شمسالدین حمیدیان/ سریال جک رایان (Jack Ryan) که در حال حاضر فصل اول آن در ۸ اپیزود به پایان رسیده است را می بایست سریالی شبه استراتژیک قلمداد نمود که به صورتی ویژه دو خط اصلی را دنبال می کند؛ نخست ترسیم پیچیدگی های حمایت های مالی و گردش مالی تروریست ها که نقش آنالیست ها را در جنگ امنیتی آینده ضروری می سازد و دوم ترسیم تروریست بودن تمامی مسلمانان که این موضوع در صورت نمایش سیر انتقام گرفتن دو برادر مسلمان تروریست از غرب و حمایت مالی گسترده سایر مسلمانان از ایشان تصویرسازی شده است.
سریال جک رایان (Jack Ryan) اگر چه از نگاه افراطی ضداسلامی ویژه ای برخوردار است، اما برای تلطیف فضای نگرشی مخاطب خود، اقدام به ترسیم اسلام آمریکایی نیز نموده و به این واسطه از منظر خود وجه غیر پلید و تروریستی مسلمانان را در قالب شخصیت جیمز گریر (James Greer) به نمایش می گذارد و از آن حمایت می کند. |
تروریست های اصلی و شاخص این مجموعه موسی بن سلیمان (Mousa Bin Suleiman) و برادرش، علی هستند؛ دو جوان که در روستایی شیعه نشین در بقاع لبنان زندگی می کردند و پس از بمباران روستا و ویرانی منازل خود به فرانسه رفته و در قامت ملی گراهای فرانسوی ظاهر شده و اقدام به هدایت گروهی تروریستی می کنند.
این دو برادر که بسیار باهوش بوده و در مواردی حتی به مأموران زبده آمریکایی رودست می زنند؛ با آرمان ملی گرایی خود به این باور می رسند که "در فرانسه شما یا فرانسوی هستی و یا خارجی" و البته تحت نگاهی ضدآمریکایی جهت انتقام گرفتن از کل غرب برنامه پیچیده ای ترتیب می دهند و در یک مورد که در کشور فرانسه اقدام می شود، آنها اقدام به استفاده از بمب شیمیایی در مراسم تشیع جنازه یک کشیش سرشناس فرانسوی کرده و موجب مرگ تعدادی از اعضای کلیسا می شوند. |
البته باید به این نکته توجه داشت، از آنجا که سریال جک رایان به نوعی قصد دارد سرنوشت تروریسم اسلامی در دوران پس از داعش را ترسیم نماید؛ این رویکرد را تحت تاثیر نگاه ضداسلامی حاکم بر داستان بر می گزیند که تمام فرق اسلامی را تروریست معرفی کرده و تروریست های خود را توأمان از میان شیعه و سنی را انتخاب می کند.
برای مثال دو برادر تروریست داستان شیعه و عضو داعش معرفی می شوند و در واقع برای سازندگان سریال ماهیت گروه های تروریستی تکفیری مثل داعش و دشمنی بنیادین امثال این گروه های تروریستی غربی ساز با تشیع اهمیتی ندارد و اساسا سعی و کوشش ایشان آن است که فِرق مختلف اسلامی را به عنوان تروریست به مخاطبان خود معرفی نموده و از این جهت بدون توجه به واقعیت ها، عضویت افرادی شیعه در گروه داعش را ترسیم و به عنوان یک امر طبیعی نشان می دهند.
همچنین سریال جک رایان ذیل نگاه اسلامهراسی یا اسلاموفوبیا (Islamophobia) حاکم در غرب و بالاص رسانه های آمریکایی، سعی می نماید تا به مخاطبان خود این طور نشان دهد که تمامی مسلمانان از هر نژاد و گروه و عقیده ای، یا تروریست هستند یا با تروریست ها همراه بود و از آنها حمایت مالی می کنند، مثلا تأمین مالی دو برادر تروریست را مسلمانان فرانسه انجام می دهند و به این واسطه نتیجه ای که مخاطب می گیرد این است که مسلمانان اگر ثروتی داشته باشند آن را قطعا در حمایت از تروریست ها به کار می گیرند و بنابراین در گام نخست می بایست از تولید ثروت در میان مسلمانان جلوگیری کرد و اصل را بر این گذاشت که مسلمانان نباید پول داشته باشند و در گام بعد، می بایست مواظبت نمود و همین مقدار ثروت ایشان را نیز می بایست به واسطه ی ابزارهای کنترلی ویژه ای همچون گروه ویژه اقدام مالی (Financial Action Task Force on Money Laundering) یا به اختصار اف. ای. تی. اف (FATF) مورد تمرکز و دقت قرار داد تا صرف اموری که منافع غرب و آمریکا را تهدید می نماید نشود.
