به گزارش سینماپرس؛ در ادامه این یادداشت آمده است: درنهایت بنا بر قانون بازنشستگی آذرماه سال جاری موعد خداحافظی آقای رئیس با صندلیهای کرمرنگ خیابان کمالالملک و سپردن سکان سینمای کشور به حسین انتظامی که از ماهای قبل قطعیت پیداکرده بود نهاده شد اما هنوز گرمای خداحافظی از سازمان سینمایی خشک نشده بود که حکم جدیدی برای حیدریان ارسال شد و آن ریاست گروه تخصصی سینمای فرهنگستان هنر بود.
گروهی که اعضایش نیز همزمان با رئیس جدید حکم گرفتند افرادی چون منوچهر ضابطی جهرمی، منوچهر طیاب، داریوش مهرجویی، مجید مجیدی، منوچهر شاهسواری نادر طالبزاده و سید محمد بهشتی و حال فرهنگستان هنر گروهی با عنوان گروه تخصصی سینما را دارد که معلوم نیست چه میخواهد و قرار است چه کند؟. اساساً نفس تشکیل چنین گروهی خود جای سؤال مهم دارد اما نکته اصلی و قابلتوجه حضور مجدد حیدریان در رأس این گروه است آنهم گروهی متشکل از برخی سینما گران باسابقه و شناخته که ازقضا قرار است تنه به تنه نهاد رسمی چون سازمان سینمایی بزند و بهنوعی یک سازمان سینمایی در سایه شود اما این حکم خود حدیث مفصل دارد و اینکه چرا یک مدیر بازنشسته باید سکان هدایت آن را بر عهد گیرد درحالیکه جامعه سینما هنرمندان مستعد و جوان برای تصدیگری در حوزهها مختلف مدیریت کم نداشته و ندارد.
بیتردید با چنین حکم و احکامی به نتایج جالبی و قابلتوجهی میتوان رسید که یکی از مهمترین آنها به سخره گرفتن قانون بازنشستگی است. قانونی که این روزها بسیاری از مدیران مشمول هرکدام به دنبال راهکاری برای فرار از آن و ماندن در پستها خود میباشند و ازقضا حیدریان با تمام رایزنیهای صورت گرفته و البته حساسیت سازمان سینمایی نتوانست جان سالم از آن درببرد. اما حضور مجدد در گروه سینمایی فرهنگستان هنر میتوانست بهنوعی برای او جبران مافات باشد اما سؤال بعدی اینکه اساساً گروه تخصصی دارای چه ماهیتی است اگر اعضای گروه را نادیده بگیریم میتوان فرض کرد که برای احترام به سالها حضور ایشان در مناصب فرهنگی و هنری یک پست و جایگاهی در حد تشریفات برایش محیا شده اما وقتی اعضا این گروه تعیین و حکم گرفتند دیگر این فرضیه عملاً از بین رفته و میتوان جدی بودن آن را تشخیص داد درحالیکه نه در حکم حیدریان و نه در احکام اعضا از دلایل تشکیل این گروه سخنی به میان نیامده و تنها به انتشارشان بسنده شده است اما قضیه زمانی بغرنج میشود که تحرکات و اقدامات چند وقت اخیر فرهنگستان هنر نشان از عزم جدی و مصمم در سایر حوزههای تخصصی را شاهد هستیم آنهم بدون آنکه نفس این اقدامات روشن و شفاف شود.
آیا قرار است این گروه و گروههای مشابه بهنوعی در حکم دولت در سایه باشند و یا شرح وظایف متفاوت از نهادهای رسمی و قانونی دولت دارند؟
اما فراموش نکنیم که اصل و اساس قانون بازنشستگی آنهم در چهارمین دهه از انقلاب اسلامی چه بود و بازهم همانند سایر قوانین متقن و محکم تنها برای تأمین منافع برخی همیشه مدیر به بیراه کشانده شده و تنها دلیل آن دل نکندن مدیرانی ست که بهاندازه عمر انقلاب به شیوههای مختلف سعی درماندن بر صندلیهای خوددارند اما درهرصورت امیدواریم فرهنگستان هنر بهزودی شفاف و آشکار مشخص کند که هدف از تشکیل گروههای تخصصی هنر چیست و قرار است این گروهها بهخصوص گروه سینمایی با حضور رئیس سابق و البته اعضای شناختهشده خود در حوزه سینما چه مأموریتی را به سرانجام برساند که سازمان سینمایی از انجام آن عاجز بوده و صدالبته نیز موازی کاری با آن سازمان قانونی و رسمی نشود.
کلام پایانی اینکه اگر آقای حیدریان برای سینما قرار بود کاری بکنند در طول مدت مدیریتشان بر صندلی سازمان سینمایی باید این کار را انجام می دادند. اینکه بعد از دوسال و اندی هیچ دستاوردی قابل توجهی در پرونده این مدیر باسابقه نیست و با این وجود همچنان دنبال جایی برای حکمرانی و ریاست می گردد چیزی جر این نیست که لابد منافعی در این سینما وجود دارد که ایشان حاضر نیستند به هیچ قیمتی دست از سر مدیریت سینما بردارند!
نظرات