«احسان کاوه»، مسؤولیتهای مختلفی را در سازمان صداوسیما تجربه کرده و در طراحی و راهاندازی شبکههای افق، آی فیلم، تهران اچ دی و پرستیوی نیز نقش داشته است. او این روزها مدیر مرکز تلویزیون و انیمیشن حوزه هنری است و برنامههای متعددی برای تلویزیون تدارک دیده که عمده آنها ویژه نوجوانان بوده است. در ادامه گفتوگو با احسان کاوه را میخوانید:
انیمیشن در ایران همطراز جهان پیش میرود
**آقای کاوه اوضاع انیمیشن ایران را نسبت به جهان در حال حاضر چطور میبینید؟
-فضای انیمیشن کشور دست جوانهاست. سینما وقتی در دنیا به وجود آمد؛ مدت زمان زیادی طول نکشید که در ایران هم سینما وارد شد. و ما جزوء پیشگامان در این عرصه بودیم فرهنگ شفاهی در ایران بسیار قوی است زیرا ما آدمهای مکتوبی نیستیم. جنس تصویر، به فرهنگ شفاهی ما خیلی نزدیک است به همین خاطر من فکر میکنم خیلی سریع سینما وارد ایران شد و تلویزیون نیز در ایران خوب شکل گرفت.
تقریبا در تمامی تکنیکهای انیمیشن ما آدمهای درجه یکی را در ایران داریم. بعضی از این افراد به دلیل کمبود پروژه از ایران رفته اند و الان در کمپانی دیزنی مشغول به کارهستند به خصوص در تکنیک دو بعدی دستی که آثار کمی تولید میشود؛ اما افرادی که در ایران حضور دارند، واقعا افراد درجه یکی هستند. اگر بخواهیم با کل دنیا مقایسه کنیم ما در هیچ زمینهای چیزی کم نداریم و در عرصه هنرهای تصویری واقعا حرفی برای گفتن داریم و انیمیشن هم از این قاعده مستثنی نیست.
دنیای انیمیشن عرصه حضور متخصصهاست
**ولی تقریبا بر هیچکس پوشیده نیست که دنیای انیمیشن مشکلاتی دارد که ورود غیرمتخصصها را به این عرصه سختتر میکند.
-معضلات و مشکلات انیمیشن زیاد است؛ اما من فکر میکنم یکی از مهمترین مشکلات این حوزه آموزش است. دانشگاههای ما، فقط از دانشگاه کارگردان فارغ التحصیل میکنند؛ این در حالی است که یک پروژه انیمیشن بیش از سی وهفت تخصص مشغول به کار است. هیچ کدام از این تخصصها به صورت آکادمیک هویت به آنها داده نشده به نظر من تحصیلات آکادمیک، دو سمت دارد اول اینکه یک تخصصی را به دانشجو میدهد و دوم اینکه یک هویتی را به او میدهد. من وقتی سینما میخوانم و از دانشگاه میآیم بیرون دیگر خودم را جزوء خانواده سینما حس میکنم.
**یکی از معضلاتی که انیمیشن ایران درگیر آن است، افراد به آن بعنوان یک کار حرفهای نگاه نمیکنند.
-در انیمیشن ایران؛ تعداد شرکتهای فعال این حوزه، به انگشتان یک دست هم نمیرسد، ما تیم تشکیل نمیدهیم و بیشتر انفرادی و موقتی فعالیت میکنیم و اگر تیمی هم داریم فقط در طول انجام پروژه وضعیت خوبی دارد و بعد از پایان پروژه تیم از هم میپاشد. شرکتها و یا افرادی مثل تیم شاهزاده روم کم پیدا میشود که بعد از ساخت، شاهزاده روم به سراغ فیلشاه بروند و بعد پروژه دیگر را آغاز کنند. چنین افرادی با چنین روندی کم پیدا میشوند که لازم است این موضوع به عنوان یک تخصص آموزش داده بشود.
هنرمند باشیم یا تکنسین؟
**در حال حاضر در این حوزه بیشتر به تربیت هنرمند نیاز داریم یا تکنیسین؟
-واقعیت این است که به صورت کلان ما در حوزه هنر یک مشکل جدی داریم؛ در قدیم وقتی میخواستند، هنر را منتقل بکنند رابطه شاگردی-استادی و مرید - مرادی بود هم روش و هم منش منتقل میشد. استادی مثل ابوالحسن صبا پنج شاگرد داشت که همه آنها به شهرت رسیدهاند؛ اما در حال حاضر دانشگاههای ما در مقاطع لیسانس، فوق لیسانس و دکترای تخصصی در حال تربیت هنرمند هستند.
