به گزارش سینماپرس، آخرین نمونه از این دست را مینیسریال «دستگیری» محصول ۲۰۱۹ BBC به نمایش گذاشته است که علاوه بر خطر دیپفیکها، یک هراس «احتمالا» تخیلی دیگر(!) هم به داستان اضافه کرده است: آیا حتی فیلمهای زنده دوربینهای مداربسته که پیش چشم ماموران حراست اتفاق میافتند هم دستکاری میشوند؟
کمتر از یکسال پیش وقتی ویدئوی دیپفیک مارک زاکربرگ با صحبتهایی عجیب و غریب در فضای مجازی دست به دست میشد، هنوز سیاستهای خود فیسبوک هم مبتنی بر مبارزه و حذف ویدئوهای جعلی از این دست نبود و این شرکت فقط یک ماه قبلتر از حذف ویدئوی جعلی نانسی پلوسی، سخنگوی مجلس سنای آمریکا، امتناع کرده بود. چند ماه بعد البته زاکربرگ گفت که دارد درباره دیپفیکها بیشتر فکر میکند تا راهی برای مبارزه با محتوای جعلی پیدا کند که در عین حال برهمزننده
آزادی بیان کاربران نباشد. حالا اما به نظر میرسد غربیها حتی از هراس دیپفیکها و کارهای خطرناکی که با یک ویدئوی جعلی واقعنما از دیوانهای مثل ترامپ برای روشن کردن آتش جنگ اتمی میتوان انجام داد، عبور کرده و به هراس تشکیک در واقعیت فیلمهای زنده رسیدهاند. اولین فصل از مینیسریال «دستگیری (capture)» عمق این هراس را به خوبی به نمایش میگذارد.
این سریال که در انگلیس ضبط شده، داستانی در لندن را روایت میکند که از یک روش جدید اطلاعاتی-امنیتی MI۵ سیستم امنیت داخلی بریتانیا پرده برمیدارد. ماموران امنیتی این کشور دست در دست سیا به ایدهای برای دستکاری واقعیت رسیدهاند و آن اینکه فیلمهای جعلی را جلوی چشم دوربینهای مداربسته به نمایش میگذارند. هرچند هسته اصلی این درام جنایی و رازآلود، تخیلی
به نظر میرسد اما به لحاظ تکنولوژیک و منطقی همین الان امکان اجرای آن وجود دارد و مثل خیلی فیلمهای دیگر، هیچ بعید نیست که برگرفته از واقعیت یا دستکم محرک ایجاد آن باشد. به هر صورت ساخت دیپفیکها الان دیگر چندان کار دشواری نیست و روالی که در سریال برای جایگزین کردن فیلمهای ساختگی به جای تصاویر پیش روی دوربینهای مداربسته نشان داده میشود، روالی معقول و شدنی است.
سریال البته از بازیگران بزرگ و حتی مناسبی استفاده نکرده اما داستان و پرداخت آنقدر گیرا و جذاب هست که مخاطب را به دنبال خود تا ۶ قسمت بکشد. بن کنان، نویسنده و کارگردان این سریال گفته که هنوز به طور قطعی نمیتواند درباره تولید فصل دوم این سریال چیزی بگوید اما موضوع در مرحله مذاکره قرار دارد. او همچنین گفته است: «من فکر میکنم ما موفق شدهایم صورت این جهان جدید را خراش دهیم؛ جهان جعلیات و همه کارهایی که در آن امکانپذیر است و شما هم میتوانید امکان وقوع آنها را باور کنید.»
