شنبه ۴ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۴:۴۸

با حضور پاکدل، پارسایی و شمس

آخرین نشست «تاریخ شفاهی تئاتر» برگزار شد/ بررسی تئاتر ایران در دهه ۹۰

چهارمین نشست پژوهشی تاریخ شفاهی تئاتر ایران

سینماپرس: چهارمین نشست از سلسله نشست‌های پژوهشی «تاریخ شفاهی تئاتر ایران» با حضور حسین پاکدل، حسین پارسایی و علی شمس روز جمعه سوم اسفند در سالن کنفرانس مجموعه تئاتر شهر برگزار شد.

به گزارش سینماپرس، آخرین نشست از سلسله نشست‌های پژوهشی «تاریخ شفاهی تئاتر ایران پس از انقلاب اسلامی» با موضوع بررسی تئاتر ایران در دهه ۹۰، جمعه سوم اسفند و با حضور حسین پاکدل مدیر اسبق مجموعه تئاتر شهر، حسین پارسایی مدیرکل اسبق هنرهای نمایشی و علی شمس نمایشنامه نویس و کارگردان جوان تئاتر ایران در سالن کنفرانس مجموعه تئاتر شهر برگزار شد.

حسین پاکدل در ابتدای این نشست به دوران مدیریتی خود در مجموعه تئاتر شهر اشاره کرد و توضیح داد: در آن دوره‌ای که علی منتظری به مرکز هنرهای نمایشی آمد من با او دوستی داشتم اما بنا به دعوت سیدمهدی شجاعی و تعلق خاطری که به تئاتر داشتم عضو شورای مرکز هنرهای نمایشی در دوران مدیریت علی منتظری شدم و تا سالهایی که از تئاتر شهر رفتم به عنوان مشاور در مرکز هنرهای نمایشی حضور داشتم.

وی اظهار کرد: هنر ما خیلی نمی‌تواند دربرگیرنده تحولات مختلفی در حوزه‌های اجتماعی شود. البته دراین زمینه استثنائاتی وجود دارد که می‌توان به سخنرانی‌های دکتر علی شریعتی اشاره کرد. این موضوع در حوزه‌های مختلف رادیو وتلویزیون هم وجود داشت که می‌توان در حوزه تاریخ شفاهی رادیو و تلویزیون نیز  به ان پرداخت اما در سالهای بعد از انقلاب می‌توانم بگویم که اتفاقات و انتخابات سال ۷۶  در برگیرنده تحولات عجیبی شد، که بسیار غافلگیرکننده بود و روی فرهنگ ما تاثیر زیادی داشت.

این نمایشنامه نویس و کارگردان تئاتر در ادامه سخنان خود یادآور شد: اگر بخواهیم فکر کنیم که تحولات اجتماعی کارکرد خود را از دست داده اصلا درست نیست چرا که نمی‌توان به راحتی جلوی آن را گرفت. زیرا من شاهد  جلساتی بودم که برای کنترل فضای فرهنگی ان سال ها برگزار شد اما ویژگی‌هایی باعث شد که حداقل هشت سال اصلاحات دوام بیاورد و بر فرهنگ و هنر کشور ما تاثیر بگذارد. منِ حسین پاکدل هم جزو کوچکی از این اتفاق بودم. جلسات معروف چهارشنبه‌ها (که به دیدن اثار جوانان در تئاتر شهر اختصاص  داشت) بود که باعث شد کارهای هنرمندان جوان و مستعد این عرصه دیده شوند واین جوانان  به تئاتر ایران وارد
 شوند.

پاکدل تأکید کرد: این را هم بدانید همه اینها را هم خودم انجام می‌دادم و در حوزه انتخاب، تنها نظر من به عنوان مدیر اعمال می شد. پاکدل ادامه داد: من فقط از باب مثال بگویم وقتی که تالارسایه در مجموعه تئاترشهر راه افتاد هیچ تالار خصوصی ای وجود نداشت و تنها مراکز تئاتری مجموعه تئاتر شهر، تئاتر مولوی، تالار سنگلج، تالارهنر و برج آزادی بودند که یک باره ما را با انبوه خواسته‌ها مواجه کرد. منظور من از این اشاره این است که آن موقع با بی چیزی محض، ماجرا را شروع کردیم.

