به گزارش سینماپرس، سینمای ایران دوره و زمانه عجیب و غریبی را سپری میکند. آدم دیگه به هیچ چیز و هیچ شخص آن نمیتواند اعتماد کند، حتی چشمانش. دوغش با دوشاب یکی شده. راست و دروغش فرقی با هم ندارد. حقیقت و پنهان کاری در سینما خواهر و برادر شده اند و سر آخر دزد محل، آژان سینما شده است. بله! متاسفانه این حکایت این روزهای سینمای ایران است.
چندی است به واسطه نامه و گفت و گوی محمد امامی متهم بانکی بحث فساد مالی و پول کثیف در سینما ایران داغ شده است و اظهار نظرهای متفاوتی در اینباره از هر گوشه و کناری شنیده میشود.
اینکه رسانهها و اهالی سینما تا به این حد دغدغه فساد به هر شکلش را دارند، جای خوشحالی دارد و بی شک راه پیشرفت سینما شفافیت، پیگیری و مطالبه است. از ریز تا درشت!
اما وای به روزی که خود دزدان سینما آب را گل آلود دیده و بخواهند ماهی گیر این برکه باشند.
وای به روزی که مفسدان و بدهکاران بانکی برای لاپوشانی پروندههای عریض و طویلشان پرچمدار مبارزه با فساد شوند. بی شک برخی این حربه را به کار میبرند که کسی به آنها شک نکند و گمان نبردند که اینها خود از بزرگترین مفسدان سینما هستند. اما همه سینماگران و رسانهها ماهی دریا نیستند که حافظه و ذهنشان فقط چند ثانیه بیشتر دوام و قوام داشته باشد.
در اینکه محمد امامی تهیه کننده شهرزاد متهم است شکی نیست و باید منتظر ماند و دید که نتیجه رای دادگاه این متهم بانکی چه میشود و به کجا میرسد که بر طبق کیفر خواست و شواهد و قرائن چه بسا رای سنگینی علیه او صادر شود.
اما در این بین منجیانی که هنوز پرونده بدهکارهای ۱۰ سال گذشته شان در وامهای بانکی برای یک فیلم توقیفی مختومه نشده و یا منجیانی که روزگار با سرمایه بانک گردشگری فیلم ساختند و در این زمینه پرونده دارند، لیدر و رهبر مبارزه با فساد شده اند.
چه چیزی باعث میشود که این افراد سر دمدار ماجرای ضد فساد باشند در صورتی که خود پروندهای مبهمتر از پروندههای کنونی دارند؛ افرادی که خود عامل ورود سرمایه گذاران کلان به سینما بودند، اما بعد ازر اینکه نتوانستند با آن سرمایه گذار کاری به جلو ببرند خودشان منتقد این جریان شدند.
در فضای ایزوله سینما و تلویزیون دولتی در چندین سال گذشته مدیرانی پرورش یافتند که بعد از اتمام دوران خدمت شان به تاسیس دفاتر پخش و تولید فیلم پرداختند؛ مدیرانی که حوزه هنری و امثال هم پلهای بود برای رسیدن به رویاهای شان؛ البته این ضعف در نخست به ساختار این مجموعهها بر میگردد و هنوز هم ادامه دارد.
گویا این مجموعهها ساخته شده اند برای پرورش مدیرانی که بعد از چند سال به بخش خصوصی میپیوندند و منکر سابقه شان میشوند؛ افرادی که حتی در خلاف جهت سیاستها و ارزشهای آن ساختار، رایت فیلم خریداری میکنند، فیلم تولید میکنند وسریال لاکچری میسازند؛ در این بین پولهایی هم ناپدید و بعد فرد مذکور از مجموعه خارج میشود!
کسانی پرچمدار مبارزه با فساد شده اند که سبقه و سابقه خودشان در سینما برای همه روشن است. این عده با کمک رسانههای زرد و غیررسمی میخواهند خود را فرشته و قهرمان جا بزنند!
سینما هنر جذابی است و تولیدکنندگان همیشه در رقابت بهترین شدن؛ حال آن که ما گذشته را فراموش کنیم و خود را در لباس فرشتهای بیابیم تناقضی آشکار است.
در انتظار روزی هستیم که دستگاه عادل قضایی همچنانکه از مورد خاص امامی نگذشت و او را به محکمه عدالت سپرده به عنوان مدعی العموم پروندههای دیگر سینما را باز کند و چرخه فساد در سینمای شبه دولتی را متوقف سازد.
*جوان
ارسال نظر