یکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۵:۳۰

پادشاه آدم‌ربا و ملکه فراری‌اش مستند شد

فرار همسر پادشاه دبی و زنان دیگر از بارگاه آل مکتوم روی آنتن شبکه ۹ استرالیا

همسر پادشاه دبی

سینماپرس: شبکه 9 تلویزیون استرالیا اخیرا مستندی درباره فرار همسر حاکم دبی به انگلستان و درخواست طلاق او از دادگاه خانواده این کشور پخش کرده است که پس از روی دادن این اتفاقات و خبری شدن آن در سطح بین‌المللی، اولین گزارش تصویری مبسوط در این‌باره به‌حساب می‌آید.

به گزارش سینماپرس، شبکه 9 تلویزیون استرالیا اخیرا مستندی درباره فرار همسر حاکم دبی به انگلستان و درخواست طلاق او از دادگاه خانواده این کشور پخش کرده است که پس از روی دادن این اتفاقات و خبری شدن آن در سطح بین‌المللی، اولین گزارش تصویری مبسوط در این‌باره به‌حساب می‌آید. چند وقت پیش بود که خبر فرار ششمین همسر حاکم دبی از بارگاه همسرش و پناهنده شدن او در انگلستان، توجهات بسیاری را به خودش جلب کرد. هیا بنت الحسین، دختر سلطان حسین، پادشاه پیشین اردن و خواهر ناتنی ملک عبدالله دوم، سلطان فعلی این کشور است. او جوان‌ترین زن محمد بن راشد محسوب می‌شد و دو فرزند به نام‌های زاید و جلیله داشت که در این فرار همراه خود برد. هیا اولین زنی نیست که از دست محمد بن راشد فرار می‌کند. پیش از این شمسه، دختر ۳۷ ساله حاکم دبی و پس از او لطیفه خواهر ۳۳ ساله‌اش هم این کار را انجام داده بودند. شمسه این فرار را وقتی انجام داد که ۱۹ ساله بود، اما تلاشش ناکام ماند و ماموران پدرش او را از کمبریج انگلستان ربودند و روز بعد به دبی بازگرداندند. لطیفه سال‌ها پس از او اقدام به فرار کرد و یک مقام اطلاعاتی سابق فرانسه در قایقی منتظرش بود تا با هم به هند بروند. اما لطیفه هم درنهایت موفق نشد و کماندوهای پدرش او را در نزدیکی سواحل هند ربودند و به دبی بازگرداندند.

لطیفه قبل از فرار ویدئویی منتشر کرده بود که در آن حرف‌های صریح و بی‌پرده و هولناکی درباره پدرش می‌زد. او به فرار خواهرش شمسه هم اشاره داشت و گفته بود که شمسه از آن روز تا به حال تحت نظر نیروهای پدرش در بازداشت است و به او مواد مخدر می‌دهند. سال گذشته بی‌بی‌سی انگلیس مستندی درباره فرار لطیفه ساخته بود. حالا اما نوبت به شاهزاده هیا رسیده که از حریم سلطان فرار کند. هیا تا اینجای کار از دو دختری که نامادری‌شان بوده، موفق‌تر عمل کرده است. او لااقل موفق به فرار شد و قرار است دادگاهی در انگلستان درخواست طلاقش را مورد بررسی قرار دهد. مستند نیم‌ساعته‌ای که شبکه ۹ استرالیا درباره فرار هیا بنت‌الحسین ساخته، از ترس افتادن در دام‌های حقوقی و شکایت حاکم دبی، بسیار محافظه‌کارانه تولید شده و حتی خیلی از مسائلی را که راجع‌به آنها اطلاعاتی در فضای وب وجود دارد، به عمد در خودش نگنجانده است.

