به گزارش سینماپرس، لوکیشن یا محل فیلمبرداری خارج از استودیو، از الزامات اولیه و ضروری ساخت آثار نمایشی به شمار میرود. این ضرورت در فیلمها و سریالهایی با محوریت یا با نگاهی به جنگ تحمیلی و اتفاقات مرتبط با پیروزی انقلاب اسلامی، شمایل جدیتری به خود میگیرد و از اهمیتی دو چندان برخوردار میشود. اصولاً ساخت یک اثر نمایشی با پسزمینه دفاع مقدس و انقلاب اسلامی بدون بازسازی و بازنمایی بخشی از مکانهایی که قصه در آن رخ میدهد و روایت میشود امکانپذیر نیست. در مقام تمثیل، لوکیشن مانند ظرفی است که قصه در آن پخته میشود، قوام مییابد و به مخاطب عرضه میگردد.
در چهار دههای که از آغاز جنگ تحمیلی میگذرد، همواره یکی از دغدغههای کارگردانانی که تمایل و تعهد به فعالیت در این عرصه دارند، همین یافتن و تأمین لوکیشن مناسب برای تصویربرداری سکانسهای مورد نظر بوده است. این موضوع، در خصوص انقلاب اسلامی و فیلمسازان علاقهمند به ساخت آثار نمایشی در این حوزه نیز مصداق دارد. عوامل مختلف از کارگردان و تهیهکننده گرفته تا مدیر تولید و مسئول تدارکات همواره گلایهها داشتهاند از فقدان لوکیشنهای مناسب برای ساخت فیلمها و سریالهایی که مقوله دفاع مقدس و انقلاب اسلامی در آنها نقش محوری یا دستکم پررنگ داشته است. از این کمبود و نارسایی حتی به عنوان یکی از موانع و دستاندازهای اصلی در مسیر ساخت آثار اینچنینی یاد میشود. معمولاً کمتر کارگردان فعال در حوزه دفاعمقدس را میتوان یافت که در مصاحبههای خود از فقدان و کمبود لوکیشن و محل تصویربرداری مناسب گلایه نداشته باشد.
داشتههایمان چیست؟
در ایران دو شهرک سینمایی داریم که یکی از آنها به طور مشخص و به شکل اختصاصی به حوزه دفاع مقدس ارتباط دارد و تا به امروز فیلمها و سریالهای متعددی در آن تصویربرداری شده است. آنگونه که مدیران شهرک سینمایی انقلاب و دفاع مقدس میگویند، تاکنون بیش از ۲ هزار فیلم ارزشی و دینی در این شهرک ساخته شده است. این مدیران البته خودشان هم به این موضوع اذعان دارند که ابزارآلات شهرک سینمایی دفاع مقدس بعد از گذشت سه دهه مستهلک شده است.
شهرک سینمایی انقلاب و دفاع مقدس از سال ۱۳۷۲ در مساحتی حدود ۵۰۰ هکتار آغاز به کار کرده و تا به امروز بخشهایی از فیلمهایی مانند «اخراجی ها»، «دکل»، «هیوا»، «ماجرای نیمروز ۲»، «تنگه ابوقریب» و... در آن تصویربرداری شده است. به گفته مدیرعامل شهرک سینمایی انقلاب و دفاع مقدس، این شهرک به عنوان اصلیترین مرکز حمایت و پشتیبانی از آثار سینمایی و تلویزیونی با موضوعات انقلاب اسلامی، دفاعمقدس، مقاومت و آثار تاریخی در کشور شناخته شده و تاکنون حامی و پشتیبانی لجستیکی و سختافزاری بسیاری از آثار فاخر سینمایی بوده است. ناصر مقدمزاده در پاسخ به این سؤال که آیا شهرک با محدودیت امکانات روبهرو است؟ میگوید: «مشخص است کمبودهایی وجود دارد، چون وسایلی که در اختیار ما قرار دارد دیگر تولید نمیشود تا بتوانیم آنها را تهیه کنیم و برای همین خودمان باید این ابزار را بازسازی و تعمیر کنیم. به هر حال هر آنچه را داریم با تمام توان در اختیار آثار دفاع مقدسی قرار میدهیم تا کمترین احساس کمبودی نداشته باشند.» وی تأکید میکند: «فرسودگی تجهیزات دشواریهای فراوانی به همراه دارد، زیرا لوازم ماشین آلات و تجهیزاتی که در اختیار مجموعه است دیگر تولید نمیشود و به ناچار مجبوریم از تجهیزات مشابه برای تعمیر آنها استفاده کنیم.»
