در سال ۱۳۸۸ جمهوری اسلامی ایران درگیر اغتشاشاتی شد که به ظاهر در اعتراض به نتیجه انتخابات صورت می گرفت اما در اصل ماحصل برنامه ریزی های مستمر دشمنان مردم بود؛ همان طور که طی به اصطلاح بحران داخلی سوریه که کمی بعد از فتنه۸۸ آغاز شد، تونل هایی زیرزمینی به دست آمد که تاریخ حفر آنها به یک دهه قبل باز می گشت. وقایع سال ۸۸ ایران اسلامی نتیجه دهه ها تهاجم و شبیخون به فرهنگ و قتل عام فرهنگی خاموش نسل های متمادی این کشور بود که تحت سناریوهای تدوین شده تصمیم سازان غربی برای فروپاشی نظام اسلامی صورت گرفته بود. نظام سلطه تمام توان خود را به کار گرفت تا محصول بذرهای کاشته در مغز و قلب ملت ایران را برداشت کند اما ایستادگی رهبری انقلاب و مؤمنان، نصرت الهی را شامل این سرزمین کرد و دشمنان را به ذلت کشاند. مانند تمام شکست های قبلی، دشمن ناامید نشد و تمرکز و توجه خود را معطوف سایر سناریوها و گزینه هایش نمود. اکنون پس از هفت سال، یکی از این سناریوها با درصد موفقیت بالایی در حال دنبال شدن است، سناریویی که دشمن به عیان آن را به عنوان آینده مطلوب خویش برای جمهوری اسلامی ایران، در فصل ۸ سریال استراتژیک ۲۴ به تصویر کشید و تنها چند روز پس از یوم الله ۹ دی ۸۸ به نمایش گذاشت، در دورانی که نخبگان و خواص جامعه هشدارهای رهبری و علماء و بزرگان انقلاب اسلامی پیرامون حرکات دشمن پس از فتنه را نمی شنیدند.
در این سلسله یادداشت ها، مقایسه ای تطبیقی بین برخی رویدادهای کلان سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی و فصل ۸ سریال ۲۴ صورت می گیرد تا مخاطبان با نمونه ای از نمایش سناریوهای سیاسی در قالب محصولات هنری آشنا شوند و نیز جنبه های مختلف این سناریوی ترسیم شده برای جمهوری اسلامی از حیث تحقق و یا عدم تحقق تبیین شود. این امر فواید دیگری هم دارد و بازخوانی مجدد فصل ۸ سریال ۲۴ می تواند از یکسو هشداری باشد بابت ضعف دشمن شناسی خواص و متولیان متعدد حوزه فرهنگ و هنر کشور و از سوی دیگر ابعاد بیشتری از سینمای استراتژیک به ویژه تفاوت آن با دکان و مغازه را، برای مخاطبان گرامی روشن کند.
در قسمت های گذشته ابتدا در بخش ظهور سریال های استراتژیک با غلبه ی سناریو بر سیاست ، به زمینه های پیدایش حاکمیت رسانه ها، مفهوم سینمای استراتژیک و روند شکل گیری آن، ویژگی های اصلی آثار استراتژیک و نیز مقتضیات زمانی تولید سریال های استراتژیک پرداخته شد، سپس در نیم نگاهی به سریال بیست و چهار ، سعی شد مختصری مطالب پیرامون سریال استراتژیک ۲۴ و عوامل سازنده آن ارایه گردد تا مخاطبانی که با سریال آشنایی ندارند، اطلاعات اولیه لازم را درباره آن به دست آورند و سپس در مطلبی با عنوان مولفه های استراتژیک سریال ۲۴ (مرور ۷ فصل نخست) ، اصلی ترین مؤلفه های استراتژیک سریال ۲۴ مورد بررسی قرار گرفت و داستان کلی ۷ فصل ابتدائی آن نیز مرور شد. همچنین در بخش چهارم از این گزارش با عنوان فصل هشت، جمهوری اسلامی کامستان و ترور رییس جمهور حسن ، سعی گردید تا داستان کلی فصل ۸ سریال ۲۴ به همراه خلاصه تمام بیست و چهار ساعت وقایع به تصویر کشیده شده در آن، پس از گذشت ۶ سال از پخش، یکبار دیگر یادآوری گردد تا هم مخاطبانی که این فصل را مشاهده کرده اند و هم آنان که دنبال کننده سریال نبوده اند، کلیت داستان فصل ۸ را پیش از بررسی کامل القائیات آن مرور نموده باشند؛ اما در ادمه و طی سه مطلب با عناوین بیست و چهار چه چیزی را نشان می دهد؟ و آینده نگاری (Foresight) بیست و چهارساعته ، بیست و چهارساعت آینده نگاری جمهوری اسلامی کامستان ، مهمترین المان هایی که در فصل ۸ سریال ۲۴ به تصویر کشیده شده مرور و با آوردن جزئیات و دیالوگ ها و تصاویر مربوطه سعی شده تا مستنداتی باشند برای آنچه که در قسمت های بعدی از این سریال نتیجه گیری خواهد شد و سپس تحت عنوان سناریوی آینده نگر جمهوری اسلامی کامستان مفاهیم آینده پژوهی، آینده نگاری و سناریونویسی بطور اجمال معرفی شدند تا عمق کارشناسی ها و بررسی های صورت گرفته ی نهان در پشت صحنه سریال ۲۴ مشخص باشد و همچنین توضیح داده شد که چرا جمهوری اسلامی کامستان همان جمهوری اسلامی ایران است و پس از آن طی دو بخش با عنوان جمهوری اسلامی مطلوب سریال ۲۴ و جمهوری اسلامی؛ چماق جنگ و انزوای جهانی، با فرض گرفتن معادل سازی صورت گرفته از جمهوری اسلامی ایران، مؤلفه های مشترک بین آینده مطلوب مورد نظر سازندگان سریال ۲۴ و شرایط کنونی جمهوری اسلامی با استناد به مطالب رسانه های مجازی مورد بررسی قرار گرفت و در ادامه در طی دو مطلب با عنوان مددکاران واقعیت بخش فصل هشت و ۲۴ و سلاحی به نام دیپلماسی عمومی سعی شد ضمن اشاره به بخشی از همراهان ۲۴ در پیاده سازی سناریوی مطلوب؛ به مهمترین همراهانی را که پیش از ۲۴ وجود داشته اند و پس از آن نیز وجود دارند و داخل یک سیستم بهم پیوسته علیه جمهوری اسلامی به فعالیت می پردازند اشاره گردد و پس از آن در مطلبی با عنوان ۲۴ و سلاحی به نام دیپلماسی عمومی ، ضمن باز تعریف دیپلماسی عمومی و ابعاد آن، به نقش کلیدی سریال های استراتژیک و بالاخص سریال بیست و چهار در تغییر نگرش نسبت به جمهوری اسلامی اشاره گردید و در ادامه به مهمترین اصولی که فصل ۸ سریال ۲۴ برای انجام یک توافق مطلوب بُرد- بُرد به سبک امریکایی توصیه می نماید، اشاره و به بررسی میزان تطبیق این اصول با مذاکرات هسته ای ایران و ۱+۵ در مطلبی با عنوان ۲۴ و حاکمیت بر روح برجام ، پرداخته شد و اکنون برآنیم تا مجموع آنچه که سریال ۲۴ در مسیر ارایه آن به مخاطب جهانی خود می باشد را به سرعت مرور نموده و جوانب اصلی آن را بررسی نماییم؛ البته لازم به یاد آوری است اگرچه این مجموعه مطالب با هدف بررسی چگونگی به نمایش در آمدن سناریوهای سیاسی در عرصه هنر با مطالعه مورد فصل ۸ سریال ۲۴ به نگارش در آمد، اما به علت وابستگی سناریوهای سیاسی به وقایع جاری سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی لاجرم بخش زیادی از محتوا به این موضوعات اختصاص پیدا کرد.
مجموعه تلویزیونی ۲۴ به عنوان یک سریال استراتژیک در دهه گذشته توانسته است با رویکردی آینده نگر، ذهن مخاطبان امریکایی و در گام بعد، مخاطبان غیر امریکایی را برای رویدادهایی هم راستا با منافع ایالات متحده و و مطلوب اربابان رسانه آماده کند. این سریال در عرصه دیپلماسی عمومی (Public Diplomacy) به خوبی ظاهر شده و منویات دستگاه سیاسی و به ویژه سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا را به مخاطبان غیربومی خود منتقل نموده است.
John Kubicek (Senior Writer, BuddyTV): I'll remember the legacy of ۲۴ as an action drama that redefined what serialized television can do and provided many shocking twists and turns along the way -- the biggest one being the very real impact the show had on American foreign policy.
