چند روز پیش «جوان» در واکنش به برگزاری این مراسم ماهیت و فلسفه ایجاد آن را به شدت نامعتبر و نامیمون دانست و این تصمیم را در راستای حمایت بدون تدبیر سازمان سینمایی از جوایز جشنوارههای خارجی قلمداد کرد، اما نفس برگزاری این مراسم حاشیههایی هم داشت. دو تشکل صنفی فعال در عرصه مستندسازان از اینکه دستاندرکاران این مراسم اعتنایی به جوایز بینالمللی آنها نکردهاند، معترض شدهاند. هر چند اساساً به رویکرد جشنوارهمحور و پاسداشت جوایز رویدادهای سینمایی خارجی در وزارت ارشاد انتقاد جدی وارد است و متأسفانه بیش از سه دهه است که این گرایش دولتی موجب رشد سینمای جشنوارهای در ایران شده، اما در عین حال انتقاد دو صنف مذکور که به آنها وقعی نهاده نشده نیز در نوع خود جالب توجه است.
سرپوش بر ضعف دولتی با تجلیل از جوایزجشنوارهای
انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند در بیانیهای صریح آورده است: «بالندگی فرهنگ را اندیشه باید و مدیری که از فر و دانش بهرهمند باشد، بستر آفرینشگری اندیشهورزان را فراهم سازد. سینمای مستند بیآنکه مدعی باشد، در درون خود دانش و آگاهی را به همراه دارد و نگاهی گذرا به تاریخ سینمای ایران، نشانگر جایگاه والای این گونه سینمایی است. اینبار، مدیران فرهنگینما در روز ملی سینما به بهانه پاسداشت دستاوردهای جهانی، بزرگداشتی برپا کردند بیآنکه نشانگر بزرگی باشد! سال گذشته، مستندسازان ایران، دهها نشان ارزشمند را از جشنوارههای معتبر جهان برای سرزمین ایران به ارمغان آوردند، ولی در سنجه ارزشگذاری این مدیران تنگنظر جایی نیافتند تا بیش از پیش رویکرد فرهنگگریزی مدیران بیتدبیر را آشکار سازد. تاریخ سینمای مستند همیشه سربلند بوده و خواهد ماند و به روایتگری خود از دوران سانسور ادامه خواهد داد.
این بیانیه در ادامه میافزاید: هیئت مدیره انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند برای شرکت در این دورهمی دعوت شد، ولی به احترام اعضای فرهیخته انجمن و مستندسازان بادانش ایران از حضور خودداری کرده است. انجمن صنفی تهیهکنندگان سینمای مستند هم در بیانیهای آورده است: «مراسم تجلیل از افتخارآفرینان سینمای ایران در عرصه بینالمللی در حالی در باغ هنر برگزار شد که نشانی از هیچ کدام از فعالان سینمای مستند ایران در آن نبود. جای تعجب بسیار است که در این مراسم، از دیپلماسی فرهنگی حرف زده میشود، اما سهمی از سینمای ایران که اتفاقاً در جهان بسیار شناخته شده است در آن نادیده گرفته میشود. شاید، چون مستندسازان از سر نجابت زیادشان، وقت و بودجه و توجهی طلب نکردهاند و گمنامیشان در نظر عدهای به کار عکس انداختن و تظاهرات اینچنینی نمیخورد. این صنف هنری در ادامه آورده است: تفصیل بیش از این برای آنها که در مصدرند و نمیدانند بیحاصل است و برای آنان که میدانند و نادیده میگیرند بیحاصلتر و اگر چه این رفتارها برای اهالی سینمای مستند ایران تکراری است، اما وظیفه خود میدانیم مشفقانه به مدیران فرهنگ و سینمای کشورمان یادآوری کنیم، لازم دارند کمی وقت بگذارند و قدر و منزلت واقعی و جایگاه ملی و جهانی سینمای مستند ایران را بیشتر بشناسند.
