خط داستانی تکراری؛ دعوایی بر سر ناموس و کشته شدن یک طرف ماجرا و تلاش برای فرار از قصاص؛ این آن چیزی است که «جاندار» دنبال میکند اما با کمی پیچیدگی داستانی.
پیچیدگی داستان از دو نقطه شکل میگیرد؛ مادر با بازی «فاطمه معتمد آریا» که در نیمههای فیلم متوجه میشویم که مادر برخی از بچههای خانه از جمله دختر خانه با بازی «باران کوثری» نیست و دیگر اینکه یاسر به عنوان ولی دم مقتول شرط رضایت خود را طلاق اسما و حتی سقط جنین تعیین کرده است.
فیلم در این رفت و آمدهای پر تلاطم بین خانواده مقتول و قاتل و دادگاه و زندان و پرپیچ و خم کردن داستان همان داستان تکراری قصاص را روایت کرده است اما این بار در جای جای فیلم بیننده را با سوالات جدی حقوقی مواجه میکند؛ اینکه چه شد که به راحتی قیمومیت فرزند مقتول به عموی او منتقل شد و یا اینکه فرآیند دادگاه چگونه بوده است و ضارب دوم چرا باید اعتراف بکند که یاسر، مسعود را به دعوا بر سر عروسی فرستاده است و سوالاتی از این دست و نهایتا بن بست قانونی که در نوع پایانبندی فیلم نیز مشهود است.
حسین امیری دوماری و پدرام پورامیری به نظر میرسد در نخستین کارشان که از قضا مشترک ساختهاند گوی را از دیگر کسانی که به مساله قصاص پرداختهاند ربودهاند؛ آنها در این دور و لوپی که در فیلمشان ترسیم کردهاند همه مسیرها را برای جمال و خانوادهاش از نظر حقوقی به بن بست کشاندهاند و بیننده که با جمال و خانوادهاش همزاد پنداری میکند از این شرایطی که حقوق اسلامی ایجاد کرده ناراحت است و بدیل دیگری را دنبال میکند.
بسیاری از بینندگانی که از سالن سینما خارج میشوند به ویژه با پایانبندی رها و باز فیلم این سوال را از خودشان میپرسند که عاقبت جمال چه خواهد شد و این دقیقا چیزی است که کارگردان میخواهد تا در پس این سوال، پرسش دیگری درباره منفور بودن قصاص پرسیده شود!
بماند که روندی که فیلم ایجاد کرده و حکم قصاص جمال موجبات تکان خوردن گسلهای زندگی خانواده اصلی فیلم میشود و خانواده را تا مرز فروپاشی میبرد و در اینجا مادر به بدترین شکل ممکن به تصویر کشیده میشود؛ او برای نجات فرزند خونی خود حاضر است زندگی فرزند دیگرشان از هم متلاشی شود و حتی در دیالوگ با اسما در دوگانه فرزند به دنیا نیامدهاش و جمال، جمال را انتخاب میکند چیزی که از هیچ مادری در ایران زمین سراغ نداریم!
* سجاد اسلامیان
ارسال نظر