یکشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۱۱:۱۹

وقتی قانون بازنشستگی مدیران صدا و سیما را تهیه کننده می کند!

مهدی فرجی: تسویه حساب‌های درون سازمانی را اصلا احساس نکردم

مهدی فرجی در مراسم تشییع پیکر مرحوم «محمدابراهیم سلطانی فر»

سینماپرس: مهمان شب گذشته کافه‌خبر لایو خبرآنلاین مهدی فرجی تهیه‌کننده سریال «نون، خ» و مشاور پروژه «پایتخت۶» بود.

به گزارش سینماپرس، مهدی فرجی چهره‌ای شناخته شده در سیما و با عنوان «مدیر سابق شبکه  یک» است. او که در دوران مدیریتش سریال‌های خوبی را روانه آنتن تلویزیون کرده، حالا چندسالی است که در کسوت تهیه‌کنندگی سریال‌های مختلف مشغول به فعالیت است و از ابتدای سال۹۹ هم با دو سریال، یکی در سمت ناظر و مشاور پروژه (پایتخت) و دیگری در سمت تهیه‌کننده (نون، خ) روی آنتن بوده که هر دو سریال هم جز سریال‌های پربیننده صداوسیما در ماه‌های اخیر بوده‌اند. به همین دلیل در گفتگوی لایو خبرآنلاین با این مدیر فرهنگی سابق و تهیه‌کننده فعلی درباره این دو سریال پرچالش و پربیننده به گفت‌وگو نشستیم که متن این گفت‌وگو را می‌توانید در ادامه بخوانید.  

با توجه به اینکه «نون، خ» در ابتدا برای باکس ماه رمضان آماده می‌شد و بعد به خاطر شیوع کرونا تعداد قسمت‌های آن کمتر و پیش از ماه مبارک پخش شد، فکر می‌کردید این قدر از کار استقبال شود؟

واقعیت این است که امیدوار بودیم از فصل دوم «نون، خ» استقبال شود اما شاید نه تا این حد. تصورمان این بود که ان‌شالله برای ماه مبارک رمضان پخش خواهیم شد. ماه رمضان هم المپیک سریال‌های تلویزیون است و تعداد زیادی بیننده پای تلویزیون نشسته‌اند که سریال‌ها را ببینند. وقتی به دستور معاون محترم سیما و مدیر شبکه توصیه کردند که سریال در فاصله بعد از تعطیلات نوروز و ماه مبارک پخش شود، خودمان تصورمان این بود که بعضی از مردم سر کار می‌روند و فعالیت‌ها و کسب و کارهای کوچک رونق پیدا می‌کند، بنابراین میزان استقبالی که فکر می‌کردیم در ماه مبارک خواهیم داشت ممکن است در این زمان نداشته باشیم اما حقیقتش این است که شگفت‌زده شدیم. خوشبختانه خیلی مورد استقبال و اقبال مردم قرار گرفت و به سرعت در همان قسمت‌های اول، دوم در همه جا بحث «نون، خ» بود و توصیه‌های مردم به هم که سریال را تماشا کنید و این خیلی حال ما را خوب می‌کرد.

به نظر می‌رسد فصل دوم با استقبال بیشتری روبه‌رو شدید؟

بله. در این فصل چیزی بیش از ۲۰درصد به میزان مخاطبانمان اضافه شد و تقریبا بیش از ۵۶درصد مردم سریال «نون، خ۲» را دیدند.

شما امسال یکی از خبرسازترین چهره‌های تلویزیونی بودید. هم در «پایتخت» و هم «نون، خ» حضور داشتید. چون در کنار هر دو کار بودید و هر دو کار را هم مردم دوست داشتند تفاوت این دو سریال از نظر شما در چیست؟

«نون، خ» به معنای واقعی درباره قومیت کُرد است در حالی که سریال جذاب «پایتخت» داستان خودش را دارد و خیلی جذابیت‌هایش را از قومیت مازنی نمی‌گیرد. تفاوت در این است که من کار «نون، خ» را کاملا قومیتی می‌دانم در حالی‌که سریال «پایتخت» را بعد از ۶فصل مردم مثل یک سریال معمولی می‌بینند و به آن علاقه دارند.

