به گزارش سینماپرس، ساخت آثار اقتباسی از رمانهای مهم بارها در هالیوود تکرار شده است. اهمیت رمانهای مطرح آمریکایی و اروپایی در حدی است که آنها به طور وسیعی در ساخت فیلم، سریال، کارتون و تئاتر مورد اقتباس قرار گرفتهاند.
یکی از برجستهترین رمانهای اقتباس شده در دنیای سینما رمان «زنان کوچک» نوشته لوییز می الکات است. رمانی محصول مکتب رمانتیسیسم و در خلال سالهای قرن ۱۹ میلادی.
تصویر لوییز ام الکات
ما زنان کوچک را با سریال کارتونی آن در میانه دهه ۱۳۷۰ میشناسیم. کارتونی آرام با فضای دلنشین برای بچهها و مادران. خصوصیات رمانتیسم الکات دقیقاً به همین عناصر خیالی و رویایی آن باز میگردد. رمانتیسیسم با تکیه بر فضای عاطفی، لطیف و رویاگونه خود زندگی را زیبا و جذاب خلق میکند و از تلخیهای جنگ و روزگار پرهیز میکند.
این در حالی است که رئالیسم بر نمایش تمام زوایا و ابعاد زندگی آنطور که هست اصرار دارد. الکات در سالهای جنگهای داخلی آمریکا شاهد این جنگ تاریخی بود و رمانش نیز دربردارنده سالهایی است که پدر خانواده برای جنگ به جبهه رفته است.
در فیلم دو ساعته «گرتا گرویگ» جزیئات میهنپرستانه فیلم به خوبی نمایش داده شده است. تکیه بر این عنصر که باید برای جنگ به جبهه رفت و فدای کشور شد تمی است که در کنار شوخیها و بازیگوشیهای دخترانه و عشق و عاشقی بسیار هنرمندانه برجسته شده است.
گرتا گرویگ کارگردان زنان کوچک
در سکانسی مادر به بچهها میگوید که باید برای پدر که در جنگ است دعا کنیم. تا زمانی که پدر به منزل برگردد همه منتظرند تا او را ببینند. این مدت زمان انتظار در سرتاسر فیلم برای دیدن پدر رزمنده از او یک قهرمان ملی-میهنی ستودنی ساخته است. در سکانسی دیگر مادر زمانی که در حال کمک رسانی به جبهه است، میگوید که این کمترین کاری است که برای میهنش کرده و باید زودتر برای کشور خود کاری میکرده است. این قبیل سکانسها همه نشان میدهد که هالیوود برای پاسداری از خاک و میهن خود حاضر است دست به ساخت بهترین آثار ادبی خود بزند تا همواره مردم را محافظ کشور خود باقی نگه دارد.
پشت صحنه زنان کوچک
جدای از افسوسی که باید به حال سینمایمان به دلیل عدم توجه کافی به منافع ملی و میهنپرستانه داشت، باید از قابلیتهای فوق العاده رمانتیسیسم سینمایی برای پرداخت هنری و ادبی قوی برای چنین مضامین مهمی گفت.
رمانتیسیم به دلیل خاصیت امیدآفرینی که دارد بهترین مکتب برای ساخت فیلمهای ملی-میهنی است. اما اتفاق بدی که در سینمای ما در نسبت به سینمای جنگ افتاده است استفاده از سبک رئالیسم است. استفاده از این مکتب ادبی طبیعتاً برای اینکه وفادار به قواعد آن باشد، باید هرآنچه که هست از جمله تلخیها و مصایب را ترسیم کند و این گونه ترسیم و پیکره بندی مگر با وارد کردن عناصری از عشق و عاطفه و امید چندان کاربردی برای منافع ملی و میهنی ندارد.
مانند اتفاقی که در فیلمی مانند «نجات سرباز رایان» رخ میدهد. فیلم معروف اسپیلبرگ فیلمی رمانتیک نیست و کاملا رئال است اما هوشمندانه به عنوان یک تکنیسین و سینماگر هالیوودی، جهت کلی این فیلم سخت و سرشار از کشتار را به سمت ژانر حماسی EPIC میبرد و در نتیجه فیلمی ملی میسازد.
نجات سرباز رایان
بنابراین سبک این گونه آثار هالیوود رئالیسمِ حماسی ملّیگرایانه است حال آنکه بسیاری از فیلمهای سالهای اخیر جنگی سینمای ایران رئالیسم افسرده ضدملی است و اوج تعجب آنجا است که جنگ هشت ساله ما برای دفاع از جان و خاک و ناموس بوده و تمام جنگهای ایالت متحده آمریکا برای کشورگشایی و از سر متامع دنیوی و افزایش سرمایههای نفتی خود بوده است.
پس هالیوود هم از مکتب رمانتیسیسم و هم از رئالیسم برای ساخت فیلمهای ملی-میهنی خود استفاده میکند. هر کدام البته در قواعد ژانری خود و کاملاً تکنیکی اما جهتدار و هدفمند رو به سوی سینما و منافع ملی.
بنابراین نگرش اشتباه به مکتب و سبک در هنرِ سینمای ایران باعث شده است تا یکی از مهمترین زمینههای روایی ما برای ساخت فیلم دچار نوعی بیماری سیاهنمایی شود و به این صورت به جای داشتن سینمای ملی ما با سینمای ضدملی در حوزههای تاریخی و دفاع مقدس روبروییم.
*تسنیم
ارسال نظر