هنرمندان چه میگویند؟
با وجود همه این امکانات و خدمات ارائه شده، اما همچنان هستند کارگردانان، تهیهکنندگان و بازیگرانی که از کمبودها و معضلات شاکی بوده و دل پر خونی دارند. در مجموع، اما وجود شهرک سینمایی انقلاب و دفاع مقدس را باید غنیمت شمرد و از بابت وجودش مسرور بود. در اوان دوران ساخت آثار مرتبط با دفاعمقدس، معمولاً صحنههای فیزیکی و درگیری در خود مناطق جنگ گرفته میشد و تمام گروه و عوامل مجبور بودند برای چندین ماه در استانهای جنگزده مستقر شوند. مسائلی مانند هماهنگی برای دریافت ادوات نظامی و ماشینهای جنگی نیز بروکراسی و مراحل پیچیده خود را داشت که گاه با فرسودگی و دلزدگی دستاندرکاران تولید آثار دفاع مقدس همراه بود.
عبدالحسین برزیده در این خصوص میگوید: «فیلمهای دفاع مقدس در مناطق خاصی تولید میشود. لوکیشنهای فیلمهای دفاع مقدس ویژه است و معمولاً مجبور میشویم به شهرستان برویم. پرهزینه بودن باعث میشود یا اصلاً کار تولید نشود یا از سر و ته آن زده شود که در نتیجه کیفیتش افت میکند. مجموعه این عوامل باعث میشود محصولی که دست مردم میرسد، قابل اعتنا نباشد.» کارگردان فیلم «دکل» ادامه میدهد: «متأسفانه با توجه به مجموعه این عوامل و فضای روانی که برای فیلمهای دفاع مقدس ایجاد شده است، فیلمسازها کمتر سراغ این نوع سوژهها میروند.»
به باور جواد افشار نیز برای ساخت فیلمها و سریالهای فاخر در کشورمان باید لوکیشنهای ویژه دوران انقلاب و دفاع مقدس وجود داشته باشد تا فیلمسازان بتوانند به راحتی به روایت داستانهای گوناگون بپردازند.
کارگردان سریال «کیمیا» خاطرنشان میکند: «در مسیر ساخت کیمیا با معضلات ساختاری بسیاری مواجه بودیم که یکی از مهمترین آنها لوکیشن سریال بود که انصافاً کارها و فعالیتهای بسیاری از عوامل مجموعه به این مهم اختصاص یافت تا هرچه بیشتر به واقعیتها نزدیک باشد.» رضا رویگری، بازیگر پیشکسوت نیز با اشاره به شرایط سخت تولید «عقاب ها» در ابتدای دهه ۶۰ و کمبودهای سختافزاری تولید محصولات جنگی میگوید: «در آن زمان به دلیل نبود جلوههای ویژه رایانهای و تکنیکهای تصویرسازی، اغلب کارهای جنگی به دام مکررات میافتادند.» وی ادامه میدهد: «با این حال، مرحوم ساموئل خاچکیان، چون سابقه سالها تولید فیلمهای حادثهای و جنایی را داشت مبتنی بر یک فیلمنامه منسجم و گروهی که خبره کار خود بودند توانست فیلمی بسازد که هنوز هم دیدنش خالی از لطف نیست. شما در نظر بگیرید در آن زمان ایشان برای نماهای هواپیماها مدام مجبور بود از تصاویر آرشیوی استفاده کند که کارش را سخت میکرد ولی باز هم با دکوپاژ درست، فیلم را به سمت جذابیت پیش برد.» رویگری با اشاره به نماهای تعقیب و گریز این فیلم بیان میکند: «صحنههای اکشن عقابها همه واقعی بودند. رخدادها با آنکه خطرآفرین بودند، اما با جان و دل از سوی گروه بازیگران انجام میشدند تا محصولی قابل تأمل برای مخاطبان خلق شود.»
اوضاع دشوارتر برای فیلمهای انقلابی
اوضاع، اما برای فیلمها و سریالهایی که به وقایع مربوط به انقلاب اسلامی میپردازند متفاوت و البته سختتر و پیچیدهتر است. این نوع آثار، لوکیشنهای خاص خود را برای تصویربرداری نیاز دارند که این روزها به شدت نایاب شده است. بافت شهری موجود، به نسبت دوران پیش از انقلاب اسلامی و حتی سالهای ابتدایی دهههای ۶۰ و ۷۰ تفاوتهای زیادی کرده است و دیگر کمتر خانه، کوچه، خیابان و محلهای را میتوان یافت که شبیه به بافت مرسوم در دهههای ۳۰، ۴۰ و ۵۰ باشد. المانهای زندگی شهری در یکی دو دهه اخیر هم مزید علت شده است. نمای جدید ساختمانها، وجود علمکهای گاز و آیفونهای تصویری، رفتوآمد اتومبیلهای امروزی و نشانههایی از این دست، کار فیلمبرداری را برای عوامل دشوارتر از گذشته کرده است.
