به گزارش سینماپرس، پنل فیلم سینمایی «دارکوب» با موضوع اعتیاد عصر روز سوم جشنواره فیلم سلامت با حضور دکتر محمد علی شهرکی: روان پزشک و روانکاو، دکتر جمال شمس، روان پزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، بهروز شعیبی کارگردان و سید محمود رضوی تهیه کننده فیلم در سالن یک پردیس چارسو برگزار شد.
در این پنل بهروز شعیبی گفت: این جلسه تا این لحظه بسیار سخت است چون بحث ها بیشتر سینمایی هستند ولی این جلسه پیرامون مساله پزشکی و روان شناسی است. بیشتر دوست دارم شنونده باشم با این حال نکته ای که در مورد فیلم دارکوب در مورد روابط خانواده می توانم بگویم این است: اعتیاد مساله مبتلابه جامعه است ولی از طرف رسانه ها نادیده گرفته می شود. اعتیاد بیشتر جرم تلقی می شود و در جامعه ما تا به حال کمتر به آسیب های ناشی از آن پرداخته شده است. ما برای ساخت فیلم دارکوب حس کردیم که اعتیاد و آسیب های آن را بیشتر باید در خانواده پررنگ کنیم نه در جامعه. در این میانٰ وقتی با اعتیاد زنان رو به رو می شویم، به جایگاه یک زن به عنوان دختر یا مادر و نقش آن در خانواده می رسیم و می بینیم آسیب هایی که به چنین نقشی در اثر اعتیاد تحمیل شده، اغلب در خانواده ها نادیده گرفته می شود. اعتیاد را باید به چشم بیماری نگاه کرد و نه جرم و این نگاهی است که در جامعه ما وجود ندارد.
بهروز شعیبی در این نشست گفت: شرایط اجتماعی ما زاییده دو دوره نسلی است نه این که همین امروز خلق شده باشد. رسانه ها در کشور ما در مورد موضوعات اجتماعی به شدت سکوت کرده اند. ما می بینیم که در مورد مسائل اخلاقی و اقتصادی چنین سکوتی وجود ندارد. اما موضوعی مثل اعتیاد یا فقر، با این که بخش عمده ای از جامعه را گرفتار خود کرده، اغلب مورد سکوت واقع شده است. شاید خیلی از افراد سوال کنند که چرا فیلم های شاد تولید نمی کنیم؟ اما اگر قرار باشد فقط لحظه ای مردم را خوشحال کنیم، هنری نکرده ایم. همانطور که موضوع دلار و مسکن امروز داغ است، پرداختن به موضوعاتی مانند اعتیاد در سینما در درازمدت اثرات مثبت خود را نشان خواهد داد.
دکتر شهرکی در ادامه نشست گفت: من به سازندگان فیلم دارکوب تبریک می گویم چون شاید جزو معدود فیلم های سینمایی است که یک روایت واقع گرایانه از اعتیاد دارد و از بزرگ نمایی های کاریکاتورگونه در حوزه اعتیاد پرهیز کرده است. در فیلم دارکوب با یک شروع و یک پایان حساب شده مواجه می شویم. شروع در زاغه ها و اماکنی که اعتیاد و سایر آسیب های اجتماعی از آنها نشات می گیرد و متولد می شود. خوشبختانه فیلم راه اشتباه را نرفته که تنها بگوید علت اعتیاد و آسیب های اجتماعی چیست؟ دارکوب یک پایان جالب دارد و این که شخص آسیب دیده و معتاد در یک کمپ ترک اعتیاد رها می شود و مخاطب نمی داند که بعد از آن چه اتفاقی می افتد. در سالهای گذشته سیاست گذاران در حوزه مبارزه با اعتیاد و آسیب های اجتماعی، اشتباهی مرتکب شده اند و تنها به دنبال علت اعتیاد بوده اند. تجربه من در حوزه پیشگیری از اعتیاد نشان داده هر جا که جامعه بشری وجود داشته باشد؛ آسیب های اجتماعی نیز وجود دارد. در قسمت هایی از فیلم دارکوب اگر مهسا در جاده رها نمی شد، شاید اتفاقات دیگر متعاقب فیلم نمی افتاد. ولی باید گفت اگر همه اتفاقات در زندگی حساب شده باشند، باز هم آسیب های اجتماعی را شاهد خواهیم بود. از طرف دیگر زمانی که ما به انتهای فیلم می رسیم، یعنی زمانی که مهسا در کمپ رها می شود، فیلم به معضل درمان و نقص های موجود در آن اشاره می کند. البته سازمان های متولی در این زمینه بسیار با انگیزه هستند اما باید بگویم متاسفانه درمان بیمار در کمپ قسمت پایانی درمان نیست چون بیمار مجدد به جامعه باز می گردد و ممکن است دوباره به اعتیاد روی بیاورد. اگر اعتیاد در جامعه ما و حتی در کل دنیا به خوبی درمان نمی شود، به علت این نیست که معتادان انگیزه کافی برای ترک ندارند و یا بی اراده هستند. به این علت است که شاید درمانگر مسیر درست را نمی پیماید و یا ساز و کارهای مناسب در این زمینه وجود ندارد.
