به گزارش سینماپرس، شانزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت جمعه گذشته با معرفی برگزیدگان به کار خود خاتمه داد. این جشنواره امسال در دو بخش و دو بازه زمانی برگزار شد؛ در مهرماه بخشهای «مدافعان سلامت»، «جشنواره جشنوارهها» و انتخاب استانیِ بخش «فیلمسازان بسیجی» برگزار و «نشان رسول» به مجید انتظامی آهنگساز شاخص سینمای دفاع مقدس اهدا شد. همچنین در آیین اختتامیه از جمال شورجه، جمشید هاشمپور و محسن علیاکبری تجلیل به عمل آمد. در افتتاحیه هم نکوداشت خسرو سینایی، هادی مشکوة، شهید حسین فهیمی، همایونرضا عطاردی و غلامرضا جنتخواهدوست برگزار شده بود.
بخش دوم جشنواره همزمان با هفته بسیج و یکم تا هفتم آذرماه همزمان با هفته بسیج در بخشهای «سینمای ایران و جهان»، «سیدالشهدای مقاومت»، «روایت قلم»، «نقد و پژوهش تحلیل» و انتخاب برگزیدگان ملی «فیلمسازان بسیجی» برگزار شد و تندیس بهترین کارگردانی به ابراهیم حاتمیکیا برای فیلم «خروج»، بهترین فیلمنامه به مهدی جعفری برای فیلم سینمایی «۲۳ نفر»، بهترین فیلم به محمدحسین قاسمی تهیه کننده فیلم «شبی که ماه کامل شد» و جایزه ویژه هیأت داوران به مهرداد خوشبخت کارگردان فیلم «آبادان یازده ۶۰» تعلق گرفت. همچنین اختتامیه این مراسم با نکوداشت شهید محسن خزائی، خبرنگار و مستندساز حوزه مقاومت و استاد اکبر عالمی همراه بود.
امسال به دلیل شیوع ویروس کرونا، جشنواره مقاومت به صورت آنلاین برگزار شد و ۱۰ هزار و ۷۸ اثر به دبیرخانه رسید که چهار برابر دوره قبل بود. از این تعداد بیش از ۴۰۰۰ اثر از ۱۳۵ کشور دریافت شد که هنرمندان هند و آمریکا با بیشترین اثر در این رویداد فرهنگی حضور داشتند. درباره اهمیت برپایی چنین جشنوارهای با حسن شمشادی فعال رسانهای محور مقاومت گفتوگو کردیم.
* جبهه مقاومت طی سالیان اخیر، روزهای پرحادثهای را گذرانده است؛ برای بیان تلاشهای این جبهه لازم است که اطلاعرسانی دقیقی صورت گیرد. به نظر شما تلاش رسانهای برای بیان جبهه مقاومت چه کیفیتی داشته و نمره قابل قبولی میگیرد یا خیر؟
به نظرم جبهه مقاومت را باید از ابتدای انقلاب اسلامی درنظر بگیریم و البته به تعبیر دیگری که نماد بیشتری در مسائل منطقهای ما داشته است، آن را در ۱۰ سال گذشته درنظر بگیریم. به صورت کلی، رسانههای ما اعم از روزنامهها، خبرگزاریها و رسانه ملی تلاش کردند در طی این سالها به ابعاد مختلف جبهه مقاومت بپردازند و میتوان گفت عملکرد قابل قبولی داشتند اما به طور مشخص در ۱۰ سال گذشته که جبهه مقاومت رنگ و بوی دیگری گرفته و در جبهه سوریه و عراق دنبال میشود، نیازمند بازنگری جدیدی هستیم و باید به صورت دقیقتر آن را مورد بررسی قرار دهیم.
تا زمانی که شبهات زیادی پیرامون حضور ایران در محورهای مقاومت وجود دارد، نشان میدهد که رسانههای ما به صورت کامل نتوانستند پاسخگوی صد درصدی به سوالات مردم باشند
دقت کنید که رسانههای ما در ۱۰ سال اخیر بسیار تلاش کردند که به اخبار و رویدادهای جبهه مقاومت بپردازند، با این حال، معتقدم این رسانهها آنگونه که باید عمل نکردند و در زمینه تاثیرگذاری بر مخاطب دارای کاستیهایی هستند. یکی از نشانههای این موضوع این است که هنوز برای درصد زیادی از مردم این سوال وجود دارد که جبهه مقاومت چیست؟ حضور ما در سوریه به چه دلیل بوده و چرا در آنجا هزینه کردیم؟ تا زمانی که این شبهات به صورت زیادی وجود دارد نشان میدهد که رسانههای ما به صورت کامل نتوانستند پاسخگوی صد درصدی به سوالات مردم باشند.
