دوشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۸:۵۴

جای خالی قهرمان ایرانی در سینما

مستند سینمایی «قهرمان من کو؟»

جوان آنلاین: سینمای ایران چند سالی است که دچار مشکل بزرگی به نام فقدان قهرمان در فیلم‌ها شده است. نبود قهرمان از یک سو و روی آوردن فیلمسازان ایرانی به پرداختن به ضدقهرمان و فیلم‌های خنثی، تبعاتی اجتماعی در پی دارد.

سینمای ایران چند سالی است که دچار مشکل بزرگی به نام فقدان قهرمان در فیلم‌ها شده است. نبود قهرمان از یک سو و روی آوردن فیلمسازان ایرانی به پرداختن به ضدقهرمان و فیلم‌های خنثی، تبعاتی اجتماعی در پی دارد. «محمد دیندار» مستندساز و منتقد سینما، موضوع جایگاه قهرمان در سینما و علت فقدان آن در سینمای ایران را در مستندی به نام «قهرمان من کو؟» مورد بررسی قرار داده است. مستند قهرمان من کو؟ پس از پخش از شبکه افق سیما، با استقبال خوبی روبه‌رو شده و بازخوردهایی را در میان چهره‌های سیاسی، فرهنگی و سینمایی داشته است. دیندار درباره علت اینکه سینمای ایران قهرمان ندارد، توضیح می‌دهد.

سینمای ایران از بدو آغاز تا اوایل دهه ۷۰ سینمایی قهرمان‌محور است، اما از آن دوره به بعد قهرمان کم‌کم از سینما حذف شد. چرا سینمای ما به سمت حذف قهرمان رفت؟
در دهه ۶۰، جامعه در فضای دفاع مقدس بود. میان مردم همدلی وجود داشت و آرمان‌های انقلاب اسلامی در جامعه برقرار بود. همین موضوع قهرمان‌پروری را در سینما رواج می‌داد. شور و شوق و نشاط از جامعه به سینما تزریق می‌شد و متقابلاً سینماگر نیز بر اساس همان نشاط به سوی ساخت فیلم قهرمان‌محور می‌رفت. ولی بعد از دوران دفاع مقدس مسئولان با این بهانه که دوران جنگ و دفاع تمام شده، دیگر به سینمای دفاع مقدس به طور جدی نپرداختند و از سوی دیگر سینما ظاهر روشنفکرانه به خود گرفت و نگاه فیلمسازان ایرانی به سمت جشنواره‌های خارجی فیلم متمایل شد که ضدقهرمان بودند و به دنبال نمایش فضای سیاه از جامعه بودند.


ما با پدیده‌ای به نام سینمای جشنواره‌ای روبه‌رو هستیم. جشنواره‌زدگی چقدر به ضرر سینمای ما تمام شد؟
نقش جشنواره‌های خارجی در تغییر مسیر سینمای ایران خیلی مهم است. آن‌ها به فیلم‌های خاصی از سینمای ایران جایزه می‌دادند و به آن‌ها توجه می‌کردند؛ فیلم‌هایی که در آن جامعه ایرانی چهره‌ای خسته با مردمی که همیشه دچار مشکل هستند به تصویر درآمده بود. اغلب فیلمسازان هم وقتی می‌دیدند چنین آثاری در جشنواره‌ها دیده می‌شوند و جایزه می‌گیرند به سمت ساخت فیلم‌های مشابه گرایش پیدا کردند.

نقش مدیریت سینما که امروزه در قالب سازمان سینمایی دیده می‌شود، در شکل‌گیری سینمای بدون قهرمان و جشنواره‌ای چیست؟
مشکل اصلی ما این است که «مهندسی سینما» نداریم. سازمان سینمایی متولی صدور پروانه ساخت فیلم است و می‌بینم که محصولاتی که پروانه می‌گیرند، سینمای اجتماعی است، در حالی که باید سازمان سینمایی سبد متنوعی را برای سینمای ایران در نظر بگیرد. ما باید سینمای کودک، ژانر سیاسی، سینمای پلیسی و ژانر اکشن را در این سبد قرار دهیم. اگر ژانر کودک تقویت شود، سینمای ما هم دارای قهرمان خواهد بود، چون ذات سینمای کودک، سینمای دارای قهرمان است، اما به دلیل سیاست‌های اشتباه سازمان سینمایی ما این تنوع را در سبد سینمای ایران نمی‌بینیم.

سینمای جشنواره‌ای ایران تحت تاثیر کدام یکی از جریان‌های سینمایی در جهان قرار دارد؟
در کل سینمای ما چند دهه است که تحت تاثیر سینمای اروپاست. در سینمای اروپا، قهرمان مطرح نیست. درست برعکس سینمای امریکا، هند یا حتی ژاپن که در فیلم‌هایی که می‌سازند قهرمان‌سازی و سینمای خودشان را با قهرمان‌هایشان معرفی می‌کنند.

