به گزارش سینماپرس، سعید ابوطالب با ساخت رئالیتی شوهای ایرانی همچون «رالی ایرانی» و «شام ایرانی» حضور مستمری در عرصه فعالیتهای تصویری دارد. نماینده اصولگرای مجلس شورای اسلامی در دوره هفتم که سابقه ساخت مستندهای سیاسی را در کارنامه کاری دارد، پس از فراغت از عرصه سیاست به سراغ نوعی از برنامهسازی رفت که تا پیش از آن کمتر در تلویزیون ایران به آن پرداخته میشد. با سعید ابوطالب به بهانه پخش مجموعه «شام ایرانی» و فعالیتهای این روزهایش گفتگو کردیم که در ادامه میخوانید:
شما با سابقه ساخت مستندهای سیاسی و نمایندگی اصولگرایان در مجلس شورای اسلامی براساس چه ضرورتی در چند سال گذشته به تولید برنامههای سرگرمکننده و رئالیتی شو رو آوردید؟
من معتقدم هر انسانی در هر مقطع زندگی و در هر شغلی که هست باید کارش را درست انجام دهد. یک زمانی من در عرصه سیاسی حضور داشتم و به عنوان نماینده مجلس هیچ کاری به غیر از نمایندگی مردم در مجلس نمیکردم و تمام فکر و ذهنم را برای این کار گذاشتم و به نظرم خودم کارم را در آن عرصه خوب انجام دادم. وقتی از فضای سیاسی فاصله گرفتم و به فضای هنری برگشتم باور داشتم که باید کارم را به نحو احسن انجام دهم. من به صورت همزمان برای تلویزیون برنامه میسازم و وقتهایی که برای تلویزیون برنامه ندارم، برای اینکه به روز بمانم و فعالیتم ادامه پیدا کند در شبکه نمایش خانگی کار میکنم. این تقسیم بندیها و اینکه کسی خودش را جزو تلویزیون نداند بیشتر شبیه پز است. من از این رفتارها دوری میکنم و هیچ فرقی بین رسانههایی که کار میکنم قائل نیستم. من ساخت رئالیتی شو را در تلویزیون تجربه کردم و مستند مسابقه «سرزمین دانایی» را تولید کردم. وقتی ده دوازده سال پیش واژه «رئالیتی شو» را برای گروه طرح و برنامه تلویزیون مطرح میکردم هیچ شناختی نسبت به آن نداشتند و باید ابتدا تعریف میکردم که این ژانر چگونه است و چه کارکردی دارد. این ژانر از حدود سال ۲۰۰۰ در تلویزیونهای دنیا باب شده و در این ژانر برنامه میسازند. رئالیتی شو ساختار متنوعی دارد که میتواند مخاطب را همراه کند.
رئالیتی شو بیشتر بر پایه خلاقیت گروه کارگردانی و بازیگری شکل میگیرد و میتواند در هر زمینهای ساخته شود. مذهبی و اجتماعی و سیاسی و علمی فرقی ندارد. همانطور که در حال حاضر برنامهای را برای تلویزیون میسازیم با نام «۷۷ ساعت» که موضوعی علمی دارد و یا «سرزمین دانایی» که آن هم بر بستر موضوعات علمی ساخته شد. یا به عنوان مثال برنامهای برای شبکه افق ساختم بر بستر رئالیتی شو با نام «دستم را بگیر» که مربوط به اردوهای جهادی در مناطق محروم بود که ما تبدیل کردیم به مستند-مسابقه. برای همین من تعارضی نمیبینم که برای تلویزیون و شبکه نمایش خانگی به صورت همزمان برنامه بسازم چراکه چارچوبهای خودم را دارم که حتی اگر در شبکه نمایش خانگی هم برنامه بسازم، اعتقادات شخصی و سلیقههای فکریام را حفظ میکنم. اگر امروز «شام ایرانی» خیلی خوب دیده میشود به همین دلیل است که معتقدم میشود با حفظ تمام باورهای شخصی برنامهای سرگرم کننده و خانواده محور تولید کرد و از هنجارهای اجتماعی هم بیرون نرفت.
