سه‌شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۷ - ۲۰:۴۴

در جشنواره برلین ۲۰۱۹ چه گذشت ؟/ شکست ضدایرانی‌ها

جشنواره فیلم برلین

فرهیختگان: جشنواره فیلم برلین امسال حتی یک فیلم ایرانی را هم به بخش مسابقه فیلم‌های بلند داستانی‌اش راه نداد ولی در عوض میزبان فیلمسازان اسرائیلی، ازجمله «مأمور مخفی» و «مترادف‌ها» بود و دو فیلمی که هیچ‌کدام به لحاظ ساختاری قوی نبودند، یکی در بخش خارج از مسابقه و دیگری در جمع رقبای اصلی به نمایش درآمدند.

اوایل روی کار آمدن دولت یازدهم بود که جشنواره فیلم فجر در سایه یک‌سری از حواشی پیش‌آمده در فستیوال فیلم برلین قرار گرفت. جعفر پناهی فیلمی به نام «تاکسی» را بدون عبور از مجاری قانونی کشور، به جشنواره برلین فرستاد و همین باعث شد که حجت‌الله ایوبی، رئیس وقت سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با دبیر برلیناله نامه‌نگاری کند. ایوبی در آن نامه به دیتر کاسلیک، رئیس وقت برلیناله چنین نوشت که «صدای پای سیاست را در جشنواره برلین می‌شنوم»، طوری که انگار سیاسی بودن جشنواره‌های خارجی مساله‌ای استثنایی و خارج از عرف است؛ اما پاسخ غافلگیرکننده دبیر برلیناله که اعتراف کرد این جشنواره کاملا با رویکردهای سیاسی برگزار می‌شود و همین‌طور اعتراف خود جعفر پناهی به این موضوع در مصاحبه‌ای که یکی دو روز بعد انجام داد، کاملا مشخص کرد چنین مساله‌ای اساسا برای همه سینماگران جهان جاافتاده است. البته این رویکرد فقط در جشنواره فیلم برلین وجود ندارد و بسیاری از فستیوال‌های غربی به همین سیاق عمل می‌کنند.

وقتی فیلم «شب‌های روشن»، ساخته فرزاد موتمن، به جشنواره فیلم لوکارنو سوئیس فرستاده شد، دبیر جشنواره در نامه‌ای به کارگردان کار نوشت: «فیلم شما فیلمنامه‌ای ساختارمند و عمیق دارد، کارگردانی کار عالی است، بازی‌ها هم باورپذیر و زیبا هستند؛ اما مشکل اینجاست که در این فیلم تهران را با نماهای ساختمان‌های بزرگ و بزرگراه‌های پیشرفته نشان داده‌اید، در حالی که این برخلاف تصور ما از کشورهای جهان سوم است.» متن این نامه هم‌اکنون در بنیاد سینمایی فارابی موجود است و موارد متعدد دیگری هم طی این سال‌ها برای سینمای ایران یا حتی دیگر کشورهای غیرغربی، خبری شده‌اند. عدم توجه به این واقعیت مسلم که معیارهای اصلی در جشنواره‌های سینمایی اروپا و آمریکا نه هنری و زیبایی‌شناختی، بلکه سیاسی هستند، وضع سینمای ایران را هم به آنجا رسانده که فستیوال‌های غربی می‌توانند حتی با اعطای جایزه‌ای جنبی به ضعیف‌ترین فیلم ایرانی، کاری کنند که صدای مخالفان و منتقدان آن اثر نه‌تنها شنیده نشود، بلکه همین مخالفت‌ها برای منتقدانی که بیان‌شان کرده‌اند، باعث پرونده‌سازی‌های رسانه‌ای و محفلی می‌شود و انگ‌های مختلفی به آنها می‌خورد.

جشنواره فیلم برلین امسال حتی یک فیلم ایرانی را هم به بخش مسابقه فیلم‌های بلند داستانی‌اش راه نداد ولی در عوض میزبان فیلمسازان اسرائیلی، ازجمله «مأمور مخفی» و «مترادف‌ها» بود و دو فیلمی که هیچ‌کدام به لحاظ ساختاری قوی نبودند، یکی در بخش خارج از مسابقه و دیگری در جمع رقبای اصلی به نمایش درآمدند. «مأمور مخفی» جنجال زیادی را حول و حوش فیلمبرداری بخشی از صحنه‌هایش در تهران به وجود آورد و «مترادف‌ها» به‌رغم امتیاز بسیار پایینی که در جداول مختلف منتقدان کسب کرده بود، برنده «خرس طلایی» فستیوال فیلم برلین شد.