یکی از ویژگی‌های «نون، خ» که در فصل دوم خیلی بیشتر به چشم آمد این بود که خیلی از چهره‌های شاخص عرصه بازیگری، غیر از سعید آقاخانی و حمیدرضا آذرنگ و یکی دو بازیگر دیگر استفاده نکرده. بیشتر از بازیگران محلی بهره بردید و کاراکترها خلق شدند. یک سریال شاید کم‌هزینه‌ای هم هست. رمز موفقیت این سریال که توانسته مخاطب جذب کند چیست؟

اولا خواهشا نگویید کم‌هزینه، ما گاهی سر صحنه که بودیم آقای آقاخانی بعضی از سکانس‌ها را که می‌گرفتند می‌گفتند به اندازه یک سریال الف ویژه اینجا تدارک دیدیم. اما بله. این که ما به لحاظ دستمزد بازیگر کمتر از بعضی از سریال‌ها هزینه کردیم را رد نمی‌کنم. اما واقعیتش این است که این جذابیت به ظرفیت‌های قومیتی برمی‌گردد که ما از آنها استفاده می‌کنیم. از ابتدای «نون، خ۲» این بحث را با آقای آقاخانی داشتیم. ایشان از همان ابتدا نظرش این بود که چهره‌ای به کار اضافه نشود و من را قانع کرد و گفت اجازه بده ما همین روند را برویم، برای اینکه این لهجه و لباس و جغرافیا و موسیقی و در کنار اینها قصه است که برای ما جذابیت می‌آورد و حال و هوای قصه ما را کاملا عوض می‌کند. بنابراین من فکر می‌کنم استفاده از همه این ظرفیت‌های قومیت کُرد در کنار مجموعه‌ای از هنرمندان درجه یک کار ما را جذاب کرد. واقعا این همه استعداد در استان کردستان و استان کرمانشاه، این دو استانی که ما از آنها بازیگر آوردیم شگفت‌انگیز است. حقیقتا آدم حیرت می‌کند. هر بازیگری می‌آوردیم یکی از یکی بهتر بود و به هر کدام فرصت می‌دادیم از دیگری درخشان‌تر بود.

به این دلیل گفتم کم‌هزینه که بازیگر کاراکتر عموکاووس در یک برنامه تلویزیونی گفت کلا ۷میلیون دستمزد گرفته.

نه ایشان اشتباه کرده و اتفاقا تماس گرفت و اصرار داشت که یک طوری این اشتباه را درست کند. بعضی از دوستان همشهری‌اش هم ناراحت بودند که چرا اینطور گفتی و هم ارزش و اعتبار بازی ما پایین آمده و هم رقم اینقدر پایین نبوده. من گفتم نیازی نیست کاری انجام شود، اما ایشان تقریبا ماهیانه این رقم را می‌گرفتند. اینکه من گفتم کار ما یک جاهایی در حد الف ویژه بود، به این دلیل بود که کمتر از ده درصد سکانس‌های ما زیر ۵نفر بازیگر دارد. عموما سکانس‌ها شلوغ، ریتم تند و با قصه‌های در جریان بودند و این خیلی کار سختی بود. روزی که سکانس زلزله را می‌گرفتیم، آنقدر ماشین آورده بودیم از آمبولانس تا نیسان و ماشین‌های باری و ماشین‌های دیگر هر کس می‌دید تعجب می‌کرد. برای اینکه آقای آقاخانی می‌خواست این صحنه‌ها واقعی دربیاید و تلاشمان این بود که جایی کم نگذاریم. درحقیقت اگر دستمزد بازیگر نداشتیم چندبرابر جاهای دیگر هزینه کردیم که بتواند خودش را نشان بدهد.

