به گزارش سینماپرس، نوزدهمین نشست هماندیشی «سینما، گفتمان فرهنگی» با موضوع «بررسی آیینهای مذهبی در سینمای ایران» با حضور کارگردانانی چون: داریوش یاری، دانش اقباشاوی، کیانوش دالوند و یزدان عشیری و امیررضا مافی از منتقدان و کارشناسان سینما در محل سازمان سینمایی حوزه هنری برگزار شد.
نیاز به خردورزی جمعی سینماگران و علمای دینی
در ابتدای برنامه یزدان عشیری، در خصوص چالشهای موجود در عرصه سینمای دینی گفت: در این نشست قرار است به بررسی جایگاه آئینهای مذهبی در سینمای ایران بپردازیم. متاسفانه، آمار تولید فیلم با موضوع آئینهای مذهبی بسیار کم است. در حالی که سینما میتواند به مثابه ابزار و دریچهای برای معرفی این گونه آئینها در جامعه باشد به نظرم این رسانه، از گستره نیاز و مطالبه جامعه عقب مانده است. دست سینما و تلویزیون در این زمینه خالی است و سفره سینما از نظر تولیدات مذهبی و آیینی بسیار فقیر است.
وی افزود: احتمالا مشکلاتی چون: محافظه کاری، وجود قرائتهای مختلف از مسائل و مفاهیم دینی، عدم اهتمام و کم توجهی برخی دستگاهها و مسئولان ذی ربط، محدودیت امکانات ساخت این گونه فیلمها در کنار تجربههای ناموفق صورت گرفته و … مهمترین دلایل بی مهری و فاصله سینما از ورود به این عرصه است.
عشیری خاطرنشان کرد: سالانه فیلمهای زیادی در زمینه تاریخ مذاهب و پیامبران دینی در سینمای غرب ساخته میشود که عموما همراه با تحریف و مبتنی بر فلسفه اومانیسم امروز است ولی سینمای ما از این قضیه غافل است. تقریبا، ۱۵۰ فیلم اجتماعی سالانه، در ایران تولید میشود که در این چشم انداز جای موضوعات دینی کمرنگ است. رفع این مشکل نیاز به بررسی موضوع در بخشهای مدیریتی، همراهی جامعه سینمایی و فیلمسازان دارد. معتقدم ریشهیابی مشکلات سینمای دینی اقدامی است ضروری که هم اندیشی و خردورزی جمعی سینماگران و علمای دینی را میطلبد.
فقدان حکمت و اخلاق
در ادامه داریوش یاری کارگردان سینما، اخلاق و حکمت را لازمه جامعه امروز معرفی کرد و اظهار داشت: اساسا همه فیلمسازان و مسئولان نسبت به بیان مشکلات محافظه کارانه برخورد میکنند تا خدایی ناکرده مشکلی برای کسی ایجاد نشود درحالی که این محافظه کاریها منجر به آزار پیشکسوتان و ماهیت سینما شده است. مسائل تئوری مربوط به آیینها و مذهب حوزه بسیارگستردهای بوده و به قول استاد بلوک باشی «آیین» لباسی بر تن فرهنگ است. ما سرشار از این آیینها هستیم که به علت عدم آگاهی و شناخت ناکافی به راحتی از آن گذشتهایم. در حالی که بخشی از این آیینها به مراسمات عزاداری، شور و شادی، مربوط میشود که به مراتب در برنامههای تلویزیونی و ایام خاص متناسب با رسوم شهرهای مختلف با آن روبرو شدهایم. مراسم نخل گردانی، تشت گذاری، عزاداری و سینه زنی و زنجیر زنی چیزی است که همه ما به نحوی متفاوت آن را دیدهایم. اینگونه مراسمها از زیباترین و شگفت انگیزترین جلوههای آیینی ایرانیها بوده و به آیینهای جوانمردی در ایران مربوط میشود. جامعه ما نیاز به حکمت و اخلاق دارد. این در حالی است که گروهی مدعی ترویج این ویژگی شدهاند اما متاسفانه نتایج بدی از آن را در جامعه امروزمی بینیم و هیچ کسی هم نمیتواند بر این اصول رایج شده ایراد بگیرد.
وی افزود: سلسله جوانمردان ایرانی به پهلوانان شاهنامهای ما مربوط میشود که از رستم و سهراب شروع و به عیاران، یعقوب لیث صفاری و فتحیان و لوتیان میرسد. همه این افراد براساس قاعده خود موظف به ترویج حکمت و اخلاق در جامعه و آموزش آن به مردم بوده و ما را از بحران بزرگ خلافت عربی رها میکنند. چرا که در خلافت عربی زورگویی وحشتناک عرب که زبان، فرهنگ و تمدن بسیاری از کشورها را تحت الشعاع قرار داده است اما افرادی همانند: یعقوب لیث صفاری در میانه میدان خود را فارسی زبان معرفی میکنند و در برابر خلافت عربی میایستند. این در حالی است که دوران درخشانی از تاریخ در زمان حضور فتحیان در ایران شکل میگیرد. همه این بزرگ مردان آمدهاند تا به ما یاد دهند در بزنگاهها و بحرانهای جدی کشور مانند اشغال خاک وطن، حکمت و اخلاق داشته باشیم و پاک دامنی زنان ایرانی را فراموش نکنیم. داستان فتحیان نمونهای از این آموزشها بوده است چرا که در آن زمان آیینی از مردان به نام «رسم سخنوری» وجود داشته که در اواخر دوران قاجر از ایران برچیده شده است. در این آیین، جوانمرد، قالب شخصیتی به خصوصی داشته و هر سلسلهای در بازار، دارای سرآمدی جدا و تجمعات و اندیشههای خاصی بوده است. من نسخهای از آن را در بازار بوشهر دیدهام که احدی هم جسارت روبرویی با اعتقادات آنها را ندارد چرا که منبع و الگویی از حکمت و اخلاق و جوانمردی هستند.
یاری اذعان داشت: ما بازار حکمت و اخلاق را به باد دادهایم و تنها به حسینیهداری و موکبداری بسنده کردهایم. رسم سخنوری به منظور آموزش حکمت و اخلاق ایجاد شده و سر دسته این آموزشهای حسین ابن علی(ع) بوده است که در وصف آن میگوییم ان الحسین مصباح الهدی و السفینه النجاه. جنگ امام حسین(ع) درس حکمت و اخلاق بود تا اندازه معرفت آدمها در داشتن انصاف معلوم شود. اگر ما سینمای آیینی و دینی نداریم به این دلیلی است که جامعه به شدت دچار کمبود حکمت و اخلاق است. فقدان حکمت و اخلاق باعث کمرنگ شدن سینمای دینی شده است. مسائل دیگری بر این کمبودها صحه میگذارد که بخشی از آن به فیلمسازان و بخش دیگری به مامورین حکومتی و مدیران فرهنگی مربوط میشود.
