حمید خرمی/ فیلم سینمایی حمال طلا بیتعارف در زمره کثیفترین آثار سینمای اجتماعی قرار میگیرد که متأسفانه بدترین و بدبوترین نسبتها را به جامعه ایرانی در چهلسالگی حاکمیت نظام جمهوری اسلامی نسبت میدهد. اینگونه است که اگر کارگاه نیمه تعطیل طلاسازی را نماد کشور و حاکمیت در نظر بگیریم؛ فیلم سینمایی حمال طلا اثری خواهد بود که ایرانیهای سرخورده و بلاتکلیفی را نشان میدهد که به وعده استحصال الماس زن بریتانیایی آن هم در موعد بعد از کودتای ۲۸ مرداد، در فضولات انسانی غرق شدهاند و در این میان حتی «تغوط های طلایی» پهلوی دوم هم نمیتواند کشور و به طور کل انسان مفلوک ایرانی را نجات بدهد!
پس حتی اگر این این ادعای فیلم سینمایی حمال طلا در معرفی چنین جامعه کثیف و متعفنی را تصادفی و ناشی از بی سوادی عوامل تولید این اثر سینمایی بدانیم؛ باز هم نمی توان به سهولت از چگونگی اخذ مجوزهای قانونی چنین اثر گزنده و نیشداری چشم پوشی نمود. از این جهت سؤال اساسی از متولیان فرهنگی و سینمایی کشور است. سوالی که لازم است تا ایشان با شفافیت کامل به آن پاسخ گویند که چگونه می شود چنین اثر مجعولی در شوراهای مختلف نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی کشور مورد تایید قرار گیرد!؟ آن هم دقیقا در سال ۱۳۹۷ هجری شمسی و در موعد چهلمین سالگرد تاسیس نظام جمهوری اسلامی. به راستی چه ذهنیتی موجب گردید تا مسئولان سینمایی کشور اجازه ساخت و نشر اثری همچون فیلم سینمایی حمال طلا را بدهند! آن هم زمانی که قریب به اتفاق تمام دشمنان ملت ایران «کمپین چهلسالگی» راه انداختهاند و نسبتهای ناروا به جمهوری اسلامی میدهند!
فیلم سینمایی حمال طلا اثری است که در ژانر سینمای اجتماعی تولید شده و به طرح موضوع قدرت در جامعه ایران می پردازد. اثری با هویت سینمای استراتژیک که اتفاقا به سبب رویکرد هماهنگ خود با سیاست ایدئولوژی زدایی از صنعت سینمای کشور توانست به صورتی ویژه در سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر دیده شود و حتی در بخش نگاه نو به عنوان یکی از پنج نامزد جشنواره مطرح گردد. اثری که به وضوح می بایست آن را یکی از کثیف ترین اثر سینمایی تولید شده در پس از پیروزی انقلاب اسلامی قلمداد نمود. فیلمی متعفن و به شدت سیاه که برای نخستین بار در ایام دهه مبارک فجر و دقیقا در سالگرد چهل سالگی انقلاب اسلامی اکران عمومی گردید و مخاطب سینمایی را با شیوه ای نوین در به تصویر کشیدن پلیدی در آثار سینمای ایران مواجه ساخت. فیلمی که شاید برای نخستین بار در صنعت سینمای ایران اقدام به ارایه تصویر از فاضلاب و مدفوع انسانی در سکانس های مختلف و متعدد خود نموده و در نهایت تمامی این قاب ها را به برج آزادی و برج میلاد و پرچم ایران اسلامی و چهل سال حاکمیت جهوری اسلامی پیوند زده و چنین تصویری منزجر کننده را به عنوان دستاوردهای چهل سال حاکمیت انقلاب اسلامی بر عمق جان تماشاگران اثر حقنه ساخت. |
فیلم سینمایی حمال طلا یک ناتورالیسم چرک شهری است؛ اثری به شدت سیاه که طی یک فرایند مغرضانه، اصرار دارد تا به مخاطب سینمایی خود بگوید که مکان و زمان فیلم، نه تنها کلان شهر تهران به عنوان پایتخت نظام جمهوری اسلامی؛ بلکه در کل ایران سرایت دارد. از این جهت است که لذا نمادهای حکامیت جمهوری اسلامی به نحوی بسیار گسترده در فیلم سینمایی حمال طلا برجسته می شود و از سوی دیگر نیز یک نقطع عطف مهم تاریخی در دوره پهلوی را در پسزمینه ( background ) قرار میدهد و البته در میان راه چند تکه روایت آبکی عشقی و منفعلانه و وانهای مملو از فضولات را در پیشزمینه ( foreground ) مخاطب قرار میدهد.