کدام دیپلماسی فرهنگی؟
به گزارش سینماپرس، در این مراسم از سینماگرانی که داوران رویدادهای جهانی در سطوح مختلف بودند تقدیر شد، اما جز داوری دو تن از سینماگران در جشنوارههای معتبر جهانی، داوری دیگری در جشنوارههای معتبر جهانی در سال ۲۰۱۹ نداشتیم، از سوی دیگر فیلمی هم در میان فیلمهای تقدیری بود که اساساً جایزهای در عرصه جهانی نگرفته است و حضورش فقط به رویداد جشنواره جهانی فجر مربوط میشود ولی در میان تقدیریها قرار گرفته بود، بنابراین این پرسش مطرح است که معیار انتخابها و تقدیریها به چه شکل بود؟ در بخش پایانی این مراسم سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی سخنانی ایراد کرد و جالب است که سینمای ایران را با دیپلماسی فرهنگی مرتبط دانسته است، در حالی که سینمای ایران سفیر وفادار و صدیقی برای فرهنگ و هنر ایران به شمار نمیرود و انفعال و ناتوانی دستگاه فرهنگی کشور در این باره مشهود است. اساساً خیلی بیشتر از ضعفی که در اداره فرهنگی کشور دیده میشود در دیپلماسی فرهنگی دچار ضعف هستیم. به گفته وزیر ارشاد «دیپلماسی فرهنگی ما از طریق سینما، یکی از قویتری حوزههای دیپلماسی است؛ دیپلماسی بیمزد و کمهزینه، اما با زحمت برای سینماگران. در کمتر حوزهای ما توانستهایم چنین دیپلماسی فعالی را شکل داده باشیم. این رویداد کمی دیر صورت گرفت و باید قدردان زحمات دوستانی که امکان این مراسم را فراهم آوردند، باشیم.»
درک سطحی از جایزه سینمایی
جشنوارههای سینمایی در سراسر دنیا با رویکردهای متفاوت و بعضاً متناقض و متضاد با یکدیگر برگزار میشوند و هر کدام ممکن است سمت و سوی خاص و منحصربهفردی داشته باشند که با جشنوارههای دیگر کاملاً متفاوت باشد، برای مثال جشنواره فیلم برلین در چند دوره اخیر به صراحت اعلام کرده رویکردهای سیاسی را نصبالعین قرار میدهد و از اینکه این جشنواره انگ سیاسی بخورد، ابایی نداشته یا آکادمی اسکار در یک دوره جایزهاش را از درون کاخ سفید و توسط همسر رئیسجمهور امریکا اعلام و اعطا میکند آن هم به فیلمی که در ژانر سیاسی و درباره ایران ساخته شده است (آرگو). این البته به این معنی نیست که قاطبه جشنوارههای جهانی عنصر هنری را ملاک قرار نمیدهند، اما نمونههای زیادی وجود دارد که نشان میدهد جشنوارههای سینمایی میتوانند بنا به سلایق و تمایلات خاص به آثار جایزه بدهند. وقتی میگوییم دوستان سازمان سینمایی و جشنواره فجر جایزه جشنواره سینمایی را با کاپ تورنمنت ورزشی اشتباه گرفتهاند، یعنی به تفاوتهای این دو دقت نکرده و قصد همسانسازی این را با آن دارند. اصلاً جایزه جشنواره خارجی معیار درستی برای افتخارآفرینی ملی است؟ پاسخ قطعاً منفی است. رقابت در جشنوارههای هنری با رقابت ورزشی تفاوت دارد. سنجش برتری یک اثر هنری بر اثری دیگر میتواند از یک دوره به دورهای دیگر متفاوت باشد. چه بسیار آثاری که در دورهای خاص با سلطه متغیرهای مختلف در یک رویداد هنری جایزه گرفتهاند و در دورهای دیگر همان آثار به فراموشی سپرده شدهاند و برعکس آثاری که در دورهای و در رویدادی هنری مورد بیاعتنایی واقع شدهاند و چند دهه بعد منتقدان به ارزشهای هنری آن پی بردهاند. اینها نشان میدهد که جایزه جشنوارههای هنری را نمیتوان ضرورتاً به عنوان پرچمی برای افتخارآفرینی ملی قلمداد کرد و هر فردی که در جشنوارهای خارجی جایزه گرفت را به عنوان هنرمندی ملی محسوب کرد و در داخل به او جایزه داد. اگر دبیر جشنواره فجر این موضوع بدیهی را نمیداند، باید به حال این سینما گریست. جشنوارهای شدن بخش عمدهای از سینمای ایران در چند دهه اخیر از غلبه این نگاه سطحی مدیران سینمایی در دورههای مختلف حکایت دارد.
*جوان
ارسال نظر