به گزارش سینماپرس، خسرو معتضد مجری و کارشناس برنامه «تاریخ و سینما» در نقد و بررسی فیلم «طبیب» که به داستان ابن سینا میپردازد، گفت که این فیلم جعلِ محض است، کارگردانش بدذوقی به خرج داده و بن کینگزلی را به عنوان بازیگر نقش ابن سینا انتخاب کرده است.
وی افزود: ابن سینا زیبا بوده است و وقتی هم که فوت کرده ۵۸ سالش بوده است در حالی که در این فیلم پیرمرد است و کینگزلی در هر فیلمی که درباره ایران ساخته شده مثل «شاهزاده پارسی» حضور دارد، من نمی دانم او چه میراثی از ما میخواهد؟ او برای این نقش بسیار بدچهره است.
معتضد در ادامه نمایش فیلم توضیح داد: کریستین راب خودش را یهودی جا میزند؛ من فکر می کنم چون نویسنده متوجه شده است که ابن سینا هیچ وقت شاگرد انگلیسی نداشته خواسته او را یهودی جا بزند لذا نامش بنیامین میشود و بدون اینکه از تورات و دعاهای یهود چیزی بداند، خودش را یهودی معرفی میکند. با قافله ای حرکت می کند که مشخص نیست از کجا به کجا می رود اگر از طریق فلسطین میخواهد به ایران برود یک سال طول می کشد به ایران برسد و جالب است صحنه های صحرا را درست کرده اند. معمولا وقتی از فلسطین به سمت ایران بیاییم فقط در صحرایی بین سوریه و عراق خطرناک است و شن بادها و ریزگردها وجود دارد اما به خاطر اینکه فیلم زیبا و مثل لرنس عربستان شود یکی از از آن شنبادها را نیز درست کرده اند.
او ادامه داد: در این سفر زنی به نام ربهکا نیز هست که می خواهد با یک تاجر یهودی ازدواج کند. دائما در این فیلم صحبت یهود است و طوری نشان می دهد که همه چیز حتی ایران در دست یهودیان است و یهودیان قدرت بزرگند. من اصلا به یهودیان اهانت نمیکنم ولی چنین چیزی در تاریخ نیست. آنها حرکت می کنند و ناگهان از اصفهان سر در می آورند. اصفهانی که در این فیلم نشان داده می شود، اصفهانِ دوران صفویه یعنی قرن ۱۷ میلادی است. مساجد باشکوه، شهر بزرگ با دروازه ها برای آن زمان هاست در حالی که ابن سینا در قرن یازدهم زندگی میکرده است. در کاروان ربهکا «قصه های هزار و یک شب» را میخواند؛ تا آنجا که من می دانم «هزار و یک شب» در قرن هفدهم ترجمه شد. نکته عجیب تر اینکه این کتاب حروف چاپی و عکس های رنگی دارد، آن زمان هنوز چاپ، آن هم کتاب جیبی اختراع نشده بود.
معتضد خاطرنشان کرد: آنها در حین حرکت به قلعه ای می رسند که همه مردم آن منطقه کشتار شده اند. کریستین راب در این فیلم زیر دست یک آرایشگر بوده است اما ناگهان در این صحنه به پزشک حاذقی تبدیل می شود و تب کودکی را که زنده مانده بوده با پاشویه پایین می آورد. آنها در هنگام ورود به اصفهان آتش بازی می بینند؛ در آن زمان آتش بازی نبوده است، آتش بازی بعد از اختراع باروت و در حدود ۱۴۰۰ میلادی شناخته می شو؛ اینها چه ربطی به دوران ابن سینا دارد.
* «طبیب» فیلمی مهمل است
این مورخ افزود: ابن سینا بعد از تحصیلات در رشته های مختلف وارد مدرسه اصفهان می شود. کریستین راب به خدمت ابن سینا می رسد و بعد از مدتی استاد ابن یسنا می شود. طاعون که شهر را فرا می گیرد او به ابن سینا یاد می دهد که طاعون از موش است. در فیلم می گویند که سلاجقه اصفهان را می گیرند. هر تاریخی که بخوانید گفته است که کسی که اصفهان را گرفت امیرمسعود غزنوی بود. تمام داستان کتاب نوح گوردون که ابن سینا را از روی آن ساخته اند جعلی است. این فیلم همه پزشکی را در دست یهودیان نشان داده در حالی که شاگردان ابن سینا همه زرتشتی، مسلمان و یا مسیحی هستند.
مجری و کارشناس برنامه «تاریخ وسینما» گفت: علاءالدوله کاکویه که بر اصفهان حاکم بوده به خاطر از بین رفتن طاعون جشن می گیرد. این کتاب می خواهد بگوید که ایرانی ها و شرقی ها داخل آدم به حساب نمی آیند و اگر ابن سینا نیز در دنیا شهرتی به دست آورده به وسیله یک پزشک جوان انگلیسی است که قبلا شاگرد یک سلمانی بوده است. در این فیلم ابن سینا یک انترن نمایش داده شده است و دستیار یک شخص ولگرد، بیچاره و سرگردان است که از انگلیس آمده است.
وی گفت: ابن سینا در حقیقت شاگرد کریستین راب است یعنی این افتخار را نیز از ما گرفتند. در این فیلم سلجوقیان شهر را به تصرف در می آورند و به جای امیر مسعود غزنوی یک سلجوقی وارد شهر می شود و همه چیز به نام دکتر راب تمام می شود، او به انگلستان بر می گردد و یک بیمارستان شرقی می سازد و استاد سلمانی و حقه باز سابقش نیز خوشحال می شود که او برگشته است. کتاب گوردون در ۱۹۸۶ نوشته شده است و در دوره های مختلف تجدید چاپ شده؛ نقش ابن سینا را بن کینگزلی بازی کرده که هیچگونه شباهتی به ابن سینا ندارد. هر فیلمی که درباره ایران ساخته می شود به دلیل اینکه او شهرتی دارد و چند جایزه نیز گرفته است دعوت به بازی می شود .
معتضد بیان کرد: ابوعلی سینا یک روانشناس و روانپزشک نیز بوده است، او درباره افلاطون می گفته که اطلاعاتش زیاد کامل نیست. بقراط و فرفریوس پزشک یونانی را قبول نداشته است. به هر شهرهایی که می رفته پُست های مهم به او می دادند اما قبول نمی کرده است. او به شهری می رود که جوانی را نزد پادشاهش می آورند. جوان می گوید سر من را ببرید، من گاو هستم؛ او دچار بیماری مالیخولیا شده بود و یکی از بیماری هایی که ابن سینا در آن تخصص داشت مالیخولیا بود. ابن سینا می گوید که او را معالجه می کند و وقتی که مقدمات سر بریدن را فراهم می کند دست به پهلوی آن فرد مجنون می زند و می گوید که تو لاغر هستی اگر سر تو را ببُرم کسی تو را نمی خرد ابتدا کمی چاق شو سپس سرت را می بریم؛ از فردای آن روز شروع می کند به دارو دادن به آن شخص؛ بعد از شش ماه فرد خوب می شود. اگر همین ماجرا را به جای صحنه های احمقانه در این فیلم نشان می دادند چقدر جالب می شد.
معتضد افزود: نویسنده کتاب شنیده است که مثلا ابن سینا فرد خوش گذرانی بوده و بر این اساس صحنه های آنچنانی نیز ساخته و پرداخته است. به نظر من «طبیب» فیلم، مهملی است و من آنچه را که تلویزیون ایران درباره ابن سینا تهیه کرده است را بیشتر ترجیح می دهم.
ارسال نظر