بن‌راشد آل‌مکتوم مرد ثروتمندی است که تعداد قابل‌توجهی از بهترین وکلای بین‌المللی را در اختیار دارد و حالا در آستانه دادگاه همسرش، ممکن است هر حرفی که فضای افکار عمومی را علیه او تحریک کند، با شدیدترین واکنش‌های حقوقی پاسخ بدهد. در این مستند به ماجرای لطیفه هم اشاره شده و بخش‌هایی از ویدئوی جنجالی او که قبل از فرار ضبط کرده بود، نمایش داده می‌شوند. اما این مستند تنها قسمت‌های خنثی و بی‌خطر ویدئوی لطیفه را پخش می‌کند، چون نمایش نکات چالش‌برانگیز آن می‌تواند با شکایت حاکم دبی مواجه شود. این فیلم شاید بیشتر از هیا همسر حاکم دبی، در مورد لطیفه دخترش حرف‌های جالبی زده باشد. مستند عملا سعی می‌کند با زبان بی‌زبانی راجع‌به آنچه در بارگاه حاکم دبی رخ می‌دهد، کدهایی داده باشد. این سومین فرار علنی‌شده محارم محمد بن زاید آل‌مکتوم از دبی است و حتی قبل از بررسی جزئیات آن می‌شود این نکته کلی را جدی گرفت که شرایط ناگواری برای زنان حرم دبی وجود دارد، وگرنه بارها دیده نمی‌شد که فرار کنند.

در همان اوایل پخش فیلم، روایتی از فرار لطیفه مطرح می‌شود و مصاحبه‌شونده‌ای به نام مارکوس که پسرخاله هیا بنت‌الحسین است، در مقابل مجری مستند می‌نشیند. مارکوس قبلا زن بوده و با تغییر جنسیت نامش را هم تغییر داده است. البته او هم حرف خاصی نمی‌زند که برای سازندگان مستند بار حقوقی داشته باشد. ساخت و پخش این مستند را به نوعی می‌توان صرفا ارسال کدهایی به ذهن مخاطب قلمداد کرد که به او می‌گویند در حرم حاکم دبی خبرهای تلخی در مورد زنان وجود دارد و اگر دوست داری پیگیری‌اش کن و جزئیات آن را دربیاور؛ چون ما اجازه نداریم بیش از این حرف بزنیم. به‌طور مثال فیلمی که لطیفه آل‌مکتوم برای بیان دلایل فرارش منتشر کرده بود و بخش‌های بی‌خطری از آن در این مستند پخش شد، حاوی نکات هولناکی است که مخاطب وقتی در این مستند از وجود آن باخبر شد، می‌تواند خودش سراغ‌ آن برود و نسخه کامل را تماشا کند. این فیلم ۳۹ دقیقه‌ای را لطیفه به زبان انگلیسی ضبط کرده تا مخاطبان بین‌المللی داشته باشد و در آن عنوان می‌کند که در حرم حاکم دبی، کودکان را در یک‌سالگی از مادرشان جدا کرده و به دایه می‌سپارند و این کودکان گاهی حتی تا زمان بزرگ‌شدن نمی‌دانند مادرشان کیست.

سرتاسر مستندی که شبکه ۹ استرالیا ساخته، تلاشی برای القای این نکته است که زنان حرم دبی شرایط بسیار ناگواری دارند، اما به‌دلیل ترس از مسائل حقوقی، نمی‌تواند بگوید که این مسائل ناگوار چه چیزهایی هستند. پیش از این دو دختر محمد بن راشد تلاش‌های ناکامی برای فرار از دبی داشتند و حالا که هیا بنت‌الحسین موفق به چنین کاری شده و دو کودک ۸ و ۱۱ ساله‌اش را با خود برده است، جلیله دختر ۱۱ ساله حاکم‌ دبی با پدرش تماس گرفته و به او گفته است که نمی‌خواهد برگردد. زندگی مجلل و اشرافی زنان حرم دبی به‌قدری پرزرق و برق است که نمایش آن حتی مخاطبان اروپایی و آمریکایی را هم در رشک و حسرت فرومی‌برد. این نکته را می‌شود از نوع نمایش نماهایی که مربوط به زندگی اشرافی خاندان سلطنتی این امارت‌نشین است، در همین مستند استرالیایی هم فهمید. اما آنها چرا می‌خواهند فرار کنند و چه شرایط هولناکی بر این زنان تحمیل شده است؟ لطیفه در این فیلم می‌گوید همه چیز داشته به جز حق انتخاب. نکته جالب در مورد مستند شبکه استرالیا این است که از ابتدا تا انتها درباره زنان حرم حاکم دبی است، اما حتی یک نما از زنان باحجاب دیده نمی‌شود. حاکم دبی هیچ اعتقادی به حجاب اسلامی ندارد و زنان و دخترهایش همه‌جا همراه او بدون پوشش اسلامی حضور دارند.