شاید این سؤال را باید اول مصاحبه می‌پرسیدم، ولی تعریف قهرمان آیا لزوماً همان کلیشه‌هایی از جنس «سوپرمن» یا «بت من» است؟
نه، اصلاً منظور از قهرمان این نیست که کسی حتماً باید بجنگد و درگیری داشته باشد. یک دانشمند ریاضی هم می‌تواند در فیلم‌های علمی قهرمان باشد. تعریف قهرمان این است که فردی باید با مشکلی یا پلشتی بجنگد و برای رسیدن به هدف والایی بر آن پیروز شود. حال این مشکل می‌تواند یک بیماری باشد که یک پزشک تلاش می‌کند تا راه درمان آن را پیدا و به منافع عمومی خدمت کند. ارجحیت دادن منافع عمومی بر منفعت شخصی، مشخصه قهرمان است. یک پلیس که با تبهکاران مبارزه می‌کند تا فساد را از بین ببرد یا دانشمندی که به دنبال کشف فرمولی علمی برای کمک به جامعه است هر دو قهرمان سینما هستند.

ادبیات و فرهنگ عامه ما سرشار از قهرمان است، ولی اینکه سینما از قهرمان خالی شده، باعث دور شدن مردم از سینما نمی‌شود؟
دقیقاً همین طور است. من در مستند «قهرمان من کو؟» و مستند قبلی‌ام «جورچین»، مرحوم تختی را مثال زده‌ام. ما حتی در ادبیات عاشقانه هم دارای قهرمان هستیم، مانند منظومه عاشقانه «خسرو و شیرین» که قهرمان عاشقانه دارد. در ورزش پوریای ولی و مرحوم تختی را داریم. در دنیا چهره‌های علمی ایرانی هستند که شاخصند، دکتر حسابی را داریم که شاگرد انیشتین بوده ولی هیچ فیلمی تا امروز درباره زندگی وی نساخته‌ایم. ما پروفسور سمیعی را داریم که اگر در هر جای دیگری غیر از ایران به دنیا آمده بود تا به حال چندین فیلم بر اساس زندگی‌اش می‌ساختند. دوران دفاع مقدس، سرشار از قهرمان است. وقتی مردم قهرمان را در سینما نبینند آن را پس می‌زنند. همان طور که آمار داده‌اند ۸۰ درصد مردم ایران اصلاً به سینما نمی‌روند. ما سینمای ملی نداریم، آنچه هست یک سینمای گلخانه‌ای است. برخی فیلمسازان ایرانی شمایل روشنفکری به خود گرفته‌اند، بعضی از این فیلمسازها حتی وقتی می‌خواهند درباره دفاع مقدس فیلم بسازند با تحریف تاریخ جنگ تصویری سیاه از ارزش‌های دوران دفاع مقدس ارائه می‌دهند. این در حالی است که در دنیا هنوز درباره جنگ جهانی دوم فیلم سینمایی و مستند ساخته می‌شود.

چرا با وجود ظرفیت ساخت فیلم بر اساس زندگی قهرمانان ایرانی که امیدآفرین است، فیلمساز ایرانی سراغ موضوعات تلخ و سیاه می‌رود؟
بخشی از این موضوع به بودجه ساخت فیلم‌ها باز می‌گردد. اکثر فیلمسازان ایرانی با استفاده از بودجه‌های دولتی فیلم می‌سازند و دغدغه فروش فیلم را ندارند، به همین دلیل برایشان مهم نیست که مردم فیلمشان را ببینند. همین که جشنواره‌های خارجی فیلم را بپسندد برایشان کفایت می‌کند. در حالی که در دنیا اگر فیلمسازی فیلمی ساخت که فروش نداشت، امکان ساخت فیلم جدید برایش خیلی سخت می‌شود ولی در ایران فیلمسازی داریم که هشت فیلم ساخته که دیده نشده و شکست خورده ولی باز از دولت برای ساخت فیلم بعدی بودجه می‌گیرد. اگر بخش خصوصی در سینمای ایران به درستی فعالیت کند به دلیل اهمیت بازگشت سرمایه هیچ وقت اجازه ساخت چنین فیلم‌هایی را نخواهد داد.

مستند «قهرمان من کو؟» به دنبال این است که جایگاه قهرمان در سینمای ایران بازسازی شود، چقدر امید دارید این مستند به هدفش برسد؟
مستند بین مردم بازتاب‌های خیلی خوبی داشته است. از چهره‌ها هم نمایندگان مجلس، کارگردانان سینما، اساتید دانشگاه و حتی معممین در فضای مجازی پیغام داده و از «قهرمان من کو؟» حمایت کرده‌اند. به نظرم مسئولان سینما باید پای چنین مستندی بیایند و پاسخ دهند برنامه‌شان برای قهرمان در سینما چیست و چه کاری انجام داده‌اند.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.