در میان برخی قومیتها در زمان باستان رسم بود که برای بیرون نرفتن ثروت از خانواده و فامیل با اغیار وصلت نمیکردند و به عبارتی کسی را میان خود راه نمیدادند، وضعیت حال حاضر مدیریت سینما در کشور هم تقریباً همین شرایط را به ذهن متبادر میکند.
متأسفانه در مدیریت سینمایی کشور، مجموعهای از افرادی محدود که با یکدیگر رابطه خانوادگی و منافع شخصی مشترک دارند، بسیاری از کانونهای مدیریتی را در دست گرفتهاند و ساختاری از چندشغلهها را تشکیل دادهاند که همین رابطهها مأمنی برای فساد و رانتبازی شده است.
در روزهایی که بحث چگونگی هزینهکرد ۲۰میلیاردتومانی جشنواره فیلم فجر همچنان جای بحثونظر و انتقاد است، هستند مدیرانی که از قبل داشتن چندین شغل در مدیریت سینمایی حقوق و پولهای بیحساب و کتابی به جیب میزنند.
به عنوان مثال مهدی یزدانی، مدیرعامل فعلی مؤسسههای رسانههای تصویری که اخیراً به این سمت گماشته شده در دو دوره دبیری رضا میرکریمی در جشنواره بینالمللی فجر، سمت معاون امور اجرایی جشنواره را بر عهده داشته و در کنار این سمت مسئول امور مالی و اداری جشنواره نیز مستقیماً زیر نظر ایشان بوده و همه هزینهها زیر نظر یزدانی خرج شده است (جشنوارهای ۸ میلیاردی که کسی تا به امروز درباره ریز هزینهکرد آن جوابی نداده است).
پسر میرکریمی(دبیر جشنواره) که از همان روز نخست نقدهای زیادی به گماردنش در سمت مدیریت پشتیبانی جشنواره وارد بود نیز مستقیماً زیر نظر یزدانی کار کردهاست.
نکته جالب اینکه دقیقاً در همان ایام که یزدانی در جشنواره بین الملل فیلم فجر این مسئولیتها را داشته، مدیر اداری- مالی بنیاد رودکی نیز بوده و اکنون مشاور عالی و مالی مدیرعامل خانه سینماست که برای هر کدام از این سمتها حقوق دریافت میکند، اخیراً هم که شاهسواری مدیر ۱۱ شغله خانه سینما و یار غار یزدانی، عضو هیئت امنای مؤسسه رسانههای تصویری (یعنی جایی که یزدانی مدیر عامل آن است) شده است. در کمال تعجب و ناباوری اخیراً یزدانی با حکم حیدریان (رئیس سازمان سینمایی) به عنوان دبیرکل ستاد صیانت و مبارزه با تکثیر و عرضه غیر مجاز آثار سینمایی و سمعی و بصری منصوب شده است.
جالب است که این حلقه محدود همزمان سیاستهای سینمایی دولت و صنف را با هم مدیریت میکند، در واقع صنف خانه سینما در پنج سال اخیر نه صرفاً در تعامل با دولت، بلکه به عنوان بازوی دولت عمل کردهاست و همین رویکرد باعثشده سر بسیاری از اعضای زحمتکش صنف بیکلاه بماند.
آیا واقعاً بین داشتن این همه مسئولیت ریز و درشت یک فرد و بدهبستانهای پستهای مدیریتی هیچ شبههای نیست؟ در خوشبینانهترین حالت اگر بپذیریم که در این وسط هیچ رانت و امتیازی به کسی دادهنمیشود، آیا میتوان بر این گزاره پای فشرد که آیا مسئولیتهای این فرد آنقدر تخصصی و حرفهای است که هیچکس دیگری روی این کره خاکی نیست که بتواند آنها را انجام دهد؟
اعتماد نکردن به جوانها و نیروهای تازه نفسی که پشت درهای مدیریت بسته و تنگنظرانه و محفلی سازمانها و نهادهای دولتی گیر کردهاند، بلیهای است که دیگر به امری عادی تبدیل شده است.
تنگنظری مدیریتی به قدری افکار برخی مدیران سینمایی را احاطه کرده که اساساً به نیروهای جدید و افکار تحولخواه اجازه حضور و عرضاندام در عرصه سینما داده نمیشود و میتوان دلیل اصلی عقبماندگیهای فکری و اجرایی در سینما را به همین مسئله مربوط دانست.
* جوان
ارسال نظر