در دانشگاهها رشتههای هنری وجود دارد که فارغ التحصیلان آن بین هنرمند بودن یا تکنسین بلاتکلیف هستند که میشود چیزی که رخ داده است میل به هنرمند بودن دربین فارغ التحصیلان بیشتر است، در صورتی که تکنسین واقعا لازم است. به طور مثال یک دانش آموز از دبیرستان به دانشگاه صدا و سیما میرود و گرافیک میخواند، خودش را با مرتضی ممیز مقایسه میکند. بعد در سازمان صدا و سیما مشغول به کار میشود و اوپراتور دستگاههای کاراکتر جنراتور (اسم را تایپ میکند روی کامپیوتر و میرود روی آنتن ) میشود.
برای تحصیل و تخصص مرز بگذاریم
**مشکلی که در اکثر حوزههایتخصصی وجود دارد این است که متخصصین بعد از فارغالتحصیلی سر جای خود قرار ندارند.
-در رشتههای هنری تخصص و نیاز سرجایش نیست و این ماجرا خیلی جدی است. یک کارِ انیمیشن که میخواهد تولید شود به طور مشخص، یک سینمایی نیاز به دو یا سه نفر آرتیست دارد. کسی که یک جوشش دورنی باعث میشود یک متن عجیب و غریب، یک کاراکتر زیبا را خلق کند مابقی تیم سی و هفت نفره همگی تکنیسن هستند.
فارغ التحصیلان دانشگاهی از دانشگاه که بیرون میآیند خود را آرتیست میدانند، و به همه آنها عنوان کارگردان هم میدهند. فرض کنید دانشگاه تربیت مدرس،دانشگاه هنر، صداو سیما و سوره دانشجوی انیمیشن فارغ التحصل کنند؛ اگر این ها ده تا دانشجو فارغ التحصیل کنند در سال یعنی سالی ۴۰ نفر فارغ التحصیل شده اند و ما بعد از ۵ سال دویست نفر فارغ التحصیل انیمیشن داریم که همه آنها عنوان کارگردان دارند؛ اما در ایران دویست پروژه انیمیشن تولید نمیشود. اگر به اینها تخصصیتر نگاه میشد به جای اینکه فوق لیسانس باشد کاردانی بود و این دویست نفر فارغ التحصیل در سی و شش پروژه مشغول به کار میشدند. و ما به جای اینکه که کارگردان فارغ التحصیل بکنیم، تکنیسین فارغ التحصیل میکردیم اینها هویت دارند. مثلا فارغ التحصیل میگوید من کارم طراحی هویت صحنه یا فیلمنامهنویسی در انیمیشن است.
صنعت کم مصرف و پربازدهی بنام انیمیشن
**آقای کاوه شما فکر میکنید میتوان صنعت انیمیشن را دانشبنیان دانست؟
-موافق لفظ صد در صد انیمیشن دانش بنیان نیستم. اما اگر به این صنعت با این دید که در تولید آثار انیمیشنی حداقلها مانند یک رایانه متصل به جریان الکتریسیته لازم است؛ نگاه کنیم متوجه کم مصرف بودن این صنعت میشویم.
در این تولید خبری از مصرف سایر انرژیها و سختها نیست در حقیقت صنعت کم مصرف و پربازده. در مثال عینی تر ما در شهرهای مختلف ایران که مشکل کمبود آب داریم؛ تیمهای انیمیشن خوبی داریم. به عنوان مثال در شهرهای خوزستان، آذربایجان، کاشان و به طور مثال در کرمان سه شرکت انیمیشن در حال فعالیت است که ما انیمیشن سینمایی لوپتو را در کرمان با مشارکت شرکت فراسوی ابعاد در حال تولید هستیم. همه توان و تلاش ما بعنوان یک نهاد دولتی باید این باشد که کمک کنیم؛ اگر بتوانیم با دید اشتغالزایی به ماجرا نگاه کنیم حتما اتفاقات خوبی برای مملکتمان رقم میخورد.در هر کار انیمیشن، حدود بیست و پنج نفر با آن مستقیم در ارتباط هستند و از هرکار سینمایی حدود یک و نیم تا دوسال به بیست و پنج خانواده ارتزاق میرساند.
**این در حالی است که ما از لحاظ محتوا هم جایگاه خوبی داریم.
-بله. فرهنگ و زندگی از ایدههای واقعی و ارزشمند برای تولیدات فاخر انیمیشن ما پر است. خردسالان و کودکان سه تا پنج سال ما زمانی که زبان، باز میکنند به آنها میآموزیم، زمانی که میخواهند از پله بالا بروند یا علی(ع) بگویند ما سرشار از محتوا هستیم. اگر کودک به درستی هدایت شود میتواند در ده سالگی نهج البلاغه بخواند. یکی از خطبههای حضرت علی (ع) برابری میکند با آن چیزی که تفکر غرب بر روی آن بنا شده است.