تولید فیلمهای شیعی
دانش اقبال شاوی کارگردان سینما نیز در خصوص وضعیت سینمای آئینی در کشور گفت: سینمای آیینی صرفا سینمایی به شکل مذهب نیست و میتواند نوعی فرم محسوب شود. نوع ساختار فیلمسازی هم باید از فرم اصلی تبعیت کند و همه به آن باور داشته باشند.
وی افزود: بخشهای آیینی و زیبایی شناسی فیلمهای کشورهای دیگر اقتباسی از فیلمهای مارتین اسکورسیزی است و من همیشه حسرت میخوردم که این فرد را به عنوان فیلمساز مذهبی میشناسند و فیلمهای او که بعضا موضوعات تبهکارانهای دارد را الگو قرار میدهند. ناگفته نماند که او به نحو احسن از آیینهای کاتولیک برای زیبایی شناسی بهره برده است. موفقیت وی در ساخت فیلمهای آیینی تا حدی بوده است که فیلم «خیابانهای پایین شهر» به عنوان الگویی برای ساخت فیلمهای کوتاه مورد استفاده قرار گرفته و من هم بعضا در فیلمهای خود از شیوه او استفاده کرده ام.
اقباشاوی اذعان داشت: مقام معظم رهبری(ره) دربیانات خود بارها گلایه داشتهاند که چرا تاکنون فیلمی در وصف حال و هوای نماز جمعه ساخته نشده است. این نکته بینی دقیقی از ایشان بوده است که سالی ۵۲ بار در این مراسم شرکت میکنیم ولی در سینما از آن غافل مانده و بعضا در ساخت فیلمهای خود کمتر به نمادهایی از آیینهای مذهبی و ایرانی میپردازیم. سینمای دیگر کشورها با الهام از آیینها مخاطب داخلی و خارجی را با اعتقادات خود آشنا میکنند. باید تاکید کنم که در اکثر فیلمهای آمریکایی کلیسا و جزئیات اندیشه کاتولیک آنها به وضوح دیده میشود.
وی عنوان کرد: بخشی از کم کاریها در معرفی آیینهای مذهبی به طرز فکر مردم و جا انداختن این اعتقادات در اذهان عمومی مربوط میشود چرا که بعضا در ساخت سکانسهایی از آثار مجبور به راضی کردن و همراهی مردم برای ضبط در اماکن مذهبی میشویم. ما میتوانیم استفاده هویت مندی از اعتقادات در سینما داشتهایم اما این به معنای جداکردن سینمای حرفهای از سینمای دیگر کشورها نیست بلکه این اقدام کاملا هویتی بوده و به دنبال بیان هویت ارزشی و اعتقادی خود هستیم.
این کارگردان سینما اظهار داشت: ما آیینهای دراماتیک بسیار جذاب و خوبی داریم که برای مخاطب ملی و بین المللی جالب و دیدنی است و این به معنای جدا کردن ملت متمدن و بی تمدن از هم نیست چرا این امر مرز باریکی دارد و باید در نشان دادن آن دقت کنیم. ما بدون نزدیکی به اگزوتیزم میتوانیم از آیینها و حکمتها به شکل زیبایی در فیلمها استفاده کرده و فیلمهای شیعی تولید کنیم تا همان قدر که هیاتها پرشور برگزار میشود سینما هم حجم بالایی از مخاطب را به خود اختصاص دهد.
رنسانس سینمایی
کیانوش دالوند کارگردان سینما در این نشست درباره جایگاه سینمادار در رونق سینمای آیینی گفت: ما در جامعه خود با مشکل بزرگی مواجه هستیم که قبل از سینما و ساخت فیلمهای آیینی و مذهبی باید آن را حل کنیم. در واقع ما باید روی خودمان کار کنیم. در این زمینه جمله معروفی داریم که میگوید «سینماگران کاهنان معابد امروز هستند» و هنرمند کسی است که اسطوره را به عصر خود میکشد و آن را متناسب با زمانه خود به روز میکند. ما در ایران سینما دار را کاهن نمیدانیم و سینماگر جرئت ندارد کاهن باشد.
وی افزود: آیینها همیشه دروازهای برای عملی کردن اسطورهها بوده و آن را الگوسازی میکنند. ساختار سینما قدرت تاثیر گذاری بر مخاطب را دارند اما متاسفانه سینماگران از این امکان و اجازه محروم هستند. این حرف تلخی است که ما در کشوری مذهبی زندگی میکنیم و عدهای از این مذهب سودجویی میکنند و چگونه ممکن است با فیلمهای مذهبی به راحتی به پرده اکران برسیم؟ برای اکران این فیلمها دچار مشکل هستیم و حتی یک کارشناس هم برای اینگونه فیلمها خط و مشی مشخص میکند و مانع از ساخت فیلمهای مذهبی میشود. مگر میشود چهره کسی که قرن هاست الگوی ما است در فیلم نشان داده نشود؟ و این الگوها حتی حق داد زدن و هر کاری را در فیلم ندارند و فیلمساز را مجبور به حاشیه کشاندن افراد اصلی فیلم و فیلمنامه میکنند. کمی توجه به فیلمهای مذهبی ما کافی است تا متوجه شویم که نقشهای منفی ما تاثیرگذاری بیشتری بر مخاطب داشته اند. این در حالی است که در فیلم امام علی(ع) نقش عمروعاص به مراتب پررنگ تر از امام علی(ع) است. در فیلم امام رضا(ع) و دیگر فیلمهای مذهبی هم این مشکل وجود دارد. بنابراین تا مادامی که این معضل حل نشود مشکل سینمای دینی و آیینی ما در بحران قرار دارد.
دالوند یادآور شد: رسانه ما به هیچ وقت قابل استناد نیست و جامعه را به آشوب کشانده است. در واقع هر کس خوانش متفاوتی از مذهب و اعتقادات دارد و بعضا آن را در سینما اعمال کرده است و حتی مداحیها هم قابل استناد نیست و همه مردم ایران فکر میکنند داستانهای مذهبی را به خوبی میدانند اما به علت ناکارآمدی رسانه همه خوانش متفاوتی از مذهب دارند. در فیلمهای آمریکایی افراد به واسطه سینما تبدیل به اسطوره شده اند.
وی اظهار داشت: ما برای اسطوره سازی نیاز به دانش و آگاهی از آیینها داریم. من در فیلم «ناسور» نمیتوانستم چهره امام حسین (ع) را نشان دهم و حتی بازیگر این نقش از بیان دیالوگ با حالت فریاد ممانعت میکرد. در حالی که در روایتهای اصلی شخصیت امام حسین(ع) فراتر از آن است که در فیلمها میبینیم. بنابراین ما به رنسانس و الگوسازی از امام حسین(ع) نیازداریم تا یک چیزی به زیر سوال ببریم. ما نیاز داریم که چهره بازیگران نشان داده شود. این در حالی است که در نشان دادن خشونت، چهره و حتی، برخی دیالوگها در اینگونه فیلمها محروم هستیم و بعد به دنبال رفع کمبود فیلمهای مذهبی میگردیم و این یکی از بزرگترین ایرادات سینمای دینی و آیینی ما است.