گویا برای این باورهای شخصی و اعتقادی در «شام ایرانی» نمودهایی هم پیدا کردهاید. در قسمتی که علی مسعود (علی مشهدی) جلوی میهمانها نیمرو میگذارد که نشان از فرهنگ ساده زیستی باشد یا سیدجواد هاشمی که بخشی از خانهاش را تبدیل به سنگر کرده. اینها چقدر از باور بیرون میآیند و چقدر کاربرد برنامهسازی دارند؟
تصور غلطی که وجود دارد این است که برخی فکر میکنند رئالیتی شو یک نوع مستند است در حالی که اینطور نیست. رئالیتی شو با طراحی از پیش تعیین شده ساخته میشود. مثلا برای سری جدید که قرار است با حضور امیرمهدی ژوله، محمدرضا علیمردانی و مهدی کوشکی ضبط شود بارها جلسه گذاشتیم و چیزی شبیه دورخوانی را انجام دادیم. اگرچه متنی برای خواندن نداریم ولی روی موضوعات و شیوه و شکل ارائه آن بحث و تبادل نظر میکنیم. در واقع هیچ یک از کارها و رفتارهای «شام ایرانی» به صورت اتفاقی نیست و همگی فکر شده و با قصد قبلی انجام شده است. فرق این سری از «شام ایرانی» با سریهای پیشین که آقای بیرنگ و صحت ساختند در این است که ما هر قسمت را به صورت جداگانه با بازیگر و میزبان آن قسمت هماهنگ میکنیم و بر اساس یک طرح کلی و چیدمانی که ترتیب دادیم، ضبط میکنیم. شاید شام ایرانی از لحاظ ساختار خیلی ساده به نظر برسد ولی آنقدر ضبط هر قسمت با انرژی و استرس زیادی همراه است که حتی یک اثر نمایشی آنقدر زمانبر نیست. چون متن و نوشتهای در کار نیست و یک طرح کلی در ذهن داریم باید هر لحظه از خلاقیتهایمان استفاده کنیم تا فضای کار به درستی شکل بگیرد. من غیر از اینکه جلسات عمومی با هر چهار نفر شرکتکننده برگزار میکنم، جلسات متعددی به صورت انفرادی برگزار میکنیم که به یک جمعبندی برسیم بدون آنکه آن سه میهمان از موضوع خبردار بشوند چون باید سورپرایز آن قسمت برای میهمانها تازگی داشته باشد. گاهی پیش آمده بعضی از قسمتها را دوباره تدوین کردیم برای اینکه به فاصله پخش هفتگی و دریافت کامنتهای مردم و حساسیتهای مخاطب سعی کردیم برخی از مسائلی که مخاطب نپسندیده است را تغییر بدهیم. مثلا در قسمت آخر که به میزبانی خانم فریبا نادری است بیش از ۲۰ هزار کامنت برایمان آمده بودکه ما همگی را خواندیم و به نکاتی که در نظر مخاطب باعث رنجش و یا کدورتی بود را برطرف کنیم چراکه ما برای خانواده میسازیم و برایمان مهم است که آنها چگونه این برنامه را دنبال میکنند. برای همین موضوع خیلی حساستر میشود. چراکه نباید با گفتن برخی کلمات و جملات و یا رفتارها آرامش یک خانواده را از بین ببریم. در سالهای اخیر سریالهایی در شبکه نمایش خانگی ساخته شد که یک مقدار عرف جامعه را رعایت نکرد. هر چند برخی از همین سریالها پربیننده هم هستند و حتی موضوعات مهمی را مطرح میکنند اما طرح این موضوعات و برخی هنجارشکنیها جایش در سینما است نه در شبکه نمایش خانگی که گستردگی مخاطبش به مراتب بیشتر است و جامعه هدف گستردهتری را مدنظر قرار داده است. هنرمند باید با ظرافتهای هنری و تکنیکی پیامهای اخلاقی را طوری به مخاطب ارائه کند که خیلی توی ذوق نزند. ما سعی کردیم در «شام ایرانی» از همین ظرافتهای هنری برای انتقال مفاهیم ارزشمند استفاده کنیم. به عنوان مثال در قسمتی که یک بازیگر ترک به ایران میآید و با سامان گوران، پوریا پورسرخ و نیما شاهرخشاهی همراه میشود و بدون آنکه ما به او سفارش کنیم از فرهنگ و آداب و سنن ایرانی تعریف میکند، وقتی به ترکیه میرود و قرار است قسمت مربوط به میزبانی او را ضبط کنیم مصادف با شهادت سردار سلیمانی بود و به صورت اتفاقی در یکی از سوپرمارکتها تصویر سردار سلیمانی روی جلد یک روزنامه ترکیهای منتشر شده بود و بازیگر ترک با نشان دادن تصویر روزنامه به این موضوع اشاره میکند. این اشاره آنقدر ظریف و بدون اغراق و بزرگنمایی است که هم مخاطب مشغول تماشای برنامه است و هم ما مفاهیمی که برایمان ارزشمند است را منتقل کردیم. اعتقاد دارم انتقال پیام مانند خوردن یک قرص و یا کپسول است که ۹۰ درصد مواد خوراکی و ۱۰ درصد شامل مواد دارویی است. نباید آنقدر گل درشت یک پیام ارزشی را منتقل کنیم که مخاطب آن را پس بزند. باید به جا و به اندازه باشد تا آن را درک کند.
