فیلم و برخی ضعف های آن، تماشای چند قسمت از این مجموعه تلویزیونی، نشان داد برخی سکانس‌ها و دیالوگ‌ها حاوی کدهایی هستند که اثبات می‌کند کیمیا، تمثیلی است از «انقلاب». به دیگر بیان، کیمیا انقلاب است و انقلاب کیمیا.

سریال طولانی کیمیا در مدت نمایش خود، توانست مخاطب کثیری را مقابل صفحه جادویی تلویزیون بکشاند و توجه همگان را به خود جلب کند. این اقبال عمومی به فضای مجازی هم راه یافت وفرصت طنزهایی انتقادی در مورد این مجموعه  را نیز فراهم آورد.

آنچه درخور توجه است جذب مخاطب فراوانی است که این مجموعه به خود اختصاص داده و در این مقال سعی بر آنست که نگاهی متفاوت از فضای نقد رسانه ای بر این مجموعه داشته باشیم.

در مجموعه‌های تلویزیونی، فیلم‌های سینمایی و یا به طور کلی در ادبیات نمایشی، نیاز به منطق درام یا منطق داستان، امری ضروری‌ست که در این سریال این منطق در بسیاری از موارد خدشه‌دار شده: گاهی از طریق عدم منطق تصویری (خطاهایی همچون اصلاح و پرایش فرخ پس از بازگشت به ایران و یا موارد گاف‌های تصویری نسبت به زمان) و یا عدم منطق داستان (حضور عجیب و دور از ذهن کیمیا در همه در گیری‌ها و صحنه‌ها و رخدادها)؛ تمامی این موارد به لحاظ کمی و کیفی قابل توجه و بررسی است که البته پیرامون این موارد نقدها و سخنان بسیاری در رسانه‌های گوناگون منتشر شده است.

این نوشتار قصد دارد فضایی را مورد بررسی قرار دهد که مغفول مانده و شاید این غفلت، عدم هضم خیلی از موارد نقد و عدم استقرار منطق در درام را به‌دنبال داشته است.

کارگردان این سریال، قصه را بسیار هوشمندانه، فراتر از متن و منطق داستان به تصویر کشیده و مجموعه کیمیا را به مجموعه‌ دو لایه‌ای تبدیل کرده که علاوه بر لایه سطحی و منطق درام، در بطن، مجموعه فضایی تمثیلی و فرامتنی را نیز فراهم آورده است. آن‌چه قالب این داستان را جذاب تر می‌کند، کشف بطون موضوعی و مفهومی سریال کیمیاست که در این‌جا به برخی از آنها به اختصار پرداخته می شود:

کیمیا به مثابه انقلاب

برای مثال از نام سریال آغاز می‌کنیم؛ کیمیا، نامی برگرفته از شخصیت اول داستان است که خود تمثیل و فرامتن محسوب می شود. اساساً چرا نام این کاراکتر کیمیاست؟ چرا اسامی دیگری چون زهرا و لیلا و ... برای اصلی‌ترین شخصیت این داستان انتخاب نشده است؟ برای پاسخ به این پرسش، می‌بایست معنا و مفهوم این عبارت را جست‌وجو کرد. کیمیا «فرآیندی ارزشمند برای تبدیل چیزی کم‌ارزش به گوهری گران‌بهاست» کیمیا یعنی جریانی مفید و ارزشمند، فرآیندی طلایی و گران‌بها.

تماشای چند قسمت از این مجموعه تلویزیونی، نشان داد برخی سکانس‌ها و دیالوگ‌ها حاوی کدهایی هستند که اثبات می‌کند کیمیا، تمثیلی است از «انقلاب». به دیگر بیان، کیمیا انقلاب است و انقلاب کیمیا.

از موارد قابل استناد برای اثبات این ادعا می‌توان به موارد گوناگونی اشاره کرد؛ از جمله آن‌که نخست، کیمیا در همه صحنه‌ها و رخدادها حضوری فعال دارد. از مبارزات اولیه تا دفاع مقدس، خط مقدم، نجات نوزاد، پشت جبهه، درگیری و جراحت شهرام، سرپرستی و حمایت از آسیب دیدگان و مظلومان (همسر شهرام، نگهداری آزاده، نگهداری از شهریار در دوره حبس مادرش)؛ دیالوگ کیمیا با همسر شهرام بعد از آزادی از زندان گواه دیگری بر این ادعاست: «کیمیا: کجا می‌خوای بری؟ منزل ما برای شما جا هست. همسر شهرام: نه، ما مقابل هم هستیم نه کنار هم، تو دختر انقلابی و من همسر یک ساواکی.»

در این سکانس کیمیا یا در واقع انقلاب، سعی دارد از آسیب‌دیدگان مظلوم، حتی اگر از نزدیکان سازمان امنیت هم‌ که باشند، حمایت کند که همه موارد یاد شده از آرمان‌ها و اهداف انقلاب اسلامی است.

ورق خوردن سه جلد از کتاب انقلاب

کیمیا، نویسنده کتابی سه جلدی است. سه جلد کتاب که در حقیقت، نماد گویای گذشت بیش از سه دهه انقلاب اسلامی است. انقلاب یا همان کیمیا، از سوی دشمنان آزار و آسیب می‌بیند اما همچنان استوار و مقاوم می‌ایستد.