شما بلافاصله بعد از حملاتی که به «پایتخت» شده بود کار را روی آنتن بردید. یک جاهایی به نظر می‌رسید که شاید دچار خودسانسوری شدید و هر جایی که احساس می‌کردید چیزی ممکن است مشکل‌ساز شود خودتان حذف کرده بودید. درست است؟

فشار زیادی روی سریال بود. چند روز قبل خانم غفوری تهیه‌کننده «پایتخت» بعد از تمام شدن «نون، خ» به من زنگ زده بود که خسته نباشید و خدا قوت بگوید.  خود ایشان به من گفت شرایط شما خیلی سخت بود که بعد از «پایتخت» پخش شدید، یک فشارهایی روی شما بود و حساسیت‌هایی افزایش پیدا کرده بود، گفتم بله واقعا این طور بود. خود این باعث می‌شد ما یک بخش‌هایی را خودمان حذف کنیم. در زمان فیلمبرداری هم خود آقای آقاخانی مواردی را حذف می‌کرد و نمی‌گرفت و می‌گفت اینها ممیزی می‌شود چرا باید بگیریم. نگاه آقای آقاخانی خیلی با ممیزی تلویزیون آشنا است و حواسش به این موارد بود. اما خب یک بخش‌هایی هم احساس می‌کردیم بعد از تولید، زمان پخش به شرایط سیاسی و اجتماعی نمی‌خورد و باید ملاحظه کنیم. برای مثال ما از ۴ماه قبل صحنه فرار شفیع از زندان را گرفته بودیم ولی زمان پخش همزمان شد با ماجرای زندان سقز. خودمان احساس کردیم این نباید پخش شود؛ بنابراین خودمان ممیزی کردیم. همینطور بعضی ممیزی‌های دیگر از جنس دیگر. مثلا هر جایی احساس می‌کردیم یک کلمه بی‌ادبی کوچکترها نسبت به بزرگترها باشد، سعی کردیم حذف کنیم. اینها اسمش به اعتقاد من سانسور نیست. شما هم دیدید. یکی از نکات مثبتی که مردم درباره سریال می‌گفتند این بود که سریال پاک و پاکیزه است و ادب در آن رعایت شده.

نکته‌ای که وجود دارد این است که یک تعداد از سکانس‌هایی که حذف شده بود در فضای مجازی پخش شد. مثلا حذف شوخی‌ای که با صمد کرده بودید خیلی سخت‌گیرانه به نظر می‌رسید.

بله به نظر من هم سخت‌گیرانه بود.

یا سکانسی که از بازی آن پسربچه و ادای دین به آقای کیمیایی درآوردید.

واقعیتش این است که ایجاد سو تفاهم می‌کرد. چون این اتفاق در «پایتخت» افتاده بود و واکنش‌هایی در پی داشت، ما نگران این بودیم که این سریال ما را هم به حاشیه ببرد و تبعاتی ایجاد کند. شاید اگر در «پایتخت» نبود این را می‌گذاشتیم. چون «گوزن‌ها» یک فیلم مطرح سینمای ما و فیلم قابل دفاعی است. اما به دلیل حاشیه‌هایی که قبلش ایجاد شده بود ترجیحمان این بود که از حاشیه فرار کنیم و اجازه بدهیم سریال مسیر خودش را برود.

این نظر جمعی بود؟

سعید آقاخانی بالاخره دلخوری‌هایی داشت. اما همه اینها با توجه به شرایط است. آقای آقاخانی هم بالاخره دلخور بود اما انجام داد و بعدا برای آقای کیمیایی هم فرستاد و پست گذاشت و ادای دینش را به ایشان کرد. تلاش ما این بود که به سلامت عبور کنیم دچار حاشیه نشویم که خوشبختانه این اتفاق هم افتاد.

بخشی از انتقادها به این بود که اگر این بخش حذف شده چرا منتشر می‌شود که این حساسیت‌ها ایجاد شود؟ البته اینکه کار آن بچه دیده شود خیلی لذت‌بخش بود.