برای هر قسمت از برنامه چند دقیقه ضبط مفید دارید؟
حدود چهار ساعت ضبط میکنیم که در زمان تدوین سعی میکنیم مفیدترین لحظههای آن را جدا کنیم که هم ریتم حفظ شود و هم اضافهگویی نکنیم که در نهایت در حدود ۵۰ دقیقه برنامه پخش میشود. نکته خوشحالکننده برای من این است که این برنامه آنقدر خوب دیده شده است که بسیاری از شبکههای ماهوارهای آن را چندین بار بازپخش میکنند. هر چند که از منظر حقوق مولف و مسائل اقتصادی به تیم سازنده ضربه میزند اما همینکه این برنامه توانسته در شبکههای مختلف ماهوارهای پخش بشود نشان از کیفیت و جذابیت برنامه دارد. اینکه برنامهای با حفظ تمام عرفهای مرسوم جامعه به شبکههای ماهوارهای راه پیدا میکند و خوراک تصویری آنها را تامین میکند جای خوشحالی دارد. اگر برنامههایی مانند شام ایرانی نبود مطمئن باشید آنها بازهم به سراغ پخش سریالهای ضد ارزش و ضد خانواده میرفتند.
الگوی همین برنامه «شام ایرانی» برگرفته از مسابقه «بفرمایید شام» است که از یکی از شبکههای ماهوارهای فارسی زبان پخش میشود. چرا تمام اجزای ساخت برنامه شما عین به عین شبیه آن برنامه است و حتی شیوه امتیازدهی در پایان هر قسمت هم از آن برنامه الگو گرفته است. چگونه چنین برنامهای میتواند کارکرد تولید سریالهای ضدخانواده در ماهواره را کاهش دهد و آیا نمیشد دستکم با تغییراتی این برنامه را بسازید؟
شما احتمالا برنامههای خبری را از شبکههای خارجی دیدید. همه شبکههای دنیا شکل و فرم اجرای برنامههای خبریشان تقریبا شبیه به یکدیگر است. همه دنیا فوتبال را همانطوری بازی میکنند که ما بازی میکنیم و یا اتومبیل را همانطوری میسازند که ما در داخل میسازیم. من هیچ وقت مدل ماهوارهای برنامه «شام ایرانی» را ندیدم. صادقانه میگویم که هیچ وقت در زندگیام ماهواره تماشا نکردم.
پس چگونه این دو برنامه عین به عین هم میشوند؟
غیر از دورانی که نماینده مجلس بودم و ماهواره میدیدم، بعد از آن دوران شاید روی هم رفته ۵ دقیقه هم ماهواره ندیدم. فکر هم نمیکنم با تماشا نکردن ماهواره چیزی را از دست داده باشم. قبل از ما «شام ایرانی» با همین شیوه و فرم و ساختار توسط ۲۰ – ۳۰ کشور دنیا ساخته شده است. ما مهمانانی که از کشورهای منطقه مثل لبنان و ترکیه را که برای ضبط آوردیم همه آنها عین این برنامه را در کشور خودشان دیده بودند. من وقتی قرار شد سری جدید «شام ایرانی» را بسازم تمام قسمتهای قبلی که توسط دوستانم آقای بیرنگ و صحت ساخته شده بود را دیدم. بعد از مشورتهایی که کردم، متوجه شدم در تمام دنیا با همین شکل برنامه ساخته میشود، با این تفاوت که در برخی کشورها با آدمهای عادی و در برخی دیگر با سلبریتیها ساخته میشود. بنابراین این شباهت کاملا بر اساس عرف برنامهسازی است. هر چند وقتی قرار است در کشور ما ساخته شود با عرف جامعه و آداب و فرهنگ و مذهب سعی میکنیم آن را بومیسازی کنیم. این شباهت را نه عیب میدانم و نه به عنوان حسن به آن نگاه میکنم. برنامهای که در شبکه فارسی زبان ماهوارهای تولید میشود تفاوتهایی با برنامه «شام ایرانی» دارد. در آنجا یک فردی روی کلیت برنامه نریشن میگوید که اسمش طغرل است. وقتی قسمتهای اول سری جدید «شام ایرانی» پخش شد امید که نریشنهای طغرل را میگوید از طریق اینستاگرام با تدوینگر ما ارتباط برقرار میکند و میگوید برنامهای که شما ساختید به مراتب از برنامه ما بهتر است و من دوست دارم با شما همکاری کنم و روی قسمتهای شما نریشن بگویم. البته که ما مخالفت کردیم چراکه اولا ساختار برنامه ما طوری نبود که نیاز به نریشن داشته باشد در ثانی چون ایشان خارج از کشور فعالیت میکند امکان همکاری وجود نداشت. اگر امکانش بود حتما استقبال میکردیم اما به همین دلایل امکان همکاری میسر نشد. این موضوع خیلی برای ما مهم است که فردی که خودش در برنامه «بفرمایید شام» حضور دارد میگوید برنامه شما بسیار جذابتر است و تمایل به همکاری دارد.