بافت قدیم تهران نیز از سکنه خالی شده و در احاطه مراکز تجاری قرار گرفته است و خانههای واقع شده در این محدوده نیز بیشتر از حالت مسکونی به شبه تجاری تغییر کاربری دادهاند. یا انبار شدهاند یا کارگاههای کوچک زیرزمینی. از سوی دیگر، همین معدود بناهای از تخریب مصون مانده، از سوی میراث فرهنگی نشانه گذاری شده و هرگونه مرمت در آنها مستلزم مجوز از سوی این سازمان است. همین مسئله، دست کارگردانان و طراحان صحنه را برای نزدیک کردن این بناها به لوکیشنهای دلخواهشان بسته است. معدود بودن بناهای قدیمی و تاریخی مناسب فیلمبرداری، سازندگان فیلم و سریال را با یک معضل دیگر هم دست به گریبان کرده است. بیشتر لوکیشنها برای بیننده تکراری شده و مخاطب حین دیدن یک مجموعه جدید به یاد یک سریال قدیمی میافتد که در همین خانه فیلمبرداری شده است.
باز هم گلایه
یکی از مدیران تولید درباره سختیها و معضلات پیدا کردن لوکیشن برای ساخت آثاری که حال و هوایشان در دهههای گذشته میگذرد، توضیح میدهد: «متأسفانه روند ساخت و ساز در سالهای اخیر آنچنان افزایش پیدا کرده که ۷۰ درصد لوکیشنها نابود شده است. اگر شرایط همین گونه پیش برود مجبور خواهیم شد برای پیدا کردن برخی فضاها به خارج از تهران برویم. همین معدود لوکیشنهای موجود در تهران هم تکراری و نخ نما شده است و برای خروج از یکنواختی، به دکور، نور، رنگ و تغییر چیدمان متوسل میشویم.»
مسعود عسگری با بیان اینکه از نظر لوکیشن هر روز بیپشتوانهتر میشویم، یادآور میشود: «سراغ هر جا را که میگیریم یا تخریب شده یا به واسطه تغییراتی که در آن دادهاند جوابگوی قصه ما نیست. تیم تولید باید علاوه بر صرف هزینه هنگفت مالی، انرژی مضاعفی را هم به خرج دهد تا یک لوکیشن پیدا کند و برای تصویربرداری آماده شود.» مدیر تولید سریال «سالهای ابری» با اشاره به اینکه حتی برای به تصویر کشیدن دهههای ۴۰، ۵۰، ۶۰ و حتی ۷۰ شمسی مشکل داریم، میگوید: «حتی اگرهم لوکیشنی پیدا شود به علت تعمیرات و ساخت و ساز در اطراف آن با مشکل مواجه میشویم. برای مثال سکانسهای یک سریال در مدرسه ناشنوایان باغچه بان تصویربرداری میشد و در نزدیکی آن یک ساختمان میساختند که صدایش کار ما را با مشکل مواجه میکرد. مجبور شدیم پس از مذاکره با پیمانکار آن ساختمان، مبلغی را بپردازیم تا برای چند روز کارشان را متوقف کنند. همین موضوع باعث شد هزینه لوکیشنهای این سریال سه برابر برآورد اولیه تمام شود.» داوود معدنی، اما مشکل پیدا کردن لوکیشنهای قدیمی را نه فقط تعداد کم و محدود بودنشان که تعمیرات و بازسازیهای ناشیانهای که موجب تغییر شکلشان به صورت امروزی شده است میداند.
مدیر تولید مجموعه «خاطرات مرد ناتمام» در این باره میگوید: «خیلی از لوکیشنهای قدیمی و تاریخی به دلیل تعمیرات ناشیانه از بین رفته یا کارایی خود را از دست داده است، مثلاً پنجرهها را تعویض و از شکل اولیه خود خارج کردهاند. اگر هم بخواهیم به شکل اولیه برگردانیم نه اجازه اش را میدهند و نه اصولاً از نظر اقتصادی به صرفه است.»
*روزنامه جوان
ارسال نظر