این احتمالا خلاف تصور عمومی از کشورهای حاشیه خلیج‌فارس است و در ضمن، این نکته را به ذهن می‌رساند که آزادی پوشش و زندگی مرفه، نتوانسته کاری کند که این زن‌ها احساس کنند حق انتخاب دارند و حتی کار به آنجا می‌کشد که پیچیده‌ترین نقشه‌ها را برای فرار می‌کشند و خطرناک‌ترین قمارها را برای خلاصی از دبی انجام می‌دهند.

در مستند شبکه 9 استرالیا بدون اینکه واژه آدم‌ربایی مورد تاکید قرار گیرد، اتفاقی که درباره شمسه و به‌خصوص لطیفه رخ داد، به همین شکل روایت می‌شود. حاکم دبی هربار قبل از اتمام عملیات آدم‌ربایی، احتمال این را هم می‌داد که در ربودن سوژه و عودت آن به دبی موفق نباشد و کار به دادگاه‌هایی در کشورهای خارجی بکشد و بر همین اساس، تا پیش از اتمام هر عملیات، جوانب احتیاط را به لحاظ حقوقی رعایت می‌کرد. مثلا در همین مستند شبکه 9 استرالیا عنوان می‌شود که بن‌راشد یک ساعت رولکس به دوست شمسه هدیه داده بود تا اجازه شنود تلفن‌هایش را بدهد. این سطح از پایبندی به قوانین داخلی، برای یک پادشاه بسیار عجیب است، درحالی که مدتی بعد، شمسه را از وسط شهر کمبریج می‌دزدند و قانون انگلستان را زیر پا می‌گذارند. بن راشد باید جوانب احتیاط را رعایت می‌کرد و قبل از اینکه بفهمد عملیات ربایش موفق خواهد بود یا نه و باید لغو بشود یا می‌توان آن را انجام داد، برای دادگاهی احتمالی در کشورهای خارجی خودش را آماده می‌کرد و شنود یک خط تلفن را هم به پیروی از قانون انجام می‌داد. او حالا در آینده‌ای نزدیک چنین دادگاهی را نه درباره دخترش، بلکه درباره همسرش که خود شاهزاده‌ای عرب است، پیش‌رو دارد. هیا بنت‌الحسین گفته که در خطر قرار دارد و این مدعای حقوقی با شعری که بن راشد برای فرار او سرود و در فضای مجازی منتشر کرد، جور درمی‌آید؛ «رفتار شیطانی‌ات کمکی به تو نخواهد کرد/ برای من فرقی نمی‌کند که تو مرده‌ای یا زنده.»

ماجرای زنان حرم دبی، یکی از جذاب‌ترین سوژه‌ها برای فیلمسازی، چه در سینمای مستند و چه داستانی است. البته ثروت امیر دبی و نفوذ او در بسیاری از کشورهای دنیا ممکن است خیلی از فیلمسازان را نسبت به پیگیری چنین سوژه‌هایی منصرف کند. در آمریکا فیلمی سینمایی درباره قاچاق زنان به دبی برای سوءاستفاده جنسی ساخته شده بود. در ایران هم فیلم «لاتاری» با اشاره به همین موضوع ساخته شد، اما بحث زنان حرم دبی جز در یکی، دو مستند محتاط و محافظه‌کارانه تا به حال در سینما به‌طور جدی مطرح نشده و سینمای داستانی هم به‌طور کلی سراغ این موضوع نرفته است؛ همان‌طور که ترورهای نیروهای امنیتی عربستان تا به حال سوژه فیلم‌های جاسوسی در سینمای داستانی قرار نگرفته‌اند.