با وجود نگاه افراطی و به شدت منفی سریال جک رایان به ذات اسلام و تمامی مسلمانان از مذاهب مختلف اسلامی؛ سازندگان این سریال اقدام به ترسیم اسلام خنثی و به تعبیری اسلام آمریکایی نیز نموده و به صورت ویژه ای این گونه از اسلام را تبلیغ و این چنین مسلمانانی را مورد حمایت قرار می دهند و این امر را به وضوح در شخصیت پردازی جیمز گریر، به عنوان رییس جک رایان در بخش ترور، مالی و تسلیحات (Terror, Finance, and Arms Division - T-FAD) سازمان سی. آی. ای (CIA) ترسیم و به مخاطبان خود چنین حقنه می نمایند که امثال چنین فردی که به واسطه زن پاکستانی خود مسلمان شده است، اما اسلامی که از این فرد نشان داده می شود، اسلام آمریکایی است، نمازی که می خواند گویی نمازی بی قیود مذهبی و نوعی نماز احساسی است؛ نمازی که قرار نیست رندگی اجتماعی را متاثر از خود سازد و تنها منوط به زندگی فردی افراد می شود.
البته طبق معمول این چنین آثاری، در مقابل ترسیم چهره کریه از اسلام و مسلمانان تروریست، ابر قهرمان آمریکایی اثر، یعنی جک رایان به صورت یک قدیس اخلاقی لامذهب نمایش داده می شود؛ فردی حق طلب و حق جو که مخاطب با او ارتباط ذهنی و عاطفی ویژه ای برقرار می کند.
در این سریال ابر قهرمان اثر، جک رایان زمانی که به عنوان یک تفنگدار نیروی دریایی آمریکا در افغانستان خدمت می کرده، به قصد کمک به یک کودک افغانستانی او را همراه خود داخل هلیکوپتر می برد، اما کودک نارنجکی را منفجر کرده و سبب کشته شدن افراد داخل هلی کوپتر و زخمی شدن جک رایان می شود، بعد از این اتفاق، جک رایان به تحصیل در رشته اقتصاد می پردازد و در یک مجموعه مالی مشغول به کار می شود، اما به علت روحیه حق طلبی از آن سازمان جدا شده و با توجه به جمله معروف بیایید داخل حکومت مشکل را حل کنید به سازمان سی. آی. ای (CIA) می پیوندد. وجهه ترسیم شده از جک رایان چنان مطلوب است که افسر اطلاعاتی فرانسوی که دختری جوان و در یکی از اپیزودها همراه وی در تعقیب برادر سلیمان است، عاشق جک شده و در نهایت در راه این تحلیلگر مالی سازمان سی. آی. ای (CIA) و در واقع در راه آرمان های آمریکایی کشته می شود. |
اما هشدار به مخاطبان و انذار دادن ایشان نسبت به توان اقتصادی و حمایت مالی مسلمانان از تروریست ها از وجوه اصلی داستان این سریال است و از این جهت است که این مجموعه نشان می هد اگر به تروریست ها پولی نرسد، آنها نمی توانند به اقدامات شرورانه خود ادامه دهند، در این راه استفاده از ابزارهای کنترلی بین المللی جهت رصد و ردیابی تراکنش ها و کشف منابع مالی تروریست ها را به خوبی توجیه می کند. این موضوع همان چیزی است که این سریال را به عرصه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران پیوند می دهد. شاید در ظاهر اتفاقی باشد که این مجموعه در زمانی عرضه شده که مقامات آمریکایی پیشتر نوید یک تابستان داغ را برای ایرانیان داده بودند، اما کمی تأمل نشان می دهد که ممکن است این گونه نباشد.
