چهارشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۷ - ۰۹:۵۷

ابتذال در سینمای ایران (۵)

وقتی رقابت سینماگران بر سر کسب مقام نخست ابتذال مُد می شود!

ابتذال در سینمای ایران 5

سینماپرس: ورود به دهه ۱۳۸۰ هجری شمسی، صنعت سینمای ایران نیز تحت تاثیر تغییرات سیاسی کشور دست خوش تغییراتی می شود و در این مقطع زمانی است که به نرمی شاهد ورود و گسترش شدید نوعی از ابتذال در لایه های زیرین آثار سینمایی می باشیم.

محمدرضا شاه‌حسینی/ با آغاز دهه ی۱۳۷۰ هجری شمسی و شروع تغییرات گستده در چارچوب تصوری مدیران اجرایی کشور و همچنین تغییر رویکرد سیاست گذاران و به تبع آن تحول در نظام فکری فعالان اقتصادی و سیاسی و ...؛ جملگی موجب شد تا فضای فرهنگی ایران نیز دچار تحولات گسترده شود و به تبع آن ماهیت آثار سینمایی و فیلم های تولید شده نیز دست خوش تغییراتی اساسی  گردد. تغییراتی گسترده که ابتدا در محتوای آثار سینمایی و ادبیات سیاسی تولیدات این دهه ظهور رسمی و شفاف پیدا نمود و به مرور زمان و با ورود به دهه ۱۳۸۰ هجری شمسی، در فرم ظاهری و در بهره گیری تصویری آثار نیز گسترده شد.



این گونه بود که با ورود به دهه ۱۳۸۰ هجری شمسی، صنعت سینمای ایران نیز تحت تاثیر تغییرات سیاسی کشور دست خوش تغییراتی می شود و در این مقطع زمانی است که به نرمی شاهد ورود و گسترش شدید نوعی از ابتذال در لایه های زیرین آثار سینمایی می باشیم؛ تولیداتی که حاصل نگاه تساهل و تسامح مدیران اجرایی کشور و به تبع آن، الگو برداری و اعمال گسترده چنین رویکردی در عرصه مدیریت فرهنگی و سینمایی کشور در آن مقطع زمانی می باشد.




البته باید توجه داشت که در این مقطع زمانی، فیلم سازانی که هنوز توان نشان دادن صریح تصاویر مبتذل خود را ندارند، سعی می کنند این مفاهیم را در قالب متن و مضمون آثار خود گنجانده و مخاطب را با گونه  افراطی از ابتذال متفکرانه مواجه سازد. ابتذالی که در لایه های دوم و سوم آثار سینمایی در حال توسعه می بود و مخاطب سینمایی را وادار به کشف و تاثیرپذیری از این محتوای مبتذل در بستر تعلیق تولیدات سینمای ایران می نمود.


پس باید توجه داشت که در این مقطع زمانی، فیلم سازان بسیار بودند که به سبب نگاه متعهدانه خود در مسیر ابتذال گام بر نداشتند و همچنین فیلمسازانی متعددی را می توان نام برد که به جهت ترس از مواجهه با جریان انقلاب اسلامی و آموخته های خود از مقابله ملت مسلمان با انگاره های فیلمفارسی، همچنان توان نشان دادن صریح تصاویر مبتذل را در آثار و تولیدات خود نداشته و سعی می نمودند تا این مفاهیم را در قالب متن و مضمون آثار خود بگنجانند و مخاطب را به گونه ای ویژه و غیر مستقیم، به دریافت و تصویر سازی ذهنی از مولفه های ابتذال ترغیب نمایند.