* به نظر شما این فرآیند رسانهای دارای چه کم و کاستیهایی است؟
برای بررسی این موضوع باید دو نگاه درونسازمانی و برون سازمانی داشت و منظورمان از سازمان تمام رسانههایی است که میتوان متصور بود؛ اعم از رسانه ملی، خبرگزاریها، سینما، تئاتر و ... حال در نگاه درون سازمانی باید به این مسئله پرداخت که آیا نگاه دقیقی نسبت به جبهه مقاومت در درون آن سازمان رسانهای وجود داشته است یا خیر؟ ممکن است در ظاهر جبهه مقاومت را قبول داشته باشند اما در عملکرد چنین چیزی دیده نشود. علاوه بر این باید به نوع نگاه نیروهایی توجه کرد که در درون این سازمانها حضور دارند. بدین معنی که علاوه بر اعتقاد به جبهه مقاومت، بتوانند این اعتقاد را در قالبهای محتوایی خوب و جذاب به تصویر بکشند و عرضه کنند.
در بسیاری از میادین، رسانههای ما را نمیبینید و باید مدتها هماهنگی کرد تا بتوان در منطقهای حضور پیدا کرد در حالی که مردم به اطلاعات خبری از آنجا نیاز دارند
در خارج از سازمانهای رسانهای ما مشکلات بزرگتری وجود دارد؛ برای مثال نهادی را فرض کنید که در جبهه برونمرزی مسئولیت زیادی دارد اما در بحث پیوست رسانهای جبهه مقاومت در آن کشورها ضعیف عمل کرده است. این گونه میشود که در بسیاری از میادین، رسانههای ما را نمیبینید و باید مدتها هماهنگی کرد تا بتوان در منطقهای حضور پیدا کرد در حالی که مردم به اطلاعات خبری از آنجا نیاز دارند. بنابراین معتقدم که همه عوامل را باید در کنار یکدیگر دید و نمیتوان گفت که مقصر چه کسی است. باید دقت داشت که همواره در زمینه اطلاعرسانی در محور مقاومت دارای نوساناتی بودیم. برای مثال در جاهایی حضور موثر داشتیم و بسیار خوب عمل کردیم و در موارد دیگری کمرنگ بودیم.
معتقدم در کنار محور مقاومت باید نوعی پیوست رسانهای دقیق داشته باشیم که بتواند افکار عمومی را توجیه کند. به عبارت دیگر همانطور که برای انجام یک عملیات، تمام پیوستهای نظامی، لجستیکی، پدافندی و ... درنظر گرفته میشود، پیوست رسانهای قوی نیز باید وجود داشته باشد. نتیجه پیوست رسانهای ضعیف سوالات و ابهاماتی میشود که بعضا از سوی گروههایی از مردم میشنویم. کسی نیست که بدان پاسخ دهد و اگر هم پاسخی داده میشود، آن قدر کمرنگ است که تاثیر لازم را ندارد.
* سینما در کنار تمام رسانههای جمعی یکی از ابزارهای تاثیرگذار برای انتقال مفهوم مقاومت به شمار میرود؛ به نظر شما تاثیرگذاری سینما و تولیدات آن تا چه اندازه است؟
عرصه فیلم و سینما در جهان امروز، یکی از تاثیرگذارترین بخشهای رسانهای است. برای همین موضوع است که هالیوود با آن عظمت شکل میگیرد تا برای مخاطبان مختلف با سلیقههای متنوع فیلم بسازد و آنان را نسبت به چیزی که مدنظرشان است، توجیه کنند. طبیعی است که سینما یکی از ابزارهای بسیار مهم است و در ۱۰ سال گذشته به ندرت فیلمهایی دیدیم که به جبهه مقاومت و تلاشهای نیروهای این محور پرداخته باشد و نگاه نرم این ایدئولوژی را به مخاطبان منتقل کرده باشد. شاید یکی از معدود کارهای خوب در ۱۰ سال اخیر در عرصه سینمای مقاومت، فیلم سینمایی «به وقت شام» به کارگردانی آقای حاتمیکیا باشد که تاثیر خوبی بر مخاطبان داشت. البته این موضوع بدین معنی نیست که این فیلم عالی و صددرصدی است اما کار درخشانی بود که آمد و به یک سری سوالات و ابهامات پاسخ داد. ساخت چنین کارهایی باید ادامه داشته باشد.