فقدان نظام معرفتی در سینما
امیررضا مافی کارشناس سینما نیز در خصوص کم رنگ بودن سینمای آیینی گفت: هر رسانهای مخاطب و تولید کنندهای دارد و ما در جامعهای زندگی میکنیم که تقاضای مردم برای دیدن فیلمهای آیینی به تولیدات تلویزیون منحصر شده است. صدها بار فیلم «مختارنامه» را مرور میکنیم اما در سینما نهایتا با «رستاخیز» و خط قرمزها مواجه میشویم. ما در سینما با اینگونه ممانعتها روبرو هستیم و در تلویزیون به نشان دادن تعداد فیلمهای محدود قناعت میکنیم و این برای مخاطب کفایت میکند. ما امروز دیگر به فیلمهای درام هم احتیاجی نداریم و تنها به دنبال فیلمهای کمدی و خنده دار میگردیم.
وی اذعان داشت: خیلی از افراد بر این باورند که محصول دیگری در برابر اینگونه فیلمها وجود ندارد اما من معتقد هستم که مسئله و پرسش مخاطب امروز علت حادثه کربلا نیست چرا که سالها درباره این موضوع شنیده و محرم و صفر، کربلا و عاشورا را مهمترین موضوع آیینی کشور ما میداند. در حال حاضر آیینها در تفکرات امروزی به کارناوالهایی تبدیل شده است که ذائقهها را ارضا کرده و مردم را به این حد راضی میکند. آیینها قرار است از مفاهیم موجود در تاریخ حفاظت و نگهداری کنند.
مافی اظهار داشت: قراراست آیین اتفاقات رخ داده در تقویم را به تاریخ تبدیل کند و آن را نسل به نسل منتقل کند. آیینهای ما تا پیش از سده اخیر در این اقدام موفق بودهاند اما در سده اخیر بنابر چند اتفاق، از تاریخ فاصله گرفته است. در دوران پهلوی اول آیینها سرکوب شده و حاکمیت نسبت به آن بیتفاوت شد و از دهه ۴۰، حکومت آیینها را به سبک خوانش خود تبدیل کرده و ما را از پایان دوره قاجار به نحوی دستوری وارد دوره مدرن کرد. در این زمان پروژه مدرن شدن به دستور رضاخان ایجاد میشود که بدون اشباع سنت تا پهلوی دوم ادامه پیدا میکند که رهبری کلاسیک و انقلاب سنتی را در پی داشت.
وی ادامه داد: در تلاطم سده اخیر به دنبال دستورالعملی برای آیین هایمان بودهایم که در شکل گیری آن طیفهای سیاسی نیز وارد میشوند که نتیجتا جامعه با آیینهای مصادره شده توسط گروههای مرجع مواجه شده و محتوا را مصادره شده میداند و به کاناوال روی میآورد. این مخاطب دیگر به دنبال دیدن آیینها در سینما نیست. در جامعه امروز ما نه مخاطب نیازش را احساس میکند و نه سازنده خود را مکلف به ساخت فیلمی میکند که خط قرمزها، محدویتها و سختیهای بسیاری دارد. چرا این نیاز در مخاطب ما وجود ندارد چون ما نظام معرفیتی برای امروز جامعه مان نداریم. نظام معرفتی نساختهایم چرا که آن فراتر از دستوالعملهای موجود برای مواجهه با مصادیق است. این نظام یعنی نظام اندیشمندی که آدمها مسلط به آن هستند و دوست دارند با آن مواجهه شوند در واقع در این شرایط مخاطب به دنبال پرسش و چرایی حادثههایی نظیر کربلا است بنابراین زمانی که این تشنگی احساس شود مسئول فرهنگی هم به دنبال آن به ساخت فیلمها میپردازد.
مافی در پاسخ به سوال یزدان عشیری مبنی بر مشخص کردن متولیان ساخت نظام معرفتی و تاثیر بی توجهی سینماگران به حکمت و اخلاق و گیشه گرایی آنها در عقب ماندگی سینمای ایران از این نظام معرفتی یادآور شد: نظام معرفتی پروژه نیست در حالی که بسیاری از مسئولان فرهنگی ما بر این تصور هستند که این نظام با پروژه ساخته میشود. ما با دستور و پروژه نمیتوانیم این نظام را ایجاد یا تغییر دهیم. مقام معظم رهبری تاکید میکنند که این پروسه باید طی شود نه اینکه پروژهای برای آن تعریف شود. این مطالبه نیاز به پروسه دارد. این نظام باید توسط مجموعهای از عوامل ساخته شود که مهمترین عامل آن وجود متفکر است و مهمترین شکل حضور آن در جامعه مستقل دانشگاهی است تا فارغ از درد معیشتی به ساخت این نظام اقدام کنند و پروژه محور هم نباشند.
وی اضافه کرد: این نظام حرکتی جمعی است که باید فارغ از دخالت حکومت و سیاسی کاری به تجارب جدیدی دست یابد. فیلم ساز در بال متفکران و استفاده از آنها به ترجمه افکار در فیلم میپردازد. فیلمساز امروز ما از متفکران محروم است در حالی که او وظیفه ترجمه فکر برای مردم را برعهده دارد. امروز چیزهایی که زمانی برای ما شر تلقی میشد کم کم به مبتذل تبدیل شده است و در آثار و فیلمها به وضوح دیده میشود.
فیلمسازان تنبل/ فیلم «قیصر» نمونهای از یک آیین است
داریوش یاری در واکنش به مافی ادامه داد: توضیحات مافی در حوزه آیینها مقطع دوره رضا شاه بسیار خوب بود اما قبل از آن هم به طور عجیبی امیر کبیر با آیینهای مذهبی مخالفت میکند اما دلیل مخالفت او با رضاشاه بسیار متفاوت است. در واقع امیرکبیر مانع از استفاده بی رویه ملاهای درباری از نام امام حسین (ع) شد تا اذهان جهالت گونه مردم بر این تاریخ سیطره نکند او میدانست که تاریخ درباره اش قضاوت خواهد کرد و به همین دلیل وصیت میکند که در کنار سیدالشهدا(ع) دفن شده و پاسخ جدیای به همه شبهات و بدخواهان میدهد.