من منکر این نیستم. بالاخره آقای آقاخانی برای آن صحنه خیلی زحمت کشیده بود و آن پسربچه هم بسیار بااستعداد بازی کرده بود، اساسا یک مقدار حیف بود که دیده نشود. خصوصا که از یک فیلم مطرح تاریخ سینمای ما بود اما به هر حال تشخیص کلی این بود که با توجه به حواشی حذف شود؛ و البته همانطور که آقای آقاخانی نوشته بود در کنار هم قرار گرفتن این دو دیالوگ یک مقدار سکانس را طولانی هم کرده بود. نزدیک به هفت، هشت دقیقه بود و ما یک مقدار از قصه فاصله می‌گرفتیم. مجموع همه اینها باعث شد ما در نهایت این بخش را حذف کنیم.

یکی از ویژگی‌های دیگری که در سریال شما خیلی به چشم آمد استفاده از موسیقی اصیل کردستان بود و به نظر می‌رسد شما مرزهایی هم در این زمینه جابجا کردید.

حقیقتش این است که ما در استفاده از ظرفیت قومیت کُرد نیم‌نگاهی هم به موسیقی کردی داشتیم که از موسیقی‌های جذاب ایران و جهان است. در جهان شناخته شده است و در درون خودش قابلیت‌های شگفت‌انگیزی برای شاد کردن مردم دارد و حتی صحنه‌هایی که صحنه‌های سنگین و غمگینی بود مثل زلزله ما از موسیقی کُردی استفاده کردیم. حیف بود که از این ظرفیت استفاده نکنیم. ما سال قبل تقریبا این موسیقی‌ها را پخش کرده بودیم، آقای زیرک که می‌گفتند خیلی مورد علاقه مردم کُرد است موسیقی‌اش را پخش کرده بودیم. امسال از موسیقی آقای مظهرخالقی هم که سال گذشته دعوت شد به ایران و در کردستان از ایشان تجلیل شد، استفاده کردیم و این موسیقی هم خیلی مورد علاقه و توجه مناطق کُردنشین است.

بعد از این دو از موسیقی آقای رزازی هم استفاده کردید.

البته اعتراف می‌کنم که آن موسیقی اشتباه پخش شد. ما بنای پخش موسیقی آقای رزازی را نداشتیم. کاملا بدون غرض و انگیزه پخش شد. تفاوت داشت با سایر موسیقی‌هایی که کاملا آگاهانه پخش کردیم.

مگر پای میز تدوین نبودند؟

قرار بود یک موسیقی کُردی با تم باران انتخاب شود. تدوینگر عزیزمان آقای خاقانی که شبانه‌روزی زحمت کشید واقعا، این موسیقی را از اینترنت پیدا کرد و وقتی معلوم شد، قرار بود که حذف کنیم اما کاملا پخش آن شب ما دقیقه نودی شد و فراموش کردیم. چون اسامی خوانندگانی که به صورت کوتاه پخش می‌کردیم به پخش اعلام نمی‌کردیم، خود این موسیقی که پخش شد ۷۰ثانیه است و فقط ۲۰ثانیه خوانندگی داشت، بنابراین از دستمان در رفت وگرنه طبیعی است که بنا نداریم هر خواننده‌ای را با هر کیفیت و هر سابقه‌ای در سریال استفاده کنیم.

صدای آقای محمدیان هم برای سکانس پایانی به کارتان آمد.

بله. آن موسیقی خیلی به جان سریال ما نشست. برای صحنه‌های پایان کار،  در هفته پایانی پخش، یک گروه به کرمانشاه فرستادیم تا از جذاب‌ترین و دیدنی‌ترین نقاط استان و شهر فیلمبرداری کنند. چون بالاخره سریال «نون، خ» با زلزله شروع شد و نمی‌خواستیم پایانش را همینطور رها کنیم. می‌خواستیم بگوییم این شهر ساخته شده است. بنابراین آن تصویربرداری جذاب و زیبا از نقاط دیدنی استان انجام شد و در دو پلان پایانی شهر زیبای کرمانشاه را نشان دادیم. آنجا آقای آقاخانی صدای آقای محمدیان را انتخاب کردند که سال‌ها بود از تلویزیون پخش نشده بود، من اینجا از رئیس واحد موسیقی سازمان جناب دکتر مراغه‌ای تشکر می‌کنم که مجوز پخش را به ما دادند و کاملا در آن سکانس به جان این سریال نشست و آن را دیدنی کرد. شاید همین که آن موسیقی آخر دیده شد و مورد توجه قرار گرفت و دهان به دهان چرخید، خیلی تاثیر داشت بر اینکه پایان ما پایان خوشی باشد.