جان کیوبیک (نویسنده ارشد BuddyTV): من میراث ۲۴ را به یاد خواهم آورد، مانند درام اکشنی که بازتعریف نمود آنچه که یک سریال تلویزیونی می تواند انجام داده و بسیاری از پیچیدگی های بهت آور را فراهم آورده و در طول مسیر چرخش داشته باشد = یکی از بزرگترین شان، اثرات بسیار واقعی که یک نمایش بر سیاست خارجی امریکایی ها داشته است. Antonin Scalia (Associate Justice of the Supreme Court of the United States): Jack Bauer saved Los Angeles…. He saved hundreds of thousands of lives, … Are you going to convict Jack Bauer? … Say that criminal law is against him? You have the right to a jury trial? … Is any jury going to convict Jack Bauer? … I don’t think so...
آنتونین اسکالیا (قاضی دیوان عدالت اداری ایالات متحده) در سال ۲۰۰۷ در یک کنفرانس حقوقی در پاسخ به یک قاضی کانادایی که در بحث درباره تروریسم درباره عدم شمولیت قوانین برای ماموران امنیتی به جک باور اشاره می کند، می گوید: جک باور لس آنجلس را نجات داد ... او صدها هزار زندگی را نجات داد، ... آیا شما قصد محکوم کردن جک باور را دارید؟ ... می گوئید قوانین جنایی علیه اوست؟ شما حق دارید هیئت منصفه داشته باشید؟ آیا هیچ هیئت منصفه ای جک باور را محکوم خواهد کرد؟ ... من فکر نمی کنم ... Howard Gordon (۲۴ executive producer) ۲۴ was absolutely stunning. Everyone from Rush Limbaugh to Bill Clinton would talk about it, and we knew they were among our fans. I guess when people used it as propaganda for their own ideas—you know, when Justice Scalia mentioned Jack Bauer—that would make me feel uncomfortable.
هوارد گوردن (تهیه کننده اجرایی ۲۴): ۲۴ مطلقا حیرت انگیز بود. همه ازRush Limbaugh گرفته تا Bill Clinton درباره آن صحبت می کردند و ما می دانستیم آنها در میان طرفداران ما هستند. گمان می کنم هنگامی که مردم از آن به عنوان پروپاگاندا برای ایده های خودشان استفاده کنند – شما می دانید مانند زمانی که قاضی اسکالیا به جک باور اشاره کرد– این موضوع مرا ناراحت خواهد کرد. |
فصل ۸ سریال ۲۴ با تمرکز بر جمهوری اسلامی کامستان، تصویری از یک جمهوری اسلامیِ ضعیف شده و شکست خورده را به مخاطبان جهانی خودنشان می دهد و با تمرکز بر ناکارآمدی نظام اسلامی در تقابل با ایالات متحده، رسما اعلام می دارد که جمهوری اسلامی بر اثر فشارهای اقتصادی حاضر شده از ماجراجوئی های هسته ای خود دست کشیده و حمایت از سازمان های تروریستی را کنار بگذارد و این دقیقا همان چیزی است که امروز تمامی سیاستمداران آمریکایی از رییس جمهور این کشور گرفته تا سایر مسئولان، بر آن تاکید داشته و به صراحت اعلام می دارند که اعمال تحریم های همه جانبه سبب شد تا جمهوری اسلامی ایران به پای میز مذاکره با ۵+۱ آمده و برنامه ی جامع هسته ای (برجام) را بپذیرد.
مبتنی بر انچه که فصل ۸ سریال ۲۴ بر ارایه ی مستقیم آن به مخاطبان خود تاکید دارد، اعلان این مطلب است که کامستان، جمهوری اسلامی که تروریست ها و عناصر افراطی درون آن که عمدتا عضو پاسداران انقلاب بوده و با سردادن شعارهای ایدئولوژیک، مخالف امضای توافقنامه صلح میان جمهوری اسلامی و ایالات متحده به عنوان ابرقدرت جهان می باشد؛ کشوری که در غیاب سایر کشورهای جهان، به تنهایی امور مربوط به توافقنامه را دنبال کرده و قصد دارد پُلی ارتباطی میان جمهوری اسلامی منزوی و بدور از جامعه ی جهانی را جهت برقرای تعامل سازنده و البته به سبک امریکایی با دیگر کشورهای جهان باشد.