مدیر اسبق مجموعه تئاتر شهر در بخش دیگری از سخنان خود بیان کرد: حتی روزی به خودم گفتم چرا من مدیریت را قبول کردم؟ اما کاری بود که باید انجام می‌دادم. وقتی موضوع را با وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی در میان گذاشتم به او گفتم که ما برای بازسازی تئاتر شهر به ۲ میلیارد تومان پول و ۶ ماه تعطیلی مطلق احتیاج داریم و وی در پاسخ به من گفت که نه ۲ میلیارد تومان پول داریم و نه ۶ ماه تعطیلی راقبول می کنم. حتی زمانی که تصمیم داشتیم تالار نو را در مجموعه تئاترشهر راه اندازی کنیم موضوع برآورد بودجه پیش آمد که ما ان را باکمترین بودجه ممکن راه‌اندازی کردیم. به هر ترتیب ما تلاش کردیم مطابق معیار زمان، کارها را انجام دهیم.

وی درباره حضور هنرمندان جوان تئاتر دوره مدیریت اش در مجموعه تئاتر شهر، توضیح داد: جوان‌هایی بودند که طی دهه ۷۰ اصلا فضایی برای کار تئاتر نداشتند. من حتی در زمانی که مدیر پخش تلویزیون بودم از دوستانی چون زنده یاد خسروی و داریوش کاردان خواستم که بیایند و برای تولید مجموعه‌های تلویزیونی خود، از جوانان تئاتری استفاده کنند. زیرا در آن موقع شرایط تولید آثار تلویزیونی به شکلی بود که عمده ی هنرمندان افراد مسن بودند. اما من برای اولین بار کسانی را وارد تلویزیون کردم که امروز از هنرمندان تاثیر گذار این رشته اند.

پاکدل اظهار کرد:  این جوانان در تئاتر فعالیت بسیار خوبی داشتندوخون تازه ای را وارد فضای تلویزیون کردند. همین مهران مدیری  پیش از ورود به تلویزیون به بازی در تئاتر مشغول بود. به هر حال وقتی من وارد تئاتر شهر شدم همان موقع برنامه‌ای ریختم که هرکس در آن دوره کار تئاتری دارد بیاید و در روزهای چهارشنبه هر هفته به من نشان دهد. وقتی کار خوبی را از این جوان‌هامی دیدم آنها را انتخاب می‌کردم و از آنها برای اجرا درتئاتر شهر دعوت می‌کردم. همین جلسات معروف چهارشنبه‌ها  باعث شد که کارهای هنرمندان جوان و مستعد این عرصه دیده شوند و به تئاتر ایران وارد شوند. این را هم بدانید همه اینها را هم خودم انجام می‌دادم و در حوزه انتخاب این من بودم که کارها را انجام می‌دادم.

 حسین پارسایی نیز در ادامه این نشست یادآور شد: من و گروه «آیین» هم محصول همان چهارشنبه‌هایی هستیم که آقای پاکدل به آن اشاره کرد. ما روزی به آقای پاکدل مراجعه کردیم و برای اجرای یک نمایش به نام "آینه توی سقف" و نمایش دیگری به نام «هذیان» اقدامات لازم را انجام دادیم. بعداز بازبینی وموافقت ایشان، بعد از ۲ ماه این ۲ نمایش را در تالار سایه مجموعه تئاتر شهر اجرا کردیم. اینها را گفتم تا به این نکته اشاره کنم که هر مدیری تلاش می‌کند تا اوضاع را سامان بدهد اما در اینجا چه موانعی وجود دارد که باعث می‌شود کارهایی انجام نشود؟ این موضوع مستقیما به شرایط سیاسی و اجتماعی برمی گردد که اولین آسیب آن به فرهنگ و هنر ارتباط پیدا می‌کند. طبیعی است که یک مدیر در این مسیر با چالش‌های متعددی رو به رو می‌شود.