دکتر شمس در این پنل اظهار داشت: من فیلم دارکوب را یک برداشت بسیار سطحی از اعتیاد می دانم البته نه این که دست اندرکاران فیلم در این زمینه کوتاهی کرده باشند. نکته این است که اعتیاد چیزی است که هر کسی در تاریکی سراغ آن می رود. در دارکوب تلاش شده به ابعاد مختلف اعتیاد پرداخته شود که البته قابل تقدیر است. اما نکته این است که در فیلم اشاره کوچکی به سبب شناسی اعتیاد شده است. اعتیاد یک بیماری زیستی اجتماعی روانی معنوی است. یعنی یک بیماری چند بعدی. البته من اعتیاد را بیماری نمی دانم. اعتیاد یک سندرم و نشانگان است. بحث اصلی این است که معتاد یک مجرم تلقی می شود یا بیمار؟ وقتی می گوییم وابستگی به مواد، قسمتی از این نکته به شروع مصرف و قسمت دیگر به تداوم مصرف بر می گردد. کسی که برای اولین بار سراغ مواد می رود، مجرم است و جامعه شناسان این کار را بزه می دانند ولی در فیلم این روند مظلوم گرایانه نشان داده شده و برداشتی اشتباه به مخاطب انتقال می دهد. با این کار بار جرم کم شده و بار بیماری زیاد می شود. نمی توان به طور صد در صد گفت: کسی که معتاد است، مجرم نیست.
او ادامه داد: اعتیاد نتیجه استرس ناشی از بیکاری و فقر و ... است. اگر در جامعه ای استرس بالاست، ناخودآگاه افراد سراغ اعتیاد می روند. جامعه ای که در آن خود کنترلی آموزش داده نمی شود، اعتیاد در آن رواج خواهد داشت. برای همین است که تاکید می کنیم خود کنترلی از دوران مهد کودک باید شروع شود ولی رسالت مهدها در کشور ما گم شده است. کنترل از سوی جامعه نیز کاملا گم شده و این در فیلم نمایان است به طوری که معتادان در پارک ها به راحتی رها شده اند.
بهروز شعیبی گفت: در مورد بحث جرم در حوزه اعتیاد باید بگویم، من ترجیح دادم برای ساخت فیلم دارکوب به اعتیاد به چشم بیماری نگاه کنم. باید به این نکته اشاره کنم که فیلم ها تنها راه آموزش به مردم برای پیشگیری از اعتیاد نیستند. ریشه کنی اعتیاد نیاز به آموزش از دوران کودکی دارد. ضمنا ما در دارکوب دنبال دلایل اعتیاد نبودیم چون در تحقیقات میدانی نشان داده شد، به تعداد افرادی که به اعتیاد روی می آورند، دلایل و بسترهای مختلف وجود دارد. در فیلم دارکوب حتی زنانی که در شلتر زندگی می کردند؛ هزاران دلیل برای روی آوردن به اعتیاد داشتند. منتهی به پیشینه این افراد هیچ اشاره ای نکردیم و آنهم به خاطر دلایل بیشماری که برای ابتلا به اعتیاد وجود دارد.