البته در این میان مخالفان داخلی و خارجی پیوستن جمهوری اسلامی به جامعه جهانی و بطور کل صلح و آشتی این کشور پیکارجو با عموم جوامع، بویژه آمریکا، تروریست هایی هستند که بخش عمده ای از آنها با روسیه، رقیب و دشمن قدیمی ایالات متحده، رابطه داشته و از آن خط می گیرند و به عبارت بهتر مخالفت آنها با توافق صلح نتیجه ی درخطر افتادن منافعشان است.
بر این اساس پس از یکسال مذاکره مستقیمی که میان رؤسای جمهور امریکا و کامستان برقرار شده است؛ سرانجام رییس جمهور حسن، در مقام ریاست جمهور اسلامی کامستان به نیت خوب و خیرخواهانه ی رییس جمهور ایالات متحده، یعنی خانم تیلور و فداکاری های وی پی برده و از همین رو ضمن اعتماد کامل به او، اقدام به دادن انواع امتیازات نظیر قبول بازرسی از تمام مناطق و اماکن موجود در جمهوری اسلامی کامستان به جز مدارس ابتدایی نموده و هر اطلاعات محرمانه ای که رییس جمهور امریکا به آنها نیاز دارد را در اختیار وی قرار می دهد؛ اطلاعاتی از قبیل پرونده نیروهای اطلاعاتی کامستان که در خاک امریکا مشغول فعالیت هستند و یا اطلاعات جمع آوری شده درباره نقاط ضعف سیستم دفاع هسته ای ایالات متحده که توسط سازمان های اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی استخراج گردیده است.
البته در این میان گویی فصل ۸ سریال ۲۴ از آینده ی معادلات جهانی و حضور همراهانه ی روسیه در جنگ با داعش اطلاع داشته و از این جهت بدون بررسی ابعاد همکاری جمهوری اسلامی و روسیه؛ تمرکز ویژه ی خود را بر ارایه ی چنین تصویری بنا می گذارد که آنچه باعث شده سال ها میان جمهوری اسلامی و ایالات متحده و بطور کل جامعه ی جهان فاصله ایجاد نماید، شیطنت های روسیه و افراط و تعصب کورکورانه ی پاسداران تندروی کامستانی است؛ مگر نه جمهوری اسلامی و ایالات متحده، در پای میز گفتگو و زمانی که با یکدیگر مذاکره مستقیم برقرار می کنند، طرف مقابل را شریک خود در نظر گرفته و از هیچ تلاشی برای حفاظت از منافع یکدیگر دریغ نمی نمایند و از این جهت است که رییس جمهور حسن به دستور مستقیم رییس جمهور آمریکا، به عنوان اولین رییس جمهور خارجی وارد سازمان امنیتی و اطلاعاتی سی.تی.یو می شود تا در آنجا در امان باشد و حتی زمانی که ژنرال براکر گزینه ی نظامی را روی میز گذاشته و نقشه حمله نظامی به جمهوری اسلامی را مطرح می کند، رییس جمهور تیلور با قاطعیت هر چه تمام از رییس جمهور حسن به عنوان شریک خود یاد می کند و در مقابل رییس جمهور حسن نیز تحت تاثیر مهربانی های زاید الوصف ایالات متحده قرار گرفته و از این جهت هرجا که نیاز می شود اسرار کشورش را در اختیار مقامات امریکایی قرار می دهد تا آنها بتوانند جلوی پاسداران تروریست کامستانی را گرفته و در این مسیر اعتماد دوجانبه حتی جان خویش را نیز فدای آرمان های بشردوستانه ی ایالات متحده آمریکا می نماید.
کیفیت تصویر سازی و بطور کل روایت سریال ۲۴ در سطحی است که حتی عوام و ناآگاهان جوامع جهانی نیز به سادگی پی می برند که این تصویر، تصویر مطلوب و آرزوی بلندمدتی است که مقامات امریکایی و گردانندگان نظام سلطه برای آینده جمهوری اسلامی در نظر داشته و تمام تلاش خود را برای رسیدن به آن به کار گرفته اند؛ آرزویی که به موازات سناریویی که سریال ۲۴ کار بر روی آن را از سال ۲۰۰۹ و کمی قبل از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ ایران آغاز کرده بود و در راستای واقعیت بخشیدن و تحقق آن، اقدامات سیاسی، اقتصادی و رسانه ای فراوانی را سامام بخشیده و آغاز نموده بود که ماحصل این اقدامات به دورانی منتهی شد که بخشی از جامعه ایرانی و مسئولان آن بر اثر القائات رسانه های خارجی و داخلی، باور کردند که جمهوری اسلامی در دنیا منزوی و تنهاست و گره تمام مشکلات ریز و درشت زندگی مردم و امورات جامعه صرفاً با برداشتن تحریم ها باز می شود.
