هنوز غبار جنجال تئاترهای «میسیسیپی نشسته میمیرد» و «بینوایان» فرو ننشسته که خبر از اجرای یک تئاتر لاکچری دیگر به گوش میرسد. اپرای «هفت شهر عشق» با شرکت خانم مریلا زارعی، آقای محمدرضا فروتن و جمعی دیگر از چهرههای تلویزیونی و سینمایی و با صدای خواننده قطعه مشهور «آمریکا، آمریکا، ننگ به نیرنگ تو» با سقف قیمت ۲۵۵هزار تومانی روی صحنه خواهد رفت.پس از انتشار لیست بازیگران و عوامل این کار چند پرسش ذهن علاقهمندان را به خود مشغول کرده است.
اول اینکه چرا در این اثر که عنوان اپرا را یدک میکشد از بازیگرانی استفاده شده که ابداً توانایی خوانندگی ندارند؟ آیا ما با گونه تازهای از اپرا سروکار داریم؟ چرا به جای استفاده از ظرفیتهای جامعه تئاتر سازندگان به سراغ چهرههای تلویزیونی و سینمایی رفتهاند؟
چرا این نمایش اپرا در سالن وزارت کشور اجرا میشود که اساساً برای اپرا بهینه نشده است؟ و درنهایت این قیمت نجومی و حیرتانگیز بر چه اساسی اعلام شده است؟ برای یافتن پاسخ این پرسشها به سراغ استاد بهروز غریبپور رفتیم. کسی که احیاگر اپرا در دوران پس از انقلاب است و سالهاست که با اپراهای خود راوی شکوه فرهنگ ایرانی است. غریبپور که این روزها درگیر مراحل نهایی آمادهسازی اثر تازهاش؛ اپرای «عشق» است به تشریح دلایل وضع امروز تئاترهای لاکچری و اپراهای امروز ایران پرداخته است. برای آگاهی از ماهیت آنچه این روزها به اسم اپرا روی صحنه میرود صحبتهای استاد غریبپور را با دقت مطالعه کنید.
اخیراً نمایشهای موزیکال و اپرا بسیار رونق گرفته است. کسانی در این نمایشها بازی میکنند که چهره مشهور تلویزیونی و سینمایی هستند و عمدتاً توان اجرای آواز ندارند. کارگردانهای این آثار مدعی هستند بازیگری که توان آواز خواندن داشته باشد نداریم و برای تأمین هزینههای کار مجبوریم از سلبریتیها استفاده کنیم. این ادعا چقدر درست است؟
زمانی که من دوباره اپرا را در ایران شروع کردم کاملاً به این ضعف آگاه بودم. ما آواگر یا بازیگر خوانندهای نداریم که بتواند در اپرا به صورت زنده ایفای نقش کند. بنابراین با اینکه پیشنهاد اول این بود که اپرا را بهصورت زنده اجرا کنم به این فکر افتادم که اپرای عروسکی را راهاندازی کنم. در کنار کار عروسکی تلاش کردم نیروهایی را تربیت کنم که برای اپرا خوانندگی کنند. این ضعف متأسفانه هنوز وجود دارد. چون برای تربیت نیرو در اپرا یعنی کسی که مهارتهای بازیگری و خوانندگی را توأمان داشته باشد ۱۲سال وقت نیاز است. این جریان در طول عمر ۱۵ساله گروه تئاتر عروسکی «آران» در حال شکل گرفتن است. من در جریان ضبط خوانندهها را آموزش میدهم تا بتوانند ایفای نقش کنند. تا این امر به صورت یک جریان آکادمیک و با صرف هزینه لازم صورت نگیرد. این آثاری که روی صحنه میبینید مختصات اپرا را نخواهند داشت. بازیگری که خوانندگی بلد نیست هم به بازیگریاش لطمه میزند هم به خوانندگی.
با این تفاسیر اصلاً میتوان برای این آثار از عنوان اپرا استفاده کرد؟
متأسفانه بعضیها از اسم اپرا غلط استفاده میکنند. اخیراً کاری با تنها یک خواننده روی صحنه، بنرهایی در سطح شهر به نام اپرا زده بود. اپرا یک اثر تماماً دراماتیک به اضافه موسیقی است. من حتی به مدیرکل هنرهای نمایشی هم پیشنهاد دادم که از این به بعد در اجراهای اینچنینی نام اپرا را ضایع نکنید. بسیاری از این آثاری که روی صحنه هستند اصلاً اپرا نیستند. در واقع نحوی کنسرت موسیقی هستند. نفس قضیه خیلی ارزشمند است که کسانی به این صرافت افتادهاند که به این ژانر توجه کنند.
استفاده از بازیگران چهره برای این آثار در دنیا چه وضعی دارد؟
در دنیا هم مسبوق به سابقه است که از بازیگری استفاده کنند که توان خوانندگی ندارد. مثلاً در زمانی که «پیتر اوتول» بهعنوان یک بازیگر مشهور وقتی میخواست در نسخه سینمایی نقش «دون کیشوت» را ایفا کند تمرین میکرد که بتواند درست لب بزند و از آن طرف هم خواننده به جای او میخواند. در سینما این مشکل را به این شکل رفع کردهاند اما در تئاتر هنوز این مشکل را داریم. اخیراً در تلاشم مدرسهای برای آموزش خوانندگی در اپرا تأسیس کنم. امیدوارم پس از روی صحنه رفتن اپرای «عشق» با همکاری آقای «شورا کریمی» که آهنگساز همین کار هم هستند بتوانیم این مدرسه را تأسیس کنیم.
نظرتان درباره قیمت این آثار چیست؟ آثاری که به تعبیر شما گاهی اساساً به غلط از عنوان اپرا استفاده میکنند. مثلاً برای کاری که با عنوان «اپرای هفت شهر عشق» از دیماه در سالن وزارت کشور روی صحنه خواهد رفت تا ۲۵۵هزار تومان قیمت تعیین کردهاند.
اسم کاری که من انجام میدهم اپرای عروسکی است و بر همین اساس بعضی گمان میکنند فقط عروسک در آن هست. من برای اپرای عشق بیش از سه سال است کار میکنم. یک سال ضبط صدای اثر زمان برده است. ساخت عروسک و دکور و... . در واقع چندین برابر این آثاری که به اسم اپرا روی صحنه است هزینه و زحمت شبانهروزی دارد. با این حال به خودم جرأت ندادهام که قیمت بلیط را بالاتر ببرم. فکر کردهاند این روزها عدهای هستند که به خاطر بالارفتن قیمت ارز دیگر نمیتوانند برای دیدن کنسرتهای لسآنجلسی به ارمنستان و ترکیه بروند پس میتوان همین پولشان را از دستشان درآورد. به همین دلیل قیمتها دائماً رشد تصاعدی دارد. ممکن است چند وقت دیگر ببنید کنسرتی ۵۰۰هزار تومان شده است. چون وقتی هزینه رفتوآمد و هتل و... به ارمنستان را محاسبه کنید خیلی بیشتر از این حرفها میشود. به هر حال کسانی هم هستند که پول یامفت دارند، میتوانند پز هم بدهند که ما ۵۰۰هزار تومان دادیم و فلان اپرا را هم دیدیم. من گمان میکنم در این آثار بیشتر نیت کاسبکارانه و مالاندوزی در جریان است. نفس هنر با این مسائل بیگانه است.
*صبح نو
ارسال نظر