با خود استاد هماهنگ شد؟

بله. ما در جشنواره‌ای که سال گذشته در کرمانشاه برگزار کردیم و من دبیر بودم، از استاد محمدیان تجلیل کردیم. اینجا هم این اتفاق افتاد. دو، سه باری با ایشان تماس گرفتم، پاسخ ندادند، بعد ایشان تماس گرفتند و من خودم را معرفی کردم و از ایشان اجازه گرفتم.

چه حجم از تصویربرداری شما ماند؟

تقریبا از آذر فیلمبرداری ما شروع شده بود. درست نزدیک به ۱۰۵ تا ۱۱۰ روز پروسه فیلمبرداری ما طول کشید. از اینجا که سریال قطع شد در فصل بعدی قرار بود سفری به شمال برویم و مجددا به کرمانشاه برگردیم.

از ابتدا قرار بود در همین جا تمام شود؟

بعد از اینکه سریال ۲۰اسفند به خاطر کرونا تمام شد، می‌توانستیم سریال را در اوایل فروردین دوباره ادامه بدهیم ولی آقای آقاخانی گفت من همین پایان را دیدم و از اینجا به بعد فصل بعدی است. به نظرم قصه به جایی رسیده که پایان دارد. مثل فصل یک که درست وقتی همه داشتند شادی می‌کردند که نورالدین هواپیما را فروخته و می‌خواهد بدهی‌اش را بدهد، گفتند صاحب هواپیما مرده و چک پاس نمی‌شود. از اینجا می‌توانست قصه ادامه پیدا کند. اما ما از اینجا به بعد را در یک قسمت در فصل دو گرفتیم که نورالدین بدهی‌های مردم را پرداخت کرد. آقای آقاخانی در فصل سه قسمتی را به ادامه فصل دو خواهند پرداخت اما حتما با قصه جدید ادامه می‌دهند.

بله. ولی در این فصل هم حضور شقایق دهقان و آقای لولایی خیلی روی هوا ماند.

حتما در فصل سوم حضورشان ادامه پیدا می‌کند.

عدم حضور آقای حاج‌عبداللهی به خاطر تداخل با «پایتخت» بود؟

سریال ما و «پایتخت» به فاصله دو، سه روز کلید خورد. طبیعتا نمی‌توانسیم از ایشان استفاده کنیم. از اول با هم توافق کردیم که ایشان سر سریال «پایتخت» باشد.

این دو شغله بودن شما این چیزها را هم داشته.

بله. آقای آقاخانی گاهی از این اعتراض‌ها به ما می‌کند که به نفع «پایتخت» از بعضی چیزها می‌گذری اما حقیقتا چیزی که به نظر می‌آید انصاف و حق است باید اتفاق بیفتد. آقای حاج‌عبداللهی از قبل‌تر بازیگر «پایتخت» بوده و ما هم حرفی نداریم. آقای آقاخانی هم به شوخی می‌گفت و اعتراضی برای این موضوع نداشت.

درباره علی صادقی و عدم حضورش مخاطبان پرسیدند.

تمام قصه ما در این فصل در کرمانشاه می‌گذشت و قرار بود آنجا اتفاق بیفتد از همان ابتدا هم قابل پیش‌بینی بود که آقای صادقی حضور نداشته باشند. بالاخره کاراکتر آقای صادقی هم دامادی است که در تهران زندگی می‌کند، برای اینها هم در زلزله اتفاقی نیفتاده بود که بخواهند به کرمانشاه بیایند. قصه ما طوری بود که نشد که در فصل دو از آقای صادقی استفاده کنیم.