بر این اساس نشانه های تحقق سناریویی که ۲۴ ترسیم کرده بود خیلی زود آشکار گردید؛ شباهتی استراتژیک و البته فراتر از شباهت در پیشگویی واژه حسن به عنوان نام رییس جمهور کامستان و رییس جمهور اسلامی ایران و یا ۶۰۰۰ هزار سانتریفیوژی که عموم رسانه های داخلی و خارجی، به عنوان تنها اشتراکات موجود میان جمهوری اسلامی سریال ۲۴ و وقایع جاری جمهوری اسلامی ایران از آن یاد نمودند.
کاراکتر "عمر حسن" رییس جمهور کامستان، نام این کاراکتر یک ماه پیش از انتخابات ریاست جمهوری دهم جمهوری اسلامی ایران، آرمان هاشمی (Arman Hashemi) بود که مدت کوتاهی پس از انتخابات، به عمر حسن تغییر پیدا کرد و همچنین اشاره به تحصیلات حقوقی "رییس جمهور حسن" در انگلیس نیز بنابر دلایلی نا مشخص، از نسخه نهایی سریال ۲۴ حذف گردید. |
همچنین مبتنی بر سناریویی که ۲۴ ترسیم کرده بود، مخالفان روند مذاکرات هسته ای در بسیاری از رسانه های مکتوب و مجازی به عنوان تندرو، خشونت طلب، متحجر، بی سواد و از همه مهمتر کاسب تحریم معرفی شدند و فضایی ترسیم شد که در آن برای مخالفت با تندروها هم که شده، باید توافق به امضاء می رسید، همانطور که در سریال ۲۴، رییس جمهور حسن برای اینکه برادرش فرهاد و سایر پاسداران تروریست را خوشحال نکند، خیلی سریع به مذاکره بر می گردد و تمامی شروط آمریکا را به جان و دل می پذیرد.
البته باید توجه داشت که موارد فوق، به هیچ عنوان ماحصل فعالیت چند ماهه و یا حتی یک ساله و دوساله ی امپراطوری سانه ای غرب نبوده و فعالیت رسانه های نظام سلطه و قلم به مزدهای داخلی و خارجی ایشان، در عرصه ی تقابل نرم به جمهوری اسلامی، از مدت ها پیش و از همان دوران فتنه ۸۸ آغاز شده بود؛ از همان زمان که در مقابل تجمع ۱۳ آبان امت حزب الله در برابر لانه ی جاسوسی آمریکا، برخی سبزپوشیده به سر در سفارت روسیه رفته و شعار مرگ بر روسیه جای مرگ بر امریکا را سردادند و چندی بعد و دقیقا پس از آنکه مردم ایران در ۹ دی ۸۸ معادلات گردانندگان نظام سلطه را بهم ریختند، سعی شد تا جنگ اقصادی غرب علیه جمهوری اسلامی با اعمال گسترده ی تحریم ها شدت پیدا نموده و فعالیت رسانه ای گسترده ای حول آن صورت گیرد و این امر تا به آنجا پیش رفت که سعی شد تا در چهار سال بعد، رأی به یک کاندیداریال معادل حمله نظامی امریکا و رأی به کاندیدای دیگر معادل تنها راه حل مشکلات و تنها امید جامعه ایرانی معرفی گردد.
و این گونه بود که استراتژیست های هنری و رسانه ای ایالات متحده در مقام و جایگاه سناریست های ارشد سریال ۲۴ ، هم مختصاتی را که برای به زانو درآوردن جمهوری اسلامی تعریف شده بود را به تصویر کشیدند و هم اصول و خط مشی حاکم بر مذاکرات احتمالی را برای مقامات امریکایی یادآوری نمودند و هم به مخاطب غربی و هم مخاطب ایرانی نشان دادند که ایالات متحده در جایگاه ابرقدرتی جهان و به عنوان کدخدایی که نیاز به هیچ گونه امتیاز ندارد، می تواند با سهولت هر چه تمام، سرسخت ترین دشمنان خود، یعنی پاسداران تروریست و مقامات ارشد جمهوری اسلامی کامستان را به سر میز مذاکره آورده و هر امتیازی را اعم از بازرسی مدارس ابتدائی و ... را به راحتی هر چه تمام از ایشان مطالبه نموده و فراتر از آن هرگاه نیاز داشت، به اسرار امنیتی و اطلاعاتی دیگر کشورها دسترسی داشته باشد و در این میان اگر مقامات امریکایی از این اصول تخطی کنند، از قدرت سرنگون خواهند شد و اگر طرف مقابل در مذاکره، با مطالبات ایالات متحده در هر مرحله ای و در هر سطحی مخالفت کند با گزینه ی نظامی روی میز و یا بنابر تعبیر سریال ۲۴، تمام قدرت نظامی امریکا روبرو خواهد شد.