در ادامه دکتر شهرکی گفت: همانطور که دکتر شمس نیز اشاره کردند؛ اعتیاد یک نشانگان و سندرم است. من با هیچ دو نفری برخورد نکردم که شبیه به هم معتاد و شبیه به هم درمان شده باشند. فرد معتاد زمانی که به برای اولین بار سراغ مواد می رود، به دنبال لذت می گردد اما گشتن به دنبال لذت فقط مخصوص فرد معتاد نیست و این خاصیت تمام انسان ها می تواند باشد. لذت جویی بخشی از پروسه رشد روانی است. در خیلی از جوامع، مواد مخدر و محرک، در دسترس وجود دارد اما میزان اعتیاد بسیار پایین است. به همین دلیل است که ما به اعتیاد سندرم می گوییم. اگر یک ماده مخدر را به مدت دو تا سه هفته مصرف می کنیم، روز بعد که از آن فاصله می گیریم، نشانگان جسمی خواهیم داشت. اما آیا ما معتاد شده ایم؟ نه. ما صرفا به خاطر مصرف ماده مخدر، در فیزیولوژی خود تغییراتی داده ایم که به سرعت به حالت اول خود باز می گردد. این یک پروسه گول زننده است و مصرف های پی در پی به تدریج ماندگار شده و فرد را معتاد می کند.
او گفت: در جامعه ما، هراس از اعتیاد به وضوح دیده می شود. هراس از اعتیاد شاید سبب شود که این معضل فاش نگردد. درست مانند هراس از ایدز و خیلی بیماری های دیگر. ما در جامعه با این حال به دنبال ریشه کن کردن اعتیاد هستیم، در حالی که اعتیاد قابل ریشه کنی نیست و فقط می توان آن را کنترل کرد. در این میان ترساندن جوانان برای نرفتن به دنبال اعتیاد و یا ایجاد احساس گناه در او، خیلی اوقات اثر معکوس دارد و باعث می شود در درازمدت با رشد اعتیاد مواجه شویم. ما زمانی در جامعه با رشد عجیب و غریب اعتیاد مواجه شدیم، که شروع به مداخلات مختلف در پیشگیری از این معضل کردیم. نگاه سبب شناسانه من به اعتیاد کاملا فیزیولوژیک نیست و ما به جای این که به دنبال علت اعتیاد بگردیم، بهتر است از دست کاری های اضافه و مداخلات مختلف پیشگیری کنیم. هر کدام از مداخلات قانونی، فرهنگی و ... منجر به رشد اعتیاد و اعتیاد هراسی می شود و این در حالی است که کاهش اعتیاد هراسی، خود گام مثبتی برای کاهش رشد اعتیاد است.
در ادامه دکتر شمس گفت: از دیدگاه نوروساینس و بیولوژیک، موقعی که یک ماده مخدر مثل حشیش، مصرف می شود، فرد را دچار اعتیاد روانی خواهد کرد. زمان مصرف این ماده، تغییراتی در مغز ایجاد می شود که به آن پلاستیسیتی می گویند. پلاستیسیتی برای همه عمر با فرد باقی می ماند. یعنی شاید فرد اعتیاد را کنار بگذارد، ولی اعتیاد سلولی همیشه با او همراه خواهد بود. این روند کاملا بیولوژیک است و نمی توان از آن گریز کرد. متاسفانه خیلی از خانواده ها جوانشان را ترغیب به ازدواج می کند که اعتیاد را کنار بگذارد. در حالی که این راهکارها اصلا کارساز نیست. گام اول در پیشگیری از اعتیاد، دادن اطلاعات مناسب است و این که به جوانانمان بگوییم اعتیاد دو بعد روانی و فیزیولوژیک دارد. ایجاد اعتیاد روانی، هسته اصلی اعتیاد است و نمی توان از آن گریزی داشت.
