سه‌شنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۵:۲۵

درد دل های یک جامانده از کاروان جهانی فجر

اختتامیه سی‌‌ و چهارمین جشنواره جهانی فیلم فجر

سینما روایت:در نهایت هم با مراسم آبرومندی در تالار همیشگی وحدت مانند سابق در گردهمایی بزرگ فامیلی و البته بین المللی تقسیم قناعمی صورت گرفت و از آدمکش و گاو و قوچ و... تجلیل و تکریم به عمل آمد.

جشنواره جهانی سی و چهارم هم با تمام حرف و حدیث هایش به پایان رسید

جشنواره سی و چهارم جهانی فیلم فجر بعد از  شش روز اکران فیلم های ملی و خارجی در ۵ سالن از مجموعه سینمایی پردیس چهارسو سرانجام تمام ش، جشنواره امسال میزبان بسیاری از فیلم های بین المللی بود، فیلم هایی که اکثر قریب بالاتفاق آن ها پیش از این در جشنواره های بین المللی دیگر به نمایش درآمده اند و اصولا بسیار راحت تر از جشنواره جهانی فجر در دسترس علاقمندان شان بوده و هستند. سازمان سینمایی با برگزار کردن این دوره از جشنواره جهانی فجر مدعی بود که درب ها را برای عموم علاقمندان و متخصصان این حوزه باز کرده است! حال آنکه در آغاز بکار جشنواره یعنی یک روز پیش از نمایش فیلم ها در آخرین روز از فروردین، عملا ثابت شد که نه تنها درب ها باز نشده بلکه درب های جشنواره که به واقع رو به بن بستی باریک احداث شده بود، سفت و سخت بسته شده و کلون آن هم از پشت توسط دبیر سینمایی و فیلمسازش انداخته شده بود.

 از عدم حضور خبرنگاران فرهنگی و هنری در جشنواره گرفته تا حضور بسیار کمرنگ هنرمندان پیشکسوت و حتی اعضای خانه سینما و ... مشخص بود که جشنواره امثال هم کما فی السابق قرار است  یک دوره همی پر زرق و برق باشد تا به نام جشنواره ای دولتی و البته جهانی به کام دیگران برگزار شده و در این بین هم جوایزی در تکریم غربی ها و شرقی ها به یادگار تقسیم شود. پرسشی که مهمتر از همه این مسائل با پایان یافتن این فستیوال جهانی همچنان مطرح است و گویی پاسخی هم برای آن وجود نخواهد داشت، دستآورد ملی و بین المللی این جشنواره در حوزه فرهنگ به سینمای مملکتمان است.

ورود به بخش بازار جشنواره جهانی که بازار طلافروشان در ایام کساد را در ذهن متبادر می کرد( به آن شرط که سینمایمان مدعی زرگری باشد) نشان داد که یک جای کار ایراد بزرگی دارد. یا از سوی فروشندگان که ما هستیم، یا از سوی خریداران خارجی، یا از سوی مدیران و سیاست گذاران جشنواره! چراکه در گفتگو با غرفه داران و صاحبان فیلم و صنایع سینمایی، اینطور دست گیرمان شد که این بازار چنان که می نماید هم بی رونق نبوده و در سال های گذشته در روزگاری که بین فجرمان فاصله نینداخته بودند، اوضاع کمی متفاوت بوده است. شور و حلاوت مردم، انگیزه خارجی ها برای خرید فیلم پس از دیدن اشتیاق مردم، ایجاد فضای مناسب برای آشنایی رودر رو فیلمسازان با یکدیگر، حضور مردم، فیلمسازان و خریداران و ... همه و همه صحبت هایی بود که غرفه داران مگس پران از روزگار نه چندان قدیم جشنواره می گفتند.

با این حال گویی بازار فیلم برای یکی دوجین فیلم های روی دست مانده بد هم نبود و راهی باز شد تا در یکی دو کشور دور و نزدیک برخی فیلم ها اکران شوند، اما ماحصل بازارهای جهانی فیلم کجا و دکان بی رونق ما کجا! در این بین کم هم نبودند فیلمسازان و شرکت هایی که سابقه حضور در بازارهای جهانی معتبری چون کن و لس آنجلس را داشتند و از تفاوت ها و ویژگی هایش با بازار ما می گفتند تا مشخص شود این بضاعت سینمای ایران نیست که بازار را کساد کرده، بلکه خبرها حاکی از آن است که(آب از سرچشمه گله)؛ واِلا ما هم فیلم هایی داشته و داریم که سابق بر این در بازارهای شلوغ فیلم جهان خوب فروخته اند و خبرهاشان در نشریات معتبر جهان منتشر شده.

همه این ها در حالی است که یکی از مدیران افاضات فرموده اند دوره بازار فیلم به این شکل و شمایل و با حضور فیزیکی به اتمام رسیده است! حال آنکه هنوز که هنوز است جشنواره های بزرگ و بروز دنیا همچنان بر این معتقدند که ارتباط متقابل فیزیکی و به تعبیر غربی ها«فیس تو فیس» مؤثرترین عامل در شکل گیری ارتباط بین اهالی سینما و صاحبان شرکت و صنایع فیلم در فضای بین المللی است.

اما چه می شود کرد زمانی که مدیران مهماندار ما در بازدید از غرفه های خودمان تمایلی به ورود به غرفه و بازدید از بخش ها و دستآوردهای کلی صاحبان صنایع و فیلم خودی هم ندارند و با یک سلام و علیک و شو رسانه ای سر و ته کار را هم می آورند. گیرم که ما به چشم ندیده ایم رییس فستیوالی معتبر دقایق بسیاری را در غرفه یکی از نمایندگان سینمای خودمان در بازار فیلم لس آنجلس گذراند و با اشتیاق از روند تولید و بخش های مختلف آن بازدید کرد و پای صحبت های یک بیگانه تحریمی نشست!

«چه بگویم که نگفتن به ز گفت و شنود» چند روز اول جشنواره با آنکه با احترام ویژه ای به ما و دوستان دیگر فهمانده بودند(قرار نیست شما در جشنواره مهمان باشید!) به دنبال یکی از کارت های جشنواره که با اسم ها و رنگ های متنوعشان دل از ما می ربود بودم که دیدم کارت گرفتن آن هم از نوع هوادارش چندان هم سخت نیست. خصوصا اگر همانند بعضی مدیران دو پاپورت داشته باشی و پیش از این در کانال های ماهواره ای هم دیده شده باشی. به قول بزرگمان چه اشکالی دارد هوادار جشنواره جهانی باشیم، بلیط بخریم و بی غرض و مرض و سود و منفعت به تماشای فیلم های غربی در ایران اسلامی بنشینیم.

در نهایت هم با مراسم آبرومندی در تالار همیشگی وحدت مانند سابق در گردهمایی بزرگ فامیلی و البته بین المللی تقسیم قناعمی صورت گرفت و از آدمکش و گاو و قوچ و... تجلیل و تکریم به عمل آمد. انشاالله که خیر است، تا باشد از این دست جشنواره های ملی میهنی که شرح وحدت و استقامت سینمای مملکتمان را با صرف بیت المال در بوق و کرنا کرده و به گوش جهانیان برسانند.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.