پُرواضح است که از نظر ابعاد پذیرش ذهنی مخاطب؛ همواره «پسزمینه» نسبت به «پیشزمینه» از قابلیت بهتری در القای مفاهیم برخوردار است و مخاطب آن را بهتر باور میکند. به عبارت بهتر، روایت زمانی و مکانی در اثری همچون فیلم سینمایی حمال طلا در رابطه با زمان و حال فعلی کشور رخ میدهد اما وقتی درون قصه، پیشزمینه و یادی از دوره پهلوی میکند، همین نکته باعث میشود تا ذهن مخاطب کاملاً به آن دوره التفات پیدا کند و سبب می شود تا ایشان طی این همذات پنداری با چاه مستراح کارگاهی که از بقایای بعد از کودتای ۲۸ مرداد است؛ یک کاتارثیس تاریخی و متعفنی را تجربه نموده و از این جهت در ناخودآگاه میپذیرد که حکومتها همیشه اسباب رنجش مردم بودهاند. حکومتهایی که بنا بر دیالوگ فیلم: اینجا کسی دنبال دزدها نیست، مالباختهها تحت تعقیباند!
فیلم سینمایی حمال طلا صورتی دیگر از وجهه سینمای پیشرو و آوانگارد (Avant-garde) در صنعت سینمای ایران است. اثری به شدت مبتذل که به صورتی عریان به فحاشی نسبت به حکومت و حاکمیت جمهوری اسلامی می پردزاد و البته با همراهی و هماهنگی متولیان سینمایی کشور به راحتی می تواند بر ماهیت وجودی انقلاب اسلامی و ناکارآمدی نظام جمهوری اسلامی هجمه نماید و البته این همراهی به نحوی چشمگیر است که سازمان سینمایی در موعد دو ماه قبل از اکران عمومی آن در جشنواره فیلم فجر سال ۱۳۹۷ هجری شمسی، اقدام به صدور مجو نمایش از برای این اثر معلوم الحال می نماید و البته پس از مواجهه با اعتراض گسترده نسبت به اکران گسترده اثر؛ سعی می کند تا در سال بعد، با گزینش کارگردان آن به عنوان داور جشنواره سی و هشتم فیلم فجر؛ به نوعی جبران مافات نموده و دلجویی ویژه ای از ایشان نماید! |
فیلم سینمایی حمال طلا به صراحت بیان می دارد که به سبب حاکمیت نظام جهوری اسلامی؛ سازوکار اقتصادی و سیاسی کشور به لولههای فاضلاب پوسیده ای مبدل گردیده که تنها شعار عدالت سر می دهد اما در واقع دیگر عدالتش مانند الماس گرانبها نیست؛ بلکه مانند طلایی ممزوج گردیده با تعفنهای انسانی است که خودت باید آن را پالایش نموده، بسوزانی و در بیاوری! این در حالی است که فیلم سینمایی حمال طلا حتی اگر قصد مقایسه ایران اسلامی را با دوره پهلوی نداشته باشد، باز هم بیاختیار آن دوره را تطهیر نموده و غبطه نسبت به سبک زندگی آریامهری را در عمق جان مخاطب سینمایی خود کشت می نماید.