وی افزود: در دوره رضاشاه به شدت با آیینها مخالفت شد و این پافشاریها به مراسمات معروف نیشابوریها هم رسید تا اینکه منبرخوانیها از مساجد به داخل خانهها کشانده شد و منبرخوانی شکل گرفت. در دوره بعدی محمدرضا شاه به واسطه برخی جامعه شناسان تصمیم میگیرد پرونده داش مشتیها و جاهلین تاریخ را برای همیشه ببندد. در واقع، داش مشتیها آخرین سلسله جوانمردان ایرانی بعد از لوتیها هستند که وظیفه انتقال حکمت و اخلاق را بر عهده داشته اند. بی تفاوتی نسبت به سلسله داش مشتیها توسط محمدرضا شاه انجام شده والبته که بعدها در طول تاریخ نسبت به این اقدام ابراز پشیمانی کردهاند. امروز تبلیغ حکمت و جوانمردی به دست مداحان افتاده است و نسبت به آن انتقاد دارم. سرکوب سلسله داش مشتیها، آیینها را کوتوله کرد چرا که اساسا پرچم دار این جوانمردیهای این افراد بودهاند و معضل غفلت از آیینها ناشی از نبود پرچمداران است.
کارگردان فیلم «کربلا جغرافیای یک تاریخ» تاکید کرد: همه ما از صحنه عاشورا تصویری از یک نقاش را در ذهن داریم که ۳۳ هزار نفر در یک سمت و ۷۲ تن در سمت دیگر آن قرار دارند. این یعنی ۳۳ هزار نفرت، جنگ، توطئه و خصلتهای بد در برابر ۷۲ خصلت خوب و بخشش قرار دارد که حرص عمرو عاص را در مقابل بخشش حضرت عباس، بی معرفتی شمر را در مقابل سکوت روز عاشورا و غیره تداعی میکند. کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا جملهای است که از دل همین واژهها بیرون کشیده شده است و به مردم تاکید میکند که شما هر روز باید از میان منفعت خود و دیگران انتخاب کنید که در کدامین سمت سپاه روز عاشورا هستید چرا که آن روز برای شما کربلا و عاشورا خواهد بود. در واقع آیینها این را برای ما زنده میکنند.
وی تصریح کرد: سینمای دینی با سینمای آیینی تفاوت بسیاری دارد و این اشتباه مدام تکرار میشود. فیلمهای دینی، آیینی و تاریخی تفاوت بسیاری با هم دارند. چرا همه اصرار دارند که فیلم «رستاخیز» فیلمی آیینی است؟ بلکه این اثر کاملا تاریخی است و به هیچ آیینی اشاره نکرده است. «رستاخیز» فیلم تاریخی جان دار و با وجود نقدهای زیاد مذهبی به آن، در نوع خود بسیار محکم است. همچنین فیلم «روز واقعه» فیلمی دینی تاریخی است اما فیلم «قیصر» نمونهای از یک آیین است و شجاعت و جوانمردی را به تصویر کشیده است.
یاری ادامه داد: ما به نشان تابوت حسین ابن علی نخلی را بلند میکنیم و از زبان نمادها برای بیان مفهوم استفاده میشود. ما ایرانیها بعد از کشته شدن سیاوش به شدت به دنبال انتقام خون او بودهایم. خبر شهادت امام حسین (ع) و کشته شدن مظلومی به همراه یارانشان منجر به حمایت ایرانیان و خون خواهی از دشمنان میشود. این خون خواهی در سرخی پرچم گنبد این شهید کربلا هم نمایان است چرا که معتقدیم خون او همچنان تازه است. تازه نگه داشتن این خون نشان دهنده مفهومی عمیق از تاریخ برای نسل امروز است اما ما به تکرار هر ساله محرم و صفر را عزاداری میکنیم و یک حرف تکراری را به مردم میگوییم. در حالی که این معرفت نیست. ما پرچم خون خواهی امام حسین (ع) را به نشان حمایت از مظلوم برداشتهایم و در جست و جوی محبت به مظلومان هستیم در این زمان که اهل محبت شدیم به محبت ۱۲ امامی معروف شدهایم به سمت حقیقت سوق پیدا کرده و شرمنده سید الشهدا نمیشویم. همه این نتایج در آیینها بروز و به نمایش گذاشته میشود.
وی تاکید کرد: امام سجاد(ع) از ما خواسته است برای حسین ابن علی گریه کرده و به زیارتش برویم. این دو تاکید در واقع فرهنگ است و نباید با آیین اشتباه گرفته شود. اما محمد باقر(ع) به شدت به این نکته تاکید میکنند. ما در دوره تاریخی شکلهای نمادین مختلفی برای این آیین داریم که با بلند کردن نخل، آتش زدن خیمه، سینه زنی این فرهنگ را شکل دادهایم. در درون این آیینها نطفههای معرفتی وجود دارد که روحانیون باید بر آن صحه گذارند و جوانمردی را به مردم آموزش دهند و بگویند لبیک یا حسین یعنی چه؟ یعنی ما برای حفظ دین خدا میخواهیم بگوییم لبیک یا حسین، اقدامی که امام حسین (ع) کرده است.
این کارگردان سینما؛ فیلمسازان را آدمهای تنبلی در پژوهش معرفی کرد یادآور شد: فیلمسازان برای بیان آیینها وقت نمیگذارند. فیلمنامههایی با مضمون محرمی را به ما میدهند که در حد محدود هم اطلاعات درستی در آن وجود ندارد. ما ۱۴۰۰ سال زحمت کشیدهایم حادثهای را به حماسه تبدیل کرده و شخصیتها را به اسطوره تبدیل کنیم و ایرانیها به واسطه فرهنگها و اعتقادهایشان در این اقدام موفق بوده اند. در تعزیههای ایرانی با اصالت، شهادت امام حسین را نمیبینیم و در فرهنگ اصیل نباید کشته شدن قهرمان دیده شود تا تبدیل به اسطوره شود. ما با این بینش امام حسین(ع) را به اسطوره تاریخ اسلام تبدیل کرده و توانستهای در برابر عرب بایستیم. من نمیدانم چرا تلاش میشود در فیلم رستاخیز که اثری تاریخی است حادثهای را کشف کنیم؟ این اقدام چه کمکی به ما میکند؟ من دوست داشتم در این فیلم لخت تاریخ عاشورا را ببینم ولی تاثیری روی من و دیگر مخاطبین نگذاشت چرا که ما در تاریخ جلوتر از داستان فیلم بودهایم.
شهدا پرچم دار فتوت و اخلاق
در ادامه اقباشاوی متذکر شد: اصولا سینما هنر جوانی است و در مقابل دیگر هنرها ۱۲۰ ساله است. در این سالها ۵۷ سال آن عملا در بی محتوایی زمان پهلوی و نبود فیلمهای آیینی گذشته است و تنها ۴۰ سال در دست جریانهای مذهبی قرار گرفته و باید خوش بینانه به آن نگاه شود. در میان فیلمهای دفاع مقدس، تعداد انگشت شماری از آثار به محتوای آیینی و مذهبی اختصاص دارد. مرحوم ملاقلی پور، حاتمی کیا و درویش از جمله فیلمسازانی هستند که در طی این سالها نسبتا آثاری آیینی را به سینمای ما رساندهاند.