کافی است به یادآورده شود که چند سال قبل هنگامی که فصل هشتم سریال پرطرفدار ۲۴ در شبکه فارسی وان پخش شد و کمی پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، بسیاری از افراد و رسانه ها، شباهت نام ها و یا تعداد سانتریفیوژهایی که در این فصل مورد اشاره قرار گرفته بود را همچون یک شوخی پشت سر گذاشته و ارتباط آن به مسائل جمهوری اسلامی را چون توهم دانسته و به آن نپرداختند. در حالی که انتشار کتاب بیست و چهار ساعت مهندسی فرهنگی به شیوه ی آنگلوساکسون ها به وضوح نشان داد که این گونه نبوده و این سریال در قالب یک طرح پیچیده ترسیم کننده سناریویی آینده نگارانه درباره جمهوری اسلامی شده بود.
فرهاد: «تا همین الان هم به اسم صلح تو خیلی چیزها تسلیم شدیم» رییس جمهور حسن: « تسلیم کلمه درشتیه فرهاد!، و واقعا جز توی جاه طلبی های هسته ای مون تو چه چیزی تسلیم شدیم؟ چرخوندن ۶۰۰۰ سانتریفیوژ برای مانور سیاسی خوبه ولی داره باعث میشه کشورمون ورشکست بشه» |
در قرن بیست و یکم تثبیت انگاره های فکری فلسفی لیبرالیسم و عمق بخشیدن به سبک زندگی آمریکایی از حیث پایه های بنیادین و بن مایه های عقیدتی و مهم تر از آنها، نمایش سناریوهای مدنظر اربابان رسانه برای اداره دهکده جهانی موضوعیت پیدا کرده است. سریال های استراتژیک ساخته شده در دوران نظم نوین جهانی مأموریتی جدیدی پیدا کردند: به تصویر کشیدن سناریوهای مدیریت جهان برای عموم ساکنان دهکده جهانی. البته باید به این نکته نیز توجه داشت: هما نطور که تمام سریال ها واجد مؤلفه های استراتژیک نیستند، تمام سریال های استراتژیک نیز به ترسیم آینده نمی پردازند و کمتر سریالی همچون سریال بیست و چهار می توان یافت که هم واجد مولفه های استراتژیک و هم وجوه آینده نگرانه باشند.
پس اگرچه سریال تلویزیونی جک رایان (Jack Ryan) همچون سریال بیست و چهار نیست و از ویژگی های کامل یک سریال استراتژیک برخوردار نمی باشد؛ اما هدفی که دنبال می کند، هم راستا با اهداف استراتژیک رسانه ای غرب در تقابل با اسلام، فرق اسلامی و اعمال سیاست های کنترلی علیه مسلمانان و کشورهای اسلامی است.
این در حالی است که متاسفانه مدیران فرهنگی جمهوری اسلامی چه در وزارت ارشاد و چه در صداوسیما علاقه ای به چنین مباحثی نداشته و در بازخوانی سناریوهای دشمن علیه اسلام، جمهوری اسلامی، جبهه مقاومت و ... ناتوان هستند. اهمال و سستی این مدیران در بزنگاه ها و موقعیت های حساس سبب از دست رفتن فرصت کنشگری برای نظام شده و باعث می شود برخی مقامات و مسئولین سیاسی به بازی در زمین دشمن بپردازند.
به عبارت دیگر اگرچه نمی توان انتظار داشت در دستگاه های عریض و طویل فرهنگی و رسانه ای جمهوری اسلامی آثار و تولیدات نمایشی حتی در سطح نازل و حد متوسط سریال هایی چون جومونگ کره ای به دشمن شناسی پرداخته و با دمیدن روحیه استکبارستیزی، مفهوم مقاومت در برابر دشمن را بازتولید کنند و یا از مقابله با انواع تحریم های تجاری و اقتصادی گرفته تا امداد غیبی و تائیدات الهی و استکبارستیزان که جومونگ از آنها بهره می برد را به تصویر بکشند؛ اما باید نسبت به رصد تحرکات فرهنگی و هنری دشمن و اتخاذ مواضع صحیح دربرابر آنها از سوی ساختارهای فرهنگی و متولیان آنها متوقع بود؛ چرا که این کمترین و ابتدایی ترین موضوعی است که می توان از مدیران فرهنگی جامعه ای که مورد هجوم بی سابقه فرهنگی دشمن است، انتظار داشت.