فیلم سینمایی حمال طلا اثری با هویت سینمای استراتژیک است که پردازش روایی آن بر اساس روابط دو کارگر کارگاه طلاسازی و با محوریت شخصت رضا شکل گرفته و کارگران قصد دارند با جستجو در فاضلاب کارگاه به جواهری گرانقیمت برسند و از مدفوع انسانی رزق طبقه متوسط جامعه را رقم زده و کارگران را به گنجی ویژه نایل سازد؛ گنجی توهمی و بر جای مانده از زنی انگلیسی که از سال ۱۳۳۲ هجری شمسی، در چاه توالت کارگاه مخفی مانده و پس از هزینه کرد بسیار و استخراج طاقت فرسا و ... نه تنها عایدی ویژه ای را نصیب جامعه نمی سازد، بلکه اسباب ضرر و خُسران رضا و لویی را فراهم ساخته و ایشان را به جان هم می اندازد و این دو را به عرصه جدیدی از برای تحقق رویا و بازگشت رویای از دست رفته خود می کشاند. |
فیلم سینمایی حمال طلا با رویکرد تقدیرگرایی، انفعال و شکست طبقه متوسط جامعه را نشان داده و این امر را در سبک فیلمهای موج نو فرانسوی و حتی ژانر نوآر به تصویر می کشد. سبکی که مروجان آن بر این امر معتقدند که هیچ راه برونرفتی از معضلات بشری وجود ندارد و جامعه همیشه در یک فلاکت و نقص ابدی و ذاتی گرفتار است و از این جهت بنا بر دیالوگ فیلم: بخت همه رو پیشونی شونه، بخت ما تو چاه خلأ!
فیلم سینمایی حمال طلا روایتی دراماتیک به منظور تصویرسازی از مرگ اجتماع ایرانی است که در چهل سالگی انقلاب اسلامی به مخاطب سینمایی نوید داده می شود. اثری که منطبق با سیاست ایدئولوژی زدایی حاکمیت فرهنگی و سینمایی کشور به تقابل رسمی با مبانی اعتقادی جامعه می پردازد و در این میان مدیریت سینمایی کشور تنها سعی می کند تا به تغییر فضای تاریخی اثر و انتقال گزارره های خبری به ایام دولت دهم، رسالت خود را محدود به صیانت از موقعیت دولت مردان بنفش پوش سازد و تمام اهتمام نظارت و ارزشیابی در سینمای کشور را به کار گرفته تا حمال طلا متعرض سیاست های اقتصادی دولت یازدهم و دوازدهم نشود و اثر با نادیده انگاشتن اقدامات اقتصادی پیش و پس برجامی دولت بنفش، موضوع نوسانات سکه را در دولت گذشته پیگیری و بازسازی نماید و این همه در حالی است که اساسا حمال طلا به هیچ دولتی کار ندارد و به عنوان یک اثر استراتژیک در ژانر سینمای اجتماعی، اصل و اساس حاکمیت اسلام و ظهور و بروز جمهوری اسلامی را مورد هجمه خود قرار داده است. |
البته باید توجه داشت که تقدیرگرایی، وجه بارز سینمای «ضد ایدئولوژیک» می باشد و به معنی انفعال و تسلیم و شکست است؛ یعنی فرد که به آگاهی مطلق نرسیده، با ارتقا و رشد و انسانیت، مواجه میشود و تمام زمینههای تحول برایش پیش میاید اما آمادگی ورودش را ندارد و سرباز میزند. گویا کارگردانها به این نتیجه رسیدهاند که حرفها و مبانی و فضائل نمیتواند در ساحت جامعه بسط و نشر و تکثیر پیدا کند، لذا طی یک «پاتولوژی جنسیت و طبقات» بنبستی از رذایل و تعفنها را نشان مردم میدهند. بن بستی سیاه و ظلمانی به سبک همان نگاه بیرحم چپگرا به سبک آثار سوسیالیسمی در اروپای شرقی! البته حتی این سینمای بهظاهر اجتماعی، از سینمای پرسش و فلسفی، در حد اروپای شرقی هم عقبتر است و کارگردانهای شبه روشنفکر ایرانی از خلال دو مؤلفه «سیاست و انفعال» جنون را نتیجه میگیرند و بیبضاعتی و کممایگی فکری خود را در پسِ فرم فیلم، مخفی میکنند و بدترین معضلات جامعه و آنارشی را به صورت علنی جار میزنند؛ بیآنکه هیچ نسخه نجات و تعلیم ویژهای داشته باشند.