وی درباره نحوه چگونگی انتخاب خود به عنوان مدیر مجموعه تئاتر شهر و بعد از آن مدیرکل هنرهای نمایشی، توضیح داد: من  مشغول کارگردانی نمایش «یلدا» بودم. در آن زمان آقای خسرو نشان به عنوان مدیر مرکز هنرهای نمایشی اعتقاد داشت که همه کارها باید به صورت شورایی اجرا شود و در همان روزها دکتر اسماعیل شفیعی به عنوان واسطه بنده را به آقای نشان معرفی کرد و گفت که بنده توانایی کار اجرایی دارم و دکترنشان هم بعدازملاقات حضوری بنده رابه عنوان دبیر اجرایی تئاتر شهر انتخاب کرد. دیری نپایید که عملکرد شورایی به دلیل اختلافات اعضادر مجموعه تئاتر شهر به بن بست رسید و من در شرایطی قرار گرفتم که برای مدیریت مجموعه تئاتر شهر باید  آری یا نه می گفتم؟ بالاخره دوستان و اعضای محترم شورای تئاتر شهر با نشان صحبت کردند و گفتند اینجا مدیری  واحدمی‌خواهد و قطعا الگوی مدیریتی اینجا عملکرد شخصی به نام حسین پاکدل است که همه دوست داشتند اوضاع مدیریتی ایشان در اینجا ادامه پیداکند. سال ۸۳ بود که بنده مدیر مجموعه ی تئاتر شهر شدم. البته آن شورای مشورتی تئاتر شهر هم وجود داشت و من کماکان از راهنمایی این عزیزان و البته حسین پاکدل نیز استفاده می‌کردم.

مدیرکل اسبق هنرهای نمایشی ادامه داد: به هر ترتیب دوره  ی مدیریت تئاتر شهر با همه مشکلات و محدودیت‌های مالی سپری شد تا زمانی که آقای احمدی‌نژاد به  عنوان  رییس جمهور انتخاب شدند و آقای ایمانی خوشخو به عنوان معاون هنری وزارت ارشاد ابقا شدند. در آن دوران ایمانی دوست نداشت که خسرو نشان در مدیریت مرکز هنرهای نمایشی بماند. من به خاطر دارم به جهت اعمال این تغییر مدیریت‌ها، در آن زمان اسم چند نفر به وزیر وقت آن دوران  ارائه شد ه بود که نام بنده نیز جزو آن اسامی بود. تا اینکه بامن تماس گرفته شد و من به دفتر وزیر رفتم. من در آن زمان عدم تمایل خود را به وزیر اعلام کردم اما از آن جا که اصرار بود که از بین چند گزینه بنده به عنوان مدیر مرکز هنرهای نمایشی انتخاب شوم بعد ازجلسات فراوان، روز ۲۵ آبان ماه ۸۴ به عنوان مدیر مرکز هنرهای نمایشی انتخاب شدم.

در ادامه این سخنان حسین پاکدل تصریح کرد: من معتقدم در راه مدیریت باید بستر مدیریتی نیز فراهم شود. پشتوانه منِ مدیر در مجموعه ی تئاتر شهر وزیرِ وقتِ فرهنگ و ارشاد بود. من به خاطر دارم وقتی برای نمایش «دایره گچی قفقازی» نامه‌ای از سوی قوه قضاییه برای توقیف نمایش آمد وزیر بود که ضمن ارائه یک گزارش کاری کرد که این اجرا  قاطعانه به اجرای خود ادامه دهد.  