وی افزود: شعر و ادبیات هنر کم هزینهای است اما صنعت سینما به اندازه مناسب قوام نیافته اما تجربههایی همانند «روز واقعه» و «رستاخیز» را به خود دیده است. ساخت فیلم «رستاخیز» با سختیهای زیادی همراه بود. تولید فیلم تاریخی به علت سختیهای زیاد، نیاز به ساختار صنعتی دارد. بنده ۵ سال دستیار برنامه ریز این فیلم بوده ام و با دست خالی تمام کمبودهای ساختاری سینما را تهیه کردیم چرا که بزرگترین گرفتاری ما این بود و هیچ مشکلی در محتوا و مضمون نداشتیم در واقع در شرایط غیراستاندارد فیلمی استاندارد ساخته شد و این گرفتاری هنوز هم برای سینمای تاریخی وجود دارد.
کارگردان «هیهات» اذعان داشت: ما باید همانند مرحوم محتشم کاشانی به سینمای آیینی خوش بینانه نگاه کنیم. نزدیک هزار سال فرصت بود که از هنر استفاده شود در شرایطی که روزگاری هنر کاملا فردی ارائه شده و به مرور زمان صنعتی به نام سینما به وجود آمد؛ پس نمیتوان توقع و انتظاری که از محتشم کاشانی داشتهایم را از فیلمسازان هم داشته باشیم. معتقدم اگر ما بر فن و صنعت سینما مسلط شویم سینمای آیینی و مذهبی کشورمان با همین تک مضرابیها به پیشرفت میرسد و قوام مییابد و من به آن امیدوار هستم.
یاری در واکنش به اقباشاوی عنوان کرد: محتشم کاشانی قبل از یازده بند اشعار معروفش حتی یک بند شعر هم نگفته محتشم یک شبه برای امام حسین (ع) شعر گفت و خود را با یک شعر به پای سعدی و حافظ رساند و با ١٢ بند شعر به آوازه رسید. ما خودمان تا امروز نخواستهایم به سینمای آیینی بها بدهیم و زیر و رو کشیدهایم و به فکر کاسبی و رونق دکانهای خودمان بودهایم. سیره امام حسین (ع) دروغ نگفتن است اما ما جوانمردانی را تربیت کردهایم که دروغ نگویند؟ سینما مرکز انتقال حکمت و اخلاق بوده و این وظیفه را برعهده دارد. الگوی جوانمردی حضرت عباس و حر است که رسیدن به رستگاری را در یک لحظه میدانند همانگونه که امام حسین (ع) در یک لحظه به رستگاری رسید. همه این افراد میتوانستند باشند و جور دیگری زندگی کنند اما در یک لحظه تصمیم بزرگ زندگیشان را گرفتند. ما باید این راه را بگیریم.
اقباشاوی تاکید کرد: کشور ما از دل یک انقلاب بیرون آمده و همراه جنگ قادر به رشد سینما بودهایم. پرچم دار سینمای آیینی فیلمسازان، مردمان مبارز در دهه ۶٠، رزمندگان و شهدا هستند که خود نمادی از فرهنگ فتوت هستند. نا گفته نماند پرده سینما روایتگر قصهها است. فیلم را پول و زمان میسازد. سینما یک صنعت پیچیده و هزینه بر است که چرخش تنها با تولید فکر و محتوا نمیچرخد. جریان صنعت سازی نیاز به ساختار دارد.
رشد ابتذال در سینما
دالوند ادامه داد: ما ملت کم کاری هستیم و در قلمروی فرهنگی کم کاری میکنیم. باید فیلم ساخته شود، خرابکاریهایی صورت بگیرد که به تجربه برسیم تا به کم و کاستی اشراف پیدا کنیم. تا قبل از انقلاب سیستمی در سینما وجود داشت که بعد از انقلاب دیگر خبری از آن نبود. امروز بدنه سینما از هم جدا شده و همه از جمله فیلمساز، موسیقدان، سینمادار ساز خود را میزنند. ما به دانشگاه هم اعتقادی نداریم و به مباحث فرهنگی جور دیگری نگاه میکنیم در حالی که از میان مباحث راهکار خوب پیدا میشود.
وی ادامه داد: سطح مطالعه فعالان عرصه فیلمسازی و فرهنگ بسیار پایین است و بعضا افرادی هم که مطالعه زیادی دارند رقیبی برای به چالش کشاندن مباحث ندارند. سواد ما درعرصه سینمای آیینی کم است و این بحران جامعه ما را فراگرفته و تاجایی پیش میرود که از انجام فعالیتهای فرهنگی واهمه داریم. ٧٠ درصد فیلمهای ساخته شده ایرانی مبتذل است این در حالی است که در هالیوود و بالیوود فیلمهای خوب زیادی دیده میشود.
کارگردان انیمیشن عاشورایی «ناسور» ادامه داد: کم کاری جامعه فرهنگی و عدم تعامل فرهنگی بین افراد بر کمبود تولید فیلمهای آیینی و مذهبی در سینمای ایران تاثیر گذاشته و جسارت را از فیلمسازان جوان و اولی گرفته است در حالی که این افراد ذهن جوان و جسوری دارند که در مقابله با نقدهای کوبنده و غیراصولی مسیر رشد را برای آنها دشوار میکنند. ما برای تقویت سینما نیاز به زیرساختهای اصولی داریم تا نهایتا از تعداد فیلمهای سالیانه سینما حداقل چند فیلم خوب برای مردم اکران شود. این در حالی است که از هر ١٠ فیلم در سینمای هالیوود، ٧ اثر ضرر کرده، ٢فیلم هزینه ساخت خود را به دست آورده و یک فیلم در اوج سوددهی قرار میگیرد که حتی ضرر بقیه را جبران میسازد. لازم به ذکر است بیشترین فیلمهای مذهبی، اخلاقی و اسطورهای در هالیوود ساخته میشود. بنابراین با وجود کمبود فیلمهای خوب ولی باز هم به وجود فیلمهای خوب در هالیوود امیدوار هستیم و نمیتوان این استعداد را نادیده گرفت.