بر این اساس رییس جمهور ایالات متحده راست گفت که «ما به خاطر مذاکره با ایران و اعمال تحریم های قوی به توافقی رسیدیم که مانع از دستیابی ایران به بمب هسته ای می شود و ما این کار را بدون شلیک حتی یک گلوله انجام دادیم. ما این کار را نه با جنگ بلکه با دیپلماسی انجام دادیم»، اما این دیپلماسی تنها مذاکره دیپلمات ها نبود، بلکه بخش عمده آن دیپلماسی عمومی و تأثیرگذاری بر باورهای خواص و عوام جامعه ایرانی به ویژه با استفاده از محصولات فرهنگی و هنری نظیر سریال ۲۴ و فضاسازی های رسانه ای بود و در این میان بی توجهی مدیران فرهنگی وقت در مقابله با سازوکارهای دیپلماسی عمومی ایالات متحده، تصمیمات مناسبی اتخاذ نکرده و اقدامات شایسته ای صورت ندادند.
البته باید توجه داشت، یکی از موارد دیگری که در سال های اخیر غربی ها اقدام به تولید محصولات فرهنگی و هنری پیرامون آن کرده اما مدیران فرهنگی جمهوری اسلامی با غفلت و ناآگاهی و یا اغراض و امراض خود، در قبال این فعالیت ها منفعل بوده اند، موضوع روابط مالی گروه های اسلامی و در مقابل تمرکز قدرت های سلطه گر و بالاخص یهود بین اللملل در اعمال کنترل بر تراکنش های مالی و کشف روابط مالی گروه های اسلامی است.
برای مثال چند سال قبل در سریال میهن (Homeland) به وضوح نشان داده شده بود برای تحت فشار قراردادن جمهوری اسلامی و نیروهای مقاومت باید تراکنش های مالی این کشور هدف قرار گرفته و کنترل شود. اگرچه جک رایان به طور مستقیم به جمهوری اسلامی اشاره ندارد اما همان خط را دنبال کرده و ضرورت رصد و نظارت بر تراکنش های مالی مسلمانان در جهت قطع حمایت های مالی از گروه های تروریستی را ترسیم می کند.
این در حالی است که مدیران فرهنگی و رسانه ای جمهوری اسلامی با وجود آنکه چنین آثاری در سال های اخیر تولید شده که درصدد زمینه سازی پذیرش معاهدات بین المللی توسط کشورهای مختلف هستند، هیچ اقدامی صورت ندادند، آن هم در جامعه ای که در پنج سال گذشته واژه های مذاکره، برجام، FATF و ... از پرکاربردترین کلمات در رسانه های آن بوده اند. این مدیران در حالی که مشاهده کردند دشمن قصد دارد انسان ایرانی را از نظر روانی به این باور برساند که تنها راه مشکلات اقتصادی ایران در گرو تعامل با آمریکا و سپس پذیرش خواسته های گروه ویژه اقدام مالی (Financial Action Task Force on Money Laundering) یا به اختصار اف. ای. تی. اف (FATF) است؛ اما در این سال ها اقدام قابل قبولی برای بسط گفتمان اقتصاد مقاومتی و جلوگیری از ورود خسارت های اقتصادی، روانی و فرهنگی بیشتر به جامعه صورت ندادند.
دشمن یک سناریوی جامع و سر و ته داری را برای نظام اسلامی و برای حرکت اسلامی و بیداری اسلامی تدارک دیده است. |
نکته مهم آن است که خسارت های ناشی از اهمال و سستی مسئولان فرهنگی مانند حوزه های دیگر نیست که در لحظه و یا در بازه زمانی کوتاه خود را نشان دهد، این خسارت ها پنج، ده و شاید بیست سال بعد نمایان شده و در آن زمان دیگر مسئولان اسبق شاید عمرشان به دنیا نباشد تا از عملکرد خویش دفاع کنند، گرچه در صورت زنده بودن نیز منکر تبعاتِ سوء مدیریتشان خواهند شد.
