دکتر عبدالحسن پیروز / چندی پیش معاونت توسعه فناوری و مطالعات سینمایی، اولویتهای پژوهشی سال ۹۸ سازمان سینمایی را اعلام و طی فراخوانی از تمام محققان و پژوهشگران کشور جهت ارائه طرحنامههای خود دعوت کرد. بررسی کمی و کیفی محورهای پژوهشی اعلامشده بیش از هرچیز یادآور این پرسش تکراری است که چرا بسیاری از پژوهشهای ما به حل مسئلهای منتج نمیشوند، در میدان عمل به کار نمیآیند و از همینرو صرفاً در قفسۀ کتابخانهها یا بایگانیِ ادارات تلنبار میشوند؟ فهرست اولویتهای سازمان سینمایی برای سال ۱۳۹۸ به وضوح گویای آن است که وقتی خود مدیران معاونت توسعه فناوری و مطالعات سینمایی در مقام متولیان اصلی این پژوهشها، کار خود را جدی نمیگیرند و حجم انبوهی از عبارات کلیشهای، دمدستی و فاقد صورتبندیِ علمی را با ادبیاتی مخدوش و آشفته به عنوان مهمترین سرفصلهای پژوهشی به استادان، پژوهشگران و دانشجویان عرضه میکنند، انتظار حل مسئلهای از مسائل سینمای کشور از این طریق، انتظار بیهودهای خواهد بود.
متنی با ادبیات نادرست و منطق مخدوش
در متن فراخوان آمده "معاونت توسعه فناوری و مطالعات سینمایی در پی بهره گیری هر چه بیشتر از توان علمی و پژوهشی مراکز دانشگاهی و تحقیقاتی کشور جهت بهینه سازی فرایندهای دولتی و غیر دولتی سینمای ایران برای توجه به حل مسائل و مشکلات میباشد. از این رو فهرستی از مهمترین محورهای پژوهشی مورد نیاز سینمای ایران در سال ۱۳۹۸، بر مبنای ارزیابی از وضعیت موجود و دستیابی به وضعیت مطلوب، تعیین شده است".
اولاً) مسائل و مشکلات که در متن همعرض هم آمدهاند، هرچند برای عوامالناس فرقی با هم ندارند، از منظر علمی، دو مفهوم متمایزند و همعرض یکدیگر نیستند. امروز از هر فرد دانشگاهی انتظار میرود که بداند مسئله (Problem) با مشکل (Difficulty) فرق دارد و هدف پژوهش، حل مسئله است نه حل مشکل.
ثانیاً) بر طبق متن فراخوان، حتی انتظار نمیرود تا پژوهشهای مورد نظر، مسائل را هم حل کنند بلکه کافیست تا باعث توجه فرآیندهای دولتی و غیردولتی سینما به مسائل و مشکلات شوند! در واقع تنظیمکنندگان فراخوان، خودشان از قبل سطح پژوهشهای درخواستی را به توجهدادن به مسائل در عوض حل آنها تقلیل دادهاند.
ثالثاً) تنظیمکنندگان فراخوان، با چنین متنی خود و مخاطبانشان را گرفتار یک دور باطل کردهاند؛ چراکه بر اساس مسائل سینمای ایران، محورهای پژوهشهایی را معین کردهاند که خود این پژوهشها قرارست منجر به توجه به همان مسائل شوند!