گاهی نگاه ما به تاریخ تحولات بشریت از غرب میآید و غرب هم ادوار مختلفی چون قرون وسطی، رنسانس و ... را سپری کرده است. در چنین شرایطی ما خودمان را با آنها مقایسه میکنیم در حالی که تاریخ ما اصلا این میزان بدبختی را نداشته است. من نمیخواهم وارد بحث جامعه شناسی بشوم ما خیلی غنی هستیم و گنجهای گرانبهاتری را داریم، حتما باید به آن توجه بکنیم.
هالیوود و رویاپردازی
**در حالی که هالیوود این میزان از محتوا را ندارد و بیشتر بر رویاپردازی بنا نهاده شده است.
-بله. هالیود با رویا پردازی برای خود تاریخ ساخته است. غرب می آید؛ یک کارتن میسازد به نام خانواده کرودز (The Croods) و قصه در مورد یک خانواده در عصر هجر است.این خانواده شامل پدر، مادر وفرزندان است، پدر نماد زور است و دختر خانواده عاشق پسری میشود که نماد عقل است. پدر در تمام قصه سعی دارد با زور همه چیز را حل کند اما قدرت پدر در همه جا پاسخگو نیست و عقل پسر پیش برنده است در نهایت پدر میفهمد که عقل مهم است. تمدن غرب بر پایه عقل بنا شده است. این فیلم ایدئولوژیک میگوید عقل برای ما حجت است.
عقل برای شیعه یکی از حجتهاست. ما قرآن، عترت، ائمه اطهار و اجماع را داریم این ها حجت ما برای تصمیم گیری است. کجا باید این حجتها را به بیان قابل درک برای کودک تبدیل کنیم؟ ما دو چالش در این زمینه داریم یکی تبدیل این حجت هاست و دومی وجود تیم سازنده است که بتواند آن را تولید کند.
فانتزی یکی از زیر ساختهای حیاتِ دنیا دینی است از حوزه علمیه توقع دارم به این حوزهها ورود بکند و متنی را برای کودک آماده کند. مثل کاری که شهید مطهری در کتاب داستان راستان انجام داد. انیمیشن مال کودک و نوجوان است. حیات دینی کلماتی مثل توکل کردن، قناعت کردن، برکت داشتن و ...اساسا فانتزی است؛ میگویند هزار تومان بابرکت و بیبرکت وزنش با هم فرق میکند این آخر فانتزی است.
**راهحل شما برای این موضوع چیست؟
-راه حل برون رفت از این ماجرا اول آگاهی است و بعد ترمیم زیر ساختها، آموزش و هویت دادن به عوامل و تثبیت شغل آنهاست. مثلا انیمیشن فیلشاه، ایده یک خطی آن را وقتی دو الی سه سال پیش یکی برای من تعریف کرد لذت بردم. سپاه ابابیل؟! یک فیل در سپاه ابرهه سر پیچی میکند، از این زاویه تا حالا به ماجرا نگاه نکردیم بعد چه اتفاقی می افتد در فیلم نامه ، تدوین ،دکوپاژ دچار مشکل میشود به خاطر اینکه ما متخصصهای آن عرصه را نداریم.
رویازی؛ آغاز زیست رویاها
**نقش تلویزیون در تولید این انیمیشنها چیست؟
-در ایران بین کسی که خلاقیت و ایدهاش را را میخواهد بروز بدهد و آن کسی که میخواهد سرمایهگذاری کند هیچ حوضی وجود ندارد که این افراد در کنار هم قرار بگیرند. پیچینگ کاری است که تولید کننده انجام میدهد برای اینکه خریدار یا سرمایهگذار را مجاب بکند با او همکاری کنند. در تمام دنیا و در صنایع خلاق این اتفاق میافتد ولی در ایران در حوزه انیمیشن این اتفاق نیفتاده است و تا الان به این گونه بوده کسانی که دسترسی به صبا و امثال من داشتهاند کار را تولید میکردند و حق آنهایی که با ما رفیق نیستند ضایع میشد. از آن بدتر فساد و لابی این مدلی رخ میدهد. قیمتها شفاف نیست و هر کسی با رقمهای مختلف پیشنهاد تولید را میدهد. پیچینگ عمده این مشکلات را حل میکند که انشاءالله اسفندماه در ایران با نما نام رویازی به معنی زیست رویاها همزمان با دوسالانه انیمیشن، پیچینگ برگزار خواهد شد.
انیمیشن لوپتو، انیمیشن کوتاه آقای گوزن و برنامههای تلویزیونی همچون فاز و مکث که از رسانه ملی پخش شد و چه برنامههای که مثل در حلقه رندان، هنربین، و ... در حال پخش از رسانه است همه در همین راستا گام برداشتهاند و ما ملکف به تکلیف هستیم. این برنامهها در جریان است و تعریف کردنیها هم کم نیست؛ اما آنچه که ماندنی است و قائل به شخص نیست رویاسازی است.
*فارس
ارسال نظر