-In one hour, you will stand beside me in the council chamber, and you will sign the treaty your husband and I agreed to.
-I will not! -You will! Because if you don't, my administration will disclose hard, indisputable evidence that agents inside your intelligence service attempted to detonate a nuclear device on our soil, which will give me all the justification I need to retaliate against the IRK with the full force of the American military. |
بر کسی پوشیده نیست که ایالات متحده در طی قریب به چهار دهه از حیات جمهوری اسلامی ایران، همواره سعی داشته و دارد تا آنچه را از تجربیات خود که در تقابل با شوروی سابق در فرایند جنگ سرد تجربه نموده و در نهایت این ابرقدرت را به زانو در آورد و بلوک شرق را در هاضمه ی خود هضم نمود را در قبال جمهوری اسلامی پیاده کند؛ البته این موضوع در حوزه سیاست قرار گرفته و مانع انجام اقدامات فراوان دیگر در حوزه های فرهنگی و اقتصادی نمی شود.
ایالات متحده در طی نیم قرن حاکمیت جنگ سرد (Cold War) بر فضای عمومی جهان و دسته بندی نظامات بین الملل میان دو بلوک غرب (Western Bloc) به رهبری این کشور و بلوک شرق (Eastern Bloc) بر محور ابرقدرتی اتحاد جماهیر شوروی، که از دوران پس از جنگ جهانی دوم آغاز گریده بود و کشمکش های بسیاری را میان این دو کشور به همراه داشت؛ سرانجام توانست به واسطه ی تمرکز بر تقابل و جنگ نرم و ایجاد برتری فرهنگی و استفاده ی هوشمند از ابزار رسانه، بر اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی (Union of Soviet Socialist Republics) فایق آمده و نهایتا در ۴ دی ۱۳۷۰ هجری شمسی (۲۵دسامبر۱۹۹۱ میلادی) فروپاشی رسمی بلوک شرق و هضم ایشان در بلوک غرب را محقق سازد. بر این اساس اتحاد جماهیر شوروی طی نیم قرن با بازی در زمین امریکا و حضور جدی در عرصه ی جنگ سخت و پرداختن به مقابله تسلیحاتی پر هزینه، همپای ایالات متحده، نتوانست در برابر جنگ نرم امریکا و اقدامات فرهنگی و نفوذ فرهنگی ایالات متحده مقاومت کرده و در نهایت با روی کار آمدن رؤسای جمهوری میانه رو، از ایستادگی در برابر ایالات متحده عقب نشینی کرده و در بازه های زمانی مختلف با خم شدن به سمت منویات امریکا، در نهایت رو به اضمحلال و فروپاشی رفت. نمودارهای فوق نشان می دهد که چطور امریکا مواضع شوروری و تغییر داده و با تغییر در هویت آن، موجب نابودی این اتحادیه شد. |
پس اگر چه پروژه ی کودتای مخملی در ایران که تحت لوای فتنه ۱۳۸۸ دنبال می شد، با شکست مفتضحانه و ناکامی عامل داخلی و خارجی در تغیر ماهیت جمهوری اسلامی همراه گردید؛ اما در مجموع سبب شد تا کور سوی امیدی برای ایالات متحده جهت اعمال نفوذ مستقیم در عرصه داخلی ایران و تغییر در ماهیت جمهوری اسلامی فراهم گردد؛ پس اگرچه فتنه ۱۳۸۸ با حضور باشکوه امت مسلمان ایران به حمایت از امام خود، در یوم الله ۹ دی به ناامیدی بدل گردید؛ اما ماهیت فتنه ی ۸۸ و ایجاد ذهنیت و تصور توان براندازی نرم نظام جمهوری اسلامی و استحاله از درون، سبب شد تا سرمایه گذاری های امریکا معطوف عرصه هایی فرا سیاسی هچون حوزه های اقتصاد و فرهنگ و ...، به جهت گسترش شبکه های نفوذ در کشور و در مجموع تمرکز همه جانبه بر پروژه ی نفوذ در ایران اسلامی گردد.