رئیس اسبق مجموعه تئاتر شهر یادآور شد: زمانی هم که خسرو نشان قرار بود به عنوان مدیر مرکز هنرهای نمایشی مشغول به کار شود بنده و احمدرضا درویش به اصفهان رفته بودیم و او ترکیب اداره ی شورایی  مجموعه ی تئاترشهررا پیشنهادداد که من قطعا گفتم این کار را انجام ندهید. این مخالفت ما هم، زمانی بیان شد که وی مسئولیت مدیریت مرکزرا پذیرفته بود. البته ایشان بعد از حضور در مرکزهنرهای نمایشی پیشنهاد حضور در مدیریت مجموعه تئاتر شهر را داد که من قبول نکردم. من در آن دوران به شدت مخالف تفکر شورایی در مدیریت تئاتر بودم زیرا معتقد بوده و هستم که مدیر مجموعه تئاتر شهر نباید عمله بی اختیار افرادی در شورا باشد. زیرا زمانی که بنده به مجموعه تئاتر شهر وارد شدم این تفکر جاری بود اما خوشبختانه این بلا با حضورم در مجموعه تئاتر شهر رفع شد اما متاسفانه در دوره حضور خسرو نشان این بلای شورایی وارد تئاتر شهر شد و دیدیم که ماجرا را به سمتی هدایت کرد که بعد از ۶ ماه آسیب‌های زیادی به مدیریت مرکزهنرهای نمایشی و مجموعه تئاتر شهر وارد کرد.

پاکدل در ادامه سخنان خود افزود: در پایان دوره اصلاحات فشارها زیاد شد و می‌خواستند که ما مجری اوامر این فشارها باشیم اما من در آن دوران، موضوع را نپذیرفتم. اخرین ماموریتی هم که در دوره تئاتر داشتم مسئولیت  حضور ۵ گروه ایرانی در کشور فرانسه برای اجرای آثارشان بود که موجب بروز حاشیه‌هایی هم شد.   بنده این گروه‌ها را در تئاتر شهر جمع کردم و چشم انداز سیاه تئاتر ایران در سال های بعدرابه آنها گفتم.   یادم هست که محمدرحمانیان به من گفت که چرا اینها  را در مطبوعات نمی‌نویسی؟ اما من به آنها گفتم این حرف هابرای اهالی تئاتر است که نباید به این پدیده‌ها عادت کنیم و این رویکرد همان رویکردی است که به آن ادامه نخواهم داد. من دوست ندارم احساساتی شوم و بگویم چریک هستم اما براین باورم این اعتقادات نباید در تئاتر وجود داشته باشد. ما در زمانی حتی نگذاشتیم هنرمندی وارد زندان شوند. من آن موقع از تئاتر رفتم تا اینکه کار را درست انجام دهم زیرا دوست نداشتم کسی از بیرون برای تئاتر تصمیم گیری کنند.

این مدیر و هنرمند عرصه تئاتر تأکید کرد: شما بدانید لکه از یک قطره شروع می‌شود. اما بعد هاحضور آدم‌های در سایه، باعث می‌شود که نمایشی به یک باره توقیف شود. من از اینجا رفتم و بر این باورم که تعیین کننده گی مدیربسیار مهم است. این به منزله دیکتاتوری نیست. من بر این باورم نباید خودمان را ثابت کنیم. ما باید حرکت‌هایی را ایجاد کنیم که چشم اندازهای مناسبی را برای هنرمندان داشته باشیم.

سپس علی شمس در ادامه نشست پروژهشی تاریخ شفاهی تئاتر ایران و بررسی دهه ۹۰ اظهار کرد: در دوره‌های مختلف مدیریتی بسیاری از هنرمندان جوان ظهور کردند که به شدت با استعداد بودند که بخش عمده ای از آنها به واسطه ی حضور افرادی چون حسین پاکدل به تئاتر ایران معرفی شدند زیرا ما آن موقع اصلا تئاتر خصوصی نداشتیم و در تئاترهای دولتی هم فضا به گونه ای بود که صف برای اجرای نمایش بسیار طولانی بود. تا اینکه اتفاقات سال ۷۶ باعث می‌شوند که هنرمندان به اتکا استعداد و نگاه حرفه ای به تئاتر، وارد مقوله ی اجرای نمایش شوند. ما از اواسط دهه ۷۰ با تورم خلاقیت در حوزه تولید متن و نمایشنامه مواجه می‌شویم که هنوز هم از محصولات آن در این دهه استفاده می‌کنیم.