پس احیانا مشکل و موضوع توافق نکردن نبود؟

نه اصلا. قبل از اینکه قصه شکل بگیرد هم من و هم آقای آقاخانی با آقای صادقی صحبت کرده بودیم. هر چه قصه شکل گرفت و جلو آمد دیگر بدون این نقش پیش رفت. بنابراین ایشان هم به کار اضافه نشدند. ضمن اینکه بازیگرهای بومی آنقدر درخشان بودند که شاید آقای آقاخانی احساس خلا نکرد که لازم باشد بازیگر دیگری را دعوت کند. حقیقتا در این فصل بازیگرهای «نون، خ» چه بازیگران بومی و چه خود آقای آقاخانی که بسیار باشکوه درخشید، خیلی خوب بودند. یا آقای آذرنگ که بسیاری از مردم کرمانشاه به ما می‌گفتند نکند آقای آذرنگ نباشد. ایشان از هر کرمانشاهی کرمانشاهی‌تر بازی می‌کرد. جز شخصیت‌های بسیار دوست‌داشتنی مردم است. کنار اینها مجید یاسر، آقای علی صالحی بازیگر فریبرز، دخترهای نورالدین، خانم صهبا شرافتی که اضافه شد و درخشید، آقای میرطاهر مظلومی و ... همه خوش درخشیدند و بسیار پخته عمل کردند و بخش زیادی از جذابیت‌های سریال به بازی درخشان بازیگران بود.

برای فصل سه در همان مناطق فراخوانی برای نقش‌های جدید خواهید داشت؟

حتما. برای فصل دو هم آقای تنابنده دستیار آقای آقاخانی حدودا ۵روزی آنجا بودند و از انجمن سینمای جوان کرمانشاه تشکر می‌کنم که امکانی فراهم کردند از تعداد زیادی از بازیگران کرمانشاهی تست گرفته شد که بخشی از آنها را در همین فصل دیدیم. ان‌شالله در فصل سه هم این اتفاق خواهد افتاد حالا در هر جای دیگر از کشور که باشیم. ممکن است این فصل در کرمانشاه نباشیم و به اقتضای قصه به جای دیگری سفر کنیم.

بروید علی‌آباد و تیم «پایتخت» به کرمانشاه بیایند!

نه (با خنده). دلمان می‌خواهد همه آن مناطق کُردنشین دیده شوند و ممکن است شهر دیگر یا استان دیگری در همان نزدیکی باشیم. ولی بالاخره در همان مناطق است.

شما سال‌ها مدیر شبکه یک بودید. یک گلایه‌ای آقای تنابنده اخیرا در یک گفت‌وگو داشت که یک جریانی ما را می‌زند که دنبال تغییر نسل در مدیریت سیما است. جوان‌هایی هستند که می‌خواهند جای مدیران قبلی را بگیرند و این اتفاقات را دامن می‌زنند. خود شما سال‌ها مدیریت کردید و فکر می‌کنم قانون بازنشستگی شامل حالتان شد.

بله.