  مترادف‌ها

«مترادف‌ها» ساخته ناداو لپید درباره یک جوان اسرائیلی است که به پاریس آمده و ضمن انتقاد مستقیم از رژیم اشغالگر قدس، حاضر نیست دیگر به زبان مادری‌اش تکلم کند. رادیو فردا در گزارشی که راجع به جشنواره برلین نوشته، ضمن سوررئال دانستن فیلم، آن را اثری ارزیابی کرده که در ابتدا توقع ماجرایی غافلگیرکننده را به وجود می‌آورد؛ «اما در ادامه به اثری نامنسجم بدل می‌شود که وجهه سیاسی و انتقادی آن بر باقی وجوهش غلبه می‌کند.» ناداو لپید، کارگردان این فیلم متولد سال ۱۹۷۵ است و اولین اثرش را در سال ۲۰۰۶ میلادی روی پرده‌ها فرستاد. او قبل از «مترادف‌ها» چهار فیلم دیگر هم ساخته بود و با فیلم‌های کوتاهش در فستیوال کن و سایر جشنواره‌های سینمایی حضور پیدا کرده بود. لپید به‌رغم سابقه اندکش در جهان سینما، سال ۲۰۱۶ به عضویت داوران «هفته منتقدان بین‌المللی» این فستیوال درآمد. شصت‌ونهمین دوره از فستیوال فیلم کن که در سال ۲۰۱۶ برگزار شد، در حقیقت همان دوره‌ای بود که فیلم «فروشنده»، ساخته اصغر فرهادی هم در آن حضور داشت و برنده «نخل طلای» بهترین بازیگر نقش اول مرد و بهترین فیلمنامه شد. «مترادف‌ها» جزء فیلم‌هایی به‌حساب می‌آید که تولید آنها در اسرائیل بسیار رایج است. مساله بحران هویت که در داخل مرزهای اشغالی چند سالی است به یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های اجتماعی تبدیل شده، در این فیلم هم کانون ماجرا را تشکیل می‌دهد. پیش از این هم فیلم «باباجون» به کارگردانی یووال دلشاد که به زبان فارسی و داخل مرزهای رژیم اشغالگر قدس ساخته شده بود، به همین مسائل می‌پرداخت و رژیم صهیونیستی این فیلم را به‌رغم تولید شدنش به زبان فارسی، به‌عنوان نماینده‌اش در بخش فیلم‌های انگلیسی غیرانگلیسی‌زبان اسکار به آمریکا فرستاد. در آن فیلم هم به مساله «زبان» کسانی که در محدوده خودخوانده اسرائیل زندگی می‌کردند توجه شده بود و حالا «مترادف‌ها» هم به همین موضوع پرداخته است. «باباجون» به مساله مهاجران شرقی و خاورمیانه‌ای رژیم صهیونیستی توجه کرده و «مترادف‌ها» به کسانی که از کشورهای غربی آمده‌اند.

  مامور مخفی

«مامور مخفی» ساخته یوال آدلر، محصول مشترکی از رژیم صهیونیستی و آمریکاست. موضوع محوری فیلم درباره برنامه‌ریزی سازمان اطلاعاتی اسرائیل (موساد) علیه برنامه هسته‌ای ایران است. داستان این فیلم با محوریت شخصیت زنی به نام ریچل کورین(با بازی دیانه کروگر) روایت می‌شود که مامور پیشین موساد در تهران بوده است. او بنا به دلایلی، دیگر در سازمان حضور ندارد. بخش اعظم روایت داستان از زبان سرپرست پیشین او، توماس(با بازی مارتین فریمن) نقل می‌شود. ماموریت اصلی ریچل جمع‌آوری اطلاعات درباره برنامه هسته‌ای ایران از طریق نفوذ به یکی از شرکت‌های مرتبط در تهران بوده است. او با چهره‌ای که کمتر احساس مشخصی را منتقل می‌کند به‌عنوان معلم انگلیسی وارد تهران می‌شود و در منطقه پاسداران آپارتمانی اجاره می‌کند. بخش قابل توجهی از فیلم درباره محیط تهران و روابط مردم در این شهر است، اعم از میهمان‌نوازی همسایه‌ها تا برپایی پارتی. در روند داستان، ریچل وارد رابطه‌ای عاشقانه با فرهاد(با بازی کاس انوار، بازیگر ایرانی‌تبار کانادایی) می‌شود. فرهاد از روسای شرکتی است که ریچل باید جاسوسی‌اش را بکند. علاقه‌مندی یک مامور اطلاعاتی به سوژه‌اش از مضامین پربسامد در سینمای جهان است که به‌عنوان یک نمونه ایرانی آن می‌شود «به رنگ ارغوان» ساخته ابراهیم حاتمی‌کیا را نام برد.