پیوند کیمیا با آرش در سال‌های آغازین پیروزی انقلاب اسلامی، تمثیلی است از پیوند ناموفق انقلاب با حزب نهضت آزادی که این حزب، ضمن دلسوزی برای انقلاب بیش‌ از هرچیز به فکر سهم‌خواهی خویش از انقلاب بودند. نام آرش نیز به عنوان یکی از نشانه‌های ارتباطی میان این تفکر و لایه عمیق‌تر فیلم، نکته‌ای درخور تأمل و قابل توجه است. آرش، نامی‌ست باستانی و ملی. اسامی کاراکترهای دیگر نیز قابل توجه است. مادر کیمیا مهری که استعاره‌ای ‌است از وطن، مهر و مهربانی آن. فرخ به معنای نیک و پسندیده که در خدمت به وطن در هر دوره‌ای دریغ نکرد. نام آزاده بیان‌گر آزادگی و استواری که آرش با تغییر نام دادن آزاده به رها، سعی دارد هویت و آرمان آن‌را دست‌خوش تغییر کند؛ اگرچه در ظاهر کلمه آزاده و رها مترادف به نظر می‌رسند اما در مفهوم و باطن، تفاوتی جدی و عمیق دارند.

مشفق، که از شفق و مهربانی می‌آید و در ظاهری مهربان و آراسته، سعی در فریب دیگران دارد و در اصل، نقطه مقابل کیمیا و به مثابه دشمن انقلاب است که سعی در به یغما بردن ثروت، اندوخته‌ها و آرمان‌های وی دارد. مشفق در راه از بین بردن انقلاب، از  هیچ کوششی دریغ نمی‌کند و سرمایه‌گذاری در رسانه و فریب نسل جدید را ابزاری برای هجمه مقابل انقلاب قرار می دهد.

 مشفق نمادی است از همه مخالفین جریان تبدیلی انسان‌ها به حقیقت خویش(کیمیا). از سوی دیگر، حضور مشفق در پاریس نیز کنایه ای هوشمندانه است از مقر سلطنت‌طلبان، منافقین و معاندین نظام که بیش‌تر در پاریس مستقر هستند.

بیانی از  همه ‌جوانب و شرایط روزگار

اما بخش دیگری از داستان که در نگاه نخست منطقی به نظر نمی‌رسد، ارتباطات پیچ در پیچ و تو در توی افراد و اقوام است که اغراق آمیز می‌نماید، اما هنگامی‌ که قفل‌های بطنی فیلم گشوده می‌شود، این ارتباطات مفهوم می‌یابند.

به طور مثال، پس از جدایی انقلاب از نهضت آزادی، کیمیا با پیمان، به مثابه شخصیتی نمادین از فردی‌که بر سر عهد و پیمان خویش با آرمان‌های انقلاب ایستاده، پیوند برقرار می‌کند که عمیق و عاطفی است.

شغل کیمیا مدیری مدرسه و همسرش قاضی دادگستری است؛ حرفه آن‌ دو به دو آرمان بزرگ انقلاب یعنی «تعلیم و تربیت» و «ایجاد عدالت» اشاره دارد؛ حال ‌آن‌که انقلاب، درگیر دست و پنجه نرم کردن با مشکلات گوناگونی از قبیل معضلات اجتماعی و درون‌سازمانی است. به‌عنوان مثال، نگرانی عروس کیمیا و گله وی به همسرش به جهت توجه بیش‌تر کیمیا به آزاده، تمثیلی از شرایط امروز است و بیان می‌کند که انقلاب، با وجود معضلات داخلی، نگاهی برون‌مرزی برای آرمان‌خواهی و نجات آزاده از جهل و هویت درونش دارد.

در پرونده‌ی قضایی مطرح شده در داستان، که اشاره‌ای به مفاسد اقتصادی مسئولین دارد، پیمان پیگیر پرونده قضایی فردی است که دخترش در مدرسه کیمیا محصل است. کیمیا برای حل مشکل این دختر و مادرش تلاش می‌کند و از سوی دیگر، پیمان پیگیر محاکمه پدر همان خانواده است.

در منطق داستان این امری عجیب و استثنایی به نظر می‌رسد در حالی‌که اگر نگاهی فرامتنی و بطنی به این رخداد داشته باشیم، در می‌یابیم که نیاز به اتصال خانواده مجرم با خانواده کیمیا در مقام تمثیل امری بدیهی، لازم و منطقی است.

در مجموع، به جرأت می‌توان گفت سریال کیمیا در مقام خردورزی و نگاه نمادین نمره قبولی را دریافت می‌کند، ضمن این‌که این سریال به حق اکثر مردم را به شکلی عمیق به خاطرات و روزهای آغازین انقلاب و سالهای دفاع مقدس برده، و یاد آور آرمان‌های اصیل این انقلاب و سرزمین بوده است.

اما کاش عوامل این سریال در امور سطحی و بصری دقت بیشتری صرف می‌کردند تا بطن و عمق مفهومی این مجموعه، قربانی گاف‌های ساده و گاه و بی‌گاه نشود.

علی اردستانی

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.