رابعاً) مدیران معاونت توسعه فناوری و مطالعات سینمایی به عنوان مدیران یک مرکز مطالعاتی که علیالقاعده باید ماهیت علمی و فرهنگی داشته باشد چگونه به خود اجازه دادهاند تا متنی با این ادبیات نابهنجار را به عنوان فراخوان پژوهشی مهمترین نهاد سینمایی کشور عرضه کند؟ آیا باید به ایشان یادآوری کرد که در زبان فارسی، تعبیر "می باشد" تعبیر غلطی است یا ارزیابی در مورد چیزی انجام میشود نه از چیزی؟
خامساً) چرا در گوشه و کنار متنی که توسط یک مرکز علمی و فرهنگی تهیه میشود و علی رغم وجود برابرنهادههای فارسیِ متعدد برای اصطلاحات حوزۀ سینما و رسانه، و نیز علیرغم تأکید مکرر مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) به عدم استعمال واژههای فرنگی، واژههای غربیای نظیر کرونولوژیک، اَپ، اِستریم، آنلاین، مکانیسم و ... رژه میروند؟
اولویتِ بیاولویتی
فهرست اولویتهای پژوهشی سازمان سینمایی، مشتمل بر ۸۳ عنوان میشود. وجود این فهرست عریض و طویل، بیش از هرچیز حاصل فقدان رویکردکارشناسانه به موضوع است؛ انبوهی عناوینِ عمدتاً کلیشهای و بارها تکرارشده که بدون هر نوع مقولهبندی، دستهبندی، کلی/جزییسازی یا اصلی/فرعیکردن، به صورت شلخته و شتابزده و تنها بر مبنای الفبا پشت سر هم قطار شدهاند. بسیاری از عناوین، یا مشابه و معادل عناوینِ دیگرند یا ذیل دیگر عناوین قرار دارند. به علاوه حتی به فرض اینکه هر عنوان قرار بوده با دیگری متفاوت باشد، باید گفت: وقتی تعداد اولویتهای پژوهشی برای یک سال، به رقم اغراقآمیز ۸۳ میرسد، مفهوم اولویتمندی از معنا و محتوا تُهی و تأکید بر اولویت، به هجو اولویت تبدیل میشود.
فقدان صورتبندی علمی
بیتردید مادامیکه یک محور پژوهشی، مبهم، سطحی و فاقد بیان علمیِ صحیح باشد، نمیتوان انتظار تولید یک پژوهش عمیق، هدفمند، مؤثر و کارآمد بر اساسِ آن را داشت. هر محور پژوهشی باید در پرتو مسئلهشناسی در مقام یک علم (و نه بر اساس شناساییِ صرفِ مشکلات) تعیین و بر مبنای دلائلِ ظهورِ مسئله و با ذکر متغیرهای مستقل و وابسته و سایر متغیرها (مداخلهگر، تعدیلکننده، کنترلگر، ناشناخته و ...) و بهرهگیری از ادبیات تخصصی و درونرشتهایِ حوزۀ مربوطه صورتبندی شود. این در حالیست که تنظیمکنندگان محورهای پژوهشیِ ارائه شده از سوی معاونت فناوری و مطالعات سینمایی حتی در رعایت الفبای بیان و طرح علمیِ موضوعات پژوهشی مورد نظر خود درماندهاند و در حد کلیگوییهای ژورنالیستی و سطحی متوقف شدهاند؛ فیالمثل عنوانِ "حضور سینمای ایران در عرصههای جهانی"، حاوی چه پرسش یا چالشِ علمیِ مشخصی است؟ بر مبنای کدام مسئله و کدام متغیرها مطرح شده است!؟ کدام بُعد از ابعاد این حضور در اولویت است؟ حضورِ هنری؟ اقتصادی؟ سیاسی؟ یا ... مُراد از عبارت کلیشهای "عرصههای جهانی" چیست؟ بازار سینما؟ جشنوارهها؟ یا ... چه نکتۀ خاصی از این حضور در کانون توجه قرار دارد؟ آسیبها؟ فرصتها؟ راهبردها؟ راهکارها؟ یا... ا. از این بدتر وجود عباراتی است که به قدری مغشوشاند که به سختی میتوان آنها را معنادار تلقی کرد تا چه رسد به طرح آنها به عنوان یک سرفصل علمی و پژوهشیِ مسئلهمحور: "مطالعات آینده در حوزههای مختلف سینمای ایران"، "مطالعۀ طراحیِ مهندسیِ مرکزِ جلوههایِ بصریِ سینمایِ ایران" یا "راهکارهای ایجاد امنیت برای اثر در حوزۀ فنیِ تولید فیلم"!