بر این اساس اگر روند کنونی ادامه پیدا کرده و مدیران فرهنگی جمهوری اسلامی، ضعف های هولناک دستگاه های فشل فرهنگی و رسانه ای تحت امرشان را برطرف نکنند، دیر نخواهد بود زمانی که برای آشنایی با باورها و تمایلات غالب بر جامعه ایرانی و یا تحولات سیاسی، اقصادی و فرهنگی آن کافی است آخرین فصول سریال های آمریکایی تماشا شود؛ چرا که سناریوهای به نمایش درآمده در آنها دیر یا زود به واقعیت خواهد پیوست.
... راهکار آنها چیز دیگری است؛ همان چیزی است که بنده چند سال است در سخنرانی ها و همچنین در توصیههای خصوصی به مسؤولان گوناگون سیاسی و فرهنگی کشور، بارها تکرار کرده و گفتهام. یک عده مخالفخوان هم همیشه گفتهاند اینها خیالات است؛ اما چیزهایی را که تصور میکردند خیالات است، الآن خود امریکایی ها صریح مطرح میکنند؛ میگویند ما میخواهیم در داخل ایران اغتشاش ایجاد کنیم. بله؛ راهکار آنها ایجاد اختلاف بین ملت و جدایی و افتراق میان ملت و نظام است... ت. همین مطلبی که من چند سال قبل گفتم، بعد هم بعضی از قلم به دست های بیتدبیر و ناآگاه، در مطبوعاتشان در این حرف خدشه کردند. بله؛ آنها دنبال اغتشاشآفرینیاند. امام خامنه ای در جمع مردم ورامین - ۱۳۸۲/۳/۲۲ |
اینکه در تابستان داغ وعده داده شده آمریکایی ها و پس از خروج دولت بدعهد ایالات متحده از برنامه جامع اقدام مشترک یعنی برجام، سریالی منتشر شود که بازگو کننده ی ضرورت کنترل تراکنش های مالی و بانکی در جهت مبارزه با گروه های به اصطلاح تروریست مسلمان باشد، چندان عجیب نیست، عجیب آن است که در غیبت مدیران توانمند فرهنگی و رسانه ای، در جمهوری اسلامی رسانه ها و برخی چهره های سیاسی و افراد مسئول خواستار تحقق هدف غربی ها و پیوستن ایران به کنوانسیون پالرمو و پذیرش خواسته های خواسته های گروه ویژه اقدام مالی (Financial Action Task Force on Money Laundering) یا به اختصار اف. ای. تی. اف (FATF) باشند.
اینکه بنده مکرر به مطبوعات و رسانهها توصیه میکنم که با مسائل کشور مسؤولانه برخورد کنند، به خاطر همین است. دشمن میخواهد مطالب خود را در بین مردم به دروغ و فریب منتشر کند. ما نباید عامل دشمن شویم و کار دشمن را آسان کنیم و همان چیزی را که او میخواهد در فضای فکری و فرهنگی جامعهی ما به وجود آورد، در داخل کشور به وسیلهی مطبوعات، رسانهها و تریبون ها به خورد مردم دهیم. این خطای بسیار بزرگی است. اگر عمداً و با توجه صورت گیرد، خیانت بزرگی است و اگر از روی غفلت باشد، خطای بزرگی است. باید خیلی آگاه و مراقب بود. امروز شگرد سلطهطلبی امریکا و دستگاه های جهنمی صهیونیستی در دنیا همین است... ت. گاهی انسان از بعضی ها میشنود که اسم فرصت را میآورند، اما مرادشان فرصت تسلیم در مقابل امریکاست: آقا! فلان فرصت را از دست دادیم(!) چه فرصتی؟ تسلیم شدن در مقابل زورگویی و زیادهطلبی یک جهان خوار و یک قدرت متکبر، هیچ افتخاری ندارد و هیچ وقت فرصت محسوب نمیشود. امام خامنه ای در دیدار اعضای ستادهای نماز جمعهی سراسر کشور- ۱۳۸۱/۵/۵ |
نباید فراموش کرد مسأله نفوذ نه تنها در جمهوری اسلامی بلکه در دویست سال اخیر یکی از موضوعات مهم و قابل تأمل بوده است و دولت های بیگانه هر یک به طریقی سعی در نفوذ در بخش های مختلف جامعه ایرانی داشته اند. در جمهوری اسلامی نیز همواره پدیده نفوذ به ویژه در مراکز سیاسی و مطبوعات مطرح بوده است و در دهه های گذشته همیشه از میان رسانه ها و افراد و جریانات سیاسی صداهایی هم نوا با دشمنان ملت به گوش رسیده و می رسد. نه تنها دشمنان که حتی غرب گرایان داخلی نیز به دفعات نشان داده اند که به نفوذ در مراکز تصمیم سازی و تصمیم گیری و مجامع دانشگاهی کشور جهت پیشبرد اهدافشان علاقه ویژه ای دارند.