دکتر شهرکی در این پنل ادامه داد: متاسفانه در فیلمهای سینمایی که در مورد ترک اعتیاد نشان داده شده، الگوهای غلطی وجود دارد که وارد حوزه درمان اعتیاد هم شدهاند. درست مانند مردی که برای ترک وارد زیرزمین میشود، خودش را به تخت میبندد و بعد از چند روز ورزشهای باستانی و زورخانهای انجام میدهد، از زیرزمین خارج میشود در حالی که کاملا بهبود یافته است. این الگوها در سینما شکل گرفته و به بخش درمان در دنیای واقعی تسری یافته است. این در حالی است که سال ۸۳ سازمان جهانی بهداشت شعاری را تحت عنوان "اعتیاد یک مسمومیت مزمن است" مطرح کرد. این یعنی ترک اعتیاد نیاز به سم زدایی دارد. برای این کار در کشور ما مراکزی احداث شدند که سم زدایی سریع و فوق سریع برای بیماران انجام دهند. اما نکته ای که در دارکوب نشان داده میشود این است که فرد در پایان فیلم بدون درمان در کمپ رها می شود. درمان اعتیاد در سینما مغفول مانده و درمان روانی آن کاملا فراموش شده است. اعتیاد تنها به درمان جسمی نیاز ندارد چون همانطور که دکتر شمس اشاره کردند، اعتیاد سلولی همیشه با فرد باقی می ماند. خیلی از افراد مبتلا به اعتیاد، در واقع معتاد به ترک و معتاد به شرکت در جلسات ترک اعتیاد هستند؛ درست مثل مسیری که در سریال مسافر نشان داده می شد. ما برای درمان نیاز داریم برخی تغییراتی که در شخص اتفاق می افتد را تدریجی کنیم. توقع ما از سینما این است که در ترک و درمان اعتیاد اطلاعات واقعی به مخاطب بدهد. فیلم دارکوب این کار را کرده است. فراموش نکنیم ساخت فیلم های مصنوعی و کاریکاتور گونه پیام اصلی را به مخاطب نمی رسانند. اگر اطلاعاتی که در این زمینه به نوجوانان می دهیم، ناصحیح و دروغ باشد، وقتی آنها به دنبال کشف حقیقت می رود، اعتمادشان به ما سلب می شود. باز هم تاکید می کنم رویکرد درمان و ترک اعتیاد باید انگ زدایانه باشد نه اعتیاد هراسی.
بهروز شعیبی در ادامه این نشست گفت: بهتر است به این که چرا اسم "دارکوب" را برای فیلم انتخاب کردیم، نپردازم. این سوال خیلی از مخاطبان است ولی من تفسیر این کار را به عهده مخاطبان میگذارم. تنها چیزی که میتوانم بگویم صدا و زنگ خطری است که دارکوب در محیط اطرافش باقی میگذارد و پوسته مفید درختان را از بین میبرد. پوستهای که شاید برای خیلی از حیوانات دیگر ضروری باشد. درختی که در بکگراند فیلم است، پوستهاش در اثر ضربات دارکوب از بین رفته بود. اسم فیلم دارکوب مانند فیلم گوزنها از مسعود کیمیایی، تفسیر خاص خود را از سوی مخاطبان دارد. من اصلا ادعایی ندارم که فیلم من موضوعی جدید است اما بنا به اقتضای زمان و پیشرفت سینما در دوره کنونی، سعی کردیم در حوزه اعتیاد؛ این معضل اجتماعی، تصویری جدید و نو نشان دهیم.
دکتر شمس در ادامه گفت: در فیلم دارکوب تفاوت مغز افراد معتاد با دیگر افراد به خوبی نشان داده شد. تغییر شخصیت فرد معتاد و تاثیر اعتیاد بر خانواده نیز به خوبی نمایش داده شد.
