به گزارش سینماپرس، ششمین قسمت از فصل جدید برنامه «نقد سینما» جمعه شب ۳ مردادماه از شبکه پنج روی آنتن رفت. در این قسمت علاوهبر نقد و بررسی فیلم سینمایی «خوب، بد، جلف ۲؛ ارتش سری» به کارگردانی پیمان قاسمخانی، کارنامه «سینما کمدی ایران در دهه ۹۰» مورد بازخوانی و تحلیل قرار گرفت.
امیررضا مافی در بخش «میز نقد» میزبان آرش خوشخو و ایزد مهرآفرین بود تا از منظر منتقد و روزنامهنگار به نقد و بررسی فیلم «خوب، بد، جلف ۲؛ ارتش سری» بپردازند.
ایزد مهرآفرین در ابتدا «ارتش سری» را یکی از کمدیها خوب سالهای اخیر سینمای ایران توصیف کرد و در توضیح این موضع گفت: این فیلم برخلاف بسیاری از فیلمهای کمدی این سالها که از هزینه کردن هراس دارند، تلاش کردهاست ابایی از هزینه کردن در بخشهای اجرایی از لباس و دکور گرفته تا موسیقی نداشته باشد. از نظر محتوایی هم شاید نقدهایی به فیلمنامه کار وارد باشد اما در مجموع روالی منطقی و استاندارد در روایت دارد.
آرش خوشخو اما با تأکید بر اینکه «خوب، بد، جلف ۲؛ ارتش سری» را دوست نداشته است، گفت: معتقدم آثار پیمان قاسمخانی چه فیلمنامههایش و چه فیلمهای اخیرش شیرین هستند و این شیرینی چیزی است که در فرهنگ کمدی ما باید لمس شود اما احساس میکنم خامه این شیرینی این بار بیش از اندازه دل مخاطب را میزند. علتش هم این است که روایت بسیار پیچ در پیچ است و آنقدر تلاششده پلات اصلی برای مخاطب مقبول جلوه کند که موقعیتهای کمیک ناخواسته کمرنگ و عجیب شده است. ایده اولیه قاسمخانی برای ساخت یک کمدی اسکروبال در تهران، حال و هوای فیلم را تحتتأثیر خود قرار داده و برای همین خیلی از دقایق فیلم خندهدار نیستند و این اتفاقی عجیب برای فیلمی از پیمان قاسمخانی است.
ایزد مهرآفرین: واقعیت این است که کمدیهای این سالهای سینمای ایران خیلی سردستی، آماتوری و بزن در رویی کار شده است اما «ارتش سری» این گونه نیست و اتفاقاً همین وجه آن تبدیل به پاشنه آشیل آن هم شده است. پروداکشن و جلوههای ویژه در مواردی به فیلم لطمه زده است در ادامه مهرآفرین با تأکید بر اینکه فیلم اساساً دیر آغاز میشود، گفت: با وجود نقاط ضعفی که در روایت فیلم وجود دارد، در مجموع فکر میکنم مخاطب عام با فیلم همراه میشود و حتی با آن میخندد. واقعیت این است که کمدیهای این سالهای سینمای ایران خیلی سردستی، آماتوری و بزن در رویی کار شده است اما «ارتش سری» این گونه نیست و اتفاقاً همین وجه آن تبدیل به پاشنه آشیل آن هم شده است. پروداکشن و جلوههای ویژه در مواردی به فیلم لطمه زده است. شاید باید استانداردی را رعایت میکرد، که نتوانسته اما کماکان معتقدم فیلم از مخاطبش خنده میگیرد.
در بخش بعدی میز نقد، آرش خوشخو در پاسخ به سوال امیررضا مافی درباره استفاده از ایده «فیلم در فیلم» در روایت «خوب، بد، جلف ۲؛ ارتش سری» گفت: بهنظرم در این فیلم سینما بهطور خاص موضوعیت ندارد و بیشتر این بستر محملی برای پیشرفت داستان مرتبط با مأموریت گروه آلمانی است. کنایهها و شوخیها فیلم با سینما هم که در نسخه اول فیلم بود هم به نظر جالب و خوب است.