مساله ارتباط عاشقانه بین دو نفر که از دو ملیت مختلف هستند، معمولا شکل نمادینی از تفوق ناموسی پیدا می‌کند. از آنجا که در ادبیات کهن جهان، هرچیز که بارور می‌شود؛ یعنی زن و زمین، نماد ناموس هستند، معمولا در آثار هنری علاقه‌مندی یک مرد خودی به زن بیگانه است که نمایش داده می‌شود نه بالعکس. مثلا در سینمای هند بارها مشاهده شده که علاقه‌مندی یک مرد هندی به زنی خارجی نمایش داده می‌شود اما علاقه‌مندی یک دختر هندی به مردی خارجی، نه‌تنها دیده نشده، بلکه نمونه‌هایی را می‌شود یافت که به چنین چیزی انتقادهای تندی شده است. در سینمای شرق دور و فیلم‌های چینی، کره‌ای، ژاپنی، تایوانی، تایلندی و... هم می‌شود این مساله را در آثار مختلف رصد کرد. حتی سینمای آمریکا هم همین تم را در شمایی کلی نشان می‌دهد و این به‌رغم آن است که هم آمریکا ساختار قومیتی یکدستی ندارد و هم ساختارشکنی‌های متعدد دیگری از این سینما در رابطه با سنت دیده شده‌اند ولی از این مورد عدول نشده. به زبان عامیانه می‌شود گفت تقریبا تمام دنیا در آثار هنری‌شان حاضر نیستند به قومیتی غیر از خودشان دختر بدهند و این را یک نوع مغلوب شدن می‌دانند. اما این مساله در مورد رژیم صهیونیستی فرق می‌کند. چند سال پیش خبری منتشر شد که عنوان می‌کرد رژیم اشغالگر قدس، دختران اسرائیلی را به برقراری ارتباط با پسران مصری تشویق کرده تا از این طریق بتواند آنها را به دوستی با صهیونیست‌ها ترغیب کند.

این دست مسائل نشان می‌دهد که در بافت ذهنی صهیونیست‌ها زنان به آن شکلی که در غالب فرهنگ‌های دیگر دنیا چنین است، نماد ناموس به‌حساب نمی‌آید و در کهن‌الگوهای این قوم، از همسر یهودی کوروش، شاه هخامنشی ایران، به دلیل اینکه از طریق رفتن به کابین یک سلطان مقتدر توانست به قوم خودش کمک کند، تجلیل به عمل می‌آید. علاقه‌مندی یک زن عضو موساد به سوژه‌اش در تهران هم با توجه به همین کهن‌الگوها که خاص یهودیان صهیونیست است، قابل فهم خواهد بود. اما «مامور مخفی» فرم قابل قبولی ندارد. روزنامه «گاردین» این فیلم را «غیرهیجان‌انگیز و به‌هم‌ریخته» توصیف کرده است و فیلم را قابل مقایسه با نمونه‌های موفق ژانر تریلر جاسوسی نمی‌داند. ورایتی هم «مامور مخفی» را فیلمی «غیرقابل ‌توجه» خوانده است. روزنامه «دویچه‌وله»، رسانه رسمی خود آلمان می‌گوید: «مامور مخفی به صورت عمومی در ارائه یک ساختار داستانی مستحکم ناکام است. شخصیت‌پردازی‌ها ضعیف و انگیزه شخصیت‌ها برای اقدامات‌شان مبهم است.» اما عجیب‌ترین مساله درباره این فیلم، خصوصا برای مخاطبان ایرانی، احتمالا این است که چطور فیلمی محصول اسرائیل که درباره عملیات موساد علیه برنامه اتمی ایران ساخته شده و حتی صحنه‌هایی از روابط جنسی دارد، در تهران فیلمبرداری شده است؟ کارگردان فیلم در نشستی خبری توضیح داد که تلاش اولیه او برای فیلمبرداری رسمی در ایران مسلما با شکست مواجه شده است.