اگرچه نمی توان افراد را متهم کرده و یا به سادگی پی به عناصر نفوذ کرده در مراکز تصمیم سازی و تصمیم گیری جمهوری اسلامی برد، اما می توان از نشانه های بارزی که وجود دارد تأثیر نفوذ را مشاهده کرد. در واقع اگرچه بسیاری از نفوذگران در رسانه ها و مراکز کشور ناشناخته اند اما اثرگذاری آنها بر باورها و تصمیمات خواص جامعه امروز آشکار شده و قابل بررسی است. چندان بعید نیست اگر گفته شود برخی از حامیان چنین اقداماتی افراد نفوذی هستند، همچنان که در موضوع برجام تنها از میان نزدیکان تیم مذاکره کننده ایرانی دو جاسوس پیدا شد و البته تعداد جواسیس دستگیر شده در سال های اخیر بسیار بیشتر از این تعداد بوده است.
حسین موسویان از سالهای ابتدای دهه ۶۰ از نزدیکان اکبر هاشمی رفسنجانی بود و در ابتدای دولت او به منظور بهبود روابط ایران و غرب، راهی آلمان شد. موسویان پس از بازگشت از آلمان، معاون بینالملل شورای عالی امنیت ملی شد و در پرونده هستهای از سال ۸۴-۸۱ سخنگوی تیم هستهای به ریاست حسن روحانی را بر عهده داشت. پس از روی کارآمدن دولت نهم، موسویان همراه با حسن روحانی به مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام رفت و در آنجا بیشتر مذاکرات با طرفهای انگلیسی، آلمانی و ژاپنی را ادامه داد. اوایل اردیبهشت ۱۳۸۶، موسویان به اتهام ارتباطات مشکوک از سوی معاونت ضدجاسوسی وزارت اطلاعات بازداشت شد، اگرچه ۱۰ روز بعد او پس از فشارهای گسترده به دستگاه قضایی، با وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی آزاد شد. کشاکش وزارت اطلاعات که بر مجرمیت موسویان اصرار داشت و برخی اجزای دستگاه قضایی که تحت فشار تبرئه او را اعلام میکردند، یک سال طول کشید و در نهایت قاضی صلواتی رئیس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران موسویان را بنا به ماده ۵۰۵ به ۲ سال حبس که به مدت ۵ سال تعلیق شده بود، محکوم کرد. موسویان به حکم صادره اعتراض نکرد و پس از ۲۰ روز این حکم قطعی شد. عبدالرسول دری اصفهانی که از اعضای تیم مذاکره کننده هستهای بود به جرم جاسوسی به پنج سال حبس محکوم شده است. یکی از اتهامات او ضبط محتوای مذاکرات محرمانه هستهای با ساعت مچی و ارسال آن به یکی از دستگاههای جاسوسی انگلیس است. دری اصفهانی پیش از انقلاب با کمیته خزانه داری ایالات متحده همکاری می کرد و پس از انقلاب به استخدام وزارت دفاع در آمد و مسئولیت رسیدگی به مطالبات ایران از آمریکا را بر عهده میگیرد. بعد از مدتی وزارت دفاع در مییابد که در محاکم و دعاوی بین ایران و آمریکا، به رغم مستندات و مدارک قوی، به علت عدم ارائه دفاعیات لازم آرای صادره به نفع آمریکا است به همین جهت وی از وزارت دفاع اخراج میشود و به کانادا