سه مستندی که در ادامه به معرفی آنها خواهیم پرداخت درباره شیوخ حاشیه خلی جفارس هستند. البته مستندهای بسیار دیگری در این رابطه ساخته شد هاند که به سفارش خود شاهان منطقه بوده است:

   

نیویورک‌تایمز-ارتباط بن سلمان با قتل خاشقچی مستـنــد کوتـــاه امــا بسیــــار جنجالی

نیویورک تایمز درباره قتل جمال خاشقجی، یکی از پربیننده‌ترین روایت‌هایی بود که از این اتفاق پرسروصدا در سرتاسر جهان منتشر شده است. اساسا قتل جمال خاشقجی بی‌اینکه مخاطبان بسیاری او را پیش از این اتفاق بشناسند، خودبه‌خود خبر شوک‌آوری بود. یک روزنامه‌نگار که تبعه دولت سعودی است، در ترکیه برای ثبت ازدواجش ناچار می‌شود مدارکی را از موطن اصلی‌اش دریافت کند. دولت عربستان به محض اینکه می‌فهمد آقای روزنامه‌نگار قرار است به کنسولگری برود، تیمی را جهت ترور او به این کشور می‌فرستد. جمال خاشقجی به همراه نامزدش تا دم در کنسولگری می‌آید و وقتی داخل می‌شود، او را کشته و تکه‌تکه می‌کنند و با یک ون به خانه سر کنسولگری عربستان در استانبول می‌فرستند و بلافاصله تکه‌های بدن او با یک جت اختصاصی از ترکیه خارج می‌شود. این اتفاق همه دنیا را تکان داد. رژیم سعودی از ابتدا دست داشتن خودش در قضیه را تکذیب کرد، اما پافشاری‌های ترکیه و افشای متناوب اسنادی در این زمینه اجازه نداد این تکذیب‌ها معتبر بمانند.

سپس محمد بن‌سلمان عنوان کرد که این اتفاقات کار نیروهای خودسر در عربستان بوده و یک تصمیم کلان حکومتی نبوده است. تا همین جای کار آبرویی برای سعودی‌ها باقی نمانده بود. اگر آنها از تحلیل‌های تلویزیونی خاشقجی که تعداد بسیار محدودتری از مخاطبان آن را می‌دیدند، ناراحت بودند، حالا کسانی که از قتل وحشیانه او خبر داشتند، به صدها میلیون یا حتی چند میلیارد مخاطب در رسانه‌های جهان می‌رسید. اما رسوایی‌های حکومت سعودی در همین جا متوقف نماند. مستند ۱۰دقیقه‌ای نیویورک‌تایمز، مثل آب در خوابگه مورچگان بنیان‌های هر نوع توجیهی از سمت بن‌سلمان راجع‌به دست داشتن در قضیه قتل خاشقجی را زیر سوال برد. این مستند با معرفی تک‌تک اعضای دو تیمی که برای ترور خاشقجی، شب قبل از واقعه با یک جت شخصی و دیپلماتیک به ترکیه آمده بودند، شروع می‌شود. مصطفی المدنی که شباهتی به خاشقجی داشت و قرار بود بعد از قتل او به‌عنوان بدلش از مقابل دوربین‌های مداربسته عبور کند، در همین مستند معرفی شد.

سازندگان مستند اشاره می‌کنند المدنی، پس از قتل خاشقجی، لباس‌های او را پوشیده و از در پشتی کنسولگری خارج شده است؛ اما کفش‌هایش را با کفش مقتول عوض نکرده و از همین طریق رد او را می‌گیرند و در تمام شهر دنبالش می‌کنند؛ یعنی هرجا که تصویری از او در روز واقعه وجود دارد، مورد بررسی قرار می‌گیرد. اگرچه این اطلاعات پیش از این به‌طور پراکنده توسط رسانه‌های ترکیه منتشر شده بود، شکل منسجم و خلاصه و قابل‌نتیجه‌گیری آن در مستند نیویورک‌تایمز قابل‌تحسین است. اما برگ برنده این مستند کوتاه، معرفی ماهر مطرب، رهبر عملیات ترور است؛ مرد کریه‌المنظر و ترسناکی که در تمامی تصاویر، چشمانی بی‌روح دارد و روایت مستند نیویورک‌تایمز هم به‌رغم گزارشی بودنش از اظهارنظر درباره این چهره هولناک پرهیز نمی‌کند. مستند نشان می‌دهد که ماهر مطرب در سفرهای دور دنیای محمد بن‌سلمان به هیوستن، بوستون، نیویورک، مادرید و پاریس همراه او بوده و نتیجه می‌گیرد که این شخص، یک مقام بلندپایه حکومت عربستان است و قتل خاشقجی می‌تواند بدون اطلاع محمد بن‌سلمان صورت گرفته باشد.
 