راه‌حل جایگزین اما این بوده که او یک واحد فیلمبرداری در تهران داشته است که به خاطر حفظ امنیت‌شان نمی‌دانسته‌اند که با چه کسی در تماس‌اند و موضوع برای آنها به این شکل بوده که با گروهی در بلژیک کار می‌کنند. فرد رابط از طریق آیفون به صورت آنلاین و همزمان فیلمبرداری صحنه‌ها را که در آن بدل بازیگر ریچل(دیانه کروگر) در خیابان‌های تهران و بازار و... حضور داشته است به کارگردان حتی «در ساعت سه شب در نیویورک» نشان می‌داده و او کارگردانی می‌کرده است و مثلا می‌گفته «حالا بپیچ راست» و... البته واضح و مسلم است که دستیاران ایرانی فیلمی که یک کارگردان اسرائیلی در تهران ساخته، به‌طور کامل از اینکه در جریان تولید یک پروژه ضدایرانی قرار دارند، بی‌اطلاع نبوده‌اند. آنها به‌طور قطع از عوامل سینمای ایران هستند و برای ثبت تصاویر در سطح شهر، مجوز رسمی فیلمبرداری داشته‌اند که این موضوع تا به‌حال توسط هیچ‌کدام از نهادهای رسمی ایران با واکنشی روبه‌رو نشده و کسی در این خصوص پاسخگو نبوده است. «مامور مخفی» غیر از تهران، در آلمان، اسرائیل و بلغارستان هم فیلمبرداری شده است.

ده‌ها فیلم بلند داستانی در همین دوره از فستیوال برلین برای شرکت در بخش رقابتی آن به دبیرخانه ارسال شده‌اند، اما هیچ یک از آثار توسط هیات انتخاب پذیرفته نشده‌اند. البته در بخش «فروم» جشنواره فیلمی به نام «نشت» از سوزان ایروانیان به نمایش درآمد که به نوعی یک محصول مشترک بین ایران و جمهوری چک عنوان شده بود و مجید برزگر و کاوه فرنام هم تهیه‌کنندگان آن بودند. فیلم «نشت» پیش‌تر در بخش پروژه‌های در حال توسعه جشنواره بین‌المللی کارلووی‌ واری در کشور جمهوری چک معرفی شده بود. این فیلم درباره زنی‌ ۵۰ ‌ساله است که در پی یافتن شوهر گمشده‌اش به آلمان مهاجرت می‌کند تا راز بزرگی را به او بگوید. این فیلم هم به‌رغم سوژه جنجالی‌اش درباره ترشح نفت از یک زن، انتظارات را برآورده نکرد. مساله یکسان‌انگاری سمبولیک «زن» و «زمین» و اشاره به ارتباط میان نژادهای ایرانی و آلمانی و حتی ایجاد سجع بین واژه‌های «نشت» و «نفت» نتوانست نمود فرمی چشمگیری در این فیلم پیدا کند اما به هرحال اشاراتی که به مساله ایران و آلمان داشت، طبق معمول باعث شد تا برگزارکنندگان برلیناله آن را در فستیوال نمایش دهند. اما دو فیلمی که یکی‌شان مستند و دیگری کوتاه بود، نه‌تنها به این رویداد راه یافتند، بلکه جوایزی هم دریافت کردند. فیلم‌هایی که امسال در برلیناله از طرف ایران شرکت کردند و جایزه گرفتند، به قدری به لحاظ مضامین سیاسی تند و توهین‌آمیز بودند که حتی بدون دیدن آنها و با نگاه به اسم آثار هم می‌شود یک جهت‌گیری ملموس و بدون ظرافت را در رفتار متولیان برلیناله مشاهده کرد. «متولد اوین»، ساخته مریم زارع که در بخش مرور سینمای آلمان به نمایش درآمد، جایزه این بخش را که توسط داورانی متفاوت و در مراسمی جداگانه اهدا شد، دریافت کرد. این مستند روایت فیلمسازی است که می‌خواهد حقایقی را درباره به دنیا آمدنش در زندان اوین کشف کند. مورد دیگر فیلم کوتاه «تتو» به کارگردانی فرهاد دلارام بود. این فیلم روایتگر داستان دختری است که برای گرفتن گواهینامه رانندگی مراجعه کرده اما خالکوبی روی دستش دردسرساز می‌شود. «تتو» جایزه بهترین فیلم کوتاه بخش «جنریشن» (نسل) را دریافت کرد.

مستند «دلبند» ساخته یاسر طالبی که در فجر سی‌وهفتم حضور داشت نیز در بخش آشپزی جشنواره شرکت داشت و به‌رغم پیش‌بینی تهیه‌کننده‌اش در نشست خبری این فیلم در جشنواره فجر که: « فستیوال‌های خارجی آن را دوست خواهند داشت چراکه جامعه‌ای را می‌بینند که مردسالار نیست، بلکه زنی وجود دارد که مردانه زندگی و در عین حال زنانه برخورد می‌کند»، جشنواره برلین هیچ توجهی به این مستند نشان نداد.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.