چقدر با این حرف محسن تنابنده موافق هستید که شما قربانی آن دعواهای دیگر شدید؟

شاید من این تعبیر را نپذیرم یا طور دیگری مطرح کنم. قبول دارم که بخشی از انتقادهایی که به سریال «پایتخت» شد و آن میزان نقد همه‌اش منصفانه نبود و باعث شد نکات مثبت و دیدنی این سریال دیده نشود. این یک مقدار به نظرم غیرمنصفانه بود. مثال بزنم. همین سریال «پایتخت» همزمان با پخش قسمت‌های اولیه درباره عفو رهبری در سریال بحث شد. این یک اقدام خیلی شایسته است که چندهزار خانواده زندانی‌ها دلشان شاد می‌شود. این در سریال یاد شد اما خیلی مورد توجه قرار نگرفت. یا یک جایی در یک قسمتی وقتی نقی درباره اسرائیل صحبت می‌کند می‌گوید من اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناسم و این هم دیده نشده. درحالی‌که اینها از اتفاقات جذاب سریال بود. اینکه شما در دل یک سریال این مسائل را قرار بدهید قابل ستایش است. اما به نظرم از آنجایی که بعضی از انتقادات غیرمنصفانه و به قصد حمله بود این نکات مثبت دیده نشد. یک مقداری هم به خاطر این بود که محسن تنابنده یک مقدار چهره زیادی سیاسی است و شاید بعضی‌ها دلشان می‌خواست اینجا با آقای تنابنده یک تسویه حسابی کنند. در کل من از درون شبکه‌های سیما چنین چیزی ندیدم که بخواهند علیه هم تسویه حساب کنند. چون مدیر شبکه یک هم مدیر جوانی است و خوش درخشیده.

اینکه سه تا سریال یک شبکه پربیننده شود شاید حساسیت ایجاد کرده. آقای تنابنده هم واژه‌ای که برایش به کار برده بودند را گفت، داشت مستقیم به یک گروهی اشاره می‌کرد.

مواضع آقای تنابنده به خودش مربوط است. من تسویه حساب‌های درون سازمانی را اصلا احساس نکردم و به نظرم هم نبود. سریال «پایتخت» در آخرین نظرسنجی ۸۱/۲درصدد بیننده داشت و این عدد خیلی عدد شگفت‌انگیزی است. درست است که در ۶دوره این اتفاق افتاده ولی عدد ۸۱ یعنی چیزی بیش از ۶۵میلیون نفر بیننده داخل کشور و نشاندن این تعداد آدم پای تلویزیون با یک قصه متعلق به خودمان و ایرانی و با بازیگرهای خودمان و حتی قصه‌ای که برگرفته از شرایط سیاسی اجتماعی کشور خودمان است خیلی کار سختی است. ولی این درخشش اتفاق افتاد و به نظر من خیلی در مورد «پایتخت» منصفانه قضاوت نشد. باید نکات مثبت و منفی گفته می‌شد،  این می‌شد نقد.

لابلای این انتقادها حرف‌های سعید حدادیان در دفاع از محسن تنابنده و سریال خیلی مثبت بود.

من بالاخره معتقدم باید منصفانه دید. سریال «پایتخت» بدون اشکال نبود. یک روز که سر تدوین با آقای مقدم بودیم، ایشان از یک زاویه‌ای بعضی از انتقادها را قبول داشت ولی وقتی همه حرف‌ها حمله می‌شود و انگار هیچ نقطه مثبتی در سریال وجود ندارد همین می‌شود. این سریال ادای دین بود به کسانی که توسط دزدان دریایی ربوده شده بودند، شرایط بسیار سختی را گذارندند و هیچ جا هیچ اشاره‌ای به این نشد. و آدم دلش می‌سوزد. وقتی بنا را بر تخریب می‌گذاریم  و نمی‌خواهیم هیچ نقطه مثبتی را ببینیم، چطور می‌توانیم موجب دلسردی جماعتی از هنرمندان شویم. بالاخره دوستان «پایتخت» الان ده سال است کار می‌کنند. یک جایی در سریال یک دیالوگ داشتیم بهبود می‌گفت کاش برمی‌گشتیم، به ۵سال قبل، ده سال قبل، بیست سال قبل. من به آقای مقدم پیشنهاد دادم که از ده سال قبل عقب‌تر نرویم. چون ده سال قبل «پایتخت» شروع شد. «پایتخت» الان ده سالش است و باور کنید برخی از مردم «پایتخت» شروع می‌شود خوشحال هستند، تمام می‌شود ناراحتند. البته این اتفاق امسال درباره «نون، خ» هم افتاد. خیلی‌ها به ما می‌گفتند دلمان تنگ می‌شود. وقتی سریال‌هایی به اینجا می‌رسند باید قدرشان را بدانیم و در تعامل با آنها دقیق‌تر عمل کنیم. به نظرم یک مقدار درباره سریال «پایتخت» بی‌انصافی شد.