تلویزیون ایران- فاجعه منا

«تنگی نفس» نام مستندی 60 دقیقه‌ای به کارگردانی فرود عوض‌پور است که روایت خاص و نفس‌گیری از فاجعه منا را برای نمایش انتخاب کرده. عوض‌پور اهل لرستان است، اما برای انتخاب سوژه‌ای راجع‌به فاجعه منا، سراغ یک کاروان از اهالی قائمشهر در استان مازندران رفته است. راویان این مستند 25 زن بازمانده از کاروانی هستند که همسران خود را از دست داده‌اند. این کاروان که از قائمشهر عازم حج شده بود، کاروانی 50 نفره شامل 25 زوج از این شهر بوده است که بعد از فاجعه منا فقط 25 نفر که شامل زنان کاروان بودند، به کشور بازمی‌گردند. در مستند به این اشاره می‌شود که به علت شلوغی و گرمای هوا، مردان در روز و زنان شب‌ها به رمی جمرات می‌روند و به همین دلیل زنان این کاروان زنده مانده و بدون همسران خود به کشور بازمی‌گردند. حالا 25 زن بازمانده از این کاروان، روایتگر این فاجعه بزرگ هستند و در کنار آن از اظهارنظر شاهدان عینی دیگر هم استفاده شده است.

تعدادی از زائران زن این کاروان بعد از شنیدن خبر فاجعه به محل حادثه می‌روند و در بیمارستان‌ها و سردخانه‌ها به دنبال همسران خود می‌گردند. بعضی از آنها از بخشی از اتفاقات و حاشیه‌های روی‌داده در منا فیلمبرداری کرده‌اند که از این تصاویر در این مستند استفاده شده است. در حقیقت هشت دقیقه از این مستند یک‌ساعته را تصاویری تشکیل می‌دهد که بازماندگان کاروان قائمشهر گرفته‌اند. کار ساخت این مستند دو روز بعد از فاجعه منا آغاز شد و فیلمبرداری آن در دو شهر تهران و قائمشهر صورت گرفت. «تنگی نفس» در جشنواره سینما حقیقت و تلویزیون ملی ایران هم پخش شد. این مستند مضمون بسیار تلخ و غمباری دارد و حتی نام آن هم نشان‌دهنده این ماجراست.

پخش این مستند نقد و نظرهای بسیاری را برانگیخت. ابوالفضل جلیلی آن را خیلی تلخ قلمداد کرد، مسعود آب‌پرور گفت که فیلم در سطح پژوهش باقی مانده است، اسماعیل برابری آن را دارای چند تم متعدد دانست و البته باقی نظرات درباره‌اش مثبت بود.