دکتر شهرکی نیز گفت: فیلم دارکوب را صرفا یک فیلم در رابطه با اعتیاد نمیدانم. اعتیاد بخشی از این فیلم است. دارکوب به سایر آسیبهای اجتماعی بهخصوص مسائل زنان میپردازد. از ابتدا تا انتهای این فیلم خلاء قانون بهخوبی نمایش داده شد. در رابطه با اعتیاد قانونی انگار وجود ندارد. شخصیت بهروز در فیلم و تناقضات مربوط به آن، مردی را نشان میدهد که جای قانون مینشیند و آن هم با قدرت و خشونت مردانهاش. این قدرت میخواهد حق زن را بگیرد و یا این حق را از زن بگیرد. مهسا وقتی نمیتواند حقش را از همسرش بگیرد، سراغ برادرش میرود. مرد در این فیلم، هم منبع امنیت زن و هم منبع خشونت علیه او است. خلاء قانون اما به شکلی پیش میرود که در نهایت در فیلم به خشونت متوسل میشویم. جایی که نمیتوانیم راه حلهای قانونی بهره ببریم، مسلما به کارهای غیرقانونی کشانده میشویم. ما در قانون حضانت نقص داریم و ما نمیدانیم که زنی معتاد و کارتن خواب است و صلاحیت حضانت فرزندش را ندارد، چون قانونی وجود ندارد، دیگران از راههای غیرقانونی استفاده میکنند تا حضانت او را به عهده بگیرند. در فیلم به این نکته اشاره شده که جامعه ترجیح میدهد معتاد بمیرد و کسی با او مواجه نشود. اگر ما مسالهای را خوب نفهمیده باشیم تا ابد قادر به حل آن نیستیم. ما صورت مساله اعتیاد را خوب نفهمیدیم نه در مقام قانونگذار و سیاستگذار، نه درمانگر، نه خانواده. برای همین به سمتی حرکت میکنیم که شکستمان در درمان اعتیاد حتمی است. در حال حاضر میزان موفقیت در این زمینه بسیار اندک است. اگر متوجه نباشیم که میخواهیم چکار کنیم، معتاد را فقط به چشم لباس کثیفی میبینیم که میخواهیم آن را تمیز کنیم. این کار فاصله بین معتاد و جامعه را بیشتر میکند. ما عملا کسی را تحویل جامعه میدهیم که کارایی چندانی دیگر نخواهد داشت.
سیدمحمود رضوی تهیه کننده این فیلم در پایان جلسه مطرح کرد: فیلمهایی با مضامین اجتماعی در شرایط امروز شاید از لحاظ فروش به رقم کمتری به نسبت فیلمهای کمدی برسند، اما در تاریخ ماندگارتر خواهند شد. همچون فیلمهایی با موضوعات دختر پسری که سالها پیش بسیار در سینما رونق داشت اما امروزه خود آنها و سازندگانشان فراموش شدهاند، آینده این فیلمهای کمدی سخیف هم اینچنین خواهد بود.
رضوی گفت: متاسفانه تاکنون به اندازه سینمای طنز، حق سینمای اجتماعی به خوبی ادا نشده است. سینمای طنز لازم است اما نباید سینمای اجتماعی را کمرنگ کرد.
شعیبی هم اظهار داشت: سینما میتواند نشانههایی از معضلات و مسائل اجتماعی را مطرح کند اما فضای مجازی باعث شده مسائل را به طور عریان در جامعه ببینیم. وزارت بهداشت با کمک وزارت آموزش و پرورش میتواند مسائل اجتماعی را بیشتر پررنگ کند. فیلمسازان در مورد موضوعات اجتماعی تنها اطلاعات میدانی دارند و تخصصی همراه با آنها نیست. من از مسئولان وزارت بهداشت خواهش میکنم برای تربیت مادران، پدران و کودکان به میزان کافی اقدامات امن و آموزشی داشته باشد.
سومین جشنواره ملی فیلم سلامت، توسط موسسه ی آوای هنر از سوی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی با هدف نمایش آثار ایرانی با محوریت نقش سلامت در زندگی انسان و با شعار سلامت از تاریخ یک تا پنجم شهریور ۹۷ به دبیری محمد کیاسالار در حال برگزاری است
ارسال نظر