این منتقد ادامه داد: نکته مهم درباره «ارتش سری» این است که اولین قدم برای تجربه ژانر «کمدی حادثهای» در سینمای ایران است که ژانری پرطرفدار در سینمای آمریکا هم محسوب میشود. از این زاویه شاید بتوان بار اتهام ضعفهای فیلم را کم کرد چرا که گام اول برای تجربه یک ژانر است.
خوشخو با تأکید بر اینکه توقعش از پیمان قاسمخانی در ساخت فیلم کمدی خیلی بیش از اینهاست، افزود: ترسم از این است که قاسمخانی احساس کند مسیری که طی میکند، مسیر درستی است. این نوع کارکردن با این حجم پروداکشن و این جنس خط داستانی متناسب با فرهنگ کمدی ایرانی نیست.
این منتقد سینما با انتقاد از تکرار استفاده نابهجا از ترکیب «فرهنگ ایرانی» تأکید کرد: فرهنگ ایرانی وجود دارد و ما در حتی فرهنگ کمدی ایرانی هم داریم. این فرهنگ در «خوب، بد، جلف ۲؛ ارتش سری» به دلیل پیچیدگی بیش از اندازه داستان دیده نمیشود.
در بخش بعد ایزد مهرآفرین درباره عملکرد بازیگران «خوب، بد، جلف ۲؛ ارتش سری» گفت: بهترین بازیگر فیلم حامد کمیلی بود. برخلاف آنکه پژمان جمشیدی و سام درخشانی در قسمت اول حضور درخشانی داشتند، در این قسمت به نظر میرسد این زوج دچار خستگی شدهاند و انرژی قسمت اول را اینجا نداشتهاند. شاید یکی از دلایل کمتر خنده گرفتن این فیلم به نسبت قسمت قبل، همین نقطه ضعف در نقشآفرینی این دو باشد.
خوشخو هم در این زمینه گفت: حامد کمیلی در سال ۸۹ فیلم «پسر آدم، دختر حوا» را داشت و ثابت کرد که درک درستی از نقش کمدی دارد. در فیلم «ارتش سری» هم غیر از حامد کمیلی، پژمان جمشیدی هم به خوبی از پس نقش سختی که داشته برآمده است اما نقطه ضعف فیلم به نظرم ریحانه پارسا است که باید رک و راست این را بگویم. برخی شاید مراعات جوانی این بازیگر را بکنند اما واقعاً هم انتخاب بدی برای این نقش بوده و هم خود نتوانسته آن را درک کند و این به کلیت فیلم ضربه زده است. در قسمت اول ما ویشکا آسایش را داشتیم که بخشی از بار کمدی فیلم بر دوش او بود اما اینجا خانم پارسا نتوانست این تأثیر را داشته باشد.
در ادامه ایزد مهرآفرین درباره کارگردانی پیمان قاسمخانی گفت: به نظرم پیمان قاسمخانی کارگردان خوبی است و در این فیلم هم تسلط خود را نشان میدهد. این بار اما به نظر میرسد خیلی میخواسته خودش را ثابت کند. برای همین در قسمت اول با فیلم کمدیتری مواجه هستیم. حد زیاد خودنمایی در کارگردانی توی ذوق میزند و اگر کمی اجرای سادهتری را شاهد بودیم، حاصل کار بیشتر به دل مینشست.
آرش خوشخو هم گفت: پیمان برای طبقه متوسط میسازد و ادعایی هم غیر از این ندارد. فیلمهایش معمولاً کمدیهایی لوکس هستند و این را میتوان ژانر کاریاش دانست. به هر حال پیمان فیلمنامهنویس خوبی است. در یک دهه اخیر فیلمهای کمدی ما پیشرفت کردهاند. ما یک میدانی داشتهایم که چند سال پیش پیمان قاسمخانی تنها پادشاه آن بود، اما حالا این عرصه تکان خورده و شوخینویسهای خوبی وارد سینما شده است. سینمای کمدی امروز ما شوخیهای بیشتری دارد و شاید برخی از همین شوخینویسان شاگرد قاسمخانی هم باشند، اما امروز کار او را دشوار کردهاند.