الجزیره - ارتباط حاکم بحرین با القاعده

23 تیرماه 1398 بود که شبکه قطری الجزیره در یکی از یکشنبه‌شب‌هایش مستندی بسیار جنجالی درباره حکومت بحرین و رفتارهایش در سطح منطقه منتشر کرد. این مستند از همکاری سازمان اطلاعات بحرین در سال 2003 با گروه تروریستی القاعده برای ترور رهبران معارض و اقدامات تروریستی در ایران پرده برداشت. مستند جدید برنامه معروف «ماخفی اعظم-‌ناگفته‌ها عظیم‌تر هستند» که توسط شبکه الجزیره تولید و با عنوان «اللاعبون بالنار؛ آتش‌افروزان» پخش شد، مهم‌ترین و گویاترین روایتی است که نقش بحرین در حمایت از تروریسم تکفیری و تلاش در ایجاد و گسترش جنگ مذهبی را افشا می‌کند. در بخشی از این مستند به افشای یک طرح محرمانه سرویس اطلاعاتی رژیم آل‌خلیفه در بحرین در سال 2003 پرداخته شده که براساس آن حاکمیت این رژیم عناصری از گروهک تروریستی القاعده را با هدف ترور رهبران برجسته مخالف خود جذب کرده است.

این مستند اسناد محرمانه‌ای شامل اعترافات عوامل اجرایی این طرح را منتشر کرده است که براساس اعترافات آنها، این افراد به‌صورت مستقیم از حمد ‌بن عیسی آل‌خلیفه پادشاه این کشور دستور گرفته‌اند. به‌علاوه، جزئیات فعالیت‌های سه نفر از مسئولان ارشد سرویس امنیت ملی بحرین در این مستند افشا شده و حتی اسامی این افراد مشخص می‌شود؛ این سه افسر اطلاعاتی، عدنان الظاعن، محمد الهزیم و أحمد الشروقی بودند. بعد از این گزارش، فهرست ترورها شامل رهبران سیاسی مخالف بحرین از میان شیعیان از جمله عبدالوهاب حسین رونمایی می‌شود که در سال 2011 به عامل اصلی برپایی اعتراضات مردمی در این کشور تبدیل شد و درحال‌حاضر با حکم حبس‌ابد در زندان‌های رژیم بحرین قرار دارد. این تحقیقات همچنین نشان می‌دهد شاه بحرین شخصا برای آزادی محمد صالح، فرمانده تیم ترور به رایزنی با مقامات سعودی پرداخته است.

او درحالی‌که به دستور مستقیم سیستم امنیتی بحرین به‌دنبال دستیابی به سلاح‌های مورد نظر برای اجرای عملیات ترور بود، در عربستان‌سعودی دستگیر شد و در اعترافات خود گفت «شیعیان رافضی» را بنا ‌به دستور مستقیم پادشاه بحرین و در راستای «خدمت به کشور» هدف قرار داده است. این مستند تلویزیونی همچنین اسناد محرمانه عناصر جذب‌شده القاعده برای سرویس‌های اطلاعاتی بحرین را رونمایی کرده است. از جمله این اسناد نوار صوتی هشام هلال محمد البلوشی است که اطلاعات بحرین در سال 2006 وی را برای انجام ماموریت‌های جاسوسی و عملیات امنیتی در داخل ایران جذب کرده بود، اما مقامات امنیتی ایران موفق شدند در سال 2015 او را که رهبری گروه تروریستی انصارالفرقان را برعهده داشت، به هلاکت برسانند. در واکنش به این مستند، وزیر خارجه بحرین، رسانه‌های قطر را منعکس‌کننده سیاست‌های توطئه‌آمیز یک کشور قانون‌شکن علیه بحرین و امنیت و ثبات منطقه دانست. اما این مستند تنها با واکنش مقامات بحرینی مواجه نشد. وزیر مشاور در امور خارجه امارات، یک روز پس از انتشار گزارش افشاگرانه الجزیره، قطر را مورد هجمه قرار داد و این کشور را به توقف آنچه «بچه‌بازی سیاسی» خواند، دعوت کرد. «انور قرقاش» گفت استراتژی قطر بر برنامه‌های تلویزیونی که تنها مردم خودش مخاطبش هستند، متکی است.

او در صفحه توئیترش، قطر را به افشاگری تهدید کرد و نوشت: «جای دلسوزی دارد چراکه خانه قطر از شیشه است و تاریخ آن مملو از چیزهایی است که باید مخفی شود، رویکرد عاقلانه این است که بحران حل شود، اما چیزی که ما می‌بینیم بچه‌بازی سیاسی، یاوه‌گویی رسانه‌ای و هدردادن حاکمیت و اموال است.»

*فرهیختگان

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.