در این دسته می توان به صورتی شاخص از مجموعه تولیدات و فیلم های سینمایی شاخصی همچون، شوکران به کارگردانی بهروز افخمی نام برد؛ اثری سینمایی که در سال ۱۳۷۷ هجری شمسی ساخته می شود و پس از ممانعت بسیار، سرانجام در سال ۱۳۷۹ هجری شمسی، اکران عمومی می گردد. سالی که می بایست از آن به عنوان سال رفرم در عرصه فرهنگی کشور تعبیر نمود. سالی که مسیر حضور ابتذال در آثار سینمایی کشور از دایره محتوی مبتذل خود را گسترش داده و ضمن حفظ ادبیات سیاسی تند و به طور کل رویکرد ضدحاکمیتی خویش، سغی می نماید تا وجاهتی ویژه به ترسیم تصاویر مبتذل، بر بستر فُرم سینمایی برخی از آثار و تولیدات صنعت سینمای ایران دهد و این موضوع، به گونه ای برجسته در آثاری نظیر فیلم سینمایی زندان زنان، به کارگردانی منیژه حکمت، ظهور و بروز یافته و سرمشقی از برای تولید ده ها اثر سینمایی در طی این دهه از انقلاب اسلامی می گردد.



همچنین آثار و تولیدات سینمایی ویژه دیگری همچون، فیلم سینمایی کاغذ بی خط به کارگردانی ناصر تقوایی و بالاخص فیلم سینمایی نان، عشق و موتور هزار به کارگردانی ابوالحسن داوودی را می بایست از جمله آثار خط شکنی قلمداد نمود که مسیر تولیدات مبتذل در عرصه سینمای کشور را به راحتی طی نمودند. دو اثر شاخصی که در سال۱۳۸۰ هجری شمسی تولید و پیامی ویژه را به سایر فعالان در عرصه سینمای کشور منتقل نمودند. پیامی که دربردارنده آزادی هنجار شکنی و هموار بودن مسیر مبتذل سازی در سینمای کشور می بود.



در این شرایط سخت و ناگوار در عرصه فرهنگی کشور؛ چشم تیز بین امامت جامعه، زودتر از همگان متوجه این انحرافات شده و در طی جلسه ای با اصحاب فرهنگ و هنر در همان سال ها، اقدام بیان رسمی و صریح این امر در فضای فرهنگی کشور نموده و نسبت به نمایش ابتذال در سینمای ایران هشدار جدی داده و فرمودند:

مسأله اقتصاد در هنر، مسأله مهمی است؛ نکته‌ای است که به دستگاههای اجرایی مربوط می شود و من بخصوص تکیه میکنم بر این‌که دوستان وزارت ارشاد به آن توجّه کنند. راست میگویند - هم فیلمسازها، هم بقیه بخشهای هنری - علاوه بر این‌که وضع خود هنرمندان از لحاظ زندگی، چندان ممتاز نیست و در خیلی جاها در حدّ قابل قبولی نیست؛ کسانی هم که در رشته‌های هنری سرمایه‌گذاری می کنند،  غالباً وقتی به چیزهایی پایبند هستند، نمیتوانند بازده مالی داشته باشند. یقیناً باید به اینها کمک شود؛ اگر کمک نشد، به سمت هر چیزی که بتواند پول را به سمت آنها بیاورد و آنها را تأمین کند؛  به قول اصحاب سینما، «گیشه‌گرایی» می روند، که طبعاً این هم در همه وقت چیز خوبی نیست. گرایش به مسائل جنسی و شهوانی و امثال اینها در سینما، یک مقدار عاملش همین است. میخواهند فیلم جاذبه پیدا کند، لذا یک مشت افرادِ بخصوصی را جمع می کنند. متأسّفانه این عیب بزرگی است که در بسیاری از فیلم های ما دیده می شود ... انسان در بسیاری از فیلم ها و کارهای نمایشی مشاهده می کند که برای جلوه دادن به کار، از جاذبه‌های جنسی استفاده می کنند؛ در موسیقی یک طور دیگر؛ در بعضی از هنرهای دیگر، طور دیگر. باید به‌گونه‌ای باشد که هنرمند بتواند آزادانه هنر خودش را بدون این اجباری که گفتم؛ اجبار به سمت مشتری طلبی؛ عرضه کند تا هنر، صحیح و کامل از آب درآید. (امام خامنه ای در دیدار جمعی از اصحاب فرهنگ و هنر، ۱/۵/۱۳۸۰)


و بدین ترتیب است که بحث ابتذال در سینما جدی شده و علت ورود فیلم سازان به مفاهیم سخیف و مبتذل را کسب گیشه معرفی می نمایند و به صورتی شاخص، مسایل مالی را به عنوان عامل اصلی و عامل موجه جلوه داده شدن حضور و گسترش آثار مبتذل در عرصه سینمای کشور بیان می دارند.