وی ادامه داد: به اعتقاد من دهه ی ۷۰ نسلی را تربیت کرد که ذائقه تئاتر ایران را عوض کرد.   زمانی حضور هنرمندان در فستیوال‌های خارجی فقط از طریق مرجع دولتی مرکز هنرهای نمایشی صورت می‌گرفت اما طی سال‌های ۷۰  هنرمندان به صورت خودجوش و به واسطه توانایی خودشان در فستیوال‌های بین المللی حضور پیدا کردند. اما معتقدم در همین سال ها ما همچنان سیاست زده و دارای کنش‌های عصبی در تئاتر هستیم که واقعا شرایط خوبی را برای اهالی تئاتر فراهم نکرده است.

شمس متذکر شد: امروزه بزرگترین آسیبی که در تئاتروجوددارد آسیبی بی رحمانه به نام سانسور است که واقعا هنرمندان را تحقیر کرده است. این شبح بدون اینکه من هنرمند آن را بشناسم باعث شده که بسیاری از هنرمندان با قید وثیقه در زندان نباشند. ما هیچ کاری هنوز درباره این موضوع انجام نداده‌ایم و هر اعتراضی هم در این زمینه صورت می‌گیرد آن را به برخی عقاید ارتباط می‌دهند. از سوی دیگر القای پیش‌زمینه ذهنی مواجهه هنرمند با هنرمند نیز موجب بروز اتفاقات بدی در حوزه  ی تئاتر طی این سالها شده است.

در ادامه این نشست حسین پارسایی درباره وضعیت ممیزی و سانسور در دوران مدیریت خود در تئاتر ایران اظهار کرد: من فکر می‌کنم همه مواردی که به آن اشاره شد، از دیر زمان وجود داشته است اما  شکل ماجرا در دوران مختلف فرق کرده است. موقعی می‌آمدند گفت وگو می‌کردند و می‌رفتند، در زمانی هم ماجرا شکل دیگری است. زمانی که من تئاتر شهر بودم تابع مجوز شورای نظارت وارزشیابی بودم. در دوره ای که  رییس مرکز هنرهای نمایشی شدم با بنده هم تماس‌هایی گرفته می‌شد اما سعی و اراده ما به این گونه بود که همه  ی ماجرا در درون مرکز هنرهای نمایشی مرتفع شود. این رویه هم تبدیل به یک گفت وگو شده بود که ماجرا هم در همان مرکز هنرهای نمایشی به اتمام می‌رسید.

وی یادآور شد: ما در زمانی شورای بسیار فهیم و ارزشمندی به نام شورای عالی تئاتر داشتیم که تمام تولیدات تئاتر ایران در آن مطرح می‌شد. خوشبختانه دوستان ما در این شورا بسیار صریح من را نقد و درباره اجراها با من تبادل نظر می‌کردند. این موضوع در تداوم همان دوره سال‌های ۷۰ بود که  محمد اطبایی را به مرکز هنرهای نمایشی آوردیم و از او خواستیم درباره نحوه ی حضور گروه‌های ایرانی در فستیوال‌های بین المللی با ما همکاری داشته باشد. ما در آن زمان اصل را بر راستی آزمایی قرار دادیم و با اختصاص بودجه ای شرایط را برای اجرای گروه‌های ایرانی در فستیوال های خارجی فراهم کردیم. در همان دوران اتفاقات بسیار خوبی افتاد که در نتیجه همکاری با کمپانی‌های بزرگ دنیا انجام گرفت. این کارها مانند دوی امدادی بود که من به گذشته خودم لگد نمی‌زدم وتلاش می‌کردم تا آن را به مسیر بعدی برسانم.

