به گزارش سینماپرس، در چهارمین جشن بزرگ سینمای ایران و همزمان با بزرگداشت صدمین سال ورود سینما به ایران بود که ۲۱ شهریور ماه به عنوان «روز ملی سینما» شناخته شد و هر سال جشن خانه سینما در این روز برگزار می شود و ۲۱ شهریور ماه به عنوان روزی نمادین وارد تقویم شد. این روز فرصتی برای ارزیابی سالیانه سینمای ایران و مرور چالشهای اساسی است که رفع آنها میتواند شرایط بهتری پیش روی این هنر-صنعت در مملکتمان قرار دهد.
چند هزار سینماگر بیکار و از کار افتاده
پس از تغییر سریع و اجتناب ناپذیر فضای سینما از آنالوگ به دیجیتال، سیل عظیمی از سینماگران در مشاغلی نظیر لابراتور فیلم، فیلمبرداری، تدوین و... که همگی با سیستمهای آنالوگ متکی به نگاتیو کار میکردند، بیکار شدند. شمار اندکی از ایشان توانستند خود را به روز کنند و به صنعت سینمای دیجیتال بپیوندند اما اغلب آنها به واسطه سن بالا، توان یا حوصله فراگیری از نوی سینما را نداشتند و بیکار شدند. اغلب اینها اشخاص که همواره پشت دوربین بودهاند و برای عموم مرد کمتر شناخته شده هستند، فاقد حداقلهای لازم برای زندگی آبرومندانه هستند و هیچ حمایتی به جز بیمه از این گروه بزرگ نمیشود که نقش موثری از بسیاری از تولیدات مهم تاریخ سینما داشتند.
اقتصاد ژلهای سینما
صعود و رکود اقتصاد سینمای ایران نسبت به دیگر بخشها سریعتر و شدیدتر است و همین مسئله اقتصاد سینما را ژلهای کرده و با کوچکترین آثار منفی اقتصادی در فضای کسب و کار کشور، تاثیر آن بر فروش فیلمهای سینمایی عیان میشود و رونق سینما نیز دیرتر از سایر بخشها آغاز میشود. این مسئله به واسطه آن است که سینما جزو نیازهای ضروری نیست و مردم با فشار اقتصادی، آن را زودتر از سبد کالاهای مصرفی حذف و دیرتر اضافه میکنند. برای رفع این چالش نمیتوان سازوکار قطعی پیشنهاد داد، چرا که این مسئله کاملاً به توان اقتصادی خانوادهها وابسته است و بحث فراتر از سینما و به کلیت اقتصاد خانوار و قدرت خرید در کشور بازمیگردد.
عدم توسعه سریع زیرساختهای نمایش
از آخرین مجموعههایی که شهرداریها پس از پارک، ورزشگاه، سالن همایش و... سراغ ساختش میروند سالن سینما است. به همین دلیل هنوز بیش از هزار شهر فاقد سالن سینما هستند و از دسترسی به این امکان فرهنگی-رفاهی بیبهره اند. یک راهکار موثر و زودبازده میتواند «مکلف کردن» شهرداریها به ساخت سالن سینما در یک بازه کوتاه مدت یک تا دو ساله به عنوان بخشی از تعهداتشان در قبال دریافت بودجه عمومی باشد تا به سرعت زیرساخت این حوزه توسعه پیدا کند. این روش به نظر میرسد از سازوکارهایی که تاکنون در پیش گرفته شده موثرتر خواهد بود و شهرداریها برای دریافت اعتبارات فرهنگیشان، به سرعت دست به کار ایجاد این زیرساخت مهم برای کشور میشوند که کارکرد فرهنگی-رفاهی دارد.