میرود. دری اصفهانی در سال ۹۲ و پس از استقرار دولت یازدهم، به عنوان مشاور ولی الله سیف رئیس بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران مشغول به کار شد و همزمان نیز در هیئت مدیره یکی از بانک های خصوصی کشور اشتغال داشت و ماهانه ده ها میلیون حقوق می گرفت. وی در بهمن ماه سال ۹۴ در جریان تقدیر از تیم مذاکره کننده هسته ای کشورمان، نشان درجه ۳ خدمت را از دست حسن روحانی رئیس جمهور دریافت کرد. |
نتیجه پروژه نفوذ تغییر در باورهای خواص جامعه است، خواصی که ممکن است خودشان هم ندانند در حال اقدام در زمین و چارچوب های تعیین شده توسط دشمن هستند. متأسفانه این دسته از خواص در جمهوری اسلامی کم تعداد نیستند، خواصی که از یکسو تحت تأثیر فضاسازی رسانه ها و از سوی دیگر به تحریک مشاوران و نفوذی هایی که در دستگاه های مختلف مشغول فعالیت هستند، تصمیماتی اتخاذ کرده و یا اقداماتی صورت دادند که در جهت منویات دشمنان جمهوری اسلامی بود.
با پیوستن ایران به FATF و عملی کردن توصیه های آن در داخل ایران راه های دور زدن تحریم ها عملا ناممکن شده و با ابزارهای نظارتی آن و در چارچوب جنگ اقتصادی دقیقا می توانند مراکز پر بازده و سودآور اقتصاد را شناسایی کرده و مورد هدف قرار دهند. همچنین نباید فراموش کرد ایران قبلا هم در لیست سیاه FATF قرار داشته است و با این حال بسیاری از بانک ها در کشورهای مختلف علاقه مند به داشتن تعاملات مالی با ایران هستند و برایشان FATF اهمیتی ندارد، بلکه آنچه آنان را از تعامل مالی با ایران می ترساند، تحریم های اولیه و ثانویه آمریکا است که حتی اجرای کامل برجام نیز قادر به حذف آن نمی باشد. |
به عبارت بهتر، خواصی که با عدم توجه به عمق انذارهای رهبری و هشدارهای کارشناسی ناآگاهانه باعث پیشبرد اهداف دشمنان در کشور می شوند. اما به جز خواص سیاسی و اقتصادی عده ای دیگر از خواص جامعه در حوزه های دیگر نیز ناآگانه مسیر را برای تحقق فضای روانی مدنظر سناریونویسان ضدایرانی آماده کردند که از جمله آنها می توان به خواص علمی، خواص هنری و ... اشاره کرد.
عجیب است که برخی مسئولان سیاسی بی توجهی غیرقابل قبولی از خود بروز داده و واقعیت های منتشر شده در رسانه های غربی را نیز ندیده و مصرانه بر سوق دادن جامعه به سمت گردنه هایی سخت و صعب العبور پافشاری می کنند. گویی مسئولانی که بر پیوستن ایران به گروه ویژه اقدام مالی (FATF) و پذیرفتن کنوانسیون هایی چون پالرمو اصرار و تاکید دارند، هرگز در رسانه ها نخوانده و نشنیده اند که رئیس فعلی این گروه، دستیار وزیر خزانه داری آمریکا به عنوان اصلی ترین نهاد تحریم کننده جمهوری اسلامی و مقر اتاق فکر جنگ اقتصادی و ارزی ایالات متحده علیه ایران و ایرانی است.
