به گزارش سینماپرس، «جنگ دوزخی است که در طول آن باید اخلاقیات را کنار گذاشت.» این مانیفست و اصل همیشه ثابت هالیوود در سینمای جنگ است؛ جایی که قهرمانهایش بازوانی ستبر و قدرتی تمامنشدنی دارند، لحظهای به خود تردید راه نمیدهند و همیشه نقش منجی را بازی میکنند.
هالیوود به عنوان کارخانه فرهنگسازی آمریکایی که هدفش برتری و سلطه جهانی آمریکاست، جنگ را وسیلهای برای مشروعیتبخشی به زیادیخواهی رهبران این کشور نشان میدهد و با این کار، جوانان آمریکایی را برای حمایت از جنگ و شرکت در منازعات و جنگها ـ کیلومترها دورتر از کشورشان ـ تحریک و حتی تشویق میکند. در این فیلمها ضمن نمایش ابزار و تکنولوژی برتر آمریکاییها، کشتار انسانها ولو افراد بیگناه، در راستای وطنپرستی و خدمت به کشور توجیه میشود. اغلب حتی چنین نشان داده میشود که آزادی هزینهای گزاف دارد اما سربازان و قهرمانان آمریکایی حاضر به پرداخت آن هستند تا امنیت را در سراسر کره خاکی برقرار سازند! در این راستا، پنتاگون هم از هیچ تلاشی برای خروجی بهتر فیلم دریغ نمیکند.
جنگ پدیدهای پیچیده است و هالیوود وظیفه دارد با ساخت فیلمهای سینمایی جنگی، ضمن اسطورهسازی، احساس حقبهجانبی به مخاطبانش بدهد و خیر مقابل شر قرار گیرد. و این نبرد اگرچه بد است، اما باید ادامه یابد و آنقدر کشته دهد که «آزادی» و «امنیت» برقرار شود.
در فیلمهای جنگی هالیوود، آدمهای خوب (آمریکاییها) جنگ عادلانه راه میاندازند تا دنیا را از شر آدمهای بد (آلمانها، ژاپنیها، کرهایها، روسها، افغانها، عراقیها و ...) نجات دهند. این فیلمها تاریخ را بازنویسی میکنند و کشتارهای وحشیانه را به گونهای دستکاری میکنند تا کمتر زننده باشد و ضروری جلوه کند.
به بیان دیگر، فیلم جنگیِ کلاسیک به لزوم جنگ مشروعیت میبخشد. در حالیکه سینمای دفاع مقدس درست مقابل این دیدگاه است. این گونه از سینما که تا پیش از وقوع انقلاب اسلامی به دلیل نبود مناسبت، مهجور بود، پس از آغاز جنگ تحمیلی، به یکی از اصلیترین رویکردهای سینمای ایران تبدیل شد و گونهای جدید از سینمای جنگ را روی پرده سینما برد که تا پیش آن در جهان سابقه نداشت.
در واقع، سینمای دفاع مقدس جایگزین سینمای جنگ بود و جنبههای آرمانگرایانه به همراه داشت. در این سینما، شاهد سلحشوری، فداکاری و ایستادن پای عقیده تا آخرین قطره خون هستیم و گرچه مملو از رشادتهاست، به ندرت خبری از جنگجویان عضلانی است. البته نمونههایی از قهرمانهای بزن بهادر در سینمای دفاع مقدس داشتیم که به همان دهههای ۶۰ و ۷۰ محدود شدند و حیاتشان ادامه نیافت؛ فیلمهایی با بازی حسین گیل از آن دست است.
با فاصله گرفتن از سالهای ابتدایی انقلاب و پایان یافتن جنگ تحمیلی، سینمای دفاع مقدس قد کشید و فرصت پیدا کرد به پیامدهای جنگ و ضایعات فردی و اجتماعی آن بپردازد. البته در این میان برخی فیلمها از ماهیت سینمایی و هنر خود فاصله میگرفتند و در حد بیانیههای عقیدتی و آرمانی تنزل میکردند با این حال، نمونههای درخشان از سینمای دفاع مقدس آنقدر در سینمای ایران وجود دارد که همچنان با گذشت سه دهه از پایان دفاع مقدس، نمیتوان این گونه را در سینمای ایران نادیده گرفت.
داشتن قهرمان، وجه تشابه سینمای جنگ و دفاع مقدس است. این قهرمان در سینمای دفاع مقدس البته شباهت ظاهری کمتری به نوع هالیوودی خود داشت و نقطه قوتش زهد، تقوا و آرمانش بود. البته سینماگر گاهی در نمایش این ارزشها چنان دچار افراط میشد که از همان ابتدای فیلم میشود حدس زد این قهرمان در پایان شهید خواهد شد.
فیلمهای جنگی هالیوود معمولاً در ارائه تصویر مدنظر خود، موفق هستند در حالیکه فیلمهای سینمای دفاع مقدس در این زمینه نقص دارند. این نقصان دلایل متعددی دارد که یکی از آنها تکنیک است. اکثر اوقات این ضعف در جلوههای بصری از کمبود بودجه و امکانات ناشی میشود و فیلمساز برای به پرواز درآوردن یک جنگنده یا بالگرد باید ساعتها در بروکراسی اداری معطل بماند. در حالی که سینمای هالیوود با پشتیبانی پنتاگون هنگام ساخت فیلم جنگی از بیشترین حمایتها برخوردار است.
شاید دو گروه فیلمساز را در حوزه سینمای دفاع مقدس بتوان دستهبندی کرد؛ آنها که برای جنگ و با موضوع جنگ فیلم ساختند و آنها که جنگ را بهانه کردند تا فیلمهایی با مضامین اجتماعی، سیاسی، عاطفی و حتی عاشقانه و طنز بسازند. سینمای جنگ معمولا در گیشه عملکرد موفقی دارد در حالی که سینمای دفاع مقدس طی سالهای اخیر رونقی نداشته است. یکی ـ دو فیلمی هم که فروش بالایی را تجربه کردهاند، ماهیت کمدی داشتهاند.
برخی معتقدند سینمای دفاع مقدس ما طی سالهای اخیر فربه شده است و نسبت به وقایع، واکنش سریعی ندارد. به عنوان نمونه، ایستادگی ما مقابل داعش در عراق و سوریه خیلی دیر به سینما آمد و در کمیت هم بسیار اندک است. در حالیکه هالیوود نسبت به اتفاقات و رویدادهای جنگی که یک پای آن آمریکاست، به سرعت روی پرده سینما واکنش نشان میدهد.
به هر حال، هدف سینمای جنگ مشخص است؛ توجیه کشتار. اما قطعاً سینمای دفاع مقدس چنین هدفی ندارد، با این حال به نظر میرسد هدف از سینمای دفاع مقدس ما طی سالهای اخیر مشخص نیست، در عین حال که تکریم ارزشهای دفاع مقدس و یادآوری آنهاست اما گاهی صرفاً برای خالی نبودن عریضه است (مانند ساخت برخی فیلم دفاع مقدسی از سوی ارگانها) و گاهی هم دریچه ورود سینماگر به دنیای سینماست.
منتقدان سینما معتقدند این رویکرد باید اصلاح شود تا شاهد رویشهای جدیدی در سینمای دفاع مقدس در دهه پنجم انقلاب اسلامی باشیم.
ارسال نظر