وی تاکید کرد: تقویت زیر ساختها مهمتر از کمیت و کیفیت آن است. این در حالی است که با وجود کمبودها، ایران جزو ١٠کشور برتر سینمای دنیا است و در حوزه انیمیشن سینما نیز سرآمد دیگر کشورها محسوب میشویم و جز معدود کشورهایی تلقی میشویم که از قبل از انقلاب تاکنون توان تولید بالای ١٠٠ فیلم در سینما را داشتهایم. پروسه فرهنگی فیلمنامه تا ساخت اثر، مسیر پر فراز و نشیبی دارد که با وجود افراد توانمند و با استعداد به این امکان به راحتی دست پیدا میکنند. سینمای ایران بسیار نجیب و قوی است اما برای بقا و ماندگاری آن نیاز به زیر ساخت، تولید، تجارب، نشستهای دانشگاهی و استفاده از علوم بینابینی دارد. فیلمسازان ما کمتر به خواندن کتاب، دیدن تئاتر و رفتن به سینما میپردازند و در مسیر جریان فرهنگی مسدود قرار گرفتهایم.
سینما انعکاسی از احوالات مردم هر کشور
مافی نیز یادآور شد: ما به لحاظ مطالعات میتوانیم اسوهها را به اسطورهها تبدیل کنیم این در حالی است که هر کدام از اینها ویژگیهایی دارند که بخشی از نیازهای معرفتی یک جامعه را حمل کنند. ما در جامعهای زندگی میکنیم که معناخواهی وجود دارد. امروز ما در جامعه ایرانی بالاخص در طبقه متوسط به معنا نیازمند هستیم چرا که این قشر از مردم به دنبال چنگ زدن و متوسل شدن به چیزی هستند که آن را پیدا نمیکنند. در این میان افرادی که معنا را به این بخش از مردم میدهند، به سلبریتیها تبدیل شده و در دسترس مردم قرار میگیرد. طبقه متوسط جامعه نیز فارغ از بحث ارزشی جذب این سلبریتیها میشوند. در این میان مطالبه معنا شکل میگیرد. زمانیکه مطالبه معنا شکل گرفته اما متفکری برای پاسخگویی به آن وجود ندارد، بنابراین فیلمساز هم در عرصه سینما قادر به پاسخگویی معنا نخواهد بود.
وی تولیدات سینمایی یک کشور و نمایش آن بر پرده سینما را نشانگر احوالات مردم آن مرز و بوم دانست و عنوان کرد: امروز بر روی پرده سینمای ما چه چیزی دیده میشود؟ حتی آدمهایی که یک دورانی فیلمهای معنادار ساختهاند دیگر نسبت به تولید این آثار اقدام نمیکنند. امروز کمال تبریزی چه فیلمی میسازد؟ چه میساخته؟ این اتفاق در همه فیلمسازان در حال تکثیر است حتی مهدویانی که فیلم رد خون را ساخته است با مهدویان ماجرای نیمروز یکی محسوب میشود؟ این مطالبات وجود دارد اما سر در سینمای ما معنای آن را مشخص میکند. مردم ما به دنبال هزینه برای دیدن فیلمهایی نظیر ستایش هستند و با افتخار هم از بیننده ٨۵ درصدی آن حرف میزنند که این تعداد از مخاطب بخشی از مردم هستند که سریال آمریکایی نمیبینند و یا اگر دیدن به دنبال ایراد از آن هستند. همه این افراد به دنبال معنایی هستند که ردی از آن را در فیلمهای دیگر ندیده اند.
این منتقد سینما یادآور شد: واکنش بازیگران نسبت به یک اتفاق منجر به همراهی مردم در جریان سازی میشود در این میان داعیه داران متفکر تا توده مردم وارد جریان تازه میشوند. حادثه روستای لردگان از جمله این جریان سازیها است. همه روشنفکران ما به ترندها واکنش نشان میدهند و تا به حال روشنفکری نداشتهایم که به جای واکنش، عکس العمل کنش از خود نشان دهد و به دنبال پاسخ به اتفاقات هستند در حالی که مشخص نیست معنا را باید از چه کسی به دست آوریم. در حالی که ما از ساده ترین اتفاقات تاریخی هم بی اطلاع هستیم.
وی تصریح کرد: هزاران بار دیده ام که بسیاری از افراد میگویند که حضرت عباس(ع) در روز تاسوعا به شهادت رسیده است و با وجود همه منبرها، فیلمها و اطلاعات بیان شده در این خصوص هنوز بسیاری از مردم نسبت به تاریخ بی اطلاع هستند و همه این مشکلات ناشی از عدم وجود منبع و نظام معرفتی است. تکلیف مردم با خدا، جهان و زندگی معلوم نیست در حالی که هر فردی باید در هر سنی، پاسخی برای این سوالات خود داشته باشد. چه کسی به ما یاد داده است که چه بخشی از آیینها قابلیت آموزش به کودکان، نوجوانان، بزرگسالان و میانسالان را دارد؟ ما از روز اول درباره عاشورا برای همه گروههای سنی یک قصه مشخص رو تعریف کردهایم. علما و روحانیون ما جز گفتن قصه عاشورا و گریاندن مردم چقدر از معرفت و چیزهای دیگر سخن میگویند؟ در پاسخ حضرت زینب(س) مبنی بر ما رأیت الا جمیلا چه میتوانند بگویند؟ مقام این بانو ایستادن در مقابل یزید و بحث با او نیست. حضرت زینب (س) قطعا چیزی جز جمال ندیدهاند. کجای عاشورا و زجرهای آدمهایش زیباست؟ هر چه در دنیا در حسن ذاتی فعل وجود دارد، در لشکر امام حسین (ع) هم موجود است و این نمودی از جمله کل یوما عاشورا است. شاید به مزاج خیلی از افراد خوش نباشد امت جامعه عاشورایی صرفا رفتن به پیاده روی اربعین حسینی نیست، در حالی که این شیوه برای ساختن مناسک خوب است اما قبل از این پیاده روی، نیاز به پیاده روی نفوسی داریم که طریقت امام حسین (ع) را نشان داده و یک قدم بر نفس هر انسانی برداشته شود. متولیان این فرهنگها برای نفس انسانها چه اقدامی کردهاند؟
مافی اذعان داشت: سینماگران باید آیینها را نه به صورت مستمر بلکه در لابه لای آثار خود بیان و معرفی کند اما ما آیینها را یا له و یا علیه آن چیزی که هست، نشان میدهیم. ما هیچ وقت از ظرفیتهای آیینها استفاده نکردهایم و این معضل بزرگی در سینمای آیینی است و متروک و مستهلک شدن آن هم برایمان اهمیتی نداشته است. در این میان هیچ ارگان و مکانی برای حفاظ از این آیینها نداریم تا از آن نگهداری شود. این در حالی است که در دانشکدههای آمریکا برای گردآوری آثار خوانندگان دوران شاه در ایران، هزینههای بسیاری صورت میگیرد تا نسبت به آن پژوهشها و مستندات خوبی داشته باشند. اما ما برای حفظ آیینهای خود هم کاری انجام ندادهایم و تا زمانی که ما به این ارزشها توجه نکنیم سینماگر هم معنا و محتوای واقعی آن را نخواهید و در این شرایط اسطوره سازی خطرناک محسوب میشود چرا که اسطوره به دلیل اینکه همواره در پشت یک پرده قرار دارد و اجازه دسترسی را نمیدهد از مخاطبان تشنه به معنا، دورتر میشود در این شرایط از سرگذشت امام حسین(ع) و خاندانشان قرائتهایی متفاوت صورت گرفته و جامعه را از واقعیت منحرف میکند.