سریال با چند بار چرخش در پایانبندی داستان، سعی میکند دفاع خود از سیستم امنیتی انگلیس را پنهان کند اما نهایتا زنی که رییس کل عملیات «دستکاری» است، از این اقدام اینطور دفاع میکند که ما دروغ را به جای واقعیت نمیگذاریم بلکه فقط برای واقعیتهایی که مدرکی برای اثباتشان در دادگاه وجود ندارد، شواهدی قابل استناد جور میکنیم. این استدلال، آنچنان ظریف در فیلم کار گذاشته شده که با اعتراف شخصیت اصلی به گناهکار بودن خود در کشتن یک افغانستانی بیگناه در یک عملیات علیه طالبان، نهتنها مخاطب که حتی افسر زن حقیقتطلب داستان را هم قانع میکند که چنین کاری خلاف اخلاق نیست. تنها سوالی که باقی میماند همین است: آیا همه کسانی که به این روش دسترس دارند، به اندازه MI۵ و سیا، آدمهای خوبی هستند که از آن سوءاستفاده نکنند؟
تلگراف
نویسنده «دیلیتلگراف» که به این سریال چهار ستاره از پنج ستاره داده، در نقد خود بر آن نوشته است: «همه ما با این آگاهی هشدارآمیز بزرگ شدهایم که دوربین میتواند گاهی دروغ بگوید اما به هر حال دیگر دوربین مداربسته واقعا راست میگوید؛ نمیگوید!؟» این پایگاه بیان میکند که سریال «دستگیری» اولین روایتی نیست که تصویری از شیوه انتشار خبر در میان مردم را میسازد بلکه از فیلم «انفجار» ۱۹۶۶ تا فیلم «دشمن مردم» ۱۹۹۸، این ژانر شکل و شمایل مشخصی داشته است اما انگار الان و این شرایط، بهترین زمان برای بازسازی و بازبینی این تم است. شاید عبارت «فیکنیوز»، عبارتی باشد که به سرعت دارد معنای خود را از دست میدهد اما زیر سوال بردن درستی و واقعیت داشتن چیزی که جلوی چشممان اتفاق میافتد، فقط و فقط ویژگیای است که از سال ۲۰۱۹ به بعد باب شده است.
ایندیپندنت
نویسنده «ایندیپندنت» که مانند گاردین از این سریال با دادن چهار از پنج ستاره استقبال کرده، معتقد است که سریال خط یک تریلر جنایی را با نمایش کاراکتر «قاتل خونسرد» آغاز میکند و با فیلم دوربینهای مداربسته، تماشاگر را قانع میکند که در حال دیدن چنین داستانی است اما به زودی مشخص میشود که مساله همان دوربینهای مداربسته هستند. این پایگاه مینویسد: «بنابراین ما با یک داستان توطئه طرف هستیم که با یک نوع تریلر «برادر بزرگ» مخلوط شده که در جهان کنونی تعقیب و گریزهای دیجیتالی اتفاق میافتد.» نویسنده ایندیپندنت همچنین انتخاب نام انگلیسی «capture» برای عنوان سریال را اینطور توضیح میدهد: «این واژه به ویدئوهای مختلف «caps» برمیگردد و روشی برای شناسایی شاهدها یا مظنونهاست که اخیرا در لندن مورد استفاده قرار میگیرد و بهتر و کارآمدتر از چیزی است که در فیلم میبینید؛ اما این مهم نیست. به هر حال شما نکته را گرفتید: بله! شما تحت نظر هستید!»
گاردین
نویسنده «گاردین» که سه ستاره از پنج ستاره را به سریال «دستگیری» داده، درباره آن نوشته است: «اکنون، هنرهای ما باید مشکلات جهانمان و جعلیات فزاینده آن را تفسیر کنند. این همان کاری است که سریال «دستگیری»
انجام میدهد.»
نویسنده گاردین، درباره هراس گم شدن واقعیت در دنیای پر از جعلیات دیجیتالی که هرگز قابل صحتسنجی نیستند، ابراز نگرانی میکند؛ خصوصا در دورهای که سرویسهای امنیتی،
روز به روز از قدرت نرم بیشتری برای کنترل مردم با همین ابزارهای دیجیتال برخوردار میشوند.
او نهایتا با ناامیدی به خواننده هشدار میدهد که به یاد داشته باشد زندگی در جهان کنونی، مانند راه رفتن روی شنهای رونده است که حقیقت مدام زیر پای فرد،
لیز میخورد.
*صبح نو (فاطمه ترکاشوند)
ارسال نظر