اما متاسفانه و به سیاق معمول این هشدار و تذکر رهبری با بی توجهی متولیان فرهنگی و مسئولان سینمایی کشور همراه می گردد و این فرمایشات، حتی تا به امروز نیز بر زمین باقی می ماند و در عین حال روند تولید این آثار گیشه محور، با سرعتی بیشتر ادامه می یابد؛ آثاری که عموما بر بستر روایت عاشقانه شکل گرفته و سعی در ترسیم عشق مثلثی و خیانت و تجاوز و ... و به تبع آن قباحت زدایی از باورهای ایرانی و اسلامی در جامعه برآمده و این مسیر در هر ژانر و هر قالبی پیگیری می نمایند.


در این شرایط فرهنگی بود که دولتی معتقد به مبانی انقلاب اسلامی، جایگزین دولت مستقر گردید و سینما را از جریان فرهنگی رفرمیست (اصلاح طلب) تحویل گرفت که به وضوح فاقد هر گونه مبانی ارزشی و متعالی در راستای اهداف انقلاب اسلامی می بود و عموم فعالان عرصه سینما یا در خوابگاه دختران دوران را سپری می کردند و یا آنکه در رقابت از برای ترسیم هر چه بیشتر سکس و روابط جنسی بر پرده سینما بودند و در این مسیر ضمن تعریف داستان های مستهجن با پوشش ازدواج به سبک ایرانی و ...، سعی در ارایه حداکثری فرم و محتوی ابتذال بر بستر داستان های ازدواج صورتی و ... به بدنه اجتماعی می نمودند.



به عبارت دیگر، تغییر ظاهری قدرت پس از انتخابات سال ۱۳۸۴ هجری شمسی، در شرایطی اتفاق افتاد که بدنه دغدغه مند به مبانی انقلاب اسلامی و جریان متعهد در سینمای کشور، یا به انزوا و بی تحرکی کشیده شده بودند و یا آنکه خود را در ارتفاع پست می دیدند و سرگشته در مزرعه پدری یافته و حتی سعی در بازتعریف وجهه خود نموده و بعضا پشیمان از گذشته، به دنبال چرب و شیرین دنیا و کسب یک تکه نان در صنعت سینمای کشور بودند.



این میراث شوم، همانند یک ویروس به دولت مدعی حفظ آرمان های انقلاب اسلامی منتقل گردید و با تغییر ظاهری مدیران فرهنگی و تداوم فعالیت جریانات بدنه، رفته رفته از نمایش و به تصویر کشیدن تصاویر و رفتارهای مبتذل بر روی پرده ی سینما قباحت زدایی شد و در این دوره  مفاهیم مبتذل نه تنها از محتوا و مضمون به صورت ظاهری و بصری در آمد؛ بلکه دولت مستقر از ترس ایزوله شدن و مقابله انگ های سیاسی رایج، همچون تحجر و ...، برخورد منفعلانه رادر عرصه مدیریت فرهنگی و سینمایی کشور پیگیری و به تولید این گونه آثار مشروعیت بخشید.



به عبارت دیگر؛ حضور جریانات انحرافی در کنار مدیریت اجرایی متعهد و انقلابی و استفاده از عناصری معلوم الحال در ارکان تصمیم ساز دولت مستقر، سبب شد تا سیاست دولت وقت مبنی بر جلب آرای همه ی اقشار جامعه و برداشتن انگ و اتهام بنیادگرایی و تحجر و ...، صنعت سینمای کشور را به عرصه جولان جریانات فرهنگی خاص و بعضا معارض نظام جمهوری اسلامی مبدل سازد و متولیان فرهنگی کشور را مجبور سازد تا برای اتهام زدایی از خود و مقابله با انگ تحجر و ...، بر روند شتابان در نمایش آثار مبتذل و سخیف سکوت نموده و گستره حضور ابتذال در فُرم و محتوای آثار سینمایی را نادیده بگیرند.



ادامه دارد...

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.