وی اظهار داشت: مخاطب امروز ما به دلیل نداشتن نظام معرفتی در جامعه، فاقد پرسش بوده و همواره به دنبال صرفا پاسخ هستیم. کسی به دنبال سوال مناسب نیست و از جامعه پویایی که به دنبال پرسشهای مناسب است، دور میشویم چرا که پرسش خوب، مسیر را میسازد. در این شرایط ما گلهای بی ساربان هستیم که در آن هرکسی به طریق متفاوتی میرود و سینماگر و هنرمند را به نشان دادن هر آیینها به شیوه دلخواه خود میکشاند. من معتقدم در شرایط امروز کسی اساسا به این مفاهیم رجوع نمیکند چرا که مطالبه و پرسشی برای آن وجود ندارد.
نگاه توریستی به حماسه عاشورا
یاری نیز اذعان داشت: ما در سینما دست به هر چیزی که زدهایم به کاریکاتور تبدیل شده است و خراب کردهایم. ما ادعا داریم که از صدهزار فیلمی که به همت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، حوزه هنری، سازمان سینمایی فارابی و سینمای بدنه ساخته شده، واقعا سینمای کمدی بوده است؟ فیلم کمدی خوب به «اجاره نشینها» و «مهمان مامان» گفته میشود. در حوزه فیلمهای تاریخی، «مختارنامه» پز جنگ جویان کوهستان را هم زده است؛ چرا که بازیگران از حرکات آکروباتیک برای نمایش جنگ استفاده کرده اند. من نمیدانم این شیوه فیلمسازی چیست؟ ما اگر به دنبال ساخت فیلمهای عربی و تاریخی هستیم باید یکبار فیلم «محمد رسول الله» را ببینیم تا نحوه جنگیدن عرب را یاد بگیریم. کشتی فرنگی چه جایگاهی در فیلمهای آیینی و تاریخی دارد که بازیگران در صحنه جنگ از آن استفاده میکنند؟
وی یادآور شد: من برای فیلم «کربلا جغرافیای یک تاریخ» به ملاقات تولیت حرم سیدالشهدا رفتم و به دنبال توصیهای برای ساخت فیلم بودم ایشان گفتند خواهش میکنم این فیلم را همانند فیلم امام علی(ع) نسازید، در حالی که این فیلم برای ما اثری بیمشابه بود. در این ملاقات به جایی رسیدم که یکسال و شش ماه به تحقیقاتم اضافه شد و ساخت آن به تاخیر افتاد و به ٧ سال رسید چرا که کشته شدن امام حسین(ع) توسط حافظان قرآن دریایی از ناگفتههاست. فرمانده لشکر عمرسعد از بهترین دوستان امام بوده است که نهایتا به دشمنی با او رسیدند. این واقعیتها شوخی نیست. ما باید به دنبال تناقضهای عاشورا باشیم. امام حسین (ع) هم یکی عین ما بوده است و میشود حسین و این بسیار قشنگ است. این اسطوره جنسی از اسوه دارد که برای فهم آن مطالعه و فکر شود.
کارگردان «کربلا جغرافیای یک تاریخ» عنوان کرد: فیلمسازان ما به واقعه عاشورا و آیینها نگاه توریستی دارند و با فیلمهای خود هیچ چیزی به مخاطب اضافه نمیکنند. نگاه این فیلمسازان فاقد عمق و معناست و قرار نیست بینش جدیدی به مخاطب بدهد. در مرحله بعد نیاز به سرمایه و حمایت از فیلمساز است اما تهیه کنندگان به علت فرار از پاسخگویی به مدیران و مراجع از حمایت از اینگونه آثار صرف نظر میکنند و حق هم دارند. در واقع نوعی نگرانی در سرمایهگذار اینگونه فیلمها هم وجود دارد چرا که این فیلمها هزار و یک صاحب دارند و من آن را درک کردهام. رنج هفت ساله فیلم کربلا جغرافیای تاریخ برای من شیرین بود و تهمتها و حرفهای بعد از ساخت این فیلم از سوی مدعیان حسین ابن علی مثل زخمی بود که ته دلم مانده و بارها دوست داشتم مشابه این فیلم را برای امام رضا(ع) بسازم اما توان روبرویی با این جماعت را ندارم. بعد از این فیلم دیگر از من سوال نشد که ایده دیگری برای ساخت فیلم داری یا خیر، مسلما بقیه هم دیوانه نیستند این تجربه را داشته باشند.
وی در خصوص ممانعت با نمایش فیلم «رستاخیز» تصریح کرد: روزی که قید فیلم «رستاخیز» را زدند، در واقع ریشه سینمای دینی را زدند. من این فیلم را به شخصه دوست نداشتم ولی همین که از اکران آن جلوگیری کردند یعنی ترتیب خیلیها را دادند و خیلی از افراد باید دیگر سمت اینگونه فیلمنامهها نیایند و غلاف کنند. بنابراین چند عامل منجر کم کاری در سینمای آیینی میشود، که یا نگاه فیلمسازان به سینما، نگاهی توریستی است یا فیلمساز با حال خوب به ساخت اینگونه آثار میپردازد اما مدیران فرهنگی بنابر مصلحت خود از فیلمها استقبال نمیکنند. از طرفی در مواردی دیگر فیلمساز به آن نگاه خوب به موضوعات آیینی رسیده است و بعد از دو سال مدیران را مجاب به ساخت فیلم میکند اما به کپی نسخهای برای تعریف و تمجید مسئولان بسنده میشود و خبری از اکران آن نیست.
یاری اظهار داشت: پیشرفت سینمای آیینی نیاز به یادگیری واقعیت ها، حمایت و همت دارد تا بتواند حال خود را خوب کرده و به مخاطب منتقل کند. ما باید از امام حسین (ع) یاد بگیریم که در شب دهم از دشمن وقت گرفت تا حال یاران و خاندان خود را قبل از شروع جنگ خوب کند. این فرمانده اصلی تاریخ است. سید الشهدا ۵٧ خیمه طراحی کرد که امکان حمله از پشت را از دشمن سلب کرده بود. کارفرمایان فرهنگی همچون امام وظیفه فرماندهی را بر عهده دارند تا راه نفوذ بر سینمای آیینی را مسدود کنند.