پارسایی با بیان اینکه هر اتفاقی در هر دوره‌ای افتاده شما بدانید که فردی نیست، افزود: یعنی گروهی تلاش می‌کنند تا تئاتر را به نقطه امن برساند. در این راه معضلاتی وجود دارد که مهم ترین آن سوتفاهم و مقایسه است. یعنی سوتفاهمی وجود دارد که آدم‌ها سعی می‌کنند درباره ی هر پدیده ای اظهار نظر کنند و آن پدیده را نیز به اثبات برسانند. همین موضوع و طرح آن در رسانه ها نیز باعث می‌شود که جریان ممیزی هم به تئاتر حساس تر شود. اصلا یکی از اشکالات ما این است که بلند بلند حرف می‌زنیم. آن چیزی که سهم هنرمندان تئاتراست و اصلا به مدیریت تئاتر ربطی ندارد صیانت از تئاتر است ما نباید احساس کنیم که همه  ی بار در صندوق دولت است. به همین دلیل ما با تنگناهایی مواجه شدیم که هیچ چشم اندازی هم برای تئاتر ایران ندارد. ما باید بدانیم آسیب‌های ما کجاست و کجا باید در کنار هم قرار گرفته و در یک محدوده پشت هم بایستیم.

مدیرکل اسبق هنرهای نمایشی درباره انحلال انجمن نمایش در دوره مدیریت خود توضیح داد: دکتر منتظری در دوره خود انجمنی را برای حمایت از آثار در شهرستان‌ها تاسیس می‌کند و این انجمن سبب می‌شود که تئاتر گسترش پیدا کرده و به فعالیت خود ادامه دهد. اما در طول زمان و تا زمانی که سازمان بازرسی حکم به انحلال انجمن نمایش  داد، مدیران وقت مجبور می‌شوند به دلیل محدودیت‌های استخدامی از صندوق این انجمن برای کارهای استخدامی استفاده کنند. سازمان بازرسی از دوره‌ای که آقای خوشخو معاون هنری وزیر ارشاد بود مدام نامه می‌زد که حساب شما دارای اختلافات مالی است  و باید در این زمینه اصلاحاتی صورت گیرد. اما کسی گردن نگرفت تا جایی که بودجه انجمن قطع شد (حتی گفته شد تعدادی از افراد ی که در استخدام انجمن هستند  در خارج از کشور زندگی می کنند وهنوز دستمزد می گیرند.)

وی ادامه داد: به هر حال با حکم مراجع قضایی بودجه انجمن در اردیبهشت ۸۵ قطع شد و ما در تنگنایی قرار گرفتیم که مجبور شدیم در راستای ماجرای فصل ۵، انجمن دیگری را تاسیس کرده و ماجراهای استخدامی کارکنان انجمن نمایش  رابه وزارت ارشاد انتقال دهیم. همین اتفاق باعث شد که آقای مسافر آستانه بابت عدم پرداخت مالیات بردرآمد توسط امورمالی دوره‌های مختلف انجمن در دوره‌های پیشین، هنوز ممنوع الخروج باشد.   من  فکر می‌کنم در حوزه ی انجمن نمایش، مقداری بی انصافی صورت گرفت که خیلی‌ها شاید از آن آگاه نباشند. یعنی برخی از دوستان خودخواهی داشتند که متاسفانه بستر در برخی بی عدالتی‌هایی بود که از طرف مراجع قانونی قابل پذیرش نبود.

علی شمس در ادامه این نشست اظهار کرد: هیچ کس معترض پولی که از طرف دولت به بزرگانی چون بهرام بیضایی، علی رفیعی و تعدادی دیگر از بزرگان داده شده نیست. اما برخی از هنرمندان  با دریافت پول‌های هنگفت آثاری را روی صحنه می‌برند که آثارشان بیش از ۲۵۰ تماشاگرهم ندارد. درپایان نشست چهارم امین عظیمی مدیر این جلسات اظهار امیدواری که مرکز هنر های نمایشی از گفت وگوهای مهمانان وهنرمندان دراین نشست ها بهره برده واین قبیل جلسات را ادامه دهد.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.