به گزارش سینماپرس، محمدعلی بهمنی نامآشنای شعر معاصر در گفتوگوی ایسنا با وی به مناسبت زادروزش میگوید: اینکه موسیقی بتواند درمانی برای وجود انسان باشد به این بستگی دارد که ما چه موسیقی و ترانهای را گوش میکنیم، این «ما» البته میتواند به معنای همه نباشد، چون ممکن است خیلی از ما ترانههایی سطحی را به دلیل شادی که دارد، گوش کنیم. حتی ممکن است شادابی که این ترانهها دارند، از نظر موسیقی اصلاً غلط باشد ولی از همان لذت میبرند. اگر ترانه این روزگار را با گذشته مقایسه کنیم، میبینیم که آنها چه انرژی به ما میبخشیدند. ترانههای امروز برای کسی که ترانه امروز را با گذشته مقایسه میکند ممکن است هیچ انرژی نداشته باشند و حتی خستهکننده هم باشند، چون این ترانهها، ترانه نیست، ولی میبینیم با اینکه ترانه نیست و انگار از ذات ترانه هیچ خبری ندارد، اما ادامه پیدا میکند و بیشتر میشود؛ ترانههایی بیانرژی و بیمفهوم. پس این به خودمان بستگی دارد که در چه شرایطی برای خودمان چه را دلخوشی و دارو بدانیم.
به گفته این شاعر پیشکسوت کشورمان، اکنون برای ساخت یک ترانه بسیار خوب خیلی زحمت کشیده میشود و نیز هزینه میشود که میتواند برای نسلهای بعد هم انرژیبخش باشد، اما در زمانه خودمان اصلاً کسی به آن اهمیت نمیدهد. متأسفانه دوستداران ترانه و موسیقی خیلی با شنگی خودشان را خوشحال میکنند و همان نوع موسیقی انگار برایشان یک درمان است. در حالی که در گذشته موسیقی خوب بدون اینکه آن شنگیها را هم داشته باشد، خود موسیقی و شعر بیماری را از انسان میگرفت که هیچ، حتی درمانی برای فکر و شخصیت او بود.
بهمنی در ادامه عنوان میکند: در روزگار فعلی نامهای بسیاری از شاعران خوب وجود دارد که هر کدام از کارهایشان خیلی دوستداشتنی است و جدا از انرژیبخشی به انسان، به درک او کمک میکند. فکر نکنید که شعر ما آسیب دیده است، بسیاری از فرزندان شعر ما هر کدام درمانی برای تمام شرایط هستند، البته اگر شعرشان را با درونمایهای که دارد برای خودمان بخوانیم. شعر روزگار ما دارد حرکت خود را میکند، منتها یک پرده یا دیواری انگار بین ترانههای خوب و مردم است. در گذشته هر مجله هفتگی که منتشر میشد، حداقل چند صفحه به شعر شاعران آن روزگار اختصاص داشت و در کنار آن شعر شاعران گذشته هم وجود داشت که وقتی مقایسه میکردیم، میدیدیم چه انرژی در شعر آن روزگار وجود دارد، در عین حال که شعر گذشته هم انرژیبخش است.
ارسال نظر