یاری افزود: ساخت فیلمهای تاریخی به جای آیینی نتیجه نگاه توریستی فیلمسازان و تهیه کنندگان به سینما است که منجر به مسیری اشتباه شده است. اما اشکال اصلی کارفرمایان فرهنگی این حوزه است که هر دو سال تغییر کرده و حتی فعالان حوزه خود را نمیشناسند و از فعالیتهای تاثیرگذار در این عرصه غافل هستند. من شرمنده سیدالشهدا هستم چرا که چیزهایی را یاد گرفتهام اما به خاطر حفظ منافع خود آزادگی نداشتهام تا مقابل ظالم ایستاده و حقی که به عنوان فیلمساز بر گردنم افتاده را محقق کنم.
دالوند نیز سینماگران را دو دسته دانست و تاکید کرد: دو نوع سینماگر وجود دارد. عدهای ضعف را در مشکلات اجتماعی دیده و به تصویر میکشند و عدهای نگاه عمیق تری به موضوعات داشته و با دغدغه و مطالعه بیشتری به بیان موضوعات قبل از وقوع میپردازند. بنابراین، قادر به تشخیص و بیان درمان در قصه است که متاسفانه از این نوع سینماگر محروم هستیم. سینمای دینی و آیینی نیاز به این جنس از آدمها دارد که به دلایل مختلفی نبود آن را احساس میکنیم. ما نیاز به الگو و اسطورهای داریم تا معضلات را به مرور حل کرده و نسل کارآمدی را تربیت کند. امروز باید واقعیتها در داستانهای فیلمها تعریف شود. ما به سینمای آیینی نیاز داریم اما به مصادیق غیر مرتبطی با آن توجه میکنیم.
وی اذعان داشت: سینمای یک کشور نماینگر خیلی از موضوعات است و زیر ساختهای بسیاری را لازم دارد. تاثیر سینما در بیان موضوعات مهم تا حدی است که در جنگ جهانی دوم ژنرال آلمانی با دیدن فیلم برباد رفته اعتراف میکند که ما قادر به شکست این ملت نیستیم چرا که این چنین محصول قدرتمندی را تولید کرده است. بنده معتقدم سینمای آیینی ما توان پیشرفت دارد برای رسیدن به آن نیاز به احیای زیرساختها دارد تا با تولید فیلمهای خوب شرایط را برای حمایت و اکران آن فراهم کند و حتی قادر به فروش فیلمهای خوبی به کشورهای دیگر باشیم.
مافی در ادامه اظهار داشت: آیینها یکی از بزنگاههایی هستند که همانند تابلوی راهنما قادر به راهنمایی مردم به راه درست هستند و اگر نتوانیم اطلاعات و واقعیتهای آیینی را در غالب فیلم و متن به نسلی منتقل کنیم سینمایی هم نخواهیم داشت. جامعه ما دچار فقدان معنای شدید است.
عشیری خاطرنشان کرد: دلایل مختلفی منجر به فقر سینمای دینی شده است. کم کاری و فقدان مطالعات پشتیبان و پژوهش فیلمسازان از سوی باعث شده ما شاهد خلق فیلمهای ماندگار و تاثیرگذار نباشیم. همه ما بارها فیلم مصطفی عقاد را دیدهایم و هر بار که از تلویزیون پخش میشود دوست داریم ببینیم. این هم یک اثر دینی است و با مصادیق و مستندات واقعی تاریخ اسلام ساخته شده است. چرا آثار دینی که در سه چهار دهه اخیر در کشور ساخته شده خیلی طرفدار و خاطرخواه ندارد؟ در این باره، فرافکنی و سوق دادن مشکل به سمت مهندسی اکران و سینمادار شاید نقدی شنیدنی باشد ولی همه علت نیست. البته، نگرانی نسبت به واکنش طیفهای مختلف اجتماعی هم مزید بر علت است و باعث شده است تا جسارت و جرات در زمینه ساخت فیلمهای مذهبی کمرنگ شود.
وی اضافه کرد: در جایی خواندم روزانه تنها در تلگرام بیش از ۳ میلیون مطلب منتشر میشود. جالب است بدانید حتی در ساعت ۴ صبح که میزان مطالب منتشر شده به کمترین مقدار خود میرسد نیز ۲۵۰ هزار مطلب نشر مییابد. این میزان تولید محتوا در شبکههای مختلف اجتماعی در طول تاریخ بی نظیر و فوق العاده است و منجر به پدیده جالبی شده: «همه ما» راجع به «همه چیز» میدانیم اما با ویژگیهایی خاص.
این منتقد سینما خاطر نشان ساخت: کارل تارو ژورنالیست معروف ژاپنی میگوید: هر وقت هر کسی از هر چیزی سخن میگوید ما وانمود میکنیم که درباره آن میدانیم. همکارانمان درباره فیلم، کتاب، قیمت ارز، حمله نظامی آمریکا صحبت میکنند سرمان را بالا و پایین میبریم یعنی من هم درباره آن میدانم. این درصورتی است که آنها درباره آن موضوع فقط نظرات کس دیگری را در یک شبکه اجتماعی خواندهاند و آن را بازگو میکنند همان گونه که ما نیز چنین میکنیم. ما به شکلی خطرناک به نوعی کپی برداری از دانایی نزدیک میشویم، که در واقع الگوی جدید نادانی است. ما با سواد مصنوعی روبرو هستیم.
وی تصریح کرد: متاسفانه جامعه روشنفکری امروز ما دچار نوعی بیماری و سوادی مصنوعی شده است و همه گرفتار شبکههای اجتماعی هستند و از دریچه این شبکهها به جامعه و مسائل آن مینگرند.
وی گفت: فیلمسازان ما دیگر به دنبال مطالعات پشتیبان و پژوهشهای گسترده پیرامون مسائل مهم فرهنگی و تاریخی نیستند. و از طرفی با وجود مشکلات چرخه اکران فیلمها، اما در ۴دهه اخیر فیلمهای آیینی و مذهبی ساخته شده است ولی خاطرخواهی ندارد و هنوز هم به فیلمی مثل روز واقعه دلخوش هستیم. بنابراین نبود مطالعات فرهنگی مشکل بزرگی در عرصه سینمای دینی است. از طرفی دیگر روحیه انقلابی برای بیان مشکلات و ریشهیابی آن در ٩٠درصد فیلمسازان امروز ما وجود ندارد که منجر به ابتذال و افت کیفی و فرهنگی فیلمها شده است.
این کارشناس سینما گفت: نگاهی به جداول پروانه ساخت فیلمهای سینمایی در چند ماهه اخیر، بیانگر توجه خاص فیلمسازان به ژانر اجتماعی و عدم وجود تنوع ژانر در تولیدات پیش رو است. فقر مطالعه و ابتلای فیلمسازان به سواد مصنوعی و ترس از برخی قرائتهای شخصیتهای مرجع و مدیران منجر به خالی ماندن سفره سینمای دینی و آیینی از تولیدات مناسب و مطلوب شده است.
ارسال نظر