تورج اصلانی یک تکنسین سینماست و مدیر فیلمبرداری آثار و تولیدات شاخصی هم بوده است. او اگر چه در فیلم «فصل کرگدن» به کارگردانی بهمن قبادی تکنیک فیلمبرداری روی قایق را نشان داد اما در فیلم اولش فیلم سینمایی حمال طلا از قاعدهای خاص برای ژانر استفاده نمیکند؛ مگر همان الگوی معمولی غربی و بِفروش سینمایی که با عنوان «کمدی امیال» شناخته می شود؛ الگویی که بر بستر آن طمع و زیادهخواهی و انفعال و خودویرانگری کاراکتر «رضا» ، مایه خنده و البته دردسر میشود؛ حتی عشق و خانواده هم به کمک او نمیآید و رضا که مأمور جابجایی طلاهاست، یک زن سابق دارد به نام «رؤیا» که او را طلاق داده است. البته «رؤیا» درواقع همان مسیر تحولی بوده است که «رضا» قدر آن را ندانسته و حالا بعد از او در یک خیالبافی کور و منحط فرورفته است. |
از این جهت فیلم سینمایی حمال طلا یک ماکت متلکگوی ضد شهری است که سیاست و اقتصاد و کار و امید را هجو میکند، و البته به سیاق عموم آثار و تولیدات سینمای اجتماعی ایران، شان خود را سیاه نمایی دانسته و اساسا نمی خواهد و نمی تواند راهی را نشان بدهد. به عبارت دیگر فیلم سینمایی حمال طلا یک اثر مشتت در قالب فیلمفارسی و ابزرود ( Absurd ) است که در صورت طنز سیاه و قرین به مرگ خود به ترسیم فلاکت طبقات مختلف اجتماعی در ایران می پردازد. طبقاتی شامل کارگر و مهندس و طلافروش و فرد خیّر و ... که هیچ دسترنج و مزد ویژهای ندارند، مگر آنکه از فضولات انسانی، اجر خود را درآورده و در این مسیر آنها باید تابوت کود انسانی را به دوش خود حمل کنند و از تپه ملالتهای خرابشهر مدنظر کارگردان بالا بروند و طلا بجویند و نهایتا هم در کنار مزبله و جوی آب کشته و نابود شوند!