در تاریخ ۱۵ آذر ماه ۱۳۹۰ هجری شمسی سفارت مجازی ایالات متحده آمریکا به دو زبان فارسی و انگلیسی آغاز به کار کرد |
به این ترتیب تمرکز همه جانبه ایالات متحده بر پروژه ی نفوذ در ساختار جمهوری اسلامی سبب شد تا در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ فضای روانی شکل گرفته در کشور به روی کارآمدن جریان رفرمیست (اصلاح طلب) منتج گردد؛ جریانی که با تمرکز بر شعار اعتدال و پرهیز از افراط گرایی، به ایالات متحده فرصت داد تا با اتخاذ رویکردهای فریبکارانه بتواند در قلوب و افکار برخی نفوذ کرده و با اتکاء به فضاسازی رسانه های غرب گرای داخلی، بتواند بر فکر و عملکرد تعدادی از مسئولان در قوای مختلف اثرگذار باشد.
شرمن تاکید کرد دو سال تحریم ها نتوانست برنامه هسته ای ایران را متوقف کند، اما انتخاب رییس جمهور حسن روحانی چیزی بود که در نهایت ایران را به میز مذاکره آورد. بنجامین رودز (Benjamin Rhodes)، که دستیار ویژه رییس جمهور آمریکا، اوباما و نویسنده نطق های وی نیز هست، در روز پنج شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۵ (۱۶ ژوئن ۲۰۱۶) طی سخنانی در شورای آتلانتیک (Atlantic Council)، نکات مهمی درباره سیر شکل گیری سیاست های دولت اوباما درباره ایران بیان کرده است. «... با توجه به موارد گفته شده، تغییرات نیز ضروری شد. بگذارید من این موضوع را به ساده ترین شکل ممکن توضیح دهم. میانمار تصمیم به تغییر ماهیت دولت خود گرفت. کوبا تصمیم به تغییر ماهیت ارتباط خود با آمریکا گرفت. ایران تصمیم به تغییر ماهیت برنامه هسته ای خود گرفت. در همین راستا، در حالی که توافق هسته ای بسیار مهم است، پیشرفت گسترده تر با ایران محدود است. همانطور که رهبر معظم ایران به ما یادآوری کرد، مخالفت ذاتی ایران با آمریکا در حال تغییر کردن نیست. ایران بر خلاف کوبا، حتی اگر ما بخواهیم، علاقه ای به عادی سازی روابط با آمریکا یا اجازه باز کردن سفارت ما نشان نداده است. البته، این واقعیت نیز وجود دارد که ما سیاست خود را فراتر از کاهش تحریم های هسته ای تغییر نداده ایم. تحریم ها علیه تروریسم، موشک های بالستیک و حقوق بشر، حمایت ما از اسرائیل و شرکاء در منطقه خلیج شامل توانایی های دفاعی، آشکارا به منظور مقابله با اقدامات ایران در منطقه و مخالفت ما با بسیاری از سیاست های ایران همچنان ادامه دارد. بنابراین در پایان، ما از همه اینها چه درس هایی می توانیم بگیریم؟ این موارد چه کاربردی می توانند در پیشبرد رابطه ما داشته باشند؟ اول، تعامل، فرصت هایی را ایجاد می کند که ما با اصرار بر انزوا،خودمان را از این فرصت ها محروم می کنیم. کار دیپلماتیک برای رسیدن به چیزی مانند توافق هسته ای، به زمان، روابط شخصی و توانایی استفاده از فرصت، زمانی که آن فرصت بوجود می آید نیاز دارد. همزمان، آمریکا برای پیگیری تعامل، نیاز ندارد از چیزی چشم پوشی کند. همانطور که رییس جمهور بارها گفته است، ما همه توانایی های خود را در رابطه با ایران و همه تعهدات خود را در قبال شرکای در منطقه حفظ می کنیم. در حال حاضر، آزمون کلیدی برای تعامل ما با ایران همچنان سوریه است که در آنجا سیاست سازنده تر ایران برای حل مناقشه مهم است ولی این سیاست وجود نداشته است. ما با داشتن تماس با دولت ایران باز هم در این باره و در خصوص مسائل دیگر - در موقعیت بهتری قرار خواهیم داشت. ما باید این تماس ها را ادامه دهیم و منتظر فرصت ها باشیم. دوم، ایران