شما که با هر دو رسانه تصویری یعنی تلویزیون و نمایش خانگی همکاری دارید و برایشان برنامه میسازید، در بحث واگذاری حق نظارت و اعطای مجوز برای شبکه نمایش خانگی چه نظری دارید آیا موافقید این حق از وزارت ارشاد گرفته و به تلویزیون واگذار شود؟
این موضوع یک جنبه حقوقی و مدیریتی دارد که من خیلی اطلاعاتی پیرامون آن ندارم. اما از جنبه ساختاری و محتوایی معتقدم وقتی نمایش خانگی دست وزارت ارشاد بود آثار بسیار خوبی ساخته شده است و البته در کنار آن آثار ضعیف نیز تولید شدهاند. البته این موضوع درباره تلویزیون هم صادق است و در آنجا هم آثار فاخر و ضعیف توامان ساخته میشود. البته تعداد آثار فاخر در تلویزیون بیشتر است چون هم از لحاظ مالی و هم گستردگی مخاطب این امکان را دارد. گردش اقتصادی شبکه نمایش خانگی امکان تولید آثار فاخر و الف را نمیدهد. من فکر نمیکنم با تغییر شیوه اعطای مجوز در کیفیت و شکل آثار فرقی ایجاد شود. حتی در ممیزیها هم فکر نمیکنم فرقی داشته باشد. بیشتر این موضوع به نگاه و رویکرد برنامه سازها بازمیگردد. باور دارم که هنرمندان هستند که مسیر و کیفیت کار را تعیین میکنند و نه مجوز. مهم نیست چه ارگانی مجوز میدهد مهم این است که سطح کیفی آثار بالا باشد و این موضوع بستگی به نوع نگاه برنامهسازان دارد. هیچ ارگانی از کار با کیفیت بدش نمیآید و از آن حمایت میکند.
قصد ندارید به سمت سینما و سریال بروید؟
امسال دو پیشنهاد برای ساخت سریال و فیلم سینمایی داشتم. یک سریال جاسوسی است که هنوز به توافق کامل نرسیدیم. من البته قائل به تفکیک جنس کار کردن نیستم که بگویم من فقط مستند میسازم یا رئالیتی شو تولید میکنم. این تقسیمبندیها بیشتر ژورنالیستی است. بهترین کارگردانهای ایرانی در گذشته کلیپ تبلیغاتی هم ساختند. بهترین بازیگران دنیا دوبله فیلم هم انجام میدهند. برای همین مدیوم اثری که قرار است ساخته شود مهم نیست. اگر آن مدیوم را بلد باشم و سرمایهگذار را بتوانم مجاب کنم آن کار را میسازم.
به سیاست برنمیگردید؟
فکر نمیکنم. البته تحصیلاتم را بعد از مجلس در زمینه سیاسی ادامه دادم و فوق لیسانس علوم سیاسی گرفتم و دانشجوی دکترای جامعه شناسی سیاسی هستم. سیاست را مطالعه میکنم ولی خودم را در عرصه سیاست مفید نمیدانم و در عرصه فرهنگ و هنر موفقتر هستم. البته در طول تمام انتخابها شورای شهر و مجلس از سوی گروههای سیاسی دعوت میشوم و در این ۱۰ -۱۵ سال مقاومت کردم و امیدوارم بازهم بتوانم مقاومت کنم.
ارسال نظر