فقدان پیوستارِ پژوهشی
یکی دیگر از الزامات تعیین سرفصلهای پژوهشی در یک حوزۀ مطالعاتی، توجه به جریان یا پیوستارِ پژوهشی در آن حوزه است. بدیهی است پیش از آغاز هر پژوهشی ابتدا باید دید که تاکنون چه پژوهشهای مشابه یا همراستای دیگری حول مسئلۀ مورد نظر انجام شده است و سپس با ارزیابیِ نقاط قوت و ضعف آنها و نسبت به میزان توفیق آنها در تحصیل نتایج، به تعریف و تعیین عنوانِ پژوهشی جدید پرداخت. به بیان دیگر باید دید تاکنون راهِ منتهی به حل مسائلِ هدف، به چه میزان و با چه کیفیتی طی شده تا بتوان فهمید که اکنون این راه را باید از کجا و با انجام چه تغییراتی ادامه داد. این در حالیست که بسیاری از عناوینی که در فهرست اولویتهای پژوهشی سازمان سینمایی ذکر شده، تاکنون در انواع قالبهای پژوهشی (کتاب، مقاله، پایاننامه و …) مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتهاند و پرسش اینجاست که نسبتِ فهرست کنونی با پژوهشهای مشابه پیشین چیست؟ اگر آن پژوهشها خوب و مفید و کامل بوده-اند، چه نیازی به دوبارهکاری و تکرار آنهاست؟ اگر هم آنها ضعف یا نقص مهمی داشتهاند، پس چرا همان موارد نقص و ضعف به عنوان موضوعات پژوهشی مورد نظر معرفی نشدهاند تا جریان و زنجیرۀ پژوهش تکمیل شود، بلکه در عوض، ذیل همان عناوین قبلاً کار شده و تکراریِ قبلی طرح شدهاند؟
بیتوجهی به وضعیت فرهنگی سینما
هرچند فهرست اولویتهای پژوهشی سازمان سینمایی، فهرستی عریض و طویل است، اما تعجبآور اینکه در میان ۸۳ عنوان محور پژوهشی، کمتر عنوانی مرتبط با فاصلۀ بعید سینمای امروز ما با آرمانها و اهداف فرهنگی انقلاب اسلامی و انتظارات مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) از این هنر/صنعت/رسانه به چشم میخورد. امروز متولیان تهیه و تنظیم این فهرست باید پاسخ دهند که چرا از دردها و بیماریهای فرهنگیِ مهم سینمای ایران در روزگار کنونی، رنگ و نشانی در عرض و طول فهرستشان خبری نیست؛ چرا بررسیِ دلایلِ وجودِ ابتذال و ولنگاری فرهنگی در حوزۀ سینما، هجمه و شبیخون فرهنگی دشمن از درون و بیرون کشور و وظیفۀ سینما در میدان نبرد نرم، کمرنگشدن تدریجی حضور سینمای انقلاب اسلامی و بیکاری فزایندۀ هنرمندان انقلابی یا تندادن برخی از ایشان به تولید محصولات صرفاً تجاری، محوِ فرهنگ رجا و امید و روشنبینی (که مورد تأکید حضرت آقا و به تعبیر ایشان، مفتاح همۀ گرههاست) و در عوض گسترش آثار تاریکاندیش، یأسآور و سیاهنما، ترویج نسبیگراییِ اخلاقی، ترویج فمنیسم، ترویج فرهنگ سودپرستی و فایدهگرایی، بازی با خط قرمزها و نوامیس فرهنگی جامعه و نظائر آنها هیچکدام در میان ۸۳ اولویت سازمان سینمایی جایی نداشتهاند!؟
در پایان باید گفت که به نظر میرسد سازمان امور سینمایی کشور نیاز به ارزیابی جدیِ عملکرد زیرمجموعۀ مهمی نظیر معاونت فناوری و مطالعات سینمایی به عنوان مغزافزار و اتاق فکر این سازمان دارد. در همین راستا، لازمست تا ضمن بازنگری در ساختار و ساز و کار فعالیتهای این معاونت، در استفاده از مدیرانی ضعیف، تکراری، چندشغله، بیانگیزه و فاقد دغدغۀ فرهنگی، تجدید نظر اساسی صورت گیرد.
سهشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۰:۵۱
نقدی بر فهرست اولویتهای پژوهشی سازمان سینمایی برای سال ۱۳۹۸
پژوهشهایی که مشکلات سینما را حل نخواهد کرد/ وقتی بدون درک واقعیت ها، برای سینما اولویتبندی می شود!
سینماپرس: فهرست اولویتهای سازمان سینمایی برای سال ۱۳۹۸ به وضوح گویای آن است که وقتی خود مدیران معاونت توسعه فناوری و مطالعات سینمایی در مقام متولیان اصلی این پژوهشها، کار خود را جدی نمیگیرند و حجم انبوهی از عبارات کلیشهای، دمدستی و فاقد صورتبندیِ علمی را با ادبیاتی مخدوش و آشفته به عنوان مهمترین سرفصلهای پژوهشی به استادان، پژوهشگران و دانشجویان عرضه میکنند، انتظار حل مسئلهای از مسائل سینمای کشور از این طریق، انتظار بیهودهای خواهد بود.
نظرات