خوشخو با قیاس میان «تگزاس ۲» و «خوب، بد، جلف ۲» گفت: شخصاً با «تگزاس ۲» بیشتر خندیدم. شوخینویسیهای ما بسیار بهتر شده و ما هر سال یکی دو کمدی خوب داریم.
مهرآفرین هم تأکید کرد: من هم با «تگزاس ۲» بیشتر خندیدم به رغم اینکه به مراتب اجرای پایینتری نسبت به «ارتش سری «دارد اما موقعیتهای خود را به خوبی درک کرده است. بازهم «خوب، بد، جلف» را فیلم سرپاتری میدانم.
سینمای کمدی دهه ۹۰؛ تخدیر یا سرگرمی؟
بررسی سینمای کمدی ایران در دهه ۹۰ بخش بعدی برنامه «نقد سینما» بود. در این بخش امیررضا مافی و آرش خوشخو به گفتگو پرداختند.
آرش خوشخو در این بخش در پاسخ به سوال مافی درباره دلایل سکانداری سینمای کمدی در گیشه، طی سالهای دهه ۹۰ گفت: به نظرم تعداد شوخیها در فیلمهای کمدی ما به نسبت قبل بیشتر شده است. هم در نمونه «هزارپا» که آن را دوست ندارم و هم در «مصادره» که به نظرم کمدی خوبی است، تعداد شوخیها بالاست و دلیلش هم ورود نسل جدیدی از فیلمنامهنویسان به میدان است که سریالها روز را زیاد میبینند و ریتم مناسب شوخی دستشان آمده است.
وی افزود: این گروه توانستهاند ساختار شوخیهای هالیوودی و آمریکایی را روی فرهنگ پایه ایرانی سوار کنند. مثلاً کژتابی در کلام از زمان عبید زاکانی و مولوی جزو فرهنگ طنز ما بوده است اما این نمونه در فرهنگ آمریکایی اساساً وجود ندارد. فیلمنامهنویس ما توانستهاند این موقعیتها را بر هم منطبق کنند.
مافی هم گفت: متولدین دهه ۶۰ بخش عمدهای از جمعیت ایران امروز را تشکیل میدهند. این گروه امروز بالای ۳۰ سال سن دارند و نوستالژی گذشته برایشان اهمیت دارد. بسیاری از فیلمهای پرفروش دهه ۹۰ مثل ۲ قسمت «نهنگ عنبر» و یا «هزارپا» تکیه جدی بر این نوستالژی داشتند.
این کارشناس سینما با اشاره به تفاوت میان «تخدیر» و «سرگرمی» ادامه داد: معتقدم برخی از آثار کمدی در دهه ۹۰ سرگرمکننده بودند و عمده آنها تخدیری بودند. به این معنا که به دنبال سرخوشی مخاطب بودند و از ابتدا قرار نبود مخاطب یک کمدی تمیز را شاهد باشد.
خوشخو اما تأکید کرد: اگر فیلمی بتواند مخاطب را برای ۲ ساعت از مشکلاتش دور کند و به تعبیری سرخوش شود، الزاماً نمیتواند پدیده بدی باشد. البته در همین سالها ما با کمدیهای خیلی بدی هم مواجه بودهایم. مثل «دختر شیطان»، «چهار انگشت»، «قانون مورفی» و… بالاخره اینها هم در سینمای این سالها تولید شدهاند.
مافی در ادامه به سنت کمدیسازی «پویافیلم» و سهمشان از سینمای دهه ۹۰ اشاره کرد که آخرین نمونهاش «زنها فرشتهاند ۲» در حال اکران است و خوشخو در این زمینه گفت: این جنس کمدیها مدتها است که دیگر گیشه موفقی هم ندارند و نهایت ۵ یا ۶ میلیارد فروش داشتهاند. اتفاقاً کمدیهایی در این سالها پرفروش شدهاند که چیزی فراتر از این شوخیها داشتهاند.
در بخش بعدی امیررضا مافی به همزمانی اوجگیری سینمای کمدی همزمان با کاهش سهم طبقه متوسط از سینمای اجتماعی اشاره کرد که در این زمینه آرش خوشخو گفت: واقعیت این است که طبقه متوسط دیگر طبقه مرجعی در سینمای ایران نیستند. طبقه خودخواهی که زمانی تلاش داشت قرائت خود را به کلیت سینما تعمیم دهد. در دهه ۹۰ اما به دلایلی این طبقه تا حدودی منزوی شد و تصویر این اتفاق در سینمای ایران هم دیده میشود. این تفاوت نگاه به طبقه متوسط به نظرم به فیلمهای کمدی هم سرایت خواهد کرد و پیشبینی میکنم سینما کمدی هم به زودی سراغ همین طبقه فرودست خواهد رفت.
آرش خوشخو: آنچه معترض آن هستیم لودگیهای جنسی که کارکردی جز خندهگرفتن از مخاطب آن هم از یک راه بد ندارند. ما در این سینما فیلمهایی مانند «مهمان مامان»، «همسر» و «جیببرها به بهشت نمیروند» داشتیم که اساساً شوخی جنسی در آنها وجود ندارد خوشخو در ادامه در تعریف «کمدی خوب» گفت: کمدی خوب حاصل دست انداختن مناسبات و قوانین سلب است. قواعد و قوانین بعضاً نانوشته را فیلم کمدی به بازی میگیرد و از این منظر یک جنبه انتقادی درونی هم پیدا میکند.
وی در پاسخ به پرسش امیررضا مافی درباره اینکه سینمای امروز ایران تا چه اندازه به این استاندارد از فیلم کمدی خوب نزدیک است گفت: به نظر اوضاع بد نیست. ما در این سالها کمدیهایی داشتیم که چنین رویکردی داشتهاند. «مصادره»، «مادر قلب اتمی» و یا «دراکولا» چنین واکنشی نسبت به قوانین سلب را درون خود دارند. نقطه ضعف سینمای کمدی ما در این سالها تمرکز بیش از اندازه روی لودگیهای جنسی است. کمدیهای ما خیلی دنبالهرو فضای مجازی هم شدهاند.
وی در عین حال تأکید کرد: منظور من از شوخیهای جنسی، لودگی در این زمینه است وگرنه در کمدیهای وودی آلن هم ما شوخیهایی درباره جنسیت داریم که اتفاقاً بسیار خوب و بهدردبخور هم است. آنچه معترض آن هستیم لودگیهای جنسی که کارکردی جز خندهگرفتن از مخاطب آن هم از یک راه بد ندارند. ما در این سینما فیلمهایی مانند «مهمان مامان»، «همسر» و «جیببرها به بهشت نمیروند» داشتیم که اساساً شوخی جنسی در آنها وجود ندارد.
مافی در تکمیل نظرگاه خوشخو گفت: ما در کمدیهای دهه ۹۰ علاوهبر لودگی جنسی، شاهد نوعی از «جنسیتزدگی» هم هستیم. به این معنا که با تخفیف دادن مقام زن و یا مرد، میخواهیم ایجاد شوخی کنیم. این رویکرد از لحاظ فرهنگی پیامدهای سوئی تا به امروز داشته است. هرچند معتقدیم نباید انتظار فرهنگسازی به ویژه از این جنس کمدیها داشته باشیم اما همین آثار سخیف بالاخره دیدگاههای اجتماعی ما را تغییر میدهد، همانطورکه موسیقی سخیف چنین تأثیری دارد.
آرش خوشخو در این بخش گفت: معتقدم یک فیلم کمدی اگر در فرم و اجرا خوب باشد، بخشی از مبارزه با سخیف بودن را برده است. اگر فیلمی خوب ساخته شود، بخش عمدهای از این ماجرای محتوایی هم حل میشود. بخش عمدهای از فیلمهایی که ما آنها را سخیف میدانیم، اساساً فیلمهایی هستند که بد ساخته شدهاند.
پروینحسین: استدلال ارشاد درباره «سریالسوزی» قابل قبول نیست
در ادامه «نقد سینما» و در بخش «میز خبر» علیرضا مرادی میزبان سیدامیر پروین حسینی تهیهکننده سینما و تلویزیون و رئیس هیأت مدیره آیفیک بود و در موضوع بلاتکلیفی صدور پروانه ساخت «سریالهای خانگی» به گفتگو پرداختند.
پروینحسینی: در حال حاضر نه ارشاد مجوز میدهد و نه صداوسیما و صرفاً شنیدهایم که صداوسیما بهدنبال طراحی سازوکاری برای صدور مجوز ساخت است. در حال حاضر پروژههایی از قبل پروانه دریافت کردهاند مشکلی برای تولید ندارند اما متقاضیان تازه بلاتکلیف هستند. امروز تخمین ۱۰ تا ۱۵ هزارنفر از فعالان این حوزه داریم که در صورت تعطیلی این حوزه بیکار میشوند پروین حسینی در ابتدا با اشاره به تاریخچه شکلگیری شبکه نمایش خانگی گفت: شبکه خانگی زمانی به وجود آمد که نگرانیهایی در زمینه قدرت گرفتن شبکههای ماهوارهای به وجود آمد. شبکههایی که حتی آثار خارجی را دوبله میکردند و با کیفیت و محتوای نامناسب عرضه میکردند. در آن زمان مردم هم از شرایط راضی نبودند اما در مقابل گزینه جایگزینی نداشتیم. برای همین با مشورت تهیهکنندگان و ورود وزارت ارشاد آثاری تولید شد که هدفشان جذب مخاطبانی بود که کمتر تلویزیون تماشا میکردند. سر و شکل این آثار هم بیشتر شبیه آثار سینمایی بود تا تلویزیونی. طبق آمار هم مخاطبان به این جنس تولیدات علاقمندی نشان دادند.
وی افزود: هر تجربه تازهای طبیعتاً اشکالاتی هم دارد اما کمکم شرایط اقتصادی تولید در شبکه خانگی بهبود پیدا کرد و توانست در سبد مصرف فرهنگی خانوادهها جایگاهی را هم به دست آورد. سریالهای خانگی حتی بازار مناسبی هم برای همکاران ما به وجود آوردند.
این تهیهکننده در ادامه در واکنش به استدلال سازمان سینمایی برای توقف صدور پروانه ساخت سریالهای خانگی بهدلیل جلوگیری از «سریالسوزی» گفت: این حرف درستی نیست. در بخش خصوصی بازار تعیین میکند که تولید چقدر باید باشد. اگر نمونههای کشورهای دیگر هم مورد مطالعه قرار گیرد خواهیم دید که انبوهی از تولیدات در این حوزه وجود دارد که مخاطب دست به انتخاب میزند. معتقدم اگر تمام توان خود را هم در این حوزه به کار بگیریم بازهم بازار جای کار دارد.
وی با اشاره به پروژههای متعددی که همچنان بلاتکلیف هستند گفت: در حال حاضر نه ارشاد مجوز میدهد و نه صداوسیما و صرفاً شنیدهایم که صداوسیما بهدنبال طراحی سازوکاری برای صدور مجوز ساخت است. در حال حاضر پروژههایی از قبل پروانه دریافت کردهاند مشکلی برای تولید ندارند اما متقاضیان تازه بلاتکلیف هستند. امروز تخمین ۱۰ تا ۱۵ هزار نفر از فعالان این حوزه داریم که در صورت تعطیلی این حوزه بیکار میشوند.
انسیه شاهحسینی: «فیلمسازان بسیجی» در استانها برگزیده میشوند
ارتباط تلفنی با انسیه شاهحسینی دبیر بخش «فیلمسازان بسیجی» شانزدهمین جشنواره فیلم «مقاومت» دیگر بخش «میز خبر» برنامه «نقد سینما» بود.
شاهحسینی در این بخش گفت: با توجه به همزمان جشنواره شانزدهم با چهلسالگی دفاع مقدس، بخش جذابی تحت عنوان «فیلمسازان بسیجی» در قالب مراسمهای استانی به جشنواره اضافه شده است. جشنواره «مقاومت» در سالهای قبل متمرکز در تهران و چند شهر دیگر بود اما امسال خوشبختانه با عنایتی که به این بخش شده است، در تمامی استانها این فرآیند ارزیابی آثار صورت میگیرد.
وی ضمن تشریح عملکرد کمیتههای انتخاب و داوری در هر استان ادامه داد: آثار انتخابی در هر استان توسط داوران استانی بررسی میشوند و از هر استان یک اثر برگزیده میشود. همزمان با هفته بسیج در مراسمی استانی برگزیده هر استان معرفی میشود و بعد از آن تمام ۳۲ استان آثار برگزیده را به تهران میفرستند تا در جشنواره ملی با هم رقابت کنند. مراسم ملی در کرمان و در جوار مزار شهید قاسم سلیمانی برگزار و برگزیدگان نهایی معرفی میشوند.
مسعود نجفی: قابلیتهای جدید سمفا به زودی رونمایی میشود
مسعود نجفی مدیر روابط عمومی سازمان سینمایی دیگر مهمان تلفنی بخش خبری برنامه «نقد سینما» بود که به بهانه یک ماه فعالیت سامانه «سمفا» گزارشی درباره عملکرد این سامانه ارائه کرد. نجفی در این بخش گفت: با گذشت یک ماه از فعالیت سمفا که اتفاق مهم و جدیدی در سینمای ایران محسوب میشد و در ابتدا مشکلاتی هم داشت، شکر خدا آرامآرام ایرادات بر طرف شد و امروز شاهد فعالیت بدون نقص آن هستیم و گام به گام هم قرار است قابلیتهای جدیدی به آن افزوده شود.
وی با اشاره به تکمیل فرآیند گزارشدهی سامانه سمفا درباره آمار فروش فیلمها تأکید کرد: به زودی فاز تازهای از به روزرسانی این دادههای آماری با جزییات تفکیکی دقیقتر اجرایی خواهد شد.
نجفی با تأکید بر اینکه «سامانه سمفا در زمان بدی به بهرهبرداری رسید» افزود: همزمان شدن با شیوع ویروس کرونا و احتیاط مخاطبان برای حضور در سالنهای سینما سبب شده که سامانههای فروش آنلاین بلیت نتوانند با حداکثر توان و ظرفیت خود فعالیت و تبلیغ داشته باشند. انشالله با گذر از شرایط فعلی اتفاقات بهتری را هم در این سامانه شاهد خواهیم بود.
مدیر روابط عمومی سازمان سینمایی در پایان مجموع فروش سینمای ایران در تیرماه ۹۹ را ۳ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان و مجموع بلیتهای فروخته شده را ۲۲۵ هزار و ۴۰۰ قطعه اعلام کرد که در میان فیلمها بیشترین سهم را «شنای پروانه» از این آمار داشته است.
سینما و چالش «یادگیری سختگیرانه»
پایانبخش برنامه «نقد سینما» ادامه مباحثه نظری بهروز افخمی و امیررضا مافی بر سر «آموزش سینما» بود. افخمی در این بخش باردیگر دیدگاه خود در زمینه «علم نبودن سینما» را تبیین کرد و با ذکر مثالی گفت: مفهومی مانند دکوپاژ، تا زمانی که شما سر فیلمبرداری حاضر نباشید، هیچ معنایی نمیتواند داشته باشد.
افخمی با مرور خاطره همکاری با نعمت حقیقی در سریال «کوچک جنگلی» گفت: هرچند قبل از این سریال من در اولین فیلم زندهیاد سیفالله داد بهعنوان فیلمبردار حضور داشتم اما وقتی در سریال «کوچک جنگلی» با نعمت حقیقی همکار شدم، تازه فهمیدم نه فیلمبرداری بلد هستم و نه کارگردانی!
افخمی: روزی یوسفعلی میرشکاک به من گفت، سینما هنر نمیتواند باشد چون پای دوربین و تکنولوژی در آن باز شده و هنر آن چیزی است که بتواند بدون واسطه از هنرمند منتقل شود. در پاسخ به میرشکاک گفتم، ظاهر منطقی حرفت درست است اما برو این حرفها را به کسی بگو که تا به امروز فیلم ندیده باشد وی تأکید بر «لزوم مهارتآموزی در حین کار» گفت: اگر فرد استعدادی داشته باشد در طول کار میتواند آن را پرورش دهد و تبدیل به مهارت کند.
در ادامه امیررضا مافی با اشاره به توضیحات هفته قبل بهروز افخمی در زمینه اعمال خشونت در مسیر پرورش مهارت هنری درباره منظور از این خشونت پرسید که افخمی در پاسخ گفت: این به نوعی سختگیری نسبت به خود است. باخ جملهای دارد با این مضمون که هرکس به اندازه من سختی بکشد، به نقطهای که من رسیدم میرسد. هرچند باخ در این زمینه مبالغه کرده اما هدفش تأکید بر این بوده که شما نمیدانید من چه سختیای کشیدم تا به اینجایی که هستم برسم.
مافی اما گفت: در فضای جدید، به نظر میرسد هنرجوی جدید این جنس از سختگیری را نپذیرد. در عین اینکه میدانیم ممارست لازم است اما هنرجوی جدید برایش سوال میشود چرا باید برای دیکته نوشتن از روی یک فیلمنامه وقت بگذارم. در این وقت میتوانم یک کتاب سینمایی بخوانم.
افخمی در این زمینه توضیح داد: در هر کار هنری وقتی صحبت از نرمی میکنیم، معنایش این نیست که آموزش آن نیازی به خشونت و سختگیری ندارد. یا شخص خودش باید به خودش خشونت بورزد، یا دیگری. این همان تمرین سخت است. لااقل در هنر موسیقی امروز همین شرایط هست و مثل فیلم «شلاق» میبینیم که حتی در کشور مدرنی مثل آمریکا، آموزش موسیقی به همین صورت اتفاق میافتد.
این کارگردان سینما در بخش دیگر گفت: روزی یوسفعلی میرشکاک به من گفت، سینما هنر نمیتواند باشد چون پای دوربین و تکنولوژی در آن باز شده و هنر آن چیزی است که بتواند بدون واسطه از هنرمند منتقل شود. حتی در این انتقال بیواسطه هم در اکثر موارد هنر خلق نمیشود، چه رسد به اینکه این اندازه واسطه تکنولوژی در میان باشد! در پاسخ به میرشکاک گفتم، ظاهر منطقی حرفت درست است اما برو این حرفها را به کسی بگو که تا به امروز فیلم ندیده باشد، منی که فیلم دیدهام میدانم که برخی فیلمسازان میتوانند به حدی برسند که در تمام این ابزارهای فنی تصرف کنند.
افخمی و مافی در ادامه نکاتی را پیرامون شباهتهای یادگیری هنر سینما و مراحل رشد در حوزه عرفان مطرح کردند و در پایان مافی این جمعبندی را ارائه کرد: تکنیک و تکنسین بودن، منجر به فیلمساز شدن نمیشود و اتفاقی فراتر از یادگیری فن در این زمینه لازم است رخ دهد.
برنامه تلویزیونی «نقد سینما» به تهیهکنندگی یوسف بچاری، جمعه شبها ساعت ۲۲ از شبکه پنج روی آنتن میرود.
ارسال نظر