با اتفاقاتی که افتاد و مواضعی که وجود دارد بازیگران اصلی شما خیلی روزهای سختی را گذراندند و در امان نبودند از این جنس انتقادات که حتی وارد حریم شخصی‌شان می‌شد. این دوستان کارشان را انجام می‌دهند و سریال تمام می‌شود و «پایتخت» به فصل هفت می‌رسد؟

به نظر من حتما ادامه می‌دهند. من این را در جلسه نقد هم گفتم. در فصل پنجم هم «پایتخت» تا قسمت ۱۳ جز این چیزی نبود که در فصل ششم پخش شد. سفر به ترکیه، شلوارک پوشیدن، رنگ کردن مو، پناهنده شدن و ... وجود داشت اما ۵قسمت آخر وقتی آن پایان سلحشورانه و در دفاع از یکپارچگی و وحدت و همدلی و مقاومت اتفاق افتاد و اینکه ایرانی وقتی در چنین شرایطی قرار می‌گیرد همه یکپارچه می‌شوند و از دین و سرزمینشان دفاع می‌کنند، آن اشکالات قسمت‌های قبلی را شست و برد. این در «پایتخت۶» اتفاق نیفتاد چون فیلمبرداری نیمه‌کاره ماند. چهار، پنج قسمت آخر بسیاری از این انتقادات را می‌شست ولی شرایط کرونا پیش آمد و فیلمبرداری خیلی سخت شد. در شرایط کرونا آدم‌ها در فاصله نیم متری دیالوگ می‌گویند. گریمور در یک فاصله نزدیک گریم می‌کند. مدام نمی‌شود اینها را استریلیزه کرد. خطر خیلی بالا است. ما بدون سیاهی لشگر در «نون، خ» همیشه صد نفر بودیم. کنترل این جمعیت، رعایت بهداشت و ... خیلی سخت بود. در «پایتخت» هم همینطور. دوستان نتوانستند ادامه بدهند و پایان سریال را بگیرند.

فکر می‌کنید قسمت‌های پایانی این سریال کی فیلمبرداری می‌شود و فصل سوم «نون، خ» به عید سال آینده می‌رسد؟

ما در همین روزهای اخیر جلسه‌ای با آقای آقاخانی و آقای وفایی با مدیر شبکه و با معاون سیما داشتیم، دستور دادند که «نون، خ۳» به جریان بیفتد و زمان را از دست ندهیم. همان جا دیدم که مدیر شبکه بحث «پایتخت» را هم داشتند و می‌گفتند همین روزها باید قرارمان را با دوستان بگذاریم. من دیگر بیشتر در جریان نیستم.

اگر نکته خاصی مانده بگویید.

دوست دارم تشکر خیلی صمیمانه و ویژه از اهالی کرمانشاه داشته باشم  و مردم عزیزی که آنجا مهربانانه از ما پذیرایی کردند. ما شرمنده مردم کرمانشاه شدیم و بسیار مفتخریم و خوشحالیم که این سریال را در کرمانشاه ساختیم. کرمانشاه به جذابیت‌های سریال ما خیلی کمک کرد و ما وام‌دار مردم کرمانشاه هستیم. از مسوولان کرمانشاه هم که بسیار در بخش‌های ستادی به ما کمک کردند هم تشکر می‌کنم. از گروه خودم که از بازیگرها تا بچه‌های پشت صحنه، گریم، لباس، تولید، فیلمبرداری، تیم کارگردانی واقعا در بسیاری از روزها در دمای زیر ۲۰درجه در برف یک متر کار کردند و زحمت کشیدند و خم به ابرو نیاوردند و در روزهای کرونایی تا ۲۰اسفند پای فیلمبرداری ایستادند تشکر می‌کنم و امیدوارم که رضایت مردم را جلب کرده باشیم.   

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.