هزینه بالای تولید فیلم
با افزایش شدید تورم در چند سال اخیر، هزینه تولید در سینما به شدت بالا رفته است. در عین حال تولید باکیفیت مستلزم هزینه بسیار بالایی است. تولید یک اثر فوق العاده نسبت به یک اثر عالی، با افزایش هزینه ده درصدی مواجه نیست، بلکه افزایش هزینه هشتاد تا صد در صدی را پی دارد و یکی از دلایل محدود بودن تولید آثار باکیفیت، منابع و زمان محدودی است که کارگردان برای تولید در اختیار دارد. گیشه سینمای ایران غالباً توان بازگرداندن این هزینه را ندارد و تولید چنین آثاری از ریسک بالایی برخوردار است که کمتر تهیهکننده و سرمایهگذاری به آن تنها میدهد. یک راهکار موثر همان گسترش سریع سالنهای سینما است تا با افزایش گستره اکران، تولید گرانقیمت و پرهزینه در سینمای ایران نیز مقرون به صرفه شود اما تا آن موقع چه کاری باید کرد؟
فاصله چشمگیر با دانش و فناوری روز فیلمسازی دنیا
این یک واقعیت است که سینمای ایران فاصله چشمگیری با سینمای روز دنیا چه به لحاظ دانش فنی و چه به لحاظ ابزارهای فنی، فاصله بسیار چشمگیری دارد. گروهی از سینماگران پیشکسوت عمدتاً از کرختی و غروری برخوردارند که یادگاری در دوران موسپیدی و به روزرسانی دانششان را با حضور در کلاسهای بینالمللی خلاف شانشان تلقی میکنند و بدین ترتیب با داشتههای تکنیکی پیشینشان فیلم میسازند. نسل جوان نیز عمدتاً امکان استفاده از دانش روز و تحصیل در مراکز سینمایی آمریکا که حتی نسبت به سطح فیلمسازی کشورهایی چون انگلیس نیز فاصله محسوسی دارد، را ندارد. در حوزه تکنولوژی نیز ار تکنولوژی را محدود به دوربین و لنز و نور و صدا بدانیم، وضعیت سینمای ایران بد نیست اما اگر قرار باشد درباره رباتهایی که نقش فیلمبردار را در پروژههای بزرگ ایفا میکنند سخن بگوییم و از دقت و جزئیات فیلمبرداری با تکنولوژی روز سخنی به میان بیاید حرفی برای گفتن نداریم.
عدم تناسب منابع با خواستهها
همه نهادها و مسئولان ارشد و چهرههای تاثیرگذار از سینمای ایران و سینماگران کشورمان توقع تولید آثار دارای ارزشهای ملی و مذهبی نظیر آثار دفاع مقدس، تاریخی و مذهبی دارند. از قضا این جنس تولیدات در نظام تولید گرانترینهاست و برای تولید هریک از آنها باید سرمایه سنگینی انجام داد. بنابراین اگر قرار است این مطالبات از سینماگران عملیاتی شود، دست کم باید یک درصد سرفصل فرهنگی بودجه عمومی کشور برای تولید در سینما اختصاص یابد، چرا که بودجه فعلی سازمان سینمایی صرفاً کفاف کارمندان این سازمان به همراه یک سری وام ۵۰۰ میلیونی را برای تولید بیشتر نمیدهد.
ممیزی دردسرساز و بیقاعده
ممیزی در سینمای ایران دارای خطوط قرمزی است که بسته به زمان، مکان و اشخاص حدود و ثغورش دستخوش تغییرات محسوسی است. برخی فیلمسازان همواره کارت بلانش دارند و تقریباً سراغ هر سوژهای بروند میتوانند اثرشان را بسازند اما گروهی دیگر حتی توان تاییدیه گرفتن برای نام مطلوب فیلمشان را نیز ندارند. این ممیزی دردساز و بیقاعده قطعاً یکی از دردسرهای بزرگ سینمای ایران است که باید برایش فکری کرد و تا زمانی که دارای چارچوب و ضوابط یکسان برای عموم فیلمسازان نشود، شرایط سینمای ایران با تغییر معناداری مواجه نخواهد شد.
*تابناک
ارسال نظر