پنج شنبه هفته گذشته کمیته سیاست خارجی مجلس آمریکا جلسه استماعی درباره اثربخشی سیاست های تحریمی آمریکا برگزار نمود. مارشال بیلینگزلی (Marshall Billingslea) دستیار وزیرخزانه داری ایالات متحده و رئیس جدید گروه ویژه اقدام مالی (FATF) یکی از دو مدعو جلسه است. |
جالب آنکه رییس گروه ویژه اقدام مالی (Financial Action Task Force on Money Laundering) یا به اختصار اف. ای. تی. اف (FATF)، خود صراحتا به نقش این گروه در اعمال تحریم های علیه ایران اعتراف کرده است و با این حال گویا برخی افراد در جمهوری اسلامی آنقدر سرگرم رسیدگی به صفحات اینستاگرام خود یا صدور توئیت های شاذ هستند که فرصت مطالعه و رصد چنین اخبار و تحولاتی را نداشته و یا ترجیح می دهند اخبار را از بی بی سی و من و تو دنبال کنند تا رسانه های متعهد به انقلاب اسلامی. اخیرا نیز که سبک زندگی لاکچری و اشرافی آقازاده ها برای پدران و مادران مسئولشان دردسرساز شده و ایشان باید بخشی از وقت خود را به تغییر نام فرزندانشان یا حذف حساب های کاربری و نظارت بر شوآف های آنان اختصاص دهند.
آیا باز هم قرار است تجربه برجام تکرار شده و تلخ کامی دیگری برای مردم رقم بخورد؟ مگر نه این که پیش از برجام بسیاری از کارشناسان نسبت به امضای چنین توافقی هشدار داده و با موشکافی ابعاد گوناگون آن و یا تحلیل خط به خط و واژه به واژه متن منتشر شده به روشنگری در این زمینه پرداختند، آیا مسئولان دولتی و نمایندگان مجلس به این سخنان کارشناسی اهمیتی دادند؟ مجلس شورای اسلامی که حتی نتایج "کمیسیون ویژه بررسی برجام" خود را نیز نادیده گرفته و تنها در ۲۰ دقیقه با متنی موافقت کرد که امروز مشخص شد همان بود که دلواپسان می گفتند و نتایجش نیز همان بوده و هست که کارشناسان واکاوی کردند.
مجلس شورای اسلامی که ننگ تاریخی بررسی ۲۰ دقیقه ای یک توافق بین المللی حساس را برای خود خرید و به سهولت و تنها با تکیه بر لابی برخی افراد، نتیجه ۴۰ روز جلسه کارشناسی و بررسی های تخصصی "کمیسیون ویژه بررسی برجام" را نادیده گرفت، امروز نیز آغوش پُرمهر خود را برای اف. ای. تی. اف (FATF) و پالرمو باز کرده است.
آیا در روزگاری که غرب و نظام سلطه حتی به حساب های کاربری شبکه های اجتماعی رحم نمی کنند، می توان امیدوار بود استفاده زورمندانه از کنترل تراکنش های مالی را نادیده بگیرند؟ آنهم در حالی که در سال های اخیر موضوع قطع منابع مالی گروه های اسلامی را به انحاء مختلف در رسانه ها به ویژه تولیدات سینمایی و تلویزیونی مورد توجه قرار داده و برای آن زمینه سازی کرده و سعی در اقناع افکاری عمومی مردم جهان در این باره دارند.
در پایان می بایست به این واقعیت توجه داشت که مشاهده سریال هایی چون جک رایان (Jack Ryan) بار دیگر نشان می دهد که غرب چطور از ابزار دیپلماسی عمومی برای پیاده سازی سناریوهای خود و اقناع افکار عمومی استفاده می کند و در طرف مقابل در جمهوری اسلامی چه بسیار خواصی سیاسی، اجتماعی و هنری که به سهولت در بازی دشمن قرار گرفته و همان چیزی را تَکرار می کنند که خواسته دشمنانشان است!
البته در این میان می بایست بیشترین خُرده را به مدیران فرهنگی جمهوری اسلامی گرفت که نه تنها قادر به خنثی کردن سناریوهای دشمن نیستند، بلکه حتی از بازخوانی سناریوهای طراحی شده ایشان و درک قدرت اثرگذاری فیلم ها و سریال ها در عرصه دیپلماسی عمومی نیز بعضا ناتوان بوده و در حماقتی نابخشودنی عرصه ی آماده سازی افکاری عمومی و نیل به اهداف سیاسی را بر عهده سلبریتی ها و شخصیت های فرومایه ی فرهنگی گذارده اند. بنابراین تا زمانی که افق نگاه مدیران فرهنگی، افقی کلان و راهبردی نباشد، نمی توان حتی از خواصی سیاسی جامعه انتظار مصون ماندن از بازی های رسانه ای دشمن را داشت.
پایان
ارسال نظر