سینما یکی از تاثیرگذارترین بخشهای رسانهای است اما در ۱۰ سال گذشته به ندرت فیلمهایی دیدیم که به جبهه مقاومت و تلاشهای نیروهای این محور پرداخته باشد و نگاه نرم این ایدئولوژی را به مخاطبان منتقل کرده باشد
حال سوال من این است که در ۱۰ سال گذشته چند فیلم سینمایی درباره زحمات جبهه مقاومت و فداکاریهای آنان ساختیم؟ درست است که مستندهای زیادی تولید شده است اما مستندهای تحلیلی کمی داشتیم که بتواند شبهات و سوالات مردم را پاسخ دهد. این که صرفا مستندهایی بسازیم که گپ و گفت با خانواده شهدای مدافع حرم باشد کافی است؟ قطعا ساخت چنین مستندهایی لازم است اما کافی نیست. ما نیازمند مستندهای تحلیلی روایی قوی هستیم که به صورت مستدل پاسخ دهد و در نقطه مقابل نیازمند فیلمهای سینمایی باکیفیتی هستیم که مخاطب را درگیر کند تا بدانند این دشمن بزرگ در حال انجام چه کاری بود؟
* به نظر شما جشنواره مقاومت تا چه اندازه توانسته رسالت خود برای گردهمآیی سینماگران دغدغهمند جبهه مقاومت را انجام دهد؟
همانطور که در عرصه نشر و کتاب، یک سال تمام، هزاران عنوان کتاب چاپ و منتشر میشود و در نهایت همه آنها در نمایشگاهی عرضه میشود و برگزیدگان معرفی میشوند، در عرصه سینما نیز نیازمند محفلی هستیم که بیاید و با کنار هم آوردن سینماگران محور مقاومت به همافزایی آنان کمک کرده و برگزیدگان را مورد تشویق قرار دهد. جشنواره، جایی برای بهتر دیده شدن آثار و تبلیغ آنان است و از این منظر باید جدی گرفته شود. مطمئنا این دست جشنوارهها مخاطب خاص خود را دارد و باید تلاش کند مخاطب عام را هم به خود جذب کرده تا فیلمسازان و هنرمندان را ترغیب کنند تا به این عرصه مهم ورود کنند. همچنین رقابت سالمی را بین کسانی که به این عرصه ورود کردند ایجاد میکند. در چنین شرایطی است که توجه همه به موضوع مقاومت جلب شده و کار رسانهای موثر و خوبی انجام میشود.
جشنواره مقاومت باید نگاهی نو به کار گیرد؛ نباید هر اثری را به جشنواره راه دهند. باید در عرصه تولیدات سینمایی به قدری دستمان پر باشد که در مرحله راهیابی به جشنواره سختگیری کرده و غربال دقیقی صورت گیرد
البته معتقدم جشنواره مقاومت باید نگاهی نو به کار گیرد؛ نباید هر اثری را به جشنواره راه دهند. باید در عرصه تولیدات سینمایی به قدری دستمان پر باشد که در مرحله راهیابی به جشنواره سختگیری کرده و غربال دقیقی صورت گیرد. اگر جشنواره بتواند باعث رونق ساخت فیلمهای سینمایی قوی در محور مقاومت شود نوعی پیروزی برایش به حساب میآید و در نقطه مقابل، فیلمهای سینمایی بیشتری تولید و عرضه شوند، جشنواره رونق بیشتری میگیرد. بنابراین با موضوعی دوطرفه مواجهیم.
* امسال به مناسبت شهادت حاج قاسم سلیمانی بخش ویژهای تحت عنوان «سیدالشهدای مقاومت» در جشنواره مقاومت برنامهریزی شده بود. کارکردهای این بخش چیست؟
حاج قاسم سلیمانی چهرهای ملی و هم فراملی است و نگاه به ایشان اولا باید نگاهی چهل ساله و در قالب خدماتی باشد که ایشان در چهل سال پیروزی انقلاب اسلامی کرده است؛ همچنین باید نگاه ویژهای به ۲۲ سال فرماندهی ایشان در نیروی قدس سپاه پاسداران باشد و نگاه ویژهتری به ۱۰ سال پایانی عمر ایشان که منجر به شهادت مظلومانه ایشان شد، بشود. در این ۱۰ سال ایشان به صورت مستقیم فرماندهی میدانهای نبرد در سوریه و عراق را داشتند. همه مردم ما ایشان را دوست دارند و باید به ابعاد متفاوت ایشان هم از نظر شخصیتی و هم فرماندهی پرداخت. بخش ویژه جشنواره مقاومت برای پاسداشت ایشان اقدام بسیار خوبی است.
دقت کنید «حاج قاسم» برندی است که به نظرم با توجه به آمادگی ذهنی جامعه ما میتواند تا دهها سال سوژه آثار سینمایی و تلویزیونی برای هنرمندان ما باشد. باید به لایههای پنهان ایشان با دقت بیشتری پرداخت. برپایی بخش سیدالشهدای مقاومت در جشنواره امسال بسیار مبارک است و امیدوارم که مقدمهای برای ورود جدیتر فیلمسازان ما به مکتب حاج قاسم و فعالیتهای ایشان در جبهه مقاومت باشد.
ارسال نظر