درست مانند هر کشور دیگری، یکپارچه نیست. کسانی که طرفدار روابط نزدیک تر بین آمریکا و ایران هستند باید به تخلفات رژیم ایران از هنجارهای بین المللی اذعان و به صراحت آن را رد کنند. همین وضع باید در مورد شلیک موشک هایی وجود داشته باشد که بر روی آنها «مرگ بر اسرائیل» نقاشی شده است. با این حال، کسانی که از رژیم ایران انتقاد می کنند باید به این واقعیت ساده اذعان کنند که بین سیاست ها و رویکردهای محمود احمدی نژاد و حسن روحانی تفاوت وجود دارد. این اصرار که هر کسی در دولت ایران یک تندروست، به شکلی خودسرانه هر فرصتی را برای اینکه مقامات ایران در مسیری متفاوت حرکت کنند رد می کند. این شکست دادن خود است. این وضعیت همچنین نقش مردم ایران را نادیده می گیرد که بسیاری از آنها به وضوح طرفدار مسیری معتدل تر هستند. سوم، آمریکا باید همچنان درصدد پیدا کردن راههایی برای تعامل با مردم باشد. نقش آنها در توافق هسته ای اغلب با قدردانی کافی روبرو نمی شود. موضوع مهم تر اینکه، حتی در حالی که ایران به سختی یک دموکراسی کامل است، انتخاباتی داشت که پرزیدنت روحانی را بر سر کار آورد و افکار عمومی آشکارا از توافق هسته ای حمایت کردند. ما باید همچنان به آن نوع از گشایش های آموزشی، فرهنگی و مردم به مردم که می توانند اعتماد سازی کنند ادامه دهیم. ما باید به روابط با مردم ایران، به خصوص جوانان ادامه دهیم. ایران، مانند هر کشور دیگری، در سالها و دهه های آینده تغییر می کند. ما باید برای نسلی که به طرف آن می رویم روشن کنیم که هیچ دلیلی وجود ندارد که ما باید در چرخه ای از مناقشه باقی بمانیم. در نهایت، به حمایت و تعامل گروه های غیر دولتی مانند پروژه ایران برای ادامه دادن به مسیر گفتگوهایی که می توانند فرصت های بالقوه را شناسایی کنند نیاز است. پرزیدنت اوباما بارها گفته است مسیری روشن در جهت بهبود روابط بین آمریکا و ایران وجود دارد. این مسیر برای مردم ایران و ادغام آنها در اقتصاد جهانی و جامعه ملل خوب خواهد بود. در نهایت، اینکه تا چه حد ایران در این مسیر حرکت می کند، به تصمیمات و اقدامات رهبران آن بستگی دارد. اگر رهبران ایران این مسیر را در پیش نگیرند، پرزیدنت اوباما نشان داده است که تعامل، ما را از ظرفیت خود برای تحمیل عواقب منفی محروم نمی کند. اما اگر آنها این مسیر را در پیش بگیرند، این برای ایران، آمریکا و جهان خوب خواهد بود. ما همواره مسئولیت داریم راه ایران را به طرف این آینده باز بگذاریم.» |
در مجموع باید توجه نمود، برخلاف آنچه که نگاه غالب اصرار بر ارایه آن دارد؛ روی کار آمدن جریال اعتدال و هم خوانی گزاره های مورد اشاره در فصل ۸ سریال ۲۴ با وقایع جاری سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی را به هیچ عنوان نمی توان به عنوان پدیده ای اتفاقی و تصادفی قلمداد نمود؛ بلکه می بایست هوش سیاسی را جایگزین ساده انگاری های متداول امروز جوامع نمود و حتی به قیمت انگ و برچسب های سیاسی متداولی همچون توهم توطئه و ... این موارد را به عنوان بخشی از سناریوهای راهبردی دشمن مورد واکاوی و ارزیابی قرار داد؛ سناریوهایی پیچیده که رسانه های استراتژیک وظیفه ی ارایه ی آن را به جوامع داشته و به عنوان نمونه سعی می نمایند تا گوشه ای از آن را جهت آماده سازی افکار عمومی در سریال ۲۴ به نمایش در آورده و پیش زمینه ای ذهنی مقصود خود را از برای مخاطب جهانی خود فراهم سازند.
ادامه دارد...
ارسال نظر