اگر چه رویا در فیلم سینمایی حمال طلا، نام همسر سابق رضا است که او را ترک کرده و ...؛ اما در واقع آمال و آرزوهای بد بادرفته طبقه متوسط جامعه در دوران حاکمیت نظام جمهوری اسلامی است؛ طبقه ای که در نا امنی اجتماعی و فشارهای شدید حاکمیتی مجبور به ترک کارگاه های خود می باشند و اکنون حمال طلا به وضوح نشان می دهد که چگونه این آرزوها بر باد می رود و حتی بر بستر سخت کوشی و پالایش فضولات انسانی و بطور کل با تمرکز بر توان نیروی انسانی در وضعیت حاکمیت کنونی، امکان تحقق ندارند. تصویری که در نهایت به وسیله حاکمیت در ایجاد خودخواسته حُباب در بازار سرمایه و سپس شکستن آن، اسباب فلاکت و سیاه بختی مطلق طبقه متوسط را پدید آورده و نهایتا مرگ این طبقه را در بستر کثافت و سیاهی نوید می دهد. |
فیلم سینمایی حمال طلا در ابتدای مسیر خود برای ترسیم سیاهی و تعمیم فلاکت به تمامی شئون انسان ایرانی آغازی متفاوت را به تصویر می کشد و از نمای شهر تهران شروع میشود و سپس با نماهایی از خیابان اطراف بازار، موتوریها و کارگرها و باربریها و... سعی می کند تا تداعیگر «کسب و رزق حلال» شده و ذهنیت مخاطب را برای تماشای یک «فیلم کلاسیک اخلاقی» محیا می سازد. اما به یکباره فیلم سینمایی حمال طلا تغییر مسیر داده و در یک حرکت زیرکانه و البته به نوعی حقهبازی، وجه «سینمای شهری» را از وجه کلاسیک و رئالیسم و واقعیات ملموس مردمی میگیرد و به یک وجه شخصی و امیال فردی و «روزی حرام» برمیگرداند و اثر را به یک «فیلم کمدی عصیان» و «تحول منفی به منفیتر» تبدیل میسازد. حال آنکه رقاصی موتورسواران جلوی کامیونهای مملو از فضولات انسانی و نجاست تخلیه شده از چاه مستراح طلاسازی، توزیع تخممرغ نذری بعد از بالا کشیدن قیمت طلا و... از نمونههای طنز تلخ فیلم است.
باید توجه داشت که «سینمای انفعال» سبکی زایش شده بر بستر ژانر اجتماعی سینمای ایران است که از دهه ۱۳۶۰ هجری شمسی و با آثار بظاهر طنزی همچون فیلم سینمایی زرد قناری و فیلم سینمایی پول خارجی به کارگردانی رخشان بنی اعتماد آغاز شد. آثاری که مبتنی بر روایت آن ها یک فرد از قشر متوسط، که متعلق به اقتصاد خُرد و برخوردار از شخصیتی بازاری یا کارمند است؛ در تلاطم بازار ارز و نوسانات اقتصادی، دچار مالیخولیا و جنون رفتاری میشود و ...؛ این در حالی است که ژانر اجتماعی در سینمای ایران هیچگاه جامعهشناس خوبی نبوده است و در تمام ادوار به «جامعهشناسی ضد کلاسیک» تمایل داشته است و در این مسیر تمرکز ویژه ای بر نادیده انگاشتن حقایق سنتی طبقه متوسط و مذهبی جامعه داشته است و از این جهت در امثال این فیلمها، مؤلفههای ضد ارزش طبقه متوسط و سنتی همچون بیکاری، ناسازگاری، خودپرستی، بیقیدی، غرور، مصرفگرایی، عافیتطلبی، فقدان آیندهنگری، تساهل و ذلت، مسئولیتگریزی، استیثار (جمع، فدای فرد)، فقدان معنویت، فقدان اعتدال، توجیه گناه، دمغنیمتی و... به صورتی ویژه برجسته سازی می شود. |
در مجموع فیلم سینمایی حمال طلا اثری متعفن و کاملاً ضد تحول است، که سعی می نماید تا مخاطب خود را به منهایت ناامیدی رسانده و از هرگونه امیدی به آینده استحاله نماید. از این جهت در فرایند فیلم برای مخاطب، نه پالایشی اتفاق می افتد و نه امتیاز ویژهای رخ میدهد، مگر اینکه مخاطب، نود دقیقه در برزخ «واقعگرایی» و «واقعنمایی» و یا میان دوگانه کاذب «آرمان» و «واقعیت» گرفتار آمده و سرانجام تمام بدبختی های خود و اجتماع پیرامونی خویش را ناشی از حاکمیت دین و جمهوری اسلامی قلمداد نماید!
ارسال نظر