به گزارش سینماپرس، بعد از پایان جشنواره جهانی سال گذشته بسیاری از صنوف مهم سینمایی با انتشار بیانیه ای از رییس سازمان سینمایی درخواست ادغام مجدد جشنواره ملی و جهانی را داشتند که در هریک از این بیانیه ها دلایل خودشان را مطرح کردند. با آمدن حسین انتظامی در راس ریاست سازمان سینمایی از بازنگری جدی در این زمینه خبر داد و حالا همزمان با برگزاری دوباره این دورهمی ای تحت عنوان جهانی، رضا میرکریمی در پاسخ به خبرنگار ما درباره تاثیر این جشنواره بعد از پنج دوره بر جریان تولید و پخش جهانی سینمای ایران می گوید که «همین بس که فیلمسازان ایرانی فیلم های خوب خارجی را در این جشنواره می بینند!» با این استدلال غیر منطقی دبیر این جشنواره انتظار می رود تا حسین انتظامی درباره بازنگری اش درباره ادغام جشنواره فجر به طور جدی شفاف سازی کند.
روز گذشته ابوالحسن داودی در مصاحبه ای خواستار فعال شدن بخش بین الملل جشنواره ملی شد و حالا مهدی کرم پور از فیلمسازان مستقل سینمای ایران درباره وضعیت این جشنواره نوشت:
«روزگاری نهضت ساخت فیلم های هنری ایران می رفت که در جهان جریان ساز شود و تماشاگران باشعوری در داخل برایش تربیت شد و صف کشید و هیچ جشنواره مهم جهان بدون نمایش فیلم های ما معتبر نبود.
حالا اما به هجو کشیده شدیم و تماشاگران و منتقدینش همسو با جریان رسمی که ما را بدین جا هدایت کرده، برای فیلم های پروپاگاندای دولتی و جدول فروش و رکوردهای جعلی و صفرهای حساب تهیه کننده های نوآمده کل می کشند!
قدرت حرکت اجتماعی فیلم سازانش که در عرصاتی می توانست به داد کشور برسد و می رسید، شد اظهارات جفت و طاق سلبریتی های همه چیز ندانی که موجب تفنن اند تا لیدر فکری یا الگو!
ذخایر هنرش را هر جویای نامی در شبکه های مجازی یا نورس نادانی برای دیده شدن در سیمای رسمی، به تاراج بی اعتباری کشاند و برخی خودشان پوست موز زیر گیوه، بر سن ها خودزنی کردند یا با حضور و لشگرکشی در هر مراسمی بر پشیزی فروختند.
حالا دیگر برلین و کن که هیچ، دلخوش به جشنواره هایی در دهکده های کوچک جهانیم که بر موج نادانی مردمان و جعل روابط عمومی ها بر بوقش کنیم!
پیش کسوتان مان دچار آنتروفی و مرگ مغزی شده اند و نوآمده هایمان از آغاز استعداشان را پیش فروش کرده اند.
جشنواره جهانی مان دورهمی مضحکی ست برای بیلان های کذا و سفره هایی برای محفل و سفرهای رفقا و مهر تاییدی بر بی ثمری عیان مان…
پشت این صورتک های خنده که جلوی فلاش دوربین های عکاسی با لباس های گل گلی ژست گرفته اند، نگاه های بی فروغی ست که لابد